دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۰ تیر ۲, چهارشنبه

به آنان که میدانند عشق جان زندگی است غزل اسماعیل وفا یغمائی


به آنان که میدانند عشق از جوانی تا پیری جان زندگی است
اسماعیل وفا یغمائی

میان زلف تو در شب نشسته ام امشب
به ماه نیز، مقرّب نشسته ام امشب
دو ظلمت است، شب و، گیسوان پر شکن ات
خوشا! به شام مرکّب نشسته ام امشب
مگو که بوسه حرام است با خدا تو بگو!
برون ز ربّ و زمذهب نشسته ام امشب
حدیث عشق سکوت است و بوسه از این رو
به پیکر تو ، مخاطب نشسته ام امشب
حدیث عشق شرارست وز تب تن تو
نگاه! یکسره در تب نشسته ام امشب
به بانگ بوسه لبم با لب تو میگوید
منم که باتولبالب نشسته ام امشب
چنان به خال لبت غرقه ام که پندارم
منم که گوشه ی آن لب نشسته ام امشب
طلب نمودم و مطلوب عاقبت آمد
خوشا که در مقابل مطلب نشسته ام امشب
شبی است تیره (وفا) زین سحر که در بر من
نگاه کن که به کوکب نشسته ام امشب
 

۴ نظر:

ناشناس گفت...

با اجازه استاد و برای اینکه شیر هم از این غزل عاشقانه بی نصیب نماند. با پوزش از سستی بیت:


یقین که لایق آن شیر فحش و فحاشیست

به حرمت تو مودب نشسته ام امشب

سهراب

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
ناشناس گفت...

جناب دیدی که همین نظرت رو هم که از عطرخانه قهبر عقیدتی میاد و بوی مشک میده منتشر کرد. حالا همه نظراتو منتشر می کنه یا نه؟

سهراب

ناشناس گفت...

جناب بریده مزدور در همین چند خط سه چهار بار سوتی دادی!
تو توی تیف بودی؟پس با منطق شیری!!بریده ای برگشتی؟علاوه بر بریدن ترسو نون به نرخ روز خور و متزلل هم هستی
مستقلی؟ ادبیاتت چرا ادبیات شیر بیداره و داستان های عجیب قرقره می کنی؟
در اخر ادم خوب نی به خواهر مجاهدش بگه ج ن د ه
حالام برو بشین با خودت عملیات کن ببین کجا ها دیگه همچین گندی زدی
تمام