دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۷ دی ۱۱, سه‌شنبه

منظومه نیایش نوپل اسماعیل وفا یغماپی

۵ نظر:

ناشناس گفت...

ظاهرا دریچه زرد به لحاظ محتوایی بیشتر داره به سمت شعر میره و این مسیر یکطرفه زیاد جالب نیست ... جای مسائل سیاسی و خبری و مسائل مربوط به مبارزات مردم کجاست ؟

خاکزاد

ناشناس گفت...

مقاله ای دررابطه با گرامیداشت سیدی کاشانی از سوی رضا محمدی با دریایی کینه و نفرت از یغمایی !!! اخه چرا ؟

لابد هرکس به یغمایی لاپتو فحش و ناسزا سردهد رده گیرد و مشتلق ! ای دوصد کثافت براین مشتلق باد که از مبارز تفاله و " بریده چاپلوس" ساخته و پرداخته است . "بریده چاپلوس"هایی که وقتی برای ارباب قلم میزنند حتی یادشان میرود به تکانهای بیش از حد و غیر ضروری دم خود توجه کنند .

بنده بهیچوجه طرفدار یغمایی نیستم و اورا نمیشناسم اما اثاری که او در دودهه گذشته ازخودبجای گذاشته چیزهای باارزشی هستند ... قبل از ان هم که بهترین سرودهای سازمان را سرودند .... عضو مرکزیت سازمان هم که بودند ... عضو شورا هم که بودند ... با این وجود عطای" رهبر خودشیفته بریده" را که خودرا درهاله ای از شعایر توخالی و پوشالی در امنیت فرنگ استتار نموده به لقایش بخشیدند و رفتند تا در موضعی محکمتر مغز استخوان ارتجاع را نشانه روند ... چرا اینهمه هجوم و حسادت توام با لجنپراکنی ؟

اگر مانند شمایان میماندو روزی ۱۷ رکعت جلوی رهبر عقیدتی دولا وراست میشد و در وصف ناچیز و بی مقدارش مطالب گنده مینوشت و سرودهای گنده تر میسرود خوب بود ؟

خجالت بکشید ای نره خرهای سیاسی در باتلاق سکون !

یغمایی را ول کنید ... قیام شروع شده اما نه با شعارهای شما ...

مکنید به چشم حقارت نگاه بر مستان !!!



خاکزاد ( مجاهدسابق)

ناشناس گفت...

قابل توجه "بریده چاپلوسان" رهبرعقیدتی !
یه دختر "مووزوزی" یه تنه کل نطام اخوندی رو به وحشت انداخته اونوقت شمایان هنوز درگیر ناسزا به رفقای قدیمی خود و تفسیر سوره بقره و مریم هستید که چرا جلوی رهبرپوشال دوبا وراست نشدن !!! و چرا حضرت مریم را نپرستیدن ! و یهودا شدن !!! عجب قیاسی ! مریم ... یهودا ...!!!
بابا یه مسیح مووزوزی یه تنه اب انداخته در لانه مورچگان ... کجای کارید ؟ ول کنید اون مزخرفات ایده الوژیکتان را ...

خاکزاد

ناشناس گفت...

یک گزارش از خلق :

انچه را که اجمالا میخوانید صادقانه نوشته ام وجز صداقت درگفتار و انعکاس حقایق راه دیگری را برای تنویر افکار بلد نیستم و نمیشناسم .

یک مقدار اشعال مرغ درحد یک مشت دست را داخل روزنامه در باغچه ای جلوی یک مغازه گذاشتم تا گربه ها بیایند و میل کنند صاحب مغازه یک فرد ۵۰ ساله ریشو و متدین بیرون امد و پرخاش کرد و با لگد روزنلمه را به جوب انداخت و فحاشی کرد که : مگه دین و ایمون نداری ؟ ما نمازخونیم ! اینجا پاتوق سگ و گربه میشه و از اینجور حرفها ... خیلی دلم گرفت ... در این بین یکی دوتا از افراد مذهبی امدند و به طرفداری او پرداختند ( یکی از انان امللکی و دیگری سوپری بود و هردوهم تیپ حاجی بودند با تفکرات مزخرف و حال بهم زن) در این بین رفته گر لباس نارنجی امد محتویات روزنامه را از داخل جوب جمع کرد و در دستش گرفت و به حالت تعارف جلوی گربه ها گرفت وانها خوردند و به حاجی های معترض گفت توی دستمه تو باغچه جلوی مغازه شما نیست و گفت رحم داشته باشید و ... دراین بین چندتا تیپ جوون دانشجو و دانش آموز امدند و از رفته گر تشکرکردند و چندتا خانم جوان هم که درحالت عبوربودند به صاحبان مغازه اعتراض کردند ...

متوجه شدم اکثر مردم نازنین و مهربانند و تنها برخی افراد مذهبی خرفت نامهربانند حتی به حیوانلت هم رحم و مروتی ندارند چه رسد به همنوع خویش . بعدا کاشف بعمل امد که املاکی و سوپری از فعالین هییت های عاشورا و تاسوعا هستند و خیرسرشون اهل نجس و پاکیند !

جامعه چنین وضعی دارد ... دردمندان و زحمتکشان و جوانان محصل و دختران و زنان واقعا اگاهند اما برخی مرتجعین مفت خور و کاسب مسلک بیرحم و ازخودراضی در محلات مختلف طبعا حضور دارند .

درخلوت خود به این نتیجه محتوم رسیدم که واقعا خورده بورژوازی سنتی و تکایا و هیئتها فعلا بعنوان سوپاپ رژیم اخوندی عمل میکنند بی انکه خود بدانند .

شما چه فکر میکنید ؟

ناشناس گفت...

من به ضرس قاطع خدمت دوستان عرض میکنم که یکی از عوامل بالفعل در رکودهای مقطعی جنبش در ایران برخی از اپوزوسیونهای خارج از کشور هستند که نه نقشی در جنبش دارند ونه حضوری دارند اما مرتب از طریق سایتهایشان خودرا نه تنها اثربخش که نیروی فعال درصحنه معرفی میکنند و این یک سرش در سیاست های راهبردی - روانی وزارت اطلاعات برای لوث کردن جنبش نهفته است . اینها که خودرا انقلتبیون خیرسرشان قدیمی میبینند چرا با وجود این واقعیت دست از خودنمایی کاذب برنمیدارند ؟ راستی علت چیست ؟ اینان که بهتراز هرکس میدانند تفکر و ایده الوزی شان در باور نسل شورشی کنونی ایران شنلخته شده نیست و جایی هم ندارد  پس چرا بدون توجه به برآیند منفی ان ناخواسته با تبلیعات خودنمایانه پوشال به جیب رژیم میریزند ؟ راستی علت چیست ؟ ایا بعنوان افراد سیاسی و حرفه ای مگر هدفی جز سرنگونی دارند واگر آری پس چرا با دعاوی کاذب مانع وحدت و عامل سرکوب جنبش میگردند ؟ من این مسایل را برحسب مخالفت با انان مطرح نمیکنم بلکه برحسب تسریع در امرسرنگونی مطرح میکنم و تعجبم که چرا انان واقعا نمیفهمند که دقیقا موازی با سیاست های راهبردی وزارت اطلاعات عمل میکنند و اگر میفهمند واقعا وای به حالشان ! الان نسل جوان کشور ان دختر مووزوزی آزادیخواه( مسیح علینژاد) را بیشترمیشناسند تا اینهارا ... چرا ؟ چون باور مسیح علینژاد به باور نسل جوان نزدیکتراست و باور مجاهدین در باور نسل جوان واقعا جایی ندارد و شرمتده ام که بگویم درباور نسل جوان مجاهدین هیچ فرقی با اخوندا ندارند ( به درست و غلط ان کاری ندارم من واقعیت را میگویم براساس صدق ) براساس انچه موجوداست واگر باورندارید به کانال تلگرامی خود مراجعه کنید و ان را با کانال تلگرامی مسیح علینژاد مورد سنجش و مقایسه قراردهید همه چیز دستگیرتان میشود . برخورد شترمرغی مجاهدین انهارا از واقعیت پیوسته دور میکند . در چنین مواقعی میگویند صدای امریکا اورا تبلیغ میکند تا اورا از حیض اعتبار بیاندازند اما خودشان صبح تا شام در التماس و احترام به پدرجد صدای امریکا روزگارسپری میکنند ! انجا که ژست انقلابی درکارباشد مواضع دهه ۵۰ شمسی ! وانجا که ژست توجیهی نیازباشد لابی با سناتورهای غربی !

این بوقلمون صفتی باورکنید در بنیان گذاران هرگز نبود .

اینها با یک مشت " بریده چاپلوس" ریدن به سازمان رفت پی کارش .



خاکزاد ( مجاهدسابق).