tag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post5424561042573963936..comments2024-03-20T12:32:04.582-07:00Comments on دریچه زرد: برای مزید اطلاع و شناخت شاهکار هنری جدید گروه «فنان ابو محمد» اسماعیل وفا یغمائیesmailhttp://www.blogger.com/profile/05236301772555132914noreply@blogger.comBlogger97125tag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-13239354483165051902014-01-05T10:10:36.653-08:002014-01-05T10:10:36.653-08:00جناب لقمان
این بحث بیفایده میباشد به دلیل اصرار ...جناب لقمان <br />این بحث بیفایده میباشد به دلیل اصرار شما برای اثبات نظر شما که میگزارم به تفاوت نگرش ما به نقد و نحوه برخورد به مخالف یا نحوه برخورد مخالف به نقد. چند تفاوت نگرش : <br />۱- من به سایت آفتابکاران نظر نمی فرستم بدلیل قواعد حاکم بر آن سایت از طرف مدیر آن. ایشان بدون شناخت از نویسنده و فیلترینگ نویسنده مطلب چاپ نمیکند. این قواعد محترم از نظر من. من دلیل ایشان را غیر دموکرتیک نمیدانم بلکه همان تمرین دمکراسی میدانم. ایشان قانون خود را دارد و من هم هیچ اصرار ندارم که تن بدهم به چک شخصیتی از طرف ایشان برای درج یک نظر. بنابراین اصرار نمیکنم و از مطلبهای آن استفاده میکنم. مساله را شخصی نمی کنم. مدیر دریچه میتواند همین فردا همین قانون را در اینجا پیاده کند که قابل احترام. ناراحتی ندارد به دریچه دیگری میروی و یا مثل بنده که سالها نمینوشتم میروم به کتابخوانی خودم. <br />۲- من حتما نباید به اصرار شما تن دهم با فهم شما از نقد، زمان نقد و کجا. اصلا شما چه اصرار دارید به نقد کسی که خود میگیید نقد پذیر نیست. خب به کار خود برسید مگر بیکا رید. شما خود میگویید که مجاهدین نقد درونی و بیرونی ندارد. اصرار چرا؟ چون شما با خود در آرامش نیستید. نقد درونی تابع قوانین حاکم بر دستگاه میباشد. شما رفتید اشرف در یک دستگاه نظامی که تابع قوانین نظامی یعنی رعایت سلسلهٔ مراتب فرماندهی نظامی. تمرین دموکراسی در هیچ ارتش جهان وجود ندارد بلکه اطاعت از فرمانده لازم الا جرا و تخطی از آن جرم محسوب میشود. نقد سازنده حتی کنترل شده میباشد برای حفظ ساختار نظامی و فرمانبری آهنین. حالا شما اگر عضو مجاهد بودید یعنی قبول انقلاب ایدلو ژیک مجاهدین و الزامات آن. نقد پذیر نیستند داستان تمام است، شما به راه جدید خود بروید چرا آرامش ندارید؟ <br />ممکن است شما تصمیم گرفته که بیان کننده نگرش خود باشید، این دیگر نقد نیست، اظهار نظر است، مخالف شما نیز همین حق را دارد در مخالفت با شما. شیوه بیان را خود انتخاب میکنید. <br />فرض کنید من انتقاد کردم و فرض کنید به بنده فحاشی شود و مارک زنی. آیا شما به آرامش میرسید؟ فکر نمیکنم، البته من فرض را گرفتم که شما غرضی ندارید. شما تصور میکنید من مثل شما پاسخ خواهم داد، که اشتباه میکنید. بنده در آن لحظه به این درک میرسم که انتقاد بیرونی در این رابطه بیخود است. اصرار نخواهم کرد و انرژی خود را به سمت دیگری سرازیر خواهم کرد. آیا مبارزه آنها را در برابر رژیم نا دیده میگیرم؟ خیر ، از آن حمایت میکنم . آیا از حقوق آنها در برابر رژیم حمایت میکنم؟ صد در صد. ولی آیا آنها رای من را در فردای آزاد خواهند داشت؟ خیر . ترجیح میدهم به نیرویی رای بدهم نزدیک به تفکرات خودم و ارزشهای خودم حتی اگر آن نیرو یک در صد هم به اندازه مجاهدین نیرو و امکانات نداشته باشد. بعد از تجربه خمینی نسل جدید شک دارم فقط به دلیل سابقه سیاسی از کسی حمایت کند. این جواب من. وبلاگ هم نیاز نیست بزنم چون وقت ندارم، همین نظرات هم بستگی به حال و روز من دارد. پس جواب شما را با این فرض دادم. حالا انور سکه اگر تجربه نقد بیرونی من فحاشی نبود، مارک زنی نبود حتی اگر نقد را نپذیرند امکان رای من را برای فردا حفظ کرده. بقیه داستان است. این جواب من به شما. <br />آیا اگر غرضی ندارید فکر کرده چه اصرار دارید به تسلسل این درگیری؟ آیا فکر نمیکنید در ذهن هنوز با خود به آرامش نرسیده و ارزش جدیدی را که با آن راحت هستید نمی پذیرید و در گذشته زندگی میکنید. خود دانید. ضمنا خط اول نوشته شما برداشت شما میباشد از نوشته من و نه متن من. <br />موسی احمدزاده <br />Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-4324344464708785422014-01-05T01:37:49.872-08:002014-01-05T01:37:49.872-08:00جناب موسی احمدزادە! اصلا از شما نمی خواهم وارد فضا...جناب موسی احمدزادە! اصلا از شما نمی خواهم وارد فضای مسموم بشوید . دریچە هم جای مناسبی برای نقد نیست . انتقادها هم اصلا سازندە نیست . خودتان یک جایی پیدا کنید مثلا آفتابکاران یا همبستگی ملی ، یا اصلا یک وبلاگ بزنید کە فضایش مسموم نباشد وبعد یک انتقاد از سازمان و رهبری سازمان بکنید و پایش بایستید . منظورم این نیست کە در دور تسلسل بیفتید ، نه ، از مجاهدین بخواهید به انتقادتان پاسخ دهند ، همین . بعد ببین چماقداران رجوی و بسیجیهای ایشان چە بە روزتان می آورند . نقد درون سازمانی و بیرون سازمانی هم نداریم برادر . بندە خودم چهار سال در اشرف بودەام . در درون سازمان چیزی به اسم نقد وجود ندارد . اگر نسبت به رهبری سازمان انتقادی هست اسمش می شود تناقض و باید آنرا در جمع بخوانی و توی سر و کول خودت بزنی و از آن احساس گناه و شرم کنی . بلکە جمع هم چند تا فحش ناموسی آبدار و در صورت لزوم سیلی و لگد حوالەات کنند بلکە عبرت بگیری و بفهمی کە با دم شیر بازی نکنی . این از درون سازمان . می ماند نقد از زاویە بیرون سازمان . شما بفرمایید هر طور کە خودتان می دانید . اصلا برای اینکە امتحان کنیم ، چک کنیم ، خودتان یک نقد کە سازندە باشد ،در فضای مسموم هم نباشد ،دلسوزانە هم باشد ،رشد دهندە هم باشد ، در جای درست هم باشد ،نقد واقعی هم باشد ، و هر طور کە صلاح می دانید انجام دهید . به شرط اینکە نقد باشد . مثلا نگویید کە مسعود رجوی باید همەی جداشدەها را می کشت و از اینکە خیلی نازک دل وبخشندە هستند من انتقاد دارم! آخر جناب رجوی از این گونە انتقادها به خودشان می کنند . نه ، نقد باشد . از کاری از رهبری سازمان ایراد بگیر و پایش بایست و بعد بنشین تماشا کن لذت ببر .به نظرت این فرهنگ آشنا نیست؟ از سازمان مجاهدین بخواهید یک مخالف یا منتقد را کە از نظر آنها مزدوررژیم و تیر خلاص زن و رفیق لاجوردی نیست معرفی کنند . فقط یک نفر . تاکید می کنم فقط یک نفر... آیا به نظرت این فرهنگ آشنا نیست؟<br /><br /><br />لقمانAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-9438963333624272472014-01-04T21:38:30.620-08:002014-01-04T21:38:30.620-08:00جناب لقمان
انتقاد در محیط سازنده بیان میشود. بیان...جناب لقمان <br />انتقاد در محیط سازنده بیان میشود. بیان یک نقد لزوما به معنی پذیرش آن نمی باشد. تفاوت است بین نقد و بحث. اگر بعد از مطرح کردن نقد، اقدامی صورت نگرفت، و اگر بحثی درگرفت و بحث به نتیجه نرسید، باید قبول کنیم به قول امریکائیها که طرفین توافق میکنند که با هم توافق ندارند، و به همکاری خود در موآرد دیگر مورد توافق ادامه میدهند یا به همکاری به طور دوستانه خاتمه میدهند و به کار خود میرسند. نقد درون دستگاه با نقد از بیرون دستگاه قواعد متفاوت دارد. آیا ما با چنین محیط روبرو هستیم؟ شما ممکن است در هر محیطی نقد یا ایراد یا بحث کنید ولی نه من. این محیط یعنی دریچه محیط اظهار نظر و نقد از بیرون به افراد فعال در دریچه میباشد بر اساس قواعد صاحب دریچه. نقد به مجاهدین نیز مجرا و کانال خود را میخواهد چه درونی و چه بیرونی. <br />حالا فرض کنید بنده بخواهم درونی نقد کنم، دستم باز است در هر رابطه جدا از اینکه آنها چه برخوردی کنند. این قواعد نقد غربی که من متمایل به آن میباشم. اما من مجاهد نیستم پس نقد درونی بیخود است، یعنی من ورود به ایدولوژی و الزامات آن نمیکنم، چرا ، چون ربطی به من ندارد. در این محیط کاری من اگر کارمندی تقاضای تعطیلی مذهبی کرد، من حق بازخواست ندارم و باید تعطیلی او را تایید کنم. او فقط باید قید کند در فرم مربوطه مناسبت را. چه بودائی، مسلمان یا یهودی و غیره. بنابر همین دیدگاه هر ورود به ایدولژی ،متهم خواهم شد به تفتیش عقاید. من با این دیدگاه رشد کرده و این نگرش را ترجیح میدهم به بقیه دیدگاهها. بنابران انتقاد من به مجاهدین سیاسی خواهد بود و از بیرون به روشهای تاکتیکی و استراتژیک آنها اگر لازم باشد، در محیطی که بیان برای رشد پدیده باشد. دریچه در حال حاضر چنین محیطی نیست، آینده را نمیدانم. البته میتوان به عنوان یک روشنفکر یا سازمانی یک سیاست را به نقد کشید بدون توجه به رشد پدیده، ولی طلبکاری نمیتوان کرد، همین.جواب ممکن است بگیرید یا نگیرید. بیآن اندیشه هم که مقوله دیگری است، و از نظر من لازم برای هر تفکر راست راست تا چپ چپ. رشد یک جامعه در تلاقی افکار خلاصه نمیشود بلکه در مدیریت برخورد به تفکر مخالف رشد میکند. مدیریت خمینی در حذف خلاصه شد، این تفکر ریشه دارد در فرهنگ استبدادی ما. در همین درگیری اخیر، آیا فکر کرده که چرا بعضی خود را قیم حقیقت میدانند چه در زندان، چه در شناخت از مجاهدین و بعد از مطرح کردن نظرات خود که نقد نبود، اصرار به پذیرش آن و طلبکاری برای پاسخ و بحث دارند، و اگر طرف مقابل کوتاه نیاآمد میشود ضد انقلاب. تفکر اشنا نیست؟ از اراذل اوباش امام در اوایل انقلاب همین را نشنیدید؟ در قدرت این تفکر مدیریتش در حذف مخالف است نه نقد. حالا شما میخواهید بنده وارد محیط مسمومی شوم که حتی مدعیهای مجاهدین مینیمم های نقد مخالف را رعایت نمیکنند یا فهمی از آن ندارند، از آنها که حذف را نقد میدانند بگذریم چه برسد به کم ظرفیت سیاسی با ذهن مستبد منجمد که تنظیم با خودش تعیین میکند کی ضد انقلاب است آنهم در دنیای غرب. ولی اگر من انتقاد کردم و مجاهدین فحش کاری و مارک زنی، میروم برسم به کار مهمتر خودم چرا که برای وقتم ارزش قائل هستم، بیکار نیستم در دور تسلسل بیفتم. میپذیرم که توافق داریم در عدم توافق و میروم دنبال آرمان و محبوب سیاسی خودم. <br />موسی احمدزاده <br /> Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-26870824369707042182014-01-04T14:15:35.992-08:002014-01-04T14:15:35.992-08:00جمعى از هواداران شورا .
جناب يغمائى با سلام استدعا...جمعى از هواداران شورا .<br />جناب يغمائى با سلام استدعا دارم اين نوشته را حتماً با توجه به اينكه توهينى به كسى نشده محبت بفرمائيد وانتشار دهيد . امشب در سايت افتبكاران مطلبى را خواندم با تيتر وكيل كه حرف مفت زياد ميزند . اما مفت حرف نميزند نويسنده اقاى سعيد قاسمى نزاد . <br />در تعريف وقدر دانى از اقاى محمد رضا روحانى عضو سابق شوراى ملى مقاومت سند ديكرى است بر بى ابروئى ورسوائى رهبران مجاهدين .<br />هوا داران وىاران مقاومت بخوانيد وقضاوت كنيد . <br />بى حيائى وبى ابروئى تا كجا و تا كى؟ <br />جمعى از حاميان سابق شورا . <br />با تشكر از شاعر عزيز ومبارز Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-21343499234166340092014-01-04T14:03:04.150-08:002014-01-04T14:03:04.150-08:00آقای موسی احمدزادە! همەی اینها کە گفتی درست! هیچ ا...آقای موسی احمدزادە! همەی اینها کە گفتی درست! هیچ انتقادی هم به سازمان نشدە و هرچە بودە اتهام و تهمت بی اساس بودە . حالا من ازشما می خواهم که یک انتقاد جدی به سازمان بکنید ،آن را منتشر کنید و پایش بایستید . اگر سریعالسیر تبدیل به پسر خالەی خلخالی نشدید کە سال ٦٧ به سر مجاهدین تیر خلاص زدە ، و همزمان در آمریکا با سعید امامی تختە نرد بازی کردەاید ،اگر تبدیل به خائن ،سفلە ،پلشت ،پلید ،مفت خور ، رذل و .... نشدید ، بندە بلند می شوم می روم عراق ، در کمپ لیبرتی می نشینم و یە زنجیر و قمە هم می برم و در حمایت از رهبر عقیدتی سینە زنی و قمە زنی راه می اندازم . بفرمایید! این گوی و این میدان برادر..<br /><br />لقمانAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-8705393440724090392014-01-04T13:05:09.772-08:002014-01-04T13:05:09.772-08:00جناب سائل
پوزش از طرف من اگر چنین برداشتی میشود ا...جناب سائل <br />پوزش از طرف من اگر چنین برداشتی میشود از نوشته من. من میبایست مطلب شمارا جدا میکردم از ایشان و مطلب های مربوط به ایشان. <br />موسی احمدزاده <br />Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-86287065871931505162014-01-04T08:49:08.137-08:002014-01-04T08:49:08.137-08:00اين ""خاتون كانادا""از اينكه ا...اين ""خاتون كانادا""از اينكه اقاى يغمايى او را به زباله دان انداخته هى خودنمايى ميكند با اسمهاى مستعار<br />حسينAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-12066611781318413872014-01-04T08:28:46.400-08:002014-01-04T08:28:46.400-08:00سلام بر موسی
دوست عزیز من بهروز ریحانی نیستم و در ...سلام بر موسی<br />دوست عزیز من بهروز ریحانی نیستم و در مورد مسائلی که نوشتید دخالتی نداشتهام. <br />با احترام<br />سائل<br />Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-58335137781053094772014-01-04T07:20:06.312-08:002014-01-04T07:20:06.312-08:00
جناب برکت
فرهنگ آخوندی از نوشته و ذهن توی جاری ...<br /><br />جناب برکت<br /><br />فرهنگ آخوندی از نوشته و ذهن توی جاری است.<br /><br />موسی احمدزاده<br />Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-7297483014734338162014-01-04T07:02:08.742-08:002014-01-04T07:02:08.742-08:00اق اسمال پول مول میخواستی خب مجاهدین بهت میدادن حل...اق اسمال پول مول میخواستی خب مجاهدین بهت میدادن حلالتر و طیب تر هم بود چی شد که خط اخوندا رو رفتی هنوزم دیر نشده برگرد اخوند به کسی وفا نکرده آق وفا<br />برکتAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-87210156304761808762014-01-04T06:54:04.021-08:002014-01-04T06:54:04.021-08:00جناب سائل
آبی گرم نخواهد شود. اشتباه محاسبه کردید...جناب سائل <br />آبی گرم نخواهد شود. اشتباه محاسبه کردید به دلیل خود بزرگ بینی کسانی که درک نازلی از مجاهدین دارند حتی اگر خود را جزو علمای شناخت از مجاهدین میدانند و نقش خود را در شکل گیری روابط خارجی مجاهدین عمده میکنند. نظر شما مثل بهروز " ریحانی" همیشه گرد بیان میشود با ایرادگیری و مظلوم نمایی. اگر قرار بود کسی از شورا به شما بپیوند، پیوسته بود، زیادی روی تاثیر آقای روحانی و قصیم بر حوادث حساب باز کردید. شیوه شما ریشه در انتقاد ندارد. ریل حوادث یادتان رفته؟ اینکه این دآستان با درس اخلاق بهروز "ریحانی" به آقای رجوی در حمایت از کسی که به اردوی دشمن پیوسته و آلت دست جنگ تبلیغاتی رژیم، شروع شد، و جو سازی کاذب بر علیه آقای رجوی، به فاصله کمی جزوه آقای مصداقی با تهمتهای بدون سند با استفاده از منابع آلوده مثل بتول سلطانی، و تحلیل سیاسی با تیز کردن تهاجمات سیاسی روی آقای رجوی و مقایسه ایشان با تقی شهرام، و تلاش ذهنی برای یارگیری از جبهه مجاهدین، بقیه هم حساب شده به میدان آمدند، تا این لحظه مجاهدین فقط یک نامه از آقای مصداقی را در سایت خود زدند، بعد مواجه شدند با مقاله مرگ مشکوک که بار حقوقی داشت در غرب که حقیقت نداشت، و خروج دو عضو شورا. در اینجا هر احمقی نیز میتواند حدس بزند که داستان را نباید ساده گرفت و این حوادث به هم مرتبط، میباشد. مجاهدین و هواداران آنها در هر مرحله دور سازمان و رهبری خود حلقه دفاع را محکمتر کردند و صفها را فشرده تر ، چرا که زیر تیغ رژیم نیز میباشند. نقدی در کار نیست جز تهمت و فحاشی، آنها نیز پاسخ شما را میدهند. اگر کسی نقد دوروستی هم داشته گم است در این میان. شما ها آتش بیارآن این معرکه میباشید. چه انتقادی. مجاهدین هیچ وظیفه در جواب دادن به اتهامات ذهنی بدون سند و تحلیلهای سیاسی شخصی افرادی که خواهان گسستگی جبهه آنها و دشمنی کور با رهبری آنها دارند، ندارند. نقد یعنی بیان سیاسی مشگل و درد یک سیستم از برای رشد آن. حتما بعضی نقد دارند ولی مشخص میباشد که عاملان اصلی این معرکه چنین قصدی نداشته. تحلیل آقای مصداقی از مجاهدین به عنوان نیروی ضد انقلابی تردیدی نمیگذارد در ذهن من. البته آقای بهروز میتوانند این را هم در ویکیپیدیا با ماست مالی پشت سر بگذارند. دلسوزی من برای آقای یغمایی شخصی میباشد و ایشان به دلسوزی من نیاز ندارد و راه خود خواهد رفت. شاید تصور من این میباشد که ایشان را جور دیگر نظاره کنم به دلیل هنر ایشان ولی واقعیت حال ایشان بر ذهن من سنگینی دارد. شما، بهروز " ریحانی" آتش بیار گرد غبار آقای مصداقی میباشید. اما این چیزها زمان خود را دارد و میگذرد.<br /> راستی از نوچه های عفت خلیلی کسی خبر دارد؟ مارمولک هایی بودند. خوب همسران خود را تربیت میکنند در میانه بازی و گل آلوده کردن آب. <br />موسی احمدزاده <br /> Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-24670124581385393672014-01-04T06:49:13.075-08:002014-01-04T06:49:13.075-08:00ای مرگ بر ملا و حکومت ملا درود بر بقیه!ای مرگ بر ملا و حکومت ملا درود بر بقیه!الف. احسانnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-12894965933582083862014-01-04T06:01:31.789-08:002014-01-04T06:01:31.789-08:00اق اسمال از قتلهای مشکوک درون سازمانی چه خبر مشتاق...اق اسمال از قتلهای مشکوک درون سازمانی چه خبر مشتاقیم بدونیم؟<br />برکتAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-57070840931274923872014-01-04T04:16:08.154-08:002014-01-04T04:16:08.154-08:00ناصر اهوازی
از پاسخهایت خوب می توان فهمید که تا...ناصر اهوازی<br />از پاسخهایت خوب می توان فهمید که تا چه اندازه حقثیر و در مانده هستی! دلم به حال امثال تو می سوزد که در گنداب حقارت ررشد کرده اید و زندگی می کنید و می میرید.<br />عجالتابرو به فکر پدر و مادر و خانواده خودت باش زیرا در حدی و اندازه ای نیستی که در بحث جواب من به کامیار و زندگی و منش پدر من وارد شوی.<br /> <br />لازم است همینجا یکبار دیگر تاکیدی کنم و توضیحی بدهم تا امر برای تو هم مشتبه نشود. برای من پرسشهای بلاهت بار تو مثل همیشه بهانه و فرصت خوبی بود تا توضیحاتی برای هموطنان و خوانندگان این صفحات بدهم وگرنه تو و امثال تو که پشت ابتدایی ترین پرنسیپ های اخلاقی و انسانی گیر کرده اید کهمطلقا صلاحیتی برای سوال کردن از گذشته من و امثال من ندارید. خیلی جدی بگویم شما شایسته کوچکترین احترامی هم حتی نیستید وارزش وقت صرف کردن هم ندارید.<br />برو ترانه کلکسیون را گوش کن و خوش باش!<br /><br />مازیار ایزدپناه<br /> Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-26325739846403954542014-01-04T03:11:55.514-08:002014-01-04T03:11:55.514-08:00اقای صادق
این آقا یا خانم درست میگوید! ولی نمیدانم...اقای صادق<br />این آقا یا خانم درست میگوید! ولی نمیدانم چرا او ناراحت است در دنیا انسانهای چاق و زشت و پیر و بد عنق کم نیست ولی ایشان یقه مرا گرفته خداوند انشالله ایشان را زیبا و لاغر و جوان و خوش خلق نگهداردesmailhttps://www.blogger.com/profile/05236301772555132914noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-37282373113520723562014-01-04T03:10:00.215-08:002014-01-04T03:10:00.215-08:00در ضمن من آن دریای متانت و مناعت پدر مازیار و تمام...در ضمن من آن دریای متانت و مناعت پدر مازیار و تمام خانواده اش را خیلی خوب میشناسم وای اگر آن پیر فرزانه دستش به کاکل تو ورهبران تو برسد. مطمئن باش از دست شیخ نجم الدین کبری که حتی پس از مقتول شدن کاکل مغول مهاجم را ول نکرد محکمتر خواهد چسبید و داد خواهی خواهد کرد او نیز بارها آنچه را داشته بخشیده است به همان مفتخوران. راستی که تو نیز بتا بر تکنیک مرسوم میخواهی پدر را به یاوه علیه پسر بشورانی در حالیکه خبر نداری پدر چه میگوید.در ضمن این ترهات به نفه کسانی که از آنها میخواهی دفاع کنی نیست.esmailhttps://www.blogger.com/profile/05236301772555132914noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-22065009980490787642014-01-04T03:05:04.697-08:002014-01-04T03:05:04.697-08:00حضرت ناصر اهوازی
من نمیدانم تو گیستی؟ ولی هرکه هست...حضرت ناصر اهوازی<br />من نمیدانم تو گیستی؟ ولی هرکه هستی بسیار بی انصاف و ناجوانمردی . مازیار ایزد پناه را هرکس بشناسد به نوشته های تو خواهد خندید. آنچه به او نمی چسبد مفت خوری و ولگردی است. در زندگی هر چه داشت در خدمت این و آن از جمله مجاهدین بود. بعد از سی سال تلاش در یک خانه کوچک اجاره ای با خانواده اش زندگی میکند.دنبال مفت خور اگر میگردی به استان والماندواز برو کسانی که مازیار بدرستی که من خبر دارم تمام پس اندازش را چند سال قبل برای خرید یک میکسر در اختیار آنها گذاشت.لطفا دقت کن و درست حرف بزن. اگر میخواهی یاوه ببافی عزیز. ترانه کلکسیون هست نیازی به این خرده تهمتهای بیچاره وار نیست. ممنونesmailhttps://www.blogger.com/profile/05236301772555132914noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-88647616456195076242014-01-04T02:35:05.997-08:002014-01-04T02:35:05.997-08:00این جناب ناشناس که هر چه از دهانش در می آید نثار ا...این جناب ناشناس که هر چه از دهانش در می آید نثار اسماییل می کند محال است که کوچکترین قرابتی با مجاهدین داشته باشد. این یک کلک است. می گوید که اق اسمال تو هم زشتی هم بدعنقی هم چاقی ...... خیلی باید ساده باشی که فکر کنی این خانم از طرفداران مجاهدین باشد. نمی دانم شاید هم اشتباه می کنم ولی خانم تو را به خدا اگر شما از هواداران آنها هستید خواهش می کنم انسان باشید و دیگر این کار را نکنید. صادقnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-64702094689480105822014-01-04T02:06:56.176-08:002014-01-04T02:06:56.176-08:00جناب مازیار خان، نگفتم نمیتوانی خودت را نگه داری و...جناب مازیار خان، نگفتم نمیتوانی خودت را نگه داری و بر میگردی به اصل خودت. مازیار خان تو اگر در روز چندتا فحش خواهر و مادر به این و آن ندهی شب خوابت نمیبره. اگر هم کسی دم دستت نبود می ایستی جلوی آینه و به خودت بد و بیراه میگی. من بهت گفتم اگر جای کامیار کس دیگه بهت گفته بود الدنگ صدتا بدترش را بارش میکردی. ولی چون کامیار ذات تو را میشناسه و میداند چه فلز خرابی داری میترسی جوابش را بدهی وباز یک تو دهنی محکم جدید ازش بخوری. ولی در جواب من تا توانستی فحش دادی . بگذریم. من تو را تو چندین کشور دیدم که به مجاهدین آویزان بودی و براشون ساز میزدی. اینجا نوشتی هیچوقت اونا رو قبول نداشتی و شواری ملی مقاومت رو هم قبول نداشتی. خب اگه تا حالا کسی ازت نپرسیده من ازت می پرسم پس برای چی از جیب خودت هزینه میکردی و میرفتی تو دستگاه تبلیغات اونها و از فرانسه به آلمان .از آلمان به هلند، از هلند به اسپانیا از اسپانیا به اتریش از اتریش به لندن و زیر شعار مریم مهر تابان و ایران رجوی موزیک میزدی؟؟؟ قبولشون نداشتی و این طوری بودی. اگر قبولشون میداشتی چه کار میردی؟ پس مچت را گرفتم و داری چرند بافی میکنی. من حدس میزنم تو در تمام اون مدت داشتی مفت خوری میکردی و یک سنت هم از جیبت به کسی ندادی. تازه از کجا معلومه که پول نگرفته باشی؟ شاید گرفتی و رسید ندادی؟ کسی چه میدونه؟در خاتمه بازم بهت میگم ای کاش یک قطره فقط یک قطره از اون دریای مناعت و متانت بابات که افتخار لرستانه به تو رسیده بود. حیف که نرسیده.ناصر اهوازیnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-51439284089038326102014-01-04T02:06:02.353-08:002014-01-04T02:06:02.353-08:00ناصر خان اهوازی
پرسیده ای چرا تابحال ساکت بودم و چ...ناصر خان اهوازی<br />پرسیده ای چرا تابحال ساکت بودم و چیزی نگفته بودم و سکوت امثال مرا نشانه ترس از تشکیلاتتان دانسته ای!<br />من سالها شاهد بی پرنسیپی و ناجوانمردی های شما در برخورد با نزدیکان خودتان بودم. خودم هم در رابطه با ناجوانمردی های شما تجربیات زیادی داشتم. هیچگاه فراموش نکرده ام که چگونه بعد از بیان نظرم درباره سی خرداد وقایع سال شصتو و البته ازدواج مسعود رجوی با فیروزه بنی صدر چگونه پاسپورت مرا بردید و بعد هم چگونه در حومه پاریس غریب و بی هیچ جا و مکان و دوست و آشنایی رها کردید!بعد ها هم از تجربه بسیاری جدا شدگان از جمله زنده یاد کمال رفعت که از او بسیار حکایتها شنیدم گرفته تا آیت الله عالمی به شناخت بیشتری از شما دست پیدا کردم. در طول همه آن سالها بسیارحکایت ها از جدا شدگان درباره اشرف و دستگاه حاکم بر آنجا شنیدم اما همیشه به اشتباه فکر می کردم که نبایستی به تضادها در صف نیروهای خلق و انقلاب دامن زد.<br />دلیل سکوت من تنها این بود و نه آنچنان که شما نوشته ای ترس از تشکیلات شما و گرنه من که صریحا همه نظراتم را درباره سال شصت و وقایع بعدش و همچنین انقالب ایدئولوزیک و طلاق و ازدواج های مسعود رجوی همیشه به روشنی بیان کرده بودم و چیز پنهانی در میان نبود.<br />اقای ناصر خان من در همه آن سالهایی که شمادر غرب برو بیایی داشتید یکبار هم به دیدن مسعود رجوی و یا مریم مهر تابانش نرفتم و همواره در پاسخ به دعوتهای شما برای دیدار این حضرات گفتم : "از گرانان جهان رطل گران ما را بس" تنها یکبار بدیدن مریم مهر تابان تان رفتم و آنهم وقتی بود که از زندان ازاد شده بود. یعنی در همان روزهایی که به بقول شما سمبه پر زور بود هر چند که در ان هنگام نیز بدلیل خودسوزی های هدایت شده انسانها توسط تشکیلات شما در این کار تردید بسیاری داشتم اما بهر برای ابراز همبستگی با جمع پناهندگانی که مورد ستم قرار گرفته بودند و نه بخاطر شخص شخیص مریم مهر تابان به دیدار او سایر یارانتان رفتم.<br /><br />تا آنجا که به ماندن شما در عراق بر می گشت از پیش از حمله آمریکا هم بارها و بارها در همه این سالها به عناصر تشکیلاتی شما گفتم که ماندن در عراق خطا ست. در بسیاری سایتهای هوادران شما و سایتهای رسمی پاسخی که به من درباره دلیل ماندنتان در عراق داده شد این بود که "مزدور برو گم شو!" اما باز هم سکوت کردم. سر انجام وقتی که سال گذشته در برابر کمپین انسانی عاطفه اقبال برای نجات مجاهدین عراق با آن موج تهاجم ترور شخصیت و تهمت و افترا و اطلاعاتی خطاب کردن آنها و نامه محمد اقبال که همگی کاملا هدایت شده بود مواجه شدم به آنچه که تحت نام هوادارن انجام می شد و همچنین به آن مردک پیمانکار و آن زنک خبیث که اسماعیل یغمایی را مزدور و یا گاو..خطاب کرده بودند در نوشته ای اعتراض کردم. جناب ناصر خان در همه این سالها ما همانیم که بودیم اما شما دیگر آن سازمان مجاهدین خلق نبودید. هر روز بیشتر و بیشتر تحت کیش شخصیت مسعود رجوی از ارزشها و پرنسیپ های انسانی فاصله گرفتید. به نظرم امروز قبل از هر صحبت سیاسی باید اول ثابت کنید که هنوز اصلا چیزی بنام انسانیت و اعتقادی مینیممی به اخلاق پرنسیپهای و ارزشهای انسانی در تشکیلات شما باقی مانده است. بحث من این است.<br /><br />مازیار ایزدپناه <br />.<br /><br />Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-84892189583949992772014-01-04T01:55:31.478-08:002014-01-04T01:55:31.478-08:00اق اسمال تو هم زشتی هم بدعنقی هم چاقی جای شعر بند ...اق اسمال تو هم زشتی هم بدعنقی هم چاقی جای شعر بند تنبون میبافی هم دیگه پیری و زهوارت در رفته و نمیتونی به عیش و عشرتت برسی بنابر این چکاری برات مونده که بشینی سر پیری که دستت از همه جا کوتاهه از این مقاله ها بنویسی و خودتو معروف کنی. وضع تو عین داداش حاتم طائی میمونه که برای معروف شدن رفت تو چاه زمزم شاشید تو هم همینی این از امروز تو چند وقت دیگه هم میفتی میمیری میرن یک گوشه چالت میکنن و اسم و رسمت گم میشه و برو دعا کن اون دنیا ببخشندت شهدا و گرنه بابات در اومده. روزبه مگه چی گفته یک کم از حقیقت شماها حرف زده اینقدر جوش آوردین. دمش گرم.انقلاب که شوخی نداره پوزه خمینی رو با خامنه ای مالوند شماها سگ کی باشین<br />یکی از دوستداری سابقتAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-76394812707095510462014-01-04T01:49:03.298-08:002014-01-04T01:49:03.298-08:00واقعا هر بار در این شعر میگفت میمون هر چی زشت تر ا...واقعا هر بار در این شعر میگفت میمون هر چی زشت تر اداش بیشتر یاد این صحنه می افتادم که خانوم برای خودش توپ در کرد هاهاهاهاهاها واقعا که میمون هر چی زشت تر اداش بیشتر.......... نینا اسکندریnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-79873192294281933372014-01-04T01:47:09.681-08:002014-01-04T01:47:09.681-08:00ول کنید این توابها را برایشان ترانه نخوانید اینها ...ول کنید این توابها را برایشان ترانه نخوانید اینها اینطوری بیشتر معروف میشوند اگر ازشان صحبت نکنید خودشان گم و گور میشوند<br /> <br /><br />فروزنده رحیمیnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-25891580760922384232014-01-04T01:44:46.061-08:002014-01-04T01:44:46.061-08:00درود بر یغمایی عزیز جهت اطلاع خواننده این ترانه در...درود بر یغمایی عزیز جهت اطلاع خواننده این ترانه در میان افرادی است که اخیرا به آلمان منتقل شده و در برلین بسر میبرد و این ترانه را هم در برلین ساخته اند. به نظر من یکی از اهداف این ترانه < آب بندی کردن> خود طرف و دوستانش میباشد . واقعیت این است که بخشی از دوستان این خواننده که تا کنون پایشان به خارج رسیده خرجشان را از مجاهدین جدا کرده اند و از نظر مجاهدین بریده اند. و حالا ابومحمد میخواهد بدین وسیله و با خراب کردن جداشدگان و وصل آنها به اطلاعات آخوندی و غیره آنهم از زبان خود خواننده راه را برای خروج خود او و دیگر دوستانش از صف مجاهدین ببندد . این هم یکی از روش های شناخته شده فرقه ای میباشد و اصطلاح درون تشکیلاتی آن آب بندی میباشد. <br /> <br />محمودnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1518213859461616716.post-63968767351915979032014-01-03T22:09:47.320-08:002014-01-03T22:09:47.320-08:00اﻭﺝ ﻫﻨﺮ اﻧﻘﻼﺑﻲ, ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ اﻳﺪﻳﻮﻟﻮﮊﻳﻚ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﭘﺮ ...اﻭﺝ ﻫﻨﺮ اﻧﻘﻼﺑﻲ, ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ اﻳﺪﻳﻮﻟﻮﮊﻳﻚ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﭘﺮ اﻓﺘﺨﺎﺭ ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﺧﻠﻖ اﻳﺮاﻥ, ﺯﺑﺎﻥ و اﺩﺑﻴﺎﺕ ﻏﻨﻲ ي ﺭﻫﺒﺮ ﭘﺎﻛﺒﺎﺯ اﻧﻘﻼﺏ و ﺯﺑﺎﻥ ﮔﻮﻳﺎﻱ ﺷﺠﺮﻩ. ﻃﻴﺒﻪ ﺭﻳﻴﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﻣﻨﺘﺨﺐ ﺷﻮﺭا. <br />ﺑﻲ ﻃﺮﻑAnonymousnoreply@blogger.com