۱۴۰۳ مرداد ۱, دوشنبه

مرگ تبعیدی.( از مجموعه ترانه های مرگ) اسماعیل وفا یغمائی

به فرجام
در زیر قوری چدنی و صامت
شمع،
زبانه خواهد کشید
و خاموش خواهد شد.
سه مرده
یک کشته
و هشت خاطره
از پشت میز برخواهند خواست
وکلاه از سر بر خواهند گرفت
خداحافظی خواهند کرد
ودر خانه ی کهنه
سکوت،
     سکوت خواهد کرد.......ادامه 

۱۳ نظر:


  1. درود بر تو شاعر خیلی زیبا سروده ای: «برای آزادی زیستم تمام یک مردن را
    و برای آزادی مردم تمام یک زیستن را»
    شاد زی و عمرت دراز باد

    ایرج شکری

    پاسخحذف
  2. بسیار جالب است همه ترانه های مرگ را خوانده ام مرگی که پر از زندگی است شاد و پایدار باشی و بسرائی برای همه برای زندگی و مرگ و آزادی و عشق
    دوستدار تو.ب. ترکمان

    پاسخحذف
  3. زیبا و عمیق و چقدر آرام و روشن

    پاسخحذف
  4. آقای یغمایی گرامی:
    وقتی که جوانتر بودیم شما برای ما شعر میخواندی و ما هم در اشتیاق سرنگونی رژیم و رسیدن به آزادی به مرگ نمیاندیشیدیم. فکر میکردیم آزادی در چند قدمی (چند سال) ماست. توهم، نادانی یا کم دانی ما از یک طرف و خنجر دوست از پشت!، چشم ما را بروی این واقعیت باز کرد که صد ها سال اعراب از ما قتل عام کردند ، صد ها سال مغول و ترک و ... جانهای شیفته آزادیخواهان را به کام نیستی و مرگ فرو بردند. آنها هم سودای آزادی و رهایی و خرد داشتند ولی ناکام ماندند.
    آری فهمیدن اینکه عمر ما برای چیرگی بر صد ها سال ارتجاع و حرافات و سرکوب کافی نیست در ابتدا ساده نبود. ولی زمان این واقعیت تلخ را به ما فهماند.
    فرشید

    پاسخحذف
  5. با درود،
    وزندگانی بر دو پا ایستاده
    که هیچگاه در زنده بودنم مرا آشنائی نه.
    در کنا تابوت چوبی آراسته از گل
    از خوبی هایم مثل تخمه جویدن در سینما
    بر تابوتم خاطره های خوش می گویند
    اما تا نفس می کشیدم،کسی همنفسم نبود
    چه زیباست رفتن،چه زیباست رفتن !؟
    رفقا همه هجوم می آورند با جملاتی همچون :حیف رفت ،حیف رفت !!؟
    این رسم ماست که رفتگان بر ایستادگان عزیزترند.
    پس سلام بر مرده شور،
    و دورد بر کفن فروشان

    پاسخحذف
  6. هزاران هزار درود بر رجوی قامت بلند شرف و ازادگی و دریغا که شما کور دلان نمی فهمید
    قادر م

    پاسخحذف
  7. اسماعیل عزیز،

    این شعر تا اعماق روح و روان و قلب همه انسانهایی که خواهان آزادی و رهایی به معنای واقعی کلمه هستند رسوخ می کند.

    اما راستش بعد از خواندن آن دلم گرفت از تصور آن اتاق کوچک و زندگی ساده ات و قوری چدنی و شمع و شمعدانی که در زیرش هر روز نوای بودن و زیستن و رفتن و رفتن می دهند و به اندازه تاریخی، بزرگ زیستن تو را نجوا می کنند، به ناگاه خاموش شوند.

    اسماعیل جان،

    تو شاعری و روح و احساس یک شاعر نمی تواند در قلمرو زمان و مکانی متوقف شود.

    اما نیز یک متفکری. متفکری که تمام اندوخته های فکری اش را نه فقط از کتابها، بلکه از دل سیر و سیاحت در مسیری پر رنج با لحظه لحظه زیستن و تجربه کردن بدست آورده است.

    پس آرزو می کنم تا دراز زی و هر ثانیه از عمرت به درازای تمام سالیانی که برای آزادی مردم، از چنگال اهریمنان حاکم بر سرزمینت مبارزه کرده یی و می کنی، باد. تا همه هر آنچه دیده یی و کشیده یی به نسلهای پس از خود برسانی و بدینگونه جاودانه شوی.



    پاسخحذف
  8. علی گرامی
    سلام و سپاس از محبتت
    غرض برکشیدن مرگ نیست که مرگ سایه راز آلود زندگی است. در جهان هرچه هست هستی است و هستی. انچه گوشه هائی از این هستی را تاریک و هول کرده خرافه است و جهل. زندگی میکنیم تا آخرین دم و میمیریم بی هراس و شاد از اینکه حرمت زندگی و زیبائی را پاس داشته ایم
    زنده باشی و شاد و سربلند

    پاسخحذف
  9. این شعر من قبلا هم خوانده بودم باز هم با خواندن این شعر بسیار زیبا و عمیق لذت بردم درود بر تو اسماعیل عزیز

    پاسخحذف
  10. باسلام،
    با احترام به آقای یغمائی ،
    باید اعتراض کنم که فردی با ربودن نام نوشتاری اینجانب به نام م-ت اخلاقی نظری بر پای این شعر پر مایه نوشته است .

    ابتدا از آقای یغمائی خواهش دارم که نظر این رباینده نام نوشتاری مرا از بخش نظرها حذف کند،تا این فرد بانام واقعی خویش ویا با نامی دیگر نظرش را بر پای سروده آقای یغمائی ارسال کند.ضمنا به این نظردهنده دوستانه هشدار میدهم که مواظب این کارهای مرموز باشد ،در غیر اینصورت به لحاظ قانونی همه که شده پیگیر مسئله خواهم شد.
    با سپاس از آقای یغمائی .

    م- اخلاقی

    پاسخحذف
  11. م. ت. اخلاقی عزیز
    فکر نمی کنم کسی نام شما را دزدیده باشد
    به تاریخ کامنت اول نگاه کنید مال سال 1393 است در زمانی که من این شعر را سروده ام
    من این شعر را پس از دو سال دوباره کشیده ام صفحه اول سایت
    فکر نمی کنی دوسال قبل چنین پیامی گذاشته ای و فراموش کرده ای
    اگر اطمینان داری که دو سال قبل چنین پیامی از شما نیست بنویس تا کامنت دو سال قبل پاک شود
    با درود

    پاسخحذف
  12. بنام خداوند رو راستی ،
    سلام آقای یغمائی عزیز،ممنون از پاسختان،فکر می کنم حقّ با شما باشد،چرا که اینجانب اصلا به تاریخ سرودن شعر توّجه نکرده بودم،این هم از تبعات تبعید است که مرا دچار چنین "فراموشی" کرده است .
    شاد وتندرست باشید.

    پاسخحذف
  13. شاعر گرامی
    تلخ و اندوهگین چون سرگذشت ما نفس گیر و سنگین چون صدای پای مرگ در باغ زمستانی زیبا چون پرواز پروستو ی بهاری ست.
    آرزومندم که صد و بیست سال دیگر نگاهبان وروینده فرهنگ شعر ادبیات و تاریخ ایران باشید.

    دوستدار شما

    پاسخحذف

دوستان برای جلوگیری از سوء استفاده سیستم کنترل نظرات فعال است.
دوستان. کاربران
وبگاه دریچه پذیرای نظرات با نام حقیقی یا نام مستعار است بنابر این:
کامنتها در صورت
*بدون نام حقیقی یا مستعار داشتن
*توهین به اشخاص
*افشای مسائل خصوصی زندگی اجتماعی، و شخصی دیگران
*تهمت زدن بدون مدرک و سند
*توهین به ملیتها
*توهین به اعتقادات مذهبی دیگران
* بکار بردن کلمات رکیک
* بی ارتباط بودن کامنت با موضوع
منتشر نخواهد شد
طبعا میتوانید بدون تهمت و توهین و تحقیر و در ارتباط با موضوع با زبانی روشن و رادیکال و بی تعارف به نقد و بررسی بپردازید
با تشکر
دریچه زرد