۱۴۰۳ دی ۱۷, دوشنبه

هفده دی سی رباعی. در باره حجاب، مبارزات شیرزنان ایران علیه این نماد ذلت و بردگی و... .اسماعیل وفا یغمائی

تنها نه جهانخواره جهان میسوزد
کز سلطه ی دینباره زمان میسوزد
شرمی ای شیخ! کاخر ازآتش خاک
با ریش تو ریش آسمان میسوزد
**
تو رفته ای شیخ! نمیدانی هیچ

جز رو به سرابها نمیرانی هیچ
در هر نگهی مرگ تو اعلان شده است

نابینائی! هیچ نمیخوانی هیچ!ا
**

من کافر مطلقم به دین تو،فقیه

در شک دمادم به یقین تو، فقیه
من عاشق و مهرورزو بی آزارم

یعنی که کمر بسته به کین تو فقیه
**

مسموم شده ست مغزها از دینت

معلول شده عواطف از آئینت
با نام خدا چه شیطنتها کردی

کابلیس پدرسوخته شرماگینت
**

بر کله ی زن چرا تو جل میپیچی
ای خار چرا به شاخ گل می پیچی
با ایه و با سوره و با حرف و حدیث
یعنی که تو با طبل و دهل میپیچی
**
از بعد هزار سال ای کله خراب
بندی تو هنوز هم به موضوع حجاب
آخر زند این ملت یک روز نه دیر
ای شیخ به ریش تو ز ادرار گلاب

**

با این همه تنفروش بر شهر آوار
با این همه زن، رها! ولی بهر شکار
یعنی که حجاب واجب الزامی است

اما بکش از پای تمامی شلوار

**

تردید مکن حجاب را باد برد
هر چند زنیم ما و تو داد برد
تفسیر نوین زندگانی زن را
آزاد و رها به شهر میلاد برد

**

از یک ده ششدنگ مرید خر به!ا

هرچند که خرتربود او بهتر به!ا

کور و کر و گنگ و دستها بر سینه

در خدمت امر حضرت رهبر به!ا

**

یک چند پی راه شریعت رفتم

یک چند پی رسم طریقت رفتم

بیرون ز شریعت و طریقت آخر

تا روشن و تاریک حقیقت رفتم

**

هر چشم اسیر چشم انداز خود است

هر گوش به بند بانگ و آواز خود است

فارغ ز افق که باز و بی مرز و بلند

هر بال اسیر سقف پرواز خود است

**

جز حضرت حق که او هم اندر ابهام

گه گه شنوم به دل از او راز و پیام

من را نه لجام و زین، نه افسار و مهار

من را نه رسول ونه نبی و نه امام

**

در قالب دین خدای را جا دادند

آنگاه ورا به دست ملا دادند

آن را که کمال مطلق زیبائی ست

افسوس!به او شکل هیولا دادند

**

آدم که در این جهان نخستین بشر است

تنهاست ولی رسول و پیغامبر است

پیغمبر کیست ؟راز او چیست؟ بخوان

این راکه،رسول خویشتن هر بشر است

**

آن چشمه که خورشید در او می خندید

مه چهره خود در آبهایش میدید

دیدیم صد افسوس که اندک اندک

در خود متوقف شده و می گندید

**

بر بام شناخت گر جهان را نگری

چون باز، زدام دین ملا بپری

گر در قفس شیخ خدا را جوئی

تا لحظه مرگ از خدا بی خبری

**

چون مهر،خدا بر همگان می تابد

در آنچه عیانست و نهان می تابد

قلب تو رسول توست در سینه تو

بنگر که در آن خدا چسان می تابد

**

تا من باشم زمرگ آثاری نیست

گر مرگ رسد نشان من کی باقیست

چون مانعه الجمع من و مرگ منیم

پس این همه قیل و قال پوچ از پی چیست

**

بحریست جهان جهنده و بی پایان

رویان و روان و زنده ی جاویدان

سرتاسر آن وجود ! ترسان ز چئی

شاید ز دگرگونی خویشی ترسان

**

در دامن کهکشان غباریست زمین
پس کاهکشان را به جهان ،وضع چنین!ا
هم نیز جهان به پهنه ی خویش گم است
بنگر که من و تو چیستیم اندر این
**

زانو زده از غم که چه شد این یا آن

دائم نگران در نگران در نگران

بهر همه خرده ریزه ها در فکری

الا که شناوری تودر رود زمان

**
گر قلب ترا زمعرفت بودی نور
از کبر وغرور و غم تو بودی بس دور
از خاک میآموختی آئین و سپس
از جمله جهان بیکران رسم غرور
**

بسیار در این جهان روان بودم من

پنهان به هزار کهکشان بودم من

بازآمدم و میروم ومیدانم

همواره همانم که همان بودم من

**

در عالم بیکرانه پیچاپیچ

آنقدر بدانم که منم هیچا هیچ

خلوت بگزین ز قیل و قال ای دل تلخ

هنگام سفر رسد بخود بیش مپیچ

**
ای شیخ اگر دوباره رنگت بکنند

مامانی و خوشگل و قشنگت بکنند
بشناسمت ازبوی بد دیدگهت

هرچند شترگاو پلنگت بکنند
**

ای دوست!تو دین شیخ را رنگ مکن

بر گردن آن زنگوله و زنگ مکن

این پشکل خشکیده نه شایسته ماست

از ناچاری! به سویش آهنگ مکن

**
آئین ولایت نه فقط ریش بود

یا بحث چگونه کردن جیش بود
بحث این باشد که حضرتش فرفره سان

چرخنده فقط به محورخویش بود
**
ریش تو تراشیده! سبیلت زیباست
شکل فکلت! بجان تو بی همتاست
در حرف و سخن سخت ترقیخواهی
اما سر تو حجره ی صدها ملاست

**

باشد دو ولی به ضد هم بر خیزند

بر ریش و سبیل یکدگر در تیزند
در رابطه با خلق ولیکن تو بدان

در آخر کار هر دو خون میریزند

**
شادا!که مرا عمر بشد بربادا

در رزم علیه رسم استبدادا
آخر سخن ای شیخ! مرا جز این نیست

تف برتووبرریش خدایت با
دا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دوستان برای جلوگیری از سوء استفاده سیستم کنترل نظرات فعال است.
دوستان. کاربران
وبگاه دریچه پذیرای نظرات با نام حقیقی یا نام مستعار است بنابر این:
کامنتها در صورت
*بدون نام حقیقی یا مستعار داشتن
*توهین به اشخاص
*افشای مسائل خصوصی زندگی اجتماعی، و شخصی دیگران
*تهمت زدن بدون مدرک و سند
*توهین به ملیتها
*توهین به اعتقادات مذهبی دیگران
* بکار بردن کلمات رکیک
* بی ارتباط بودن کامنت با موضوع
منتشر نخواهد شد
طبعا میتوانید بدون تهمت و توهین و تحقیر و در ارتباط با موضوع با زبانی روشن و رادیکال و بی تعارف به نقد و بررسی بپردازید
با تشکر
دریچه زرد