دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۳ آذر ۲۳, جمعه

تلویزیون میهن گفتگوهای ی سعید بهبهانی با اسماعیل وفا یغمائی

204- جدید.جنگ و ظرفی از خون مردم ایران و عراق بر سر میزسوداگران طلا

203-سرگذشت زنان جانباخته و اسیر،کودکان سرباز،لوطیان ولاتها ودرجنگ ایران و عراق

202-جدید.ادامه جنگ ایران و عراق چرا خمینی ادامه داد و جنگی در درون جنگ 

201-  در شناخت راستین تاریخ.سیزده نوامبر کشتار هولناک تفلیس و نیمه تاریک سیمای سلطان جلال الدین خوارزمشاه 

200-  چهار و هفت آبان، کورش و محمد رضا شاه و نگاهی به بنیادهای ترورهای  ماه آبان

.199.  ادامه .جنگ ایران و عراق زوایای تلخ. بهائیان.وزنان آواره و اسیر


 .برنامه 198.جنگ ایران و عراق و نقش خمینی و صدام در برافروختن آن ..

197- . جنگ ایران و عراق .بررسی ریشه های تاریخی و فرهنگی و مذهبی آن از رویاروئی مادها با دولت اشور و بابل تا برافروختن آتش جنگ توسط خمینی و صدام.

برنامه 196. جدید. کودتای نوژه، علل شکست ، کشتارافسران و درجه داران وداوری ها

برنامه 195. خمینی وسرکوب و کشتار ترکمانان و نمایندگان آنها در29 بهمن 58
برنامه 194.جدید. کردستان خونین مقاومت میکند.خلخالی و کشتارها. کشتار قارنا

193- جدید.نقش خمینی در کشتار کردستان در آغاز حکومت اسلامی

192-جدید.بازگشت زنان به قوانین قرون وسطی،سرکوب ایه الله شریعتمداری آغاز تهاجم به کردستان و سرکوب کردها.

191. جدید. اشغال سفارت آمریکا و کیش و مات کردن اکثریت نیروها وسازمانهای سیاسی توسط خمینی 

190. جدید.سال 1358، سپاه پاسداران نهاد سرکوب و غارت ، اشغال سفارت

189-سپاه پاسداران فرشته ای!! که اهریمن سرکوب و غارت شد

188-در امتداد انقلاب فرهنگی،تاسیس ارگانهای سرکوب


‫187-انقلاب فرهنگی خمینی وتاسیس نهادهای سرکوب برای حفظ قدرت با‬ ..

186-درگذشت رضا شاه در چهارم و محمد رضا شاه در پنجم مرداد، در گذشت



ا185-یران خون گرفته ، رفرندام وسند اسارت، انقلاب فرهنگی و خیزش حوزه علمیه علیه دانشگاه

184-اسفند پنجاه و هفت، شورشها، حجاب اجباری،ادامه کشتارها و سازمانهای سیاسی


183-دومین تهاجم اسلام به ایران این بار از درون پیروزی خمینی،و آغاز‬ .


182-سلطنت میرود و امامت می آید و ایران در آغاز ظلمتی خونین با روایت ...

181-اسلام شیعی، ولایت فقیه، رهبری عقیدتی و رود خروشان خون و دشت جسدها در نبرد قدرت‬

180- پرواز تاریخساز یا فرار از بحران و بازگشت بسوی بنیاداصلی‬ تشیع ، ولایت فقیه
. 179-جدید.رویاروئی دو نیروی نابرابر،فرار رجوی،کشتارها و دو ازدواج‬ و....
جدید. 178.سی خرداد سال شصت، جنگ نابرابر قدرت و پیامدهای خونین اش
. 177.خرداد خونین و سه ماجرای تاریخی در بر آمدن و تثبیت حکومت خمینی‬
...176-طلوع تاریک خمینی و غروب غم انگیز شاه و سرگذشت برخی نقش آفرینان

175-بهمن پر ماجرائی که در زمستانی سرد و چهل و یکساله ادامه دارد

174-بختیار مرغ توفان،شورای انقلاب خمینی ووداع محمد رضا شاه با‬ ایران173-خمینی در فرانسه، بازیگران وبازیهای پشت پرده برای سقوط شاه و حمایت از خمینی
172-نامه فرهیختگان و اعلام خطر به محمد رضا شاه در سال پنجاه و شش، هفده 172شهریور و خمینی در فرانسه
‫171-جدید.با صدها پیکر به آتش کشیده وسوخته شده توسط آخوندها درسینما رکس آبادان آتش انقلاب علیه محمد رضا شاه شعله ور تر شد
170. جدید.حوادث سال پنجاه و هفت وچگونه منبر نشینان بر تخت سلطنت نشستند
169-شاه در اوج قدرت ، قرارداد الجزایر ، تغیر تقویم جشنهای پنجاهمین سال سلطنت و وزش طوفان
168-مقاومت و درو شدن چریکهای فدائی خلق ،مختصات بیژن جزنی،حمید‬ اشرف و سالهائی پر تلاطم
167-سال پنجاه وچهار ، سرکوب در درون سازمان و شکار مجاهدین توسط‬ ساواک در بیرون
‫166-تغییر ایدلوژی و آغاز رهبری مسعود رجوی در زندان ، قتل و سرکوب در سازمان بیرون زندان‬

165- ترور احمد آرامش، کشتار در تپه های اوین،تقی شهرام قتل شریف واقفی، تغییر ایدئولوژی مجاهدین
164- جدید.سه چهره ازگلسرخی، دانشیان،کشتار در تپه های اوین،
163-دو شاه و یک خلیفه و امام!ادامه سفر در جهان شعر وچریکها،خسروگلسرخی
162-تفاوت شکنجه گران شاه و خمینی نقص آموزشها ، پیوند شعر درون .

161-زندانهای شاه ،شاعران و دفاع از چریک، و شعری که لباس رزم پوشید ...
160-شکنجه و تعزیر در گذرگاه خلافت و سلطنت ،زندانهای شاه،و.... .
159-قتل فرسیو واوج گرفتن خشونت، چریکها وبرخی ضعف ها،نگاهی به پیشینه تاریخی ساواک

158-سرگذشت خدیجه مصدق،مرگ آل احمد و صمد بهرنگی،چریکهای فدائی،ترور سپهبد فرسیو
157-مرگ همسر مصدق ، مصدق، تختی تاجگذاری شاه و آغاز چریکهای فدائی
156-اتش دودناک جنگ مسلحانه، شاه و خمینی هردو رو به قدرت. بنیادگذاری سازمان مجاهدین،
156-خمینی در تبعید ، ریشه های پنهان جنگ ، کتاب تحریرالوسیله یا مانیفست
خمینی 154-حزب ایران نوین ، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ، توفیق و حزب خران . عمران صلاحی و شعر او
153-احمد شاملو و انقلاب سفید ،ترور ناموفق شاه و محاکمه نیکخواه و متهمان ترور
152-آزادی و ظهور مجدد خمینی و تبعید، ترورنخست وزیرحسنعلی منصور
151-پانزده خرداد و انقلاب سفید ، خلیل ملکی ، دکتر خانلری، طیب ، قتل مهندس عابدی،شورش ایلات فارس
150-حزب توده، روشنفکران،مجاهدین در برابر انقلاب سفید شاه و پانزده خردادخمینی

149-انقلاب سفید،پانزده خرداد، سازمانهای سیاسی ،روشنفکران.شریعتی.
148-سلطنت و امامت رویاروی هم.انقلاب سفید، پانزده خرداد و مواضع نیروها و احزاب سیاسی
.147-فریاد شعر پس از بیست و هشت مرداد و فراز و فرود احزاب دولتی
146-پس از 28 مرداد ، ملایان و سرکوب بهائیان ،
145-کودتا یا برکناری! ،مصدق در دادگاه نظامی و بر آمدن و قدرت گرفتن ملایان پس از مصدق
144-پس از 28 مرداد، پیروزی شاه، بر آمدن زاهدی،دستگیری مصدق، و محمد رضا شاهی دیگر
143بیست و پنج مرداد،حکومت چهار روزه مصدق، و سرانجام بیست و هشت مرداد
142-آخرین تلاشهای مصدق ، بحران اقتصادی، نقش وحرکت مردم ،قتل افشار طوس. بروزکودتا
141-مصدق،انگلیس، آمریکا ونگاهی به وضعیت ایران در استانه بیست و هشت مرداد
140-مثلث قدرتهای سه گانه جهان در رویارونی با دکتر محمد مصدق

139-جنگ مطبوعاتی و تبلیغاتی علیه مصدق و سیاستهای آمریکا ، انگلیس و شوروی
138-کاشانی،بهبهانی،فلسفی،لاتها وچماقداران وتنفروشان در کنار هم و رویاروی مصدق
137-سی تیر و بیست و هشت مرداد ، محمدرضا شاه و دکتر محمد مصدق رویاروی هم
136-با یادی از کمال رفعت صفائی ،ترورهای فدائیان اسلام ، محمد رضا شاه و اسلام
135-جهان کسروی و تفاوتهایش با دو جهان بینی شریعتی و سازمان مجاهدین ووو
134-سفری در جهان کسروی از دینجوئی تا دین آوری ، و بازهم درباره فدانیان اسلام
133-سالهای پر غوغا . کسروی اندیشمند فرهیخته ، علل تررو او و هژیر بدست
فدائیان اسلام
132-هشت مارس و نگاه ارتجاع غالب و مغلوب به مقوله زن و پاسخ تاریخ
131-پاسخی به ضجه مویه های یک بیمار روانی تحت عنوان عارف شیرازی درلجن زارمجاهدین با وفا یغمائی
130-ناصر فخر آرائی و ترور ناموفق شاه ، ترور رزم آرا ، فدائیان اسلام وعکس العمل جامعه
129- محمدرضا شاه جوان وعصری پیچیده ،ترور او ، رزم ارا و حزب توده و فدائیان اسلام
128-بیست و دو بهمن و سقوط سلطنت و برآمدن ولایت فقیه ،سفری از سطح به ژرفا ها و ریشه ها
127-سه قدرت جهانی در ایران ،تحقیر ملی ، مقاومت و زاده شدن سرود ای ایران و پدید اورندگانش
126تاثیر فروغی در ادبیات و همچنین سیاست های رضا شاه
125-جنگ جهانی دوم ، ایران ویران ،رضا شاه و هیتلرومقوله اسلام و یهودیت و شورشها
124-کمال الملک،ایران ویران و جنگ زده در جنگ جهانی دوم و سیمای روشن رضا شاه وفروغی در این تراژدی
123-بازی قدرت و بازیگران تلخ فرجام عصر رضا شاه ، عرفی گرائی و سیستم آموزشی
122-رضا شاه و موسیقی ، بازی قدرت و سرکوب مخالفان سیاسی ، سرپاس مختاری ، مدرس
121- رضا شاه در نظر منکران و از درون ، بازی قدرت ، آیرم ،تیمورتاش و سیدضیا ،ماجرای ثروت افسانه ی او
120-داور ، کسروی ، فروغی ،آیت الله بروجردی در عصر رضاشاه و مقوله مذهب در رویاروئی با هویت ملی
119-عصر رضا شاه مساله تضاد ملک الشعرای بهار با میرزا کوچک خان،زنان و رضا شاه،، اقتصاد عصر رضا شاه،و نقش و کارکرد وسرنوشت برخی شخصیتهای شورشی دوران اسماعیل سمیتقو و دوستمحمد خان بارکزهی
118-عصر پهلوی و دولت و ملت واحد،مخالفان وشورشیانی دیگر،میرزا
کوچک،پسیان،شیخ محمد خیابانی وماجرای جمهوری و برخی کارکردهای رضا شاه
117-عصر رضا شاه و صف طولانی تاریخسازان ، مستوفی الممالک، فروغی،سرکوب واسکان ایلات در راستای جنگ مدرنیته و سنت وماجرای قصاب لرستان،
116-بر آمدن رضا شاه،با یاری بیگانه راهی برای نجات ایران از فرو پاشی و اضمحلال
115-در چشم انداز انقلاب مشروطه،سیمای فرا ملیتی ستارخان،خدمات ارمنیان و دوران احمد شاه واپسین شاه قاجار
114-عصر مشروطیت،ودنیای روزنامه نگاری و روزنامه نگاران در تلاش برای بنای ایرانی نوین
113-آذربایجان نگاهبان مشروطیت،فرهنگ و ادب مشروطه،محمد علیشاه و آخرین شاه قاجار احمد شاه
112مشروطیت و ملایان، زنان، نقش جنبش بهائیان در عصر مشروطیت
111-سلطان صاحبقران شهید میشود، پایان عصر ناصری ، سلطنت مظفر الدینشاه و پیش بسوی انقلاب مشروطه
110-عصر ناصری ،میرزا رضا کرمانی ،بابیان پس از باب ،عارف عاشق پیشه و یغمای خروشنده بر آخوند
109-عصر ناصری، پیشگامان روشنگری و در باره سید جمال الدین و میرزا رضاکرمانی و انجمنهای مخفی
108- عصر ناصری و آخوندها،اعدام باب و طاهره،زنان ،جنبش اصلاح طلبی،وسرگذشتی از موسیقی
107-ناصر الدینشاه،درمیان زنان حرمسرا ، درسفرها، درجهان شعر وخاطره نویسی وعکاسی
106- مرگ محمد شاه،آغازسلطنت ناصرالدین شاه ، امیر کبیر و سه صدر اعظم دیگر، مهدعلیا
105-ادامه دوران محمد شاه قاجار، جدال شریعت وطریقت با بابیان و طلوع طاهره قره العین
104-دوران محمد شاه ، قیام سالار، قیام آقا خان،قتل قائم مقام و جدال صوفیان , و فقیهان
103-عصر فتحعلیشاه، جنبش فکری شیخیه توسط سید کاظم رشتی وسر برآوردن جنبش بابیه
102-ایران عصر فتحعلیشاه ، زنان ایران ، برآمدن مکتب شیخیه و بابیان
101-تیرماه داغ،سفر امیر انتظام ، قتل دکتر قاسملو و سلاح رقص علیه حکومت اهریمنان
100-حکومت فتحعلیشاه و اتحاد ملایان و استبداد در ویرانی ایران
99-پس از آغا محمد خان ،قاجاریه و فتحعلیشاه پادشاه هزار زن ایران برباد ده

98-آخرین شهریار زند لطفعلی خان، و طلوع خونین سلسله قاجارها
97-ایران آرام کریمخان ،جامعه، سیاست، زنان،و شخصیت فرمانروای لر
96-روشنی ها و تاریکی های نادرشاه،طلوعی درخشان وافولی خونین و آغاز زندیه
95-نادرشاه سرداری بزرگ و صاعقه ای نیرومند اما گذرا در ظلمت ایران ویران شده 94-سقوط دردناک صفویان،نقش ملایان و سلطه سلسله هوتکیان(افغانان)
93-دوران افول،شاه عباس دوم،شاه سلیمان وشیخ سلطان حسین هردو برباد دهنده میهن
92-مرگ شاه عباس و دوران جنگ،ترور ومرگ در حکومت شاه صفی
91-شاه عباس و چهل و دوسال حکومت با اقتداربه مدد کاریزما ،ارتش و مذهب
90-شاه عباس ، بازسازی ارتش و پاکسازی ایران از مخالفان ومهاجمان
89-اوج حکومت صفوی و عصر شگفت حکومت شاه عباس کبیر
88-دربار صفوی وزنان قدرت طلب،بازیگران وقربانیان جنگ بیرحمانه قدرت ...
87-صفویان زنان وادبیات،جامعه و درباری بازیچه شمشیر ومذهب بخش چهارم .
86- صفویان پس از شاه اسماعیل وسایه سیاه آخوندها بر سراسر ایران(بخش سوم)
85-صفویان وایران به ضرب شمشیر شیعه و یکپارچه میشود (بخش دوم)
84-طلوع صفویان ، تاریخ ومذهب به ضرب شمشیر ورق میخورد بخش یکم
83-ایران پس از تیمور ،تیموریان و دیداری با حافظ
82- ایران ویران در زیر شمشیر خونریز تیمورجهانگشائی مسلمان وحافظ قران
81-ملوک الطوایفی پس از ایلخانان مغول و سفری برای دیداری با سعدی
80-حکومت ایلخانان واسلام درخدمت مغولان ومغولان درخدمت اسلام
79- حمله مغولان ویرانگر،مقاومت ایرانیان،نقش حاکمان ومذهب در این ویرانی
78-پادشاهی قدرتمند خوارزمشاهیان واختلافات مذهبی بمثابه یکی از ارکان حمله مغول و نابودی ایران
77-هفده دیماه و کشف حجاب،رضاشاه،موضع ملایان،مردم،شاعران وفرهنگسازان
76-تاریخ ایران،خیزشی وجنبشی دیگر برای خاکسپاری حکومت ملایان
75-غوریان و عصرسلجوقیان،جنبش اسماعیلیان وبازهم اعتلای روح زنده فرهنگ ایران..
قابل توجه دوستان
دوست فضل آقای ضیا صدر الاشرفی در مورد برنامه 75من نقدی دارند که در زیر و در لینک زیر بشنوید
بررسی نتایج ظهور اسلام از نظرعلمی: اول: درزمان ظهورش، دوم: نتایج تاریخی. دکتر ضیا صدرالاشرافی
74-غزنویان،جهان فرهنگ وشعرپارسی وخورشیدزوال ناپذیرش فردوسی
73-امپراطوری غزنویان،دوران فرمانروائی شهریاران ترک و هرچه فدرتمندشدن فرهنگ وزبان پارسی
72-قطار تاریخ و دو ریل موازی،قرن چهارم،تاریخ واقعی و تاریخ جعلی اخوند 71- یعقوب لیث، شورش زنگیان و حکومت علویان وبرآمدن زبان پارسی به همت یعقوب
70-نقش یعقوب لیث در تاریخ و هم عصرانش از امام حسن عسگری تا منصور حلاج
69-فاجعه زلزله و به چالش کشیدن مذهب و حاکمیت سیاسی توسط زلزله
68-کورش نخستین شهریار و محمد رضا پهلوی آخرین شهریارایران،در صحنه داوری تاریخ ایران( بخش دوم)
67-کورش نخستین شهریار و محمد رضا پهلوی آخرین شهریارایران،در صحنه داوری(قسمت اول)
۶۶- قهرمان و ضد قهرمان درچهار تصویر و یک تابلو، بابک! مازیار!خلیفه المعتصم!و افشین
۶۵-بابک خرمدین و سیمای روشن او در کنار معاصرانش امام رضا و امام جواد ۶۴-اوج حکومت عباسیان و دو تصویر ، مامون و امام رضا در یک قاب عکس
۶۳-سایه سنگین عاشورا بروی تاریخ و استحکام ارتجاع و عقب ماندگی فکری
۶۲-عباسیان ، ادامه سرکوب ایران اسلامزده و اغاز جنبشهای مستقل ابرانیان
۶۱-(جدید)ادامه حکومت امویان ،بازهم شعوبیان ، دو خلیفه اموی خوشنام و فرجام کار
۶۰-ادامه حکومت امویان،مختار ونقش ایرانیان وجهانی از سادیسم ومازوخیزم
۵۹-ادامه حکومت امویان و ایران، امامان شیعه وحکومت امویان و ایرانیان
۵۸-تاریخ و اسلام محمدی در دوران نود سال حکومت امویان
۵۷-تاریخ وسیمای واقعی محمد(بخش چهارهم) خلافت ومنش چهار خلیفه ادامه
واقعی حیات تاریخی محمد
-56-تاریخ وسیمای واقعی محمد(بخش13) ارتش وآئین ومجاهدین اسلام ایران را فتح میکنند
55-تاریخ و سیمای واقعی محمد (بخش دوازدهم)ایران خونگرفته و سیمای جنگاوران الله و خائنان وخادمان 54 تاریخ و سیمای واقعی محمد (بخش یازدهم)ایران ویران در آغاز تهاجم ارتش الله و محمد/
53-تاریخ و سیمای واقعی محمد (بخش دهم ) نگاهی به بیرون و اندرون خدای محمد
52- تاریخ و سیمای واقعی محمد(بخش نهم)قرآن،قانون اساسی،فلسفی ،حقوقی و...الله و محمد برای زندگی و مرگ
51-تاریخ و سیمای واقعی محمد(بخش هشتم)قرآن و انچه جبرئیل از آسمان به زمین آورد
50- تاریخ و سیمای واقعی محمد(بخش هفتم)الله،جبرئیل، محمد ، اسلام و مقوله زن 49-تاریخ و سیمای واقعی محمد(بخش ششم)قدرت ، زن،مرگ و تولدی دیگر
48- تاریخ و سیمای واقعی محمد(بخش پنجم)در امتداد شمسیر و جنگ تا فتح مکه وبر امدن الله
47- تاریخ و سیمای واقعی محمد(بخش چهارم)رسول صلح درمکه وپیامبر شمشیر در مدینه
46-تاریخ و سیمای واقعی محمد (بخش سوم) کودکی، نوجوانی وازدواج باخدیجه،ومقوله وحی
45-تاریخ و سیمای واقعی محمد (بخش دوم) محمد، عربستان و سنتها و فرهنگ روزگار او
44-تاریخ و سیمای واقعی محمد -بخش اول پایه های سنت پیامبری
***
43-در شناخت تئوری امامت و تضاد پایه ای ان با آزادی ودموکراسی
43-تاریخ حقیقی و میراث واقعی باز مانده از امامان شیعه در نگاه اسماعیل وفا ..
41-آخوندها،تاریخ یک جعل و جعل یک تاریخ درماجرای امام زمان
40-واقعیت کارنامه امامان شیعه و سرداران ایرانی هم عصر آنان در تاریخ
39-کمال رفعت صفائی شاعری بزرگ در عرصه ای کوچک و فرصتی اندک
38-واقعیت تاریخی حکومتهای شیعه و مذهبی علویان و سربداران
37-سب ( دشنام ) به پیغمبر ، کشتن دشنام دهنده و موضع اسلام
36-تاریخ ایران، یعقوب لیث و زکریای رازی ،معاصران امام زمان و غیبت صغری
35-تاریخ،ایران باستانی و شادی و جشن , ایران اسلامی وسوگ وعزا
34-هشت مارس و سیمای زن ایرانی درسایه روشن تاریخ و مذهب
33-امام زمان در پهنه تاریخ ، اعتقادات مردم و حکومت ملایان
32-رضا شاه، کودتای سوم اسفند و تاریکیها و روشنائیهای آن
31-رستاخیز فروغ فرخزاد پنجاه سال پس از در گذشت او
30-نوزده بهمن ، سقوط نظام شاهنشاهی در 22 بهمن ، ما و ترامپ در نگاه اسماعیل وفا ..
29-انقلاب در ایدئولوژی مجاهدین خلق و آخرین سیمای تشیع در نگاه اسماعیل
28-تاریخ و نگاه مذهبی مردم و راز تفاوت آن با اسلام خشن و خونریز حاکم ودولتی
27- سی ام دیماه ، آزادی زندانیان سیاسی وتاریخ به خون کشیده شده زندان شاه دردوران شیخ
26- پدیده رفسنجانی در روشن و تاریک تاریخ گذشته و معاصرایران
25آنسوی مدارهای جاذبه و سیمای زن در نگاه علی و اعتقاد علی ابن ابیطال
24مدارهای جاذبه و معماران مدارهای جاذبه پیرامون شخصیت علی ابن ابیطالب
23-سیما و شخصیت علی ابن ابوطالب در پهنه واقعیت تاریخی
***
22تاریخ زنده و روایت ظهور شیعه رسمی و سراسری در ایران از نگاه اسماعیل .
21تاریخ و نگاهی به ماجرای تشییع از آغاز تا امروز از نگاه اسماعیل وفا یغ
20ریشه این همه امامزاده در بعد از ظهور حکومت اهریمن در میهن ما از کجاست
19-از قتل ابراهیم زالزاده در قتلهای زنجیره ی تا قتل های صدر اسلام
.18موسی ابن جعفر در عرصه تاریخ واقعی یا تاریخ اختراعی دینکاران ادامه مطلب
17-روایت تاریخ وروایت آخوند شیعه ازموسی ابن جعفر امام هفتم شیعیان
16-روز کورش و اظهارات موافقین ومخالقین از نگاه اسماعیل وفا یغمائی
15-ایران در آئینه تاریخ . تقابل اسلام با جشنها و هویت ایرانیان

عاشورا
14-واقعه عاشورا در ائینه تاریخ (بخش نهم وآخر)
13-اقعه عاشورا در ائینه تاریخ (بخش هشتم )
12-واقعه عاشورا درآئینه تاریخ (بخش هفتم) لاتها و عاشورا و تفاوت لات و عیار 11-واقعه عاشورا در ائینه تاریخ (بخش ششم ) /امام زین العابدین و عاقبت او
10- واقعه عاشورا در ائینه تاریخ (بخش پنجم )
9- واقعه عاشورا در ائینه تاریخ (بخش چهارم )
8- واقعه عاشورا در ائینه تاریخ (بخش سوم )
7- واقعه عاشورا در آئینه تاریخ (بخش دوم )
6-عاشورا چه بود واقعا و چگونه اتفاق افتاد (بخش یکم)
***
5-ضربه شهریور 1350 به جریاتات سیاسی و تاثیر آن در شرایط امروز ما
4-وضعیت مجاهدین بعد از سی سال و ورود به دنیای خارج از کمپ های اشرف ولیبرتی
۳-از خروج مجاهدین از عراق تا ماجرای نامعلوم فروش شهر اشرف
2- یادی از هفده شهریور تا تقابل آخوند و روشنفکر
1- در باره اثرات انتشار نوار منتظری در امروز جامعه

۲۹۰ نظر:

‏1 – 200 از 290   ‏جدیدتر›   ‏جدیدترین»
Alborz گفت...

به به . صحبت کردن شما را خیلی دوست دارم آقای یغمایی. اصلا با حب و بغض صحبت نمی کنید کنترلتان را از دست نمی دهید خیلی باآرامش صحبت می کنید . در مصاحبتان با آقای همنشین هم همین طور بودید. کاش بازم در تلویزیون میهن بیاید. راستی دیگه فایل های تاریخ را منتشر نمی کنید؟

ناشناس گفت...

تا جاییکه من میدونم در تاریخ معاصر سرزمینمون از انسانهای بزرگی مثل مصدق و طالقانی و بنی صدر و یعقوبی و ...، که در دفاع از حقوق خلق به مقام و منصب پشت کردند، یکی هم آقای منتظری بوده که با افشای کشتار 67 از ضد خلق برید! پس با همه اشتباهاتی که کرده از نظر من درود بر منتظری و لعنت چندباره بر خمینی جلاد و همه اونهاییکه سعی می کنند این جنایت رو کم رنگ کنن یا ازش واسه لشگرکشی خارجی به ایران سواستفاده کنند!

به نظر من در رابطه با کشتار بروبچه ها چه از خرداد 60 و پیش از اون و قتلعام 67 و بعد از اون؛ لعنت بر مسبب اصلی اون آدمکشیها، خمینی جلاد!

اما اگه هدف وسیله رو توجیه نمی کنه به نظر من، هیچ کس حق نداره با رقم سازیهای نوع رجوی از 120000 بعد 140000 و دوباره 120000 شهید و 30000 قتلعام شده و رقمسازیهای اینچنینی دیگه، کرامت و ارزش جون انسان رو به عدد و رقم کاهش بده و بدیم و مثل دارودسته رذالت پیشه رجوی و تیم نیم چلبی و دارودسته سیاه و سفید به اردوگاه دروغگویان و شیادانی بپیوندیم که سعی می کنن از این جنایتها و اینجور رقم سازیها واسه لشگرکشی خارجی به ایران سواستفاده کنند.

امید که رنج و خون شهدا، مایه سرنگونی رژیم بشه و وسیله جنگ افروزی و آدمکشی بیشتر نشه!
مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
بر و بچه های اسیر لیبرتی و هزار اشرف یادتون نره!

رفیق سائل.

م.ح فرانسه گفت...

درود بر شما و اقای بهبهانی هر چند تصویو صدا گاهی خراب میشد ولی گفتگو بسیار جالب بود مخصوصا اینکه شما با توجه به شرایط تاریخ الان ایران اشاره های بسیار جالبی کردید همچنین این اولین باری بود که من انتقاد یک فرد را که خودش زندانی شاه بوده درباره خودش و اینکه چطور خون صدها افسر ایرانی را ملاهای پست بر زمین ریختند و کسی چیزی نگفت میشنوم امیدوارم که این نوع گفتگوها ادامه داشته باشد که واقعا نیاز این دوران است باز هم درود

صابر. ک. الف گفت...

صحبت بسیار جالبی بود بخصوص از جنبه تاریخی و اینکه این مذهب ساخته این اخوندهای بیشرف است به کمک همین مذهب امدند و با کمک همین مذهب هر بلائی توانستند سر مردم اوردند و ما خودمان هم داریم چوب جهالت را میخوریم من فکر میکنم اگر میهن تی وی برنامه هائی در مورد تاریخ بگذارد یعنی بیشتر بگذارد خیلی مفید است چون در این مورد خیلی کمبود هست
صابر. ک. الف

منصور لرستانی گفت...

کسانی که به عرصه عمل پشت کردند جز وراجی و حرافی بیهوده چکار میکنند!!!! به عمل کار براید به سخندانی نیست و عمل کار مجاهدین دلیر ایران است درود بر آنان

مش باقر گفت...

منصور جون منظورت از عمل آدمای عملی که نیس یعنی منقل پنقل!!

ناشناس گفت...

گفتگوی بسیار پر باری است دستتان درد نکند بخصوص تباید در بیان مسائل همانطور که آقای یغمائی تاکید میکند بی تعارف بود و نکته بسیار مهم که اول گفتند این است که چرا هنوز سازمانهای پر مدعای سیاسی قتل عام آن همه افسر ایرانی را محکوم نمیکنند در حالیکه خیلی از آنها حتی در فکر از رژیم شاه هم عقب مانده تر هستند
فریده شاپوری زاده

مه لقا. آ. د گفت...

اندیشه تمام کسانی که ادعای اسلام سیاسی دارن در پایه ها یکیه ازدکتر شریعتی و آایته الله طالقانی و آقای رجوی وآقای سروش و بقیه یکی هست من حرفم اینه بعنوان یک زن که خمینی را تجربش کردیم دیگه اسلام نمیخایم ولمون کنید اسلام مال خودتون بعد از خمینی و خامنه ای اگه کسی هنوز دلش خوشه که اسلام یک کاری میکنه خیلی از فکر راحته ما دموکراسی میخایم ازادی میخایم رفاه میخایم هرکی اسلام دوست داره داشته باشه ولی دیگه بسه حقه بازی و شیاد بازی بسه کسی باور نمیکنه اینهمه کشتار و بدبختی از کجا اومد ما اول بایس بفهمیم تا دیگه وقتی میخایم بگیم مرگ بر شاه بفهمیم کی داره میاد

David گفت...

آقای یغمایی، فروتنی و دوری شما از کبر و غرور بیجا بر دلها می‌نشیند و تاثیر روشنگریتان علیه شیخ غالب و شیخک مغلوب را دوچندان می‌کند!
پیروز باشید!

Unknown گفت...

جناب يغمايى كًرامى درود به شما !
همه توضيحات و منابع تان تجربى و علمى حاصل سالها مبارزه و رنج و تبعيد هست !
بخصوص كار تحقيقي و تاريخ تان در مورد معظلى به نام شيعه و اخوندها بسيار روشنگرانه و پاك مى باشد !

ماهرخ .ن گفت...

تنها هدیه دین و مذهب به ما مردم ابران جهل و خرافات و ابن حکومت کثافت اخوندی بود

ماهرخ .ن گفت...

در ضمن کشتار شصت و هفت با دست خمینی و با تائید اسلام عزیز و ایه و سوره بود خواهر مرا هم اسلام کشت

ناشناس گفت...

برادر من هم از برکت سر اسلام عزیز و جنگ قدرت بین دو مسلمان بی مخ (یکی پیر عمامه پیچ و یکی جوان بی عمامه) تعادل روانی اش را از دست داده و رو زندگی همه ما اثر مخرب و یک خانواده هنوز بعد از سی سال داریم تقاسش را پس میدیم.
ای دو صد لعنت بر اسلام سیاسی.

حامد الف

jahandid گفت...

با درود به ازاديخواهان و ايران دوستان عزيز،

چقدر زيبا ست ازادى. ازادى از بندهاى خرافى. ازادى از مقدسين دروغين. ازادى از ريا و رياكارى. ازادى از تحميق و منكوب شدن. ازادى از تما زنجيرهاى دين و مذهب ريايى و خرافى. ارى نمرديم و اغاز رنسانس و برخاستن درخت تنومند اگاهى را داريم ميبينيم. وه كه چه زيبا ست ان افق روشن اگاهى سرخ فام و طلايى.

کوچک مصدقی گفت...

شما اگر بجای چرت زدن در خارجه اهل عمل بودید میفهمیدید مجاهدین چه حماسه ای افریدند ولی دریغا...چرتتان را ادامه بدهید. درود بر رجوی و مجاهدین خلق

ناشناس گفت...

من حرفهای شما را صادقانه میبینم ولی مسئولیت یک شاعر با یک رهبر فرق دارد مجاهدین هر چه در توان داشتند کردند و میکنند خدا یاران باشد و انشالله پیروز میشوند
سیف الله

ا. وطندوست) آرش گفت...

استاد یغمائی.دانش سرکار و میهن دوستی شما را میستایم و از شنیدن سخنانتان محظوظ میشوم ولی رضاشاه دوم که یادگار عزیز محمد رضا شاه همیشه زنده است اگر از جمهوری سخن میگوید رشد فکری خود را بعنوان یک شهریار اهل منطق و دموکرات و ازادیخواه نشان میدهد و به رای ملت احترام میگذارد و این عیب نیست بلکه حسن است در باره مجاهدین نیز این نیروی متشکل بسیار قابل احترام است چون در دوره اخیر با سیاهترین دشمنان ایران و ایرانی شجاعانه جنگیده و میجنگد امید است که در یک سر فصل مجاهدین و رضاشاه دوم بعنوان دو نیروی مطرح و مشروع دست اتحاد به هم بدهند و رزیم پلید ضد ایرانی را به لرزه نابودی دچار کنند

خدیجه آجیده گفت...

تو بهتر است بروی شعرهایت را بگوئی چون در دنیای سیاست خیلی پرت و پلا سر هم میکنی

منصور لرستانی گفت...

روزی که خلق بداند
نام رجوی
مسعود و مریم
محراب میشود
..................درود بر انان و راه پر افتخارشان

منیژه حبشی گفت...

ظاهرا برادران مامور مجاهد در اینترنت، طبق معمول فرقه شان، بجای پاسخگوئی در مورد ادعاهای پوچ قبلی رجوی و اصرارش در نگهداشتن اعضائ آن زیر موشک پرانی جانیان رژیم در عراق، خروج خلاف میل رهبری را هم مانند همه شکستهای دعاوی بی پایه رهبرشان پیروزی مینامند. واقعا سرنوشت این فرقه عبرت تاریخ است.

جواد گفت...

خانم حبشی درست میفرمایید.
کسی را که خواب است میتوان بیدار کرد ولی کسی که خود را به خواب زده نمیتوان. جدای از موارد خاص که افرادی بدلایل روانشناسانه نمیتوانند بند ناف خود را از این فرقه جدا کنند( و البته این فبیل افراد دیگر سیاسی محسوب نمیشوند و نوعی تعلق فرقه ای و گرایشات عاطفی صرف بر ذهن آنها حاکم است ) مابقی هواداران و اعضای شورا از این جریان اپورتونیستی و عقب مانده فقط بدلایل مادی حمایت می کنند.
تا امروز بر طبل ماندن در عراق میکوبیدند و حالا بر طبل پیروزی.
میگویند صاحب نامی روزی در درگاه ناصرالدین شاه به مذاق ناصرالدین شاه در مزایای بادمجان، داد سخن داد.
فردا روز همان شخص که ناراحتی شاه را از خوراک بادمجان مشاهده کرد در مذمت بادمجان سخن سر داد.
ناصرالدین شاه به خشم آمد و ایراد گرفت که تو دیروز چنان گفتی و امروز چنین. چگونه است؟
گفت قربان بنده نوکر جنابعالی هستم نه بادمجان.
حالا حکایت اینهاست. اینها نوکر رجوی هستند نه حقیقت.

فریدون گفت...

شما هم تحلیلگر شده اید اقای یغمایی!! تحلیل کردن کار هر کسی نیست. ظاهرا با واسطه شدن ایرج مصداقی به شما هم یک جایی در ان تی وی داده اند. فعلا که حساب و کتابی در کار نیست. تی وی آن آقااگر تی وی بود که می رفت سراغ تحلیلگران سیاسی نه شماو معلمتان مصداقی...
حالا بترسید از این که دوباره دعوتتتان نکنند و این را سانسور کنید.
فریدون

فریدون گفت...

شما هم تحلیلگر شده اید اقای یغمایی... تحلیل کردن کار هر کسی نیست. ظاهرا با واسطه شدن ایرج مصداقی به شما هم یک جایی در ان تی وی داده اند. اما تی وی آن آقااگر تی وی بود که می رفت سراغ تحلیلگران سیاسی نه شماو معلمتان مصداقی...
حالا بترسید از این که دوباره دعوتتتان نکنند و این را سانسور کنید.
فریدون

esmail گفت...

janab ferydoun
shoma negran nabashid.

jahandid گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
jahandid گفت...

با درود،

يه چندتا از صحبتها برايم جديد و جالب بودند.
نخست اين كه كسى يا گروهى بتونه نقش "ترمز" را در راه براندازى اخوند بازى بكند!
دوم اينكه در اثر مبارزه مسلحانه خمينى توانست گزگ را از نيروهاى مبارز بگيرد و به جان انها بيافتد.
سوم اينكه مبارزه مسلحانه به خاطر نداشتن سازماندهى مناسب و "پرتاب شدن از ابشار" درست نبود.
چهارم ابتر و دم بريده شدن نظام اخوندى در اينكه نتوانسته افرادى مثل "بهشتى، رفسنجانى، مطهرى و..." پس بياندازند!
پنجم ان نشست تحريره و مقايسه اى كه با حكومت شاه و اينكه اگر رأى گيرى بشود مردم شاه را برميگزينن و به گروه ديگرى اعتماد نميكنند.
و...

از اين تقريبن دو ساعت بحث اينها را ميشود بيرون اورد. نخست اينكه كسى بتواند "ترمز" مبارزه بشود. فكر ميكنم اين پديده "ترمز" را زمانى ميشود عنوان كرد كه جنبشى و يا جنبش هايى در درون و بيرون ميهن شكل گرفته اند و در حال پيشروى براى سرنگونى اخوندا هستند و حالا يك گروه كه ادعاى رهبرى براى ايجاد انقلابى ديگر را دارد، مانع از جنبيدن سايرين ميشود! بايد قدرى هم منصف بودن را در اين رابطه رعايت كرد. در درون ايران كدام گروه را ميشود نام برد كه قادر است يك كارى كه حتا در چهارچوب خود اخوندا باشد و انهارا بجان نياندازد سراغ داريم؟ نهضت ازادى؟ جبهه ملى؟ گروه كارگر؟ كانون وكلا؟ كانون حقوق بشر در ايران؟ يا... تنها گروه نسبتن متشكل "گروه مادران پارك لاله" است كه تا بحال در رابطه با عزيزان شان در خاوران دور هم جمع شدند و در بسيارى از موارد هم سگهاى زنجيرى اخوندا با انها نيز برخورد كرده اند و مانع از برگزارى مراسم انها شده اند. ديگر در شوره زار بى تفاوتى درون ميهن گروهى كه عددى باشد مطلقن وجود ندارد. ما در درون ميهن تنها با ادمهاى شجاعى روبرو هستيم كه كه با گذاردن جان خودشان بر كف دست وارد كارزار مبارزه با اخوندا ميشوند. بانو ستوده، بانو عشقى، بانو نرگس محمدى و ديگر مادران و پدران داغدار كشتارهاى بى أمان اخوندى را ميشود نمونه اورد. اقايان دكتر ملكى، نورى زاد، طبرزدى، به تازگى هم احمد منتظرى و ... نا گفته پيدا ست كه ارزوى قلبى همه ما ميباشد كه كسى يا أيده اى حتا مخالف ما ولى عليه اخوند بتواند كارى بكند. در واقع با تمام خوشنودى و حسن نيتى كه در اروزهايمان هست كه يك جايگزينى براى اين وضعيت حال داشته باشيم، كسى نيست! وقتى كسى باشد فكر نميكنم كه طرح چيزى مانند "ترمز" كمى خارج از واقعيت است. در شوره زار بى تفاوتى نيازى به ترمز نيست چون حركتى نيست كه بشود روش ترمز كرد. بايد قبل از هر چيز يك جنبيدنى و جنبشى ايجاد بشود بعد اگر كسى خواست و توانست نقش هژمونى طلب را إيفا كند!

مطرح ميشه خمينى شروع مبارزه مسلحانه را گزكى براى وحشى گرى و كشتار خودش قرار داد! خمينى ايا نيازى به گزك داشت؟ اين هيولا كه براى بسر قدرت خزيدن خودش حتا قبل از سوار شدن بر روى گرده مردم، انها را صدتا صدتا ميسوزاند. سينما ركس ابادان كه هرگز از يادمان نرفته و نخواهد رفت و در انتظار دادخواهى ان مانند تمام جنايت ديگر اخوندا هستيم. خمينى هيچوقت در قتل و جنايت كوچكترين ترديدى بخودش راه نميداد و هرگز چنين حسى در او وجود نداشت كه اگر از همان روز نخست پيروزى اش چوبه هاى دار و جوخه هاى اعدام را در تمامى ميدان هاى شهر راه انداخته ميانداخت، دچار اشتباهى شده بود!!! كما اينكه خود با زبان الكن و اشهده خودش اين "انتقاد از خود" كرده است! چنين وصله اى به ان هيولاى وحشى هرگز نميچسبد! اين هيولا خونخوار انگيزه و شايد دستور خودش را مطلقن از برخوردهاى مردم نميگرفت و اصلن مردم را ادم حساب نميكرد كه بخواهد در اثر كشتن صد نفر نگهان دچار ترديد بشود ان هم با اين فرض كه كلن مردمى بيرون بريزند به او اعتراضى بكنند.

ادامه

ناشناس گفت...


سلام
از «صبری حسن پور» چه خبر؟

آیا کسی می‌داند بعد از دستگیری چه بر سر او آمده است؟

ناشناس گفت...

اروند گفت:
سلام جناب یغمایی، من گفتگوی شما مربوط به ماجرای فروش شهر اشرف را از طریق میهن تی وی دیدم، آنگونه که من متوجه شدم آقای بهبهانی مشکل ارتباط ویدیویی شما را مربوط به سرعت اینترنت شما میدانستند، که به نظرم درست هم گفته اند چرا که حتی صفحه سایت اینترنتی شما نیز به آهستگی و با تأخیر بیشتری نسبت به بسیاری از سایت ها باز میشود. من در اینجا میخواستم چند موضوع را در مورد نت ورکینگ و ترافیک و بکارگیری صفحات وب پیج خیلی خلاصه بدون اینکه به مسائل فنی و تکنیکی ورود کنم یادآوری کرده باشم:
اینترنت سرویس پرووایدر(ISP) در مثال، مانند جاده ها و خیابانها در یک شهر عمل میکنند و هر جاده یا خیابان با ظرفیت معینی ( و در اینجا لاین اینترنت) به عنوان اشتراک به مصرف کننده اجاره داده میشود که کنترل عمومی و مسئولیت اداره تمامی خطوط ارتباطی مشترکان بوسیله یک کمپانی بزرگ و یا کمپانی های کوجکتر زیر مجموعه، با امکاناتی محدود و متفاوت با دقت بالایی اجرائی میگردند.
از اینجا به بعد این در مسئولیت مشترک و مصرف کننده است که ترافیک شبکه و احیاناً خطوط فرعی را با ابزار و تکنیکهای مناسب (Hardware and Software)، سرعت مسیر ها را در بالاترین حد ممکن تنظیم و در کنترل داشته باشد.
در اینجا من چند مورد یادآوری میکنم و امیدوارم احتمالاً به بهبود سرعت باز شدن صفحات (Web Pages) کمکی کند. بخصوص که به خاطر پایین بودن سرعت اینترنت در ایران، بطور یقین تعداد کمتری بتوانند به صفحات با سرعت پایین دسترسی پیدا کنند.
1- کلیه وسایل غیر ضروری که به نوعی به شبکه متصل و باعث حجم ترافیک می شوند را از شبکه قطع و یا با تنظیم آنها در وقت و ساعات معینی که ترافیک کمتری در شبکه وجود دارد مجددا وصل کنیم. ( این وسائل میتوانند شامل؛ تابلت، تلفنهای همراه، پرینتر ، یا کامپیوتر و لپ تاب های غیر صروری ولی متصل به شبکه باشند.)
2ـ صفحه اصلی وب پیج (Home Page) را تا حد ممکن ساده تر کرده و از قراردادن مدیای (تصاویر رنگارنگ، صوت و بویژه ویدئو و ...) غیر ضروری پرهیز شود.
3ـ در صورت نیاز به قراردادن مدیا در صفحه اصلی(Home Page)، با تبدیل نمودن فرمت مدیا به فرمتهای با حجم کمتر، سبب بالا بردن سرعت اینترعت و کمتر نمودن ترافیک میگردد.
4ـ تا حد امکان هر نوع مدیا فقط در صفحات لینک شده بدانها قرار داده شود.
خلاصه اینکه؛ هر رنگ دارای بار و ظرفیت معینی میباشد و هر اندازه صفحات رنگین تر باشد حجم بیشتری در صفحات (Web Pages) را اشغال کرده و ترافیک بالاتری را در شبکه ایجاد میکنند.
اینرا نیز باید اضافه کرد که کامپیوتر ها و سرورها و سیستم های قدیمی تر بدون هیچ شکی در پایین آوردن سرعت شبکه تأثیر به سزایی دارند، بهمین دلیل بهر اندازه که بازدید کنندگان از شبکه بیشتر شوند بایستی در ضمن آپ دیت (Update)کردن نرم افزارها سیستم سخت افزاری شبکه نیر باید آپ گرید (Upgrade) شود.
البته این نیز امکانپذبر هست که با اشتراک گرفتن از یک کمپانی بزرگتر به خطوط اینترنتی قوی تری دسترسی و سرور(Server) قدرتمندتری براه انداخت.
اروند

esmail گفت...

اروند گرامی سپاس از راهنمائی های شما امید اینکه بتوانم در اینده مکلات را تا جائی که بمن مربوط است بر طرف کنم . سپاس

jahandid گفت...

با درود،

مبارزه مسلحانه بدون داشتن سازماندهى لازم منجر به شكست شد. تاكتيك پرتاب شدن از بالاى ابشار!
اين مشكلى ست كه در همه زمينه ها از اين ارگان در طول تاريخ زندگى ان وجود داشته است. شايد بشود گفت كه مشكل در اين است كه تصميمات اين چنينى را هميشه "ايديولوژيك" گرفته است و در هيچ دوره اى "سيستماتيك" نگرفته است. در دوره مبارزات در زير ديكتاتورى شاه نيز به همين منوال عمل كرده است. وقتى از كسانى كه خود در اين جريانات بوده اند و داستان هاى ان زمان را بازگو ميكنند، ميشود خوب فهميد كه هميشه تنها راهكار اين بوده كه هر انچه كه موجودى هست را وارد كار ميكنند، فقط بخاطر اينكه از نظر "ايديولوژيك" خط اتخاذ شده درست. بعبارت ديگر "بى كله" بايد زد تووى كار و بهاى ان هر چه باشد، مهم نيست، بعدن "ثمرات" انرا خواهيم ديد. حال سؤال اينجا ست كه در كجاى تاريخ مبارزات اين شيوه توانسته پيروز بشود؟ سواد من قد نميدهد، اگر نمونه اى هست و كسى سراغ دارد خواهشن بگويد. انچه كه در تاريخ مبارزات ميهن ما هست در هيچ كجا نميتوان موردى يافت كه با اين راه كار به پيروزى مقطعى خود رسيده باشد و از ان مقطع توانسته باشد پيش برود و ما امروز بتوانيم ردپايى از ان پيدا كنيم و انرا سرمشق قرار دهيم. تا بوده، مبارزه بر عليه يك ديكتاتورى بعد از پيروزى به ديكتاتورى دوره بعدى رسيده است. سلسله هاى سلطنتى در ميهن ما خود گواه اين روند ميباشند. گواه ديگر ان هم همين دوران سياه و تباه اخوندى ست كه در قرن بيست و يكم گريبان ما را گرفته و راه رهايى و بهروزى را بر ما سد كرده است. در همه اين رويدادها هميشه لشگر كشى و نيروى كمى بيشتر بر نيروى غالب پيروز شده است. تعادل را كميت نيروها تغيير ميدادند.

jahandid گفت...

ادامه،

در اين راهكار هميشه قرار بر اين است كه نيروى پيشتاز و داراى ايديولوژى وارد ميدان شده و با "حداكثر فدا" به پيش ميتازد. از اين راه قرار است كه توده هاى مردم با ديدن پيشتاز، در كميتى بالا وارد كارزار شوند و تعادل نيرو را به نفع تغيير اوضاع بچرخانند. البته ناگفته نماند كه اين راهكار در امريكاى جنوبى و لاتين جواب داده است، كوبا و نيكاراگوئه دو نمونه ان هستند. انقلاب اكتبر شوروى، انقلاب دهقانان چين و جنگهاى استقلال امريكا عليه استعمار انگليس نيز با همين سيستم به پيروزى رسيدند. ويژگى هاى اين پيروزيها نيز هر كدام قابل بحث و بررسى هستند. فقط يك مخرج مشترك داشتند كه همگى انها از سازماندهى خيلى قوى برخوردار بودند و از اين سيستم سازماندهى توده هاى مردمى را نيز بخدمت ميگرفتند و خود مردم با عشق و نياز به انها ميپيوستند. اين مردمى بودن را در ويتنام در طول چهارده سال عليه بزرگترين و مجهز ترين نيروى ان زمان يعنى امريكا بكار بستند و نهايتن به پيروزى هم رسيدند ( در مقطع زمانى خودشان). ولى هيچ يك از اينها خودشان را از ابشار پرتاب نكردند بلكه با سيستم و سازماندهى به پيروزى رسيدند. نكته مشترك ديگرى هم كه داشتند اين بود كه در خاك و سرزمين خودشان بودند.

از ان ويژگى هايى كه نيروى پيشتاز را به پيروزى ميرساند در مورد ان مبارزه مسلحانه اى كه در ايران رخ داد فقط ما پيشتازى انرا داشتيم و چيز ديگرى بدنبال نداشت. ولى در اينكه راهكارى كه برگزيده شده بود درست بود بايد بيشتر تأمل كرد. در برابر هيولاى وحشى خمينى از روز اول چه بايد ميكرديم؟ پاسخ "ايديولوژيك" انرا در سال ١٣٦٠ ديديم كه چه بود. در اين نيز نبايد ترديد داشت كه در برابر وحوش اخوندى همان پاسخ درست بود ولى ان پاسخ را بايد توده هاى مردم نيز بپذيرند و بعنوان نيروى تغيير تعادل به نفع سرنگونى اخوندها وارد ميدان بشوند. اين كمبود را نميشود با ايديولوژى پر نمود. منجر به شكست نظامى و سياسى ميشود. وقتى مردم را نتوانيم وارد معادلات بكنيم، هر چقدر هم كه تحليل از دشمن دقيق و درست باشد، به سر منزل مقصود نميرسد.

ناشناس گفت...

در برابر آخوندها راه همان بود که مسعود رجوی رفت درود بر او و امیدوارم زنده بماند و غرق افتخار به ایران بر گردد انشالله و بیاری خدا
سیف الله

کوچک مصدقی گفت...

جناب یغماپی از عالم خیالات شاعرانه به عالم واقع بیا . این گفتگوها چه کسی جز دشمنان مجاهدین و ملایان را شاد میکند؟ من فکر میکنم خودت هم این را قبول داری ولی در این دکان تلویزیون میهن یک جاپی برای حرف زدن پیدا کردی و نمیدانی چه بکنی! این حرفها را بارها رژیم تکرار کرده و در یک صحنه جنگ واقعی میان مجاهدین و رژیم انصافتان کجا رفته است من نمیگویم رزیمی هستی یا امثال ولی این اب توی اسیاب رزیم میرود یا نمیرود شما مبارزه را ول کردی مجاهدین را هم ول کن برو این چند صباحی که مانده دنبال خوشیهایت مخصوصا شما کهاعتقادی همبه اخرت نداری پس برو از دنیایت استفاده کن مجاهدین را بگذار مبارزهشان را بکنند

پیام.د گفت...

سازمان مجاهدین از سال شصت و چار ملک و میراث شخصی رهبر و اطرافیانش شد این سرنوشتی هم که دارد علتش همین است روی این لطفا اگر صحبت میکنید بیشتر توضیح بدهید الان هم این سازمان مال رهبر است هر گار بخاهد با ان میکند

ناشناس گفت...

جناب یغمائی با بی عملی اپوزیسیونهای رژیم فقط مجاهدین خلق میمانند من طرفدارشان نیستم و مذهبی هم نیستم ولی انها فعالترین نیروی ضد جمهوری کثیف اسلامی اند اشتباهات زیاد هم دارند ولی حسنشان بیشتر است بنابر این باید از انها حمایت کرد اگر هم موفق بشوند نمیتوانند دیکتاتوری راه بیاندازند ایران بعد از آخوند چنین اجازه را نمی دهد بنابراین من فکر میکنم شاعر و نویسنده ای مثل شما باید با مسئولیت بیشتری با مجاهدین خلق برخورد بکند .سیامک. و

jahandid گفت...

با درود،

مشكل اصلى و محورى حال حاضر در چيست؟

نخستين سد ما بى تفاوتى بسيار ژرف در ميان مردم.

نبود يك جايگزينى كه مردم با ان از بى تفاوتى خود رهايى يابند.

امروزه در اثر شدت و گستردگى جنايات اخوندا، قبح بى تفاوتى نسبت به سرنوشت خود و ديگران بسيار شديد ريخته است! در اينكه نيرويى در راه كارهاى خود مجبور ميشود به گونه اى جاى حضور مردم خودش را پر بكند، حاكى از همين بى تفاوتى هاى مرگبارى ست كه مردم با ان روبرو هستند. ژرفناى فاجعه بى تفاوتى انقدر در بن و استخوان جامعه فرو رفته است كه در موارد زيادى راه برون رفت را در خودكشى هايى ميبينند كه انها را از فشارهاى اقتصادى صرف به اينكار واميدارد. در جاييكه اين گونه ادمها به اين فكر بيافتند كه باعث و بانى بدبختى هاى خودشان را مجازات بكنند، خودشان را به دار مجازات مياويزند! قربانى جنايات خود را قربانى ميكند. چرا؟ اين كار در جوامع ديگر هم ميشود ولى در هر كجا ريشه هاى مربوط بخودش را دارد. در ايران ما اكثر خودكشى ها برميگردد به ناتوانى هاى اقتصادى قربانيان اين فاجعه در حاليكه در يك جامعه پيشرفته شوندهايى ( دليلى) مثل شكست در عشق، شكست در كار و ناهنجارى هاى روانى. در كشور ما خودكشى ها ريشه در ميليون ها انسان ديگر نيز دارند در حاليكه در ديگر كشورها ريشه در يك ادم دارد كه اگر زود به او رسيدگى شود، نجات مييابد. در ايران ما براى نجات ان قربانيان بايد يك ميهن را نجات داد تا ديگر كسى به اين شوند جان خود را نگيرد. تفاوت در يك كميت بسيار گسترده است كه منجر به بكار گيرى يك كيفيت ديگر ميشود.

در اين مقايسه تلاش بر اين است كه بشود راهكار هاى انانى كه در تلاش براى ايجاد تغييرات بنيادين هستند را بهتر شناخت. حال بر اساس همان اصل نخست كه ايجاد تغيير در گستره يك ميهن مستلزم به پا خاستن يك كميت همه گير است، اگر نيرويى امكان اين كار را نداشته باشد كه مردم را بجنباند (به هر شوندى كه باعث اين ايستايى مردم شده است.) و از طرفى هم تا پاى فدا كردن همه چيز و همه كس خود به ايديولوژى خود كه رسيدن به قدرت سياسى است، پاى بند و وفا دار است، تنها كارى كه نميكند دست برداشتن از مبارزه است، تا اخرين نفر و تا اخرين نفس. شايد اين كار از نظر بعضى ها خيلى مانند همان كسى ست كه در اثر فشار دست به خودكشى ميزند. ولى اين كجا و ان كجا!

در برابر ان دو مشكل بالا كه در اين دوران همچون بختك روى سينه مام ميهن تمرگيده، چه بايد كرد؟ ايا دست روى دست نهادن و در انتظار جنبيدن مردم شدن راه كار خوبى ست؟ ايا همه چيز را سياه ديدن و ان اميد بودن، خوب است؟ ايا كسى را كه حتا به اندازه يك تن، ميخواهد مبارزه بكند و ريشه اين اخوندا را از سرزمين مان بكند، بايد مانع شد ؟

جواد گفت...

جهاندید عزیز با نوشته اتان موافقم جز اینکه نوشته بودید
در اينكه نيرويى در راه كارهاى خود مجبور ميشود به گونه اى جاى حضور مردم خودش را پر بكند، حاكى از همين بى تفاوتى هاى مرگبارى ست كه مردم با ان روبرو هستند

اگر منظورتان این است که مجاهدین به همین دلیل است که اصالت را به عنصر منطقه ای و بین المللی می دهند باید عرص کنم که این کار به هر بهانه ای که باشد انحراف است،
آیا نیروهای اپوزیسیون خود در انفعال مردم شریک نیستند؟
وقتی پیشتاز بجای یک گام، هزار گام از ملت جلوتر است و به سکتاریسم می افتد پاسیویسم مردم کاملا عادیست،
راه حل نه در پیدا کردن پشتیبانی خارج از توده ها بل در نقد صادقانه و تصحیح روشهایی است که رابطه پیشتاز و توده ها را قطع کرده است، و نه سرمایه گذاری روی عنصر خارجی. اگرچه من کار روی تضادهای منطقه ای و بین المللی را کاری به غایت درست و اصولی میدانم ولی همه ی اینها باید در خدمت مبارزه ی ملی باشد نه جایگزین آن.

jahandid گفت...

با درود،
جواد گرام، سؤال شما بسيار بجا و نتيجه اى هم كه از ان ميگيريد درست. من هم اين نكات را كم و بيش مورد تأكيد قرار داده ام. دست اخر هم چند سؤال را مطرح كرده ام. مهمترين پرسش همچنان اين است كه "چه بايد كرد؟" نا گفته نگذارم كه من قصد توجيه و يا دفاع از بينش خاصى اصلن ندارم. تنها كارى كه براى ان تلاش ميكنم اين است كه بدور از هر گونه برخورد تنگ نظرانه شخصى، انچه را كه تا بحال ديده و تجربه كرده ايم را با يك ديدى چند جانبه (اگر نتوانيم همه جانبه) ببينيم. محك ما هم روشن است. ما خواهان هر چه زودتر سرنگونى اخوندا هستيم.

در بالا بحث "ترمز" مطرح شد كه همان بحث سكتاريسم را ميگويد.

"شماها خودتان انقلاب كرديد، حالا خودتان بياييد درستش كنيد!"

اين گفته را در خيلى از موارد ادمهاى نسل بعد از انقلاب بعنوان نوعى طلبكارى از نسل پدران خودشان ميگويند. اين جمله نخستين چيزى كه ميگويد اين است كه "من كه انقلاب نكردم، پس چرا من بيام با اخوندا مبارزه كنم!" يعنى دقيفن ان چيزى كه اخوند از نون شب هم برايش حياتى تر است! حال شما در اين گفته جايگاه سكتاريسم را پيدا كن. در گستره بيشتر، جاى بى تفاوتى را پيدا كن. ايا اين همان زير بناى تمام بدبختى هاى ما ميتواند باشد؟ روزى نيست كه خبرى در مورد غارتگريهاى نجومى اخوندا نباشد. روزى نيست كه خبرى از ويران شدن طبيعت و زمين اين اب و خاك نباشد. روزى نيست كه خبرى از اعدام بى گناهى نباشد. روزى نيست كه خبرى از دستگيرى و زندان و شكنجه در سرتاسر ميهن نباشد. روزى نيست كه مردم قدرت خريد شان پايين نيايد. بواقع وقتى اينها را كنار هم ميگذاريم، چه احساسى به ادم بايد دست بدهد؟ در شديد ترين شكل ان قربانى اين اوضاع مرگبار ميرود خودش را بدار ميزند، كليه اش را ميفروشد، پدرش را ميفروشد، فرزندش را ميفروش، تنش را ميفروشد، غرق در مواد مخدر ميشود، تووى خيابان خودش را به اتش ميكشد، از پل خودش را اويزان ميكند، شكنجه گر ميشود، تير خلاص زن ميشود، جوانان مردم را در خيابان ها به گلوله ميبندد، به قصد كشتن دختر و پسر مردم را ميزند، در زندانها به زن و مرد تجاوز ميكند، خائن ميشود و دوستان خودش را دم تيغ ميدهد و هزاران بدبختى ديگر كه در تصور نميگنجد. حال شما ميخواهيد در برابر اين همه سياهى و تباهى يه كارى بكنى. ايا بايد كارى كرد يا نه؟ اگر پاسخ مثبت است كه حتمن هم هست، خب چه بايد كرد؟ من نميگويم كه نقد نكنيم و انتقاد نكنيم. ولى انچه كه حس ميشود اين است كه اين انتقادات باعث ازاد شدن مردم از بند بى تفاوتى نميشود بلكه بيشتر در تأييد همان است كه "شما خودتان انقلاب كرديد، حالا خودتان هم درستش كنيد!" نميدانم ميتوانم منظورم را برسانم؟ يعنى بايد كوچكترين حركتى باشد از جانب مردم كه بعد بشود پديده "ترمز" يا "سكتاريسم" را با ان محك زد.

از اين جا ميخواهم به اين نكته برسم كه اصالت را بليد مطلقن به حركت براى سرنگونى داد. مردم ما به مانند ان گنجشكى شدند كه افعى انرا با خيره شدن در چشمانش، مجبورش كرده كه پرواز را فراموش كند.

جواد گفت...

جهاندید عزیز
عامل حرکت توده ها پیشتاز است. این سخنان که "شما انقلاب کردید و..." روبنا و شعار این پاسیویسم است. وقتی عنصر عینی آماده است نبود یا ضعف عنصر ذهنی (کم کاری با انحراف پیشتاز ) زمینه ساز و عامل پاسیویسم است. رژیم هم با قلدر نمایی به آن دامن میزند. هدف از نقد( که البته در مورد فرقه ها ثابت شده که کاملا بیهوده است ) شناخت این اشتباهات و تلاش در جهت رفع آن و در نتیجه فعال کردن توده هاست. مشکل این است که اپوزیسیون استراتژی روشنی ندارد. و گیج میخورد. یقه هم را می چسبد و دچار تفرقه میشود و اینهمه از این روست که جامعه ما فاقد یک نیروی اصیل بورژوایی است و اینهم از ثمرات دبکتاتوری پدر تاجدار است. در شرایط فعلی باید یک نیروی بورژوایی با شعار آزادی و حکومت جمهوری رهبری را بدست بگیرد . چیزی که بختیار شاخص آن بود.

همنشین بهار گفت...

سلام بر شما

در لینک زیر :

http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=429

مقاله

«فارک» اسلحه را بر زمین می‌گذارد
Columbia-Farc peace deal

ثبت شده‌است.
همنشین

jahandid گفت...

با درود،
جواد عزيز،
اصالت را بايد به حركت داد.

تا انجا كه ميتوانم تلاش ميكنم كه بحثى اسكولاستيكى، ايستا، نكنم. در انچه كه ما در دوران جوانى از طريق بحثهاى تووى دانشگاه و با ديگر دوستان و رفقا ميكرديم با واژه هاى سياسى و تعاريف ان اشنا شديم. فرهنگ واژه هايى كه از درون انقلابات ان زمان ساخته و مورد استفاده قرار گرفتند. امرى بسيار زنده و بالنده كه كمك خيلى شايان توجهى به ما كرد كه بتوانيم فكر كنيم و با فكر تصميم بگيريم. اگر چه كه خيلى از تصميمات مان اشتباه و به باراورنده ضرر هايى كه قابل جبران نيستند. در راس همه ان ضررها سالهاى عمر از دست رفته براى ما كه زنده ايم همچنان و براى ان يارانى كه ديگر در بين ما نيستند، جان باختگى را. در ان زمان بيشتر شور و احساسات بود كه در اثر انقلاب ما را بحركت واداشت. در اين شور و هيجان بود كه بدون فكر كردن و بدنبال "پيشتاز" رفتن را بعنوان راه كار برگزيديم. بر ان فهم و دانش ان زمان هم "بهترين" راه كار را دنباله رو شديم.

با توضيح بالا حرف شما را نگاه ميكنيم. "مردم بدنبال پيشتاز حركت..." اين حرف كاملن درست است. ولى مردم يك حركتى هم خودشان ميكنند و ان همان نمونه هايى ست كه در بالا اوردم. پيشتاز حركت خود را كرده است كه اى مردم: پاسخ اين همه تاريكى و درد، طوفانى از اتش باشد (از شعر وفا يغمايى). خب الان بعد از گذشت ٣٧ سال تازه ميخواهيم بگوييم كه در برابر هيولاى وحشى خمينى، سكتاريستى عمل شده است. خب حالا بعد از اين همه جانفشانى از بهترين ادمهاى اين اب و خاك كه در عمل ديديم، كمى بايد بيشتر شرط احتياط را رعايت كرد كه انها را با سكتاريسم و ترمز و از اين گونه واژه ها مورد قضاوت قرار دهيم. اگر بواقع ما معتقديم كه هيولاى وحشى خمينى و مذهب خرافات عامل نخستين و اخرين همه سياهى ها و تباهى هاى قرون و اعصار اين ميهن ميباشند، انگاه قدرى بايد گفت كه اين نيز عارى از هيجانات و احساسات نميتواند باشد. وقتى كه ما اصالت را به حركت بدهيم، خيلى از افكار و نظرات ما ويژگى مادى و ملموس پيدا ميكنند. يعنى ميشود انها را ديد و بهتر فهم كرد. ما ميتوانيم ساعتها و يا سالها با

ادامه

همنشین بهار گفت...

سلام

پای سخن سعید شاهسوندی - پیامدهای جزوه سبز - قسمت دهم

وقتی کوتوله‌ها بر سازمان حاکم می‌شوند

ویدئو
https://www.youtube.com/watch?v=WeWDJRz_aT8

فایل صوتی قسمت دهم
http://www.hamneshinbahar.net/mp3files/Jozve_Sabz_10.mp3
...
بخش‌های پیشین از ۱ به بعد
http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=401

م. ح فرانسه گفت...

استاد گرامی
واقعا عالی واقعا دست مریزاد نکاتی که روی انها دست گذاشته اید نقاط کلیدی است و امیدوارم روی این نکات کلیدی و پایه های تفکر اسلامی و بخصوص مقوله الله محمد امامان شیعه و تاریخ اسلام و ایران درنگ کنید و توضیح بدهید این روشنگریها برای نسل حاضر و حتی نسل ما که عمرش بر سر مذهب به باد فنا رفت بسیار بسیار گرانبهاست درود بر شما و تشکر از کوششهای ارزشمند جناب سعید بهبهانی

منصور لرستانی گفت...

حضرت استاد!!!
شما از اسلام و مسلمانی چه میدانی؟؟؟ هیچ!!! اگر بخودت اجازه میدهی که گویااز انقلابیون مسلمانی چون مسعود و مریم رجوی یا محمد حنیف نژاد بیشتر میدانی برو جلوی اینه و بر ریش خودت بخند. اسلامتوسط خدای اسلام و مسلمین از گنداب ارتجاع ملا بیرون میآید و مثل خورشید میدخشد شک نکن
درود بر مجاهدین و اسلام مجاهدین خلق ایران

جواد گفت...

ریشه تفکر ارتجاعی و تعطیل کردن مغز توسط بسیجیها و بسیجی صفتها همین است که منصور لرستانی می نویسد

اگر بخودت اجازه میدهی که گویااز انقلابیون مسلمانی چون مسعود و مریم رجوی یا محمد حنیف نژاد بیشتر میدانی....

این شیوه افکر به فرد اجازه اندیشیدن نمی دهد
یکی هست که میفهمد
یکی هست که چوپان است
یکی هست که سره را از ناسره اشخیص می دهد
پس دیگر چرا من خودم را زحمت بدهم
چرا مرز صلاحیت خودم را نشناسم. گمراه میشوم مثل گوسفندی که از گله جدا می افتد.
اسم آن فرد عالم که همه چیز را میداند
ولی فقیه است ولایت عظماست
و در مدل سوپر انقلابی آن
رهبری عقیدتیست.

محتوا یکیست تعطیلی ذهن. بجای جواب دادن میگوید
او همه چیز را میداند. این همه چیز و این دانسته ها هم به هیچ وجه قابل توضیح و تشریح برای ما جماعت گوسفندها نیست. اصلا چرا تبیین؟
جماعت گوسفند چه حقی دارد که تبیین بخواهد. مگر نه اینکه تییین و دلیل خواستن نشانه تفکر مستقل و یا خدای ناکرده شک در حقانیت ولایت عظمای رهبری عقیدتیست.
منصور لرستانی عزیز به این لاطائلات دل خوش دار

ناشناس گفت...

صحبتها و روشنگریهای جناب وفا یغمائی مسکن و التیام بخش دردها و زخمهاست !

زنده و سلامت باشید !
Hamid Aria

jahandid گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
jahandid گفت...

با درود،

ما ميتوانيم ساعتها يا سالها با هم بحث بكنيم و هر يك از ما بر روى شناخت و راه كارمان اصرار ورزيده و كوتاه نيايم از انچه كه به ان معتقديم! ولى بمحض اينكه وارد عمل كه ميشويم همه انچه كه رويش پافشارى ميكرديم رنگ ديگرى بگيرند و كلن ما را از درون به بيرون و از بيرون به درون تغيير بدهند. در صحبتهاى اخير جناب يغمايى نكته اى در اين رابطه مياورم:"من اگر با فهم و درك امروزم در ٣٠ سال پيش ميبودم، هر گز به سازمانى كه حنيف نژاد درست كرده بود وارد نميشدم. على رغم تمام احترامى كه براى حنيف نژاد قائلم." البته شايد اين مقايسه كمى بى ربط بنظر بيايد ولى اجازه بدهيد كه استفاده كنم. سؤال در اينجا اين است كه در اين ٣٠ سال چه اتفاقى رخ داده است كه جناب يغمايى را از درون به بيرون و از بيرون به درون تبديل به ادم ديگرى كرده است؟ اگر بخواهم خيلى خلاصه بگويم اين است كه جناب يغمايى با تمام وجود درونى و بيرونى خودش وارد كارزار و مبارزه شده بود و طى ٣٠ سال تلاش روزانه به اين ميرسد كه بايد همه چيز را از بنيان ريخت روى ميز و دوباره انها را شناخت. اين تحول را از كجا دارد؟ از يك تلاش روزمره و تمام وقت در امر مبارزه يعنى گام نهادن از دنياى بحث و تئورى به دنياى كار و عمل روزمره با حداكثر توان. نتيجه اى كه ميخواهم بگيرم اين است كه اين تغيير و يافتن كيفيتى نو از راه عمل بدست امده است بعبارتى ديگر اصالت در عمل او بوده كه او را وأدار به درك و شناختى بسيار پيشرفته تر از انچه كه قبلن بوده، نموده است. اگر وارد عمل نميشد، چنين تحولى ميتوانست رخ بدهد؟

نمونه اى بزرگتر را در نظر بگيريم. شوروى سابق را به ياد بياوريم. گورباچف در اخرين سخنرانى حزبى يك جمله اى ميگويد كه: "ما ٧٠ سال حكومت كمونيستى داشتيم و فضا را تسخير كرديم ولى نتوانستيم كه جارو برقى خوبى درست كنيم كه زن روسى راحت بتواند از ان استفاده كند." يا چين هم به همين منوال كه در عمل ميبيند از ان همه تئورى كه چين را بدل به اين چين امروزى كرده ديگر نميتواند بهره ببرد و بايد تن به قواعد ديگرى بدهد كه فبلن برايش تابو بودند و اصلن علت وجودى او بودند. در راس ان پديده ها "مبارزه ضد امپرياليستى" كه در ان زمان اين دو كشور پرچمدار ان بودند و تمام جنبش هاى مترقى از انها تغذيه ميشدند. ولى امروزه غول اقتصادى چين است كه تمام كشورهاى "امپرياليستى" را در خودش وارد كرده و گوى سبقت نيز از انها برگرفته. فروپاشى شوروى بيشتر از اينكه روى خودش تأثير بگذارد، روى چين گذاشت و انجا را بواقع از فروپاشى نجات داد. چنان شده است امروز كه اگر يك روز چين بهر دليلى خدمات خودش را به امريكا قطع كند، تمامى ان غول فرو ميريزد و سنگ روى سنگ بند نميشود.

ارى، دنياى امروز خيلى وقت است كه ان تئورى هاى پيشين را بدست فراموشى سپرده است چون شرايط تغيير كرده اند. الان ديگر شركتهاى غول اساى دنيا براى بقاى خودشان با سر ميروند در چين سرمايه گذلرى ميكنند. خوب هم ميدانيم كه عاشق چشم و ابروى بادامى چينى ها هم نيستند! و چين هم انهارا با اغوش باز به درون خودش ميكشد. دراين ميان وقتى تئوريسين هاى سابق را سؤال كنيم، سر تا پاى چين را با ديدى "ضد امپرياليستى" به باد انتقاد ميگيرند و ديگر قبولش ندارند! در حاليكه در عمل راهى را ميرود كه توانسته است جمعيت ميلياردى خودش را حفظ كند و مانع از فروپاشى درونى و بيرونى خودش گردد. كارى كه روسها از ان غافل ماندند و تازه در چند سال اخير است كه تلاش ميكنند خودشان را دوباره به سر پا برگردانند!

تمام اين نمونه ها را اوردم كه بگويم در اين دوران غول هاى دنيا اصالت را به "حركت" ميدهند و تئورى هاى زيستن دستخوش تغييرات بنيادين شده اند. البته اين را هم ناگفته نگذاريم كه اولين قربانى اين دوران هم ارزشهاى انسانى هستند كه روز به روز بيشتر و بيشتر سلاخى ميشوند و چهره جهان را در ژرفناى زشتى ها فرو برده اند! چاره در كجا ست؟

ناشناس گفت...

سمندر
اقای اسماعیل وفا یغمائی میخواهم خیلی تیز و روشن یک جمله کوتاه بگویم امیدوارم گله مند نشوید و پیشاپیش از تندی نوشته ام عذر میخواهم اما مجبورم خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی باز صد هزار خیلی بار تیز بگویم
در انتهای مقاله مربوط به اقای مصداقی یک خط نوشته شده است که بنظرم باید با طلا انرا نوشت اقای مصداقی نوشته اند که
حجت بر تمامی اعضا و هواداران فرقه رجوی و شورای ملی مقاومت کذایی تمام است. با وجود اسناد و مدارک بالا هرگونه همکاری و همیاری با این فرقه دست داشتن در خون و رنج مردم ایران است .. ایرج مصداقی
من تمام مطلب را خواندم و الان تف و لعنت میکنم به هر کسی که این مطلب را در بالای سایت خود ننویسد این حکایت فراتر از هر کثافت کاریست که تابحال اینها کرده اند اینها سرتاپایشان کثیف است پست فطرند بهتر است بگویم اگر کسی در تکثیر این مطلب نکوشد خودش هم دستش در دست این باند خائن کثیف پست فطرت است همین و تمام

همنشین بهار گفت...

سلام بر آقای یغمائی
مطلبی که به نقل از یاداشت یک راهب مسیحی(در تلویزیون میهن) گفتید و مربوط به دهه ۶۰ هجری است، از زبان کلدانی ترجمه شده و در نشریه دبیره (که زنده یاد هما ناطق و رهام اشه منتشر می‌کردند)، شماره ۲، زمستان ۱۳۶۶ است.
همنشین بهار

ناشناس گفت...

درود بر تو آقای یغمائی درود بر صفا و صداقت و روشن بینی ات در نگاه به تاریخ آرزو میکنم سلامت باشی و عمرت طولانی و پر بار که واقعا به این نوع اندیشه و نگاه نیازمندیم بسیار عالی بود و استفاده کردم
مهین ع

منتقل شده از یوتیوب گفت...

parya poyan14 hours ago
کسی که بیش از نیمی از عمرش را در جوار ایدیولوثی مجاهدین گذرانده باشه یک ماله کش ماهری میشه که خوب میتونه اسلام را ماله بکشد و تمام جنایت های اسلام و قرآن را به گردن آخوندا بیندازد و اسلام را نقش و رنگ آمیزی کند . جناب وفا یغمایی الحق که بچه مذهبی بوده وهستید !!! شما در این یکساعت 15 دقیقه تمام وحشیگری های این دین ضد بشری با آن تازیان نامه اش ( قرآن ) را در آخوندا خلاصه کردید و خیلی ماهرانه و از سبک آخوندهای کرواتی و شاگردان علی شریعتی و جلال آل احمر شنونده را به ایم سو کشاندید که : مشکل هین آخوندا هستند و نه خود اسلام !!! شما و امثال محمد رضا روحانی از آن بچه مسلمانانی بوده وهستید که سر تان برود دست از اسلام بر نمی دارید و کارتان ماله کشی اسلام است . به امثال شما می گویند روشنفکر دینی که با مغالطه اسلام را بدون عیب و نقص بیان می کنید و گناه این همه قوانین ضد بشری اسلام و قرآن را پشت آن کرواتتان مخفی و آخوندا را مقصر مشان میدهید در حالیکه داغش و آخوندا در واقع پیاده کنندگان این قوانین هستند . جون به جونتان کنند بچه مذهبی هستی و بزرگ ش ده ده مجاهدین.... از طوار خیانت کنندگانی مانند علی شریعتی و جلال آل احمر .... قریب شما را نمی خوریم و اسلام را در تمامیتشش اتش رد و محکوم می کنیم

منتقل شده از یوتیوب گفت...

sy kashani10 hours ago
اقای یغمای مردی بسیا ر دانشمند و ازاده با تمام حرفهای شما موافق ام ، بجز که امامان افراد خیلی خوب و وارسته بوده اند علی قاتل وجانی که در یک روز 700 نفر را گردن زد واین فقط یکی از جنایات او است و اصولاتمام امامان مورد نفرت مردمان بودند به این دلیل که همگی امامان یا بضرب شمشیر ویا با سم کشته شدند متشکرم

منتقل شده از یوتیوب گفت...

Checkmate1 day ago
نوری‌علا: امام خمینی پدیده‌ای تازه و دلگرم کننده در تاریخ تشیع http://www.zamaaneh.com/revolution/2008/12/post_169.html??

منتقل شده از یوتیوب گفت...


Hiva Sabet18 hours ago
درود بر شما آقای وفا یغمائی و تشکر از شما بخاطر پژوهشگری شما در موارد تاریخی که کاریست سخت و در عین حال ظریف.امیدوارم که ما ایرانیهای تشنه حق و حقیقت آن ارزش واحترامی که شایسته شما ست را به اثبات برسانیم.
با تشکر از بهبهانی عزیز. شاد و سر بلند باشید.

منتقل شده از یوتیوب گفت...


Monty Fatemi
Monty Fatemi20 hours ago
با تشكر از شاعر و نويسنده محبوب و ارجمند ايران، اقاى وفايغمايي، و با ارزوى ايرانى ازاد، اباد، سكولار و دموكراتيك، كه شما در مسند وزارت اموزش و فرهنگ ان ملت باشيد
2

esmail گفت...


یکی از حدیث های مهم این بحارالانوار را نقل می کنم که مُشت نمونه خروار باشد.

علی علیه السلام در غزوه صفین، قصد عبور از نهر فرات را
داشت ولی معبرش معلوم نبود. به نصیر بن هلال فرمود برود کنار فرات، واز طرف
من ماهیی به نام کرکره را صدا کن، و از او محل عبور را بپرس. نصیر اطاعت
نمود و بر کنار فرات آمد و فریاد برآورد که یا کرکره، بالفور هفتاد هزار
ماهی سر از آب بیرون آوردند، لبیک لبیک، چه می گویی؟

نصیر جواب داد، مولایم معبر فرات را می خواهد، هفتاد هزار
ماهی آواز برآوردند که ما همه کرکره نام داریم، بگو این شرف در حق کدامیک
مرحمت شده است تا اطاعت کنیم. نصیر برگشت و ماجرا را به عرض مولایش علی
رسانید.

فرمود، برو کرکرة بن صرصره را بخوان. برگشت و ندا داد. این
بار شصت هزار ماهی سر برآوردند که ما کرکرة بن صرصره هستیم، این عنایت در
حق کدام شده است؟
نصیر برگشت و پرسید. فرمودند، برو کرکرة بن صرصرة بن غرغره را بخوان.

نصیر بازگشت و چنین کرد. این بار پنجاه هزار ماهی و ماجرای پیشین تکرار شد.

برگشت و مولا گفت: برو کرکرة بن صرصرة بن غرغرة بن دردرة را بخوان.
تا اینکه در دفعه هشتم که فریاد برآورد، ای کرکرة بن صرصرة
بن غرغرة بن دردرة بن جرجرة بن عرعرة بن مرمرة بن فرفرة! آن وقت ماهی بسیار
بزرگی سر از آب برآورد و قاه قاه خندید که ای نصیر، به درستی که علی ابن
ابیطالب با تو مزاح فرموده است، زیرا او خودش همه راه های دریا و معبر ها و
دجله ها را از ماهیان بهتر میداند، ولی اینک به او بگو که معبر فرات آنجا
است.
نصیر برگشت و صورت حال را عرض کرد.

حضرت فرمودند، آری من به همه راه‌های آسمان‌ها و زمین آگاهم .

پس نصیر صیحه زده غش کرد و چون به هوش آمد فریاد برآورد، شهادت میدهم که تو همان خدای واحد قهاری.
حضرت فرمود: چون نصیر کافر به خدا شده، قتلش واجب است. آنگاه شمشیر از غلاف کشید و گردنش را بزد!

jahandid گفت...

با درود،

جاى بسى خوشبختى ست كه ما به ريشه درد بپردازيم.

بحثى كه در اين روزها به ان پرداخته ميشود بسيار بسيار لازم و روشنگر است. روزهايى ست كه هيولا مثل هر سال در اين چهارده قرن، براى وجود كثيف و متعفن خودش توشه و خوراك بر ميگيرد. روزهاى "عاشورا" ست! بدرستى جناب يغمايى ميگويند: اخوند دو چيز دارد كه با انها ادامه حيات ميدهد. يك عاشورا ست و ديگرى امام زمان. اين دو ستون قطور و مزمن ريشه هاى اخوند را در ژرف ترين نقاط ذهنى پيروان اخوند فرو برده اند. ديدن كودكان بى گناهى كه در دست پدرشان هستند و يكى از همان وحوش احمق با شدنه اى پيشانى ان طفل را ميبرد كه خون صورت ان طفل را پر ميكند! توحوش تا به كجا در اين موجودات ريشه كرده است كه خودشان هم نميدادند كه چه هيولايى را بر پشت خود سوار كرده اند. بواقع كه ديدن اين صحنه ها براى يك ادم معمولى هر اينه بسيار دردناك است. چه رسد به كسى كه توان تفكر نيز داشته باشد؟! ديدن جوانانى كه در سنين ٢٠-٢٥ سالگى در تبريز با خواندن نوحه و زارى كردن براى مشتى عرب كه ما ايرانى ها را در كوچه و بازار ميهن خودمان بخون و كشتار كشيدند و زنان و فرزندان ما را به بردگى بردند و مورد تجاوز و تحقير قرار دادند، حالا اخوند از انها براى ما دربهاى بهشت ساخته است و ميخواهد كه مردم ما را با غم انها رستگار گرداند و سگ در گاه انها كند و تمام هستى مردم ما را براى انها بگيرد و در جيب بى انتهاى خودش بريزد.

ارى پرداختن به اين دردها و راه هاى تغذيه اخوند بهترين كار است براى به زمين زدن اين هيولاى وحشى. بهترين زمان همين روزهاى اوج مردم فريبى انها يعنى همين عاشوراى كذايى انها ست. بايد كه با تير اگاهى و دانش قلب ان هيولا را نشانه رفت و ان را در فعال ترين روزهايش مورد برخورد قرار داد. اين روزها از لحاظ داغ بودن اين نمايشات اخوندى بهترين ظرف را دارند كه به اخوند و بنيان اخوند هر چه بيشتر با تبر دانش و اگاهى بر ريشه نادانى ها ضربه زد و در راه ريشه كن كردن ان گام برداشت.

esmail گفت...


Esmailvafa Yaghmai
Esmailvafa Yaghmai11 minutes ago
دوستان منتقد به سخنان من
سلام و ممنون از توجهتان
من ماله کشی نمیکنم سعی میکنم بفهمم همین
صحبت در مورد حسین است و نه علی
صحبت در مورد حسین است نه قران تازیان
اگر صحبت بر سر انها بود من نظرات خود را میدادم
کمی صبر بفرمائید
علی در حاکمیت بود و طبعا در جنگها میکشت مثل کورش و داریش و نادر شاه و تمام حاکمان
صحبت من بر سر کسانی است که به حاکمیت نرسیدند و لاجرم کسی را نکشتند
لطفا در درک تاریخ کمی حوصله بخرج دهیم
قصد رهائی فکری و سرانجام اجتماعی است نه دشمنخوئی
با ئرود

همنشین بهار گفت...

سلام بر شما
قسمت شصت و دوم «تاریخ جهان از ماموت تا فیسبوک»
جنبش مشروطه یکی از برجسته ترین رویدادهای تاریخ ایران
در آدرس زیر ثبت شده‌است:

http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=430


ویدئو
https://www.youtube.com/watch?v=7J4wVUellVE


فایل صوتی قسمت ۶۲
http://www.hamneshinbahar.net/mp3files/tarikhejahan_az_mamut_ta_facebook_62.mp3


با کمال احترام: همنشین بهار

ناشناس گفت...

واقعا کار بزرگی ایست افشای هزارو چهار صد سال خرافه پردازی و جنایت این داعشيان جانی از رسول اکرم تا چاه جمکران امام غایب.
به امید آن روزی که ذهن ها خالی شده از خرافه پرستی جای آن را ارزشهای والای انسانی در کند ،انساهاي بزرگی در این راه جان نهادن تا مشعل آگاهی و خرد روشن بماند .
بادرود فراوان آقای یغمایی

ناشناس گفت...

تا مالکشاني چون تو هستند که از اسلام انقلابی که در نمونه خود بزک شده از اسلام آل سعودو خمینی و داعشیان و طالبان است.واقعا مرغ مرده به خنده می افته در تاریخ اسلام عزیز چون نکبت و بدبختی و فقر بی سوادی و جنایت هیچ چیز دیگر وجود ندارد ،شرم کن واز ماله کشی دست بردار

ناشناس گفت...

دوست عزیز اشتباه اومدی اینجای سایت افتابکران نیست آنقدر انسان بی سوادی هستی که نفهمیدی بحث در چه مورديه ،نمیدانم شما هوادران مجاهدین و سازمان نمی توانید تحمل کنید نظرات دیگران رو اونوقت مدعی دمکراسی هستید واقعا شرم خوب چیزیست.

ناشناس گفت...

آقای یغمائی هزاران درود واقع بینی و شجاعت و شرافت شما را در بیان حقایق تاریخی ستایش میکنم و به امید اینکه یکروز مردم ایران بدانند و رنج و درد شما را قدر دانی بکنند
با احترام. شهره.م.د

انتقالی از یوتیوب گفت...


Soraya Iranmanesh
Soraya Iranmanesh1 day ago
مشب واقعا از برنامه شما وجناب يغمايى لذت بردم عمرتان طولانى سپاس از اين روشنگرايى هرچند از كودكى علاقه اى باين مراسم وافسانه ها نداشتم ،مهم اين است كه پدر من در همين شب درسالهاى پيش از دنيا رفت

انتقالی از یوتیوب گفت...

Monty Fatemi1 day ago
با سپاس بيكران و سلامى رفيقانه به اقاى اسماعيل وفا يغمايي، مبارز، شاعر، نويسنده ، محقق و مورخ فرهيخته ارجمندمان، سلامت، شاد و پيروز باشيد

انتقالی از یوتیوب گفت...

1 day ago
بسیار سپاسگزارم جناب وفا یغمائی از ارائه این بحث بسیار مهم با استدلال و همراه با وقار و ادب.
اگر ممکن است دوران حکومت علی را نیز برایمان بیشتر بشکافید. و مقایسه ای کنید با حکومت معاویه از منظر عدالت، کارآمدی و

منیژه حبشی گفت...

آقای یغمائی گرامی،
روشنگری درمورد تاریخ آخوند ساخته فوق العاده بجا و مورد نیاز است ممنون از زحماتتان.

انتقالی از ایمیل گفت...


بادرود بشما آقای بهبهانی و میهمان گرامیتان آقای یغمایی.
هدف از این نوشتار اشاره به بکار بردن عناوین در مورد خلفای راشدین که در مورد علی همراه پسوند
ابن ابی طالب بکار گرفته میشود ولی سه تن دیگر را با نام کوچکشان خطاب میشوند و این بنظر من اشکال داره و از جانب شنوندگان ممکنه تبعیض شمرده شود، همچنین بکاربردن امام نشان از رهبری و پیشوایی دارد و بارمذهبی و قدوسیت و ملکوتی دارد در حالیکه هدف شکستن تابوها و زدودن قداستهای آنچنانی در زهن مردم است، دراین مورد بهتره که از نام تنها یا همراه بانام پدر بکاررود. ممنونم
سپاسگذار، حسین از اسکاندیناوی

انتقالی از یوتیوب گفت...

خب آقای سعید خان به اتفاق چریک مجاهد تازه منور فکرشده آقای یغمایی بله اصلا تمام ملاها دروغگو بلاخره تاریخ درستش چی بوده ایشون فقط میگه آخوندها خالی بند هستند راستشو ایشون هم نگفت شما و تیمتون فقط دارید عقده گشایی میکنید از نظام سیاسی که باهاش عناد دارید این تاریخ چقدر مظلوم است که هیچکس حاضر نیست بواقع ازش یاد کنه و همه ان چیزی رو ازش یاد می کنند که دوست دارن و در جهت منافع شون هست
بهمن

م. نایب گفت...

درود بر شما واقعا استفاده کردم من هر صحبت را سه چهار بار گوش میدهم و میبینم و گویا از یک خواب وحشتناک دارم بیدار میشوم خدا وند شما رابرای مردم ایران وحفظ کند

انتقالی از یوتیوب گفت...

1
Monty Fatemi
Monty Fatemi13 hours ago
اقاى بهمن حديدى محترم( البته اگر اين هويت جعلى نباشد؟!) ، اولا :اقاى وفايغمايي بتازگى منور نشده اند ، به تاريخ مبارزات و تحقيقات ٤٠ ساله ايشان رجوع و سپس اظهار فضل و دانش بفرماييد، ثانيا : ملت ستمديده ايران در طول يك قرن ( از قيام مشروطه كه توسط مرتجعين مشروعه طلب، فضل اله نورى و بقيه)، كودتاى ٢٨ مرداد انگليسى/ امريكايي و دست بوسى ايت اله كاشانى با شاه سابق، و امثال اخوند هاى مرتجع و كاسه ليسانى نظير فلسفى و... و اكنون ٣٨ سا ل جنايت و كشتار توسط يكمشت مفتخور و انگل صفت اخوند و موتلفه اى!!! ديگر بس است. ما اين سالهاى اخير را با پوست و گوشت و استخوانهاى خرد شده خود تجربه كرديم و ان " نظام سياسى" ؟! كه نتيجه اش ، ١٥ ميليون بيكار، ٢٠ ميليون حاشيه نشين و زير خط فقر!! و ده ها ميليون معتاد و فاحشه ( ببخشيد صيغه/ متعه! يا تن فروشى چند روزه اسلامى شده توسط بيت رهبرى!!) و اقتصادى ورشكسته و سر درگم با اينده اى سرشار از خشكى و بى ابى ! را نميخواهيم. رژيمى كه معلم و روزنامه نگار و وكيل مدافع را زندانى كند و گارگران اعتصابى را شلاق بزند! به درد زير گل ميخورد! برويد اول قانون را در ايران برقرار كنيد!

انتقالی از یوتیوب گفت...


camino341
camino3415 hours ago
excellent , wish all the Mojahedin now think like you. you are a fresh air in awakening Iraninan people.

ناشناس گفت...

فریدون عزیز شما لطف کن یه برنامه تو تلویزیون سیمای مجاهدین بذار ، خلق قهرمان و منتقدين میان اونجا برنامشونو اجرا میکنند این طوری نگرانی شما هم برطرف میشه،وقت شماها هم آزاد میشه می تونید به انقلابتون برسید .

محمد.ز گفت...

جناب یغمائی شگفتا از سرکار که از زن محمد رضاشاه معدوم با نام شهبانو فرح نام میبرید واقعا از شما انتظاری جز این میرود و درست نیست چون اخوند جنایت میکند جنایتکاران سابق را فراموش کنیم

انتقالی از ایمیل گفت...


با درود فراوان
بایستی اشاره کنم باینکه مدرنیزه ، تئوریزه و بزک کردن اسلام ارتجاعی اول از همه توسط فرد مذبذب و ناپایداری همچون جلال آل احمد که از یک چهره ماجراجوی چپ بذلت اسلامگرایی درآمد با کتاب خسی درمیقات و بعد هم کتاب غربزدگیش توانست خدمت شایانی به ملاها بکند و بدترازآن شریعتی و آنهمه پریشانگویی و خودفروشی با دیدگاه های هپروتی که فقط سنگ اشغال کنندگان و استعمارگران عرب و دنبالچه هایشان آخوندها را بسینه میزد و هزاران جوانی که تشنه حقیقت و آگاهی بودند بیرحمانه گمراه کرد و نقبی زد بتاریکخانه ای که ملاها قرنها دائر کرده بودند، ایشان جوانان را فریب داد و در راستای سیاستهای غرب برای ایجاد یک سدمذهبی جلوی گسترش کمونیسم استعدادهارا بربادداد و درتمام متونش نامی ازایران و ایرانی نبرده و اگرهم اشارهای شد فقط کسانی که در خدمت اسلام عزیز بود، من هم او و هم آل احمدرا مرتجعین و شیادترین شخصیتهای آندوران میدانم.
پیروز و سربلند باشید
حسین از اسکاندیناوی

ناشناس گفت...

محممد ز تو برو دنبال کلثوم ولی خاک شخهبانو تو سر آدمائی مثل تو که بعد از این همه مدت هیچی نفهمیده اینها یه گوشه فعالیتهای شهبانو بود خدا حفظش کنه
# جمعیت بهزیستی ایران (اکنون سازمان بهزیستی)

# جمعیت ملی مبارزه با سرطان
# جمعیت ملی کمک به جذامیان
# جمعیت آسیب دیدگان از سوختگی
# سازمان ملی انتقال خون ایران
# بنیاد ایرانی بهداشت جهانی
# مرکز طبی کودکان
# سازمان نابینایان ایرانی
# بنیاد فرهنگ ایران
# کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
# انجمن ملی روابط فرهنگی
# انجمن فیلارمونیک تهران
# انجمن شاهنشاهی فلسفه
# سازمان گفتگوی تمدن ها
# فدراسیون ورزشی کر و لال ها

# جشن هنر شیراز

# بنگاه حمایت مادران و نوزادان

دوستدار شهبانو فرح

آذر گفت...

نمیدانم این چه دگم و تابویی است و چه ژست و پز روشنفکرانه که میخواهند تاریخ را تحریف کنند و کسی را اجازه نمیدهند از سلسله پهلوی نام ببرد آنوقت نام خودشان را آزادیخواه و روشنفکر مینامند.وای بر ملت ایران که به اصطلاع روشنفکرش اینقدر تنگ نظر است.
ما شاه،خمینی و رجوی را تجربه کرده ایم؛اولّ خودمان در مسند قدرت بنشینیم بعد بگوئیم لنگش کن کنار گود نشستن و نق زدن خیلی ساده است.

آذر گفت...

با درود به اسماعیل یغمائی که ازاعتراضات، تهمتها و جدلها با دگماتیست های چپ و راست نهراسید و در مورد شهبانو فرح پهلوی و قبل از آن هم در مورد ولیعهد ایران رضا پهلوی در سایتش مطلب نوشته است.اینها تاریخ مملکت ما هستند که بدون تعارف شخصیت های شناخته شده بین المللی ایران هستند و میتوانند در عرصه ارتباطات سیاسی جهانی برای سرنگونی این رژیم منحوس ضد بشر و ضد ایرانی بسیار مؤثر واقع شوند.
بیائید به ایران و روزگار تباهی امروز ایران و ایرانی بیاندیشیم و از ارزشها و شخصیت های بین المللی مان بسود وطن و خلقمان استفاده کنیم اگر واقعاً ایراندوست هستیم.

بایرام گفت...

آقای یغمائی
سلام بر شما و دستتان مریزاد و خداوند شما را حفظ کند با این همه روشنگری باانصاف و عدالت ایکاش همه کسانی که روشنگری میکنند هم قاطعیت داشته باشند و هم انصاف داشته باشند امیدوارم وجود این حکومت آخوند یک رنسانس واقعی در ایران ایجاد کند و ملتی را از این همه نکبت و خرافات کثیف نجات بدهد بازهم تشکر از شما و از این همه تلاش که سالها انجام دادید

ب.ترکمان گفت...

ایکاش مجاهدین و بخصوص رهبران این بحثها را میشنیدند و کمی فکر میکردند ولی افسوس

آذر گفت...

تصحیح؛منظورم«اصطلاح»و«اصطلاع»اشتباه تایپی است،با پوزش

منیژه حبشی گفت...

فوق العاده مفید و روشنگرانه است. ممنون آقای یغمائی.

آذر گفت...

با سلام اسماعیل گرامی؛این قوانین اسلام که بر همه زوایای روحی و جسمی و کرداری انسان ضابطه و امر و نهی میگذارد مگر جز همان زندگی تشکیلاتی است که ما هر کدام چند دهه به آن گردن نهادیم و استعداد هایمان خشک و پر پر شد و باهر حرف و سئوال معقولمان مارک مسئله دار خوردیم یعنی در دین اسلام مرتد و در آخر هم بریده یعنی کافر شدیم ؟

ناشناس گفت...

استفاده کردم و لذت بردم درود بر شما استاد گرامی
آهنگ

الف.س گفت...

یکی دو نکته
حتم که نقش تخریبی خود دین و آیین اسلام محمدی و بعد شیعه علوی ، بعلاوه زور شمشیر و جزیه و عواقب شکست نظامی و کتاب و فرهنگسوزان / ممنوعیت ارزشها و جشنها و عادتهای پیش ازاسلام ...و تحقیرعمومی روحیه ایرانیان و...معروف حضورت هست ،
- عنایت داری که این دین و آیین - برخلاف مسیحیت و حتا یهودیت - تاکنون تمام کوششهای اصلاح طلبانه درونی را یا با شدّت تمام دفع کرده و یا طوری به درون پیچانده که به صورت و معنای عرفان و تصوف و... صرفا به درد دنیای درون و اخلاقیات شخصی و صفای روح می خورده و فرد انسانی - به زبان شاهنامه نه درگوهر و نه درهنر - با گرایش عرفانی به هیچ استقلال و حقوق فردی و انگیزشهای کاری و تولیدی و علم و دانش مدرن ره نمی برده و نبرده است. سرگذشت حکیم رازی و معامله ای که بزرگان فکرو "فلسفه اسلامی" با آن بزرگمرد علم و اندیشه روا داشتند ( ازاهانتهای ابوعلی سینا به او بگیر تا اتهامات و دروغهای دیگران و غیب شدن آثار و کتب و...)خود گواه رویکرد اسلامی دربهترین دورانش است ، چه رسد به دورانهای دیگر و حاکمیت سلاطین آخوندی و آخوندهای سلطانی ! عقب افتادگی ایران و ایرانیان آشکارا و ازجمله دستاورد همین اسلام و استبداد درآمیخته است.استبداد شرقی درشرق دور قابل مهار و سرانجام عبور به دنیای مدرن بود ولی تاکنون ندیده و تجربه نشده که کشوری اسلام زده - چه شیعی و چه سنی - از چنبره اسلام و خشونت فکری و تحمیق خرافی این دین و آیین بدوی بیرون زده باشد ، مگر با مداخله فرهنگی یا نظامی

jahandid گفت...

با درود،

گفتارى كه در بخش هشتم به ان پرداخته شده است شايد بشود گفت كه درد را درست در نقطه اصلى و حياتى ان زير ذره بين مياورد. مازوخيسم و ساديسم دو ويژگى بسيار بارز و برجسته اين پندار مذهبى ميباشند. همانطور هم كه بدرستى گفته شده، پديده اى هستند كه در تمام اديان و مكاتب و فرقه ها و ايسم ها وجود دارند. كاربردهاى ابزارى اين سيستم ها بيشتر در ايسم ها و فرقه ها خودش را نشان ميدهد در جاييكه در مثلن نوع داعشى و اخوندى ان بهيچوجه بد ابزارى ان اصل نيست بلكه خودش "هدف" است. يعنى اين بايد مطلقن انجام شود و اين دنيا را بايد حتمن به جهنم بدل بكنى تا ان "الله" يا "خدا" از تو راضى شود و جاى تو را در ميان حوريان وعده داده شده تضمين كند. به بيان ديگر مازوخيسم و ساديسم نوعى تغذيه واجب است تا تو بتوانى انى شوى كه لايق ان خونخوار اعظم بشوى. بواقع كله ادمى دود ازش فوران ميكند وقتى شدت و غلظت اين انديشه را در افق و يا روزگار حال حاضر در جلوى چشم خودش ميبيند. ارى اين وحوش يا بزبان خودشان "بندگان خدا" بنا به امر او بايد از راه مازوخيسم تبديل بشوند به موجوداتى كه ساديسم را در شديد ترين و بى رحمانه ترين توع ان بر عليه ديگر "بندگان خدا" بكار بگيرند. تصور انرا بكنيد، كسى كه خروارها بمب بخودش ميبندد و يا در كاميونى مينشيند با چند تن بمب وارد بيمارستانى يا أداره اى و يا بازارى و مسجدى و يا كليسايى و كنسه اى ميشود، قبل از انفجار خودش و بردن ديگران به اغوش مرگ، چقدر با ان "الله"، "خدا" و يا هر چيز خيالى ديگر راز و نياز كرده است و "عاشقانه" بسويش پر ميكشد؟! هر اينه فكر كردن در موردش، ادمى را ديوانه ميكند، چه رسد به اينكه خود بخواهد اينكار را بكند. زنجير زدن، قمه زدن، تيغ زدن، نعره هاى وحشتناك سر دادن، خون ريختن، در كرماى ٥٠-٦٠ درجه روزه گرفتن، همه و همه براى امادگى يافتن جهت ان ساديسم غير قابل پندار است.

مهرداد آهنگر گفت...

با درود!

============
نقد من به ادعاهای واهی ی جناب ایرج مصداقی –
=================

"ایرج مصداقی؛ تنها "شهید زنده پژواک شهدا" یا..."، نوشته ی مهرداد آهنگر
http ://news.gooya.com/politics/archives/2016/10/218717.php
==========

درباره عضویت افراد ترسو، بی هویت، دروغ گو، دزد، بی شرم و سخن گوی جنایتکاران در ایران تریبونال؛
پاسخی به جناب مصداقی!
http://www.iranglobal.info/node/57194

و یا می توانید این تیترها را یا گوگل کنید و یا به صفحه ی فیس بوک من مراجعه کنید ، Mehrdad Ahangar
از هر گونه اظهارنظر در مورد نوشته هایم بسیار خوشحال خواهم شد.

با تشکر

مهرداد آهنگر

jahandid گفت...

با درود،

"يك ادم با خدا ميتواند هم (تأكيد روى هم) خوب باشد ولى يك ادم خوب هميشه) تأكيد روى هميشه) خوب است"

متاسفانه به ياد ندارم كه اين سخن از كدام فيلسوف فرهيخته است. انچه كه در اين سخن است بطرز عجيبى تا بن استخوان ادمى فرو ميرود. انقدر گويا ست كه در انى در سرتاسر عمر ادمى جرقه اى را همچون برقى بر تمام اعتقادات ادمى وارد ميكند و گل از گل ادم ميشكوفد. در فرهنگ عقب افتاده اخوندى و خود ما تا زمانى كه هنوز چشم باز نكرده ايم، اين را پيش فرض ميگرفتيم كه "ادم با خدا، حتمن ادم خوبى است!" و حالا داريم ميبينيم كه اين سخن ادم با خدا، ادم خوبى است چقدر مزخرف و بى معنى ست. انواع "با خدايان" را در اين دوران داريم و ميبينيم كه چه دكان هايى براى تحميق مردم راه انداخته اند و ابعاد جناياتشان مرزى ندارد. و چه قدرت بى حد و مرزى دارد "خداى" اين يا خداها! پايه هاى اين خدا در ژرف ترين نقطه روح و ضمير ادمها كار گذاشته شده است و هيچ كار فيزيكيى توان كند اين پايه ها را نخواهد داشت. نمونه هاى نام موفق بودن كارهاى فيزيكى و يا بهتر است بگوييم با زور، در تاريخ مردمان اين كره خاك كم نيستند. در همين ايران خودمان داريم روزمره اين جنگ بى پايان زور كردن مردم به پذيرفتن "خداى اخوند" و يا "كشف حجاب" عكس ان، نتوانستند كارى از پيش ببرند. و يا اوضاع تركيه و ظهور اردوغان و برخاستن ديو مذهب و رشته كردن بافته هاى اتاتورك فقيد. ظهور داعش و افسارگيسختگى ديو نهفته در اسلام و الله ان. همگى به اتفاق حكايت از همين دارند كه پيش فرضى در ذهن و ضمير پيروان انها بوده كه ادم با خدا، ادم خوبى است!

حال با در نظر داشتن اين هيولاىيى كه نام "خدا" يا "الله" را بر ان نهاده اند و در قلب و روح و جسم مردممان فرو كرده اند، كسى بخواهد انديشه گشايى بكند و از خودش سؤال كند كه "اخه اين خدا چى هست و چرا اينجورى هست؟!" رسيدن به اين سؤال، براى هر ادمى يك زمانى را ميبرد. براى يكى ممكن است در سن ١٢-١٣ سالگى براى

منیژه حبشی گفت...

آقای آهنگر گرامی،‌
در اینجا میبینم گرامی دیگری از شما لینک نوشته هایتان را برعلیه رژیم ددمنش و جنایتکار جمهوری اسلامی خواسته است. و شما بجای پاسخ او، لینک نوشته هایتان را در «نقد» آقای مصداقی میدهید؟!!
دست مریزاد!

رویا. واشنگتن گفت...

استاد اندیشه زیبا و قلم پر بارت را میبوسم

ن. سمنانی گفت...

من از سمنان برای شما مینویسم و مسلمان هستم اقای یغمائی ولی واقعا از صحبتهای شما استفاده کردم من فکر میکنم جنبه اعتقادی شخصی ادیان بین المللی است ولی از جنبه تاریخی و سیاسی نباید روی ادیان اتکا کرد الان در دور و بر من خیلیها اینطور فکر میکنند و واقعا حرفهای اخوندها هیچ ارزشی برای مردم ندارد ولی مردم امامان و مقدسین خودشون را دوست دارند و بین اونها با اخوندها تفاوت میبینند امیدوارم این صحبتها را همه بشنوند که واقعا لازم است

jahandid گفت...

با درود،

"ايران وطن ماست، كوروش پدر ماست"

"انديشه با ريش و پشم نميشه"

هفتم ابان را گرامى داريم. زادروز كوروش كبير كه نماد نوعدوستى و حقوق بشر و ازادگى انسان است. با ديدن گردهمايى بزرگى كه در پارسارگاد هر ساله بزرگتر ميشود، بايد گفت بنظر مردم جايگزينى براى اخوند جنايت پيشه يافته اند. با وجود اينكه اخوندا هر گونه گردهمايى را در پاسارگارد ممنوع كرده بودند، باز مردمان زيادى به انجا رفته و با شعارهايى كه مضمون سرنگونى را داشتند، هفتم إبان را جشن و شادى كردند. با اميدوارى بيان ميكنم و اميدوارم كه شاديى نباشد كه بيش از وقوع تمام بشود. جنبش همه گير "ايرانى و ضد اخوند" در حال شكلگيرى ميباشد

نازنین گفت...

بسیار آموزنده بود امیدوارم روزی ایران سرزمین شادیها بشود و این آخوندها گورشان را گم کنند

ناشناس گفت...

استاد ارجمند
درود بر شما ما ملت ایران متاسفانه ملتی بیسواد در باره تاریخ خود بوده و متاسفانه هنوز هم هستیم اگر اینچنین نبود این آخوندها نمی توانستند اینچنین ایران ما را به تاریکی بکشانند. رزیم پهلوی اگرچه قابل مقایسه با این حکومت ضد ایرانی نیست ولی در این زمینه اهمال کرد در پنجاه و هفتسال حکومت پهلوی ایران میتوانست آخوند زدائی شود که نشد و شاه ایران با اینکه ایراندوست بود ولی متاسفانه خود او نیز مثل تمام روشنفکران مذهبی و حتی غیر مذهبی اسیر دین اسلام بود امید است در این دوران واقعا بدانیم علت ظهور اخوند ضعف ما بود ما مادر خود ایران را نشناختیم و تنها گذاشتیم و هنوز هم نمیخواهیم بشناسیم.سپاس از زحمات شما و امیددارماین تحقیقات گرانقدر بگوش نسل جوان ما برسد درود بر شما و جناب بهبهانی
الف. محسنی

متن رسیده از ایران گفت...

ملایان و ارگانهاشان شروع کرده اند به شبهه پراکنی میلی از طریق یک دوست به دست رسیده که در سطح وسیع از طریق تلفن همراه و... در سطح وسیع به کورش زدائی پرداخته اند
متن را در زیر میبینید
------------------



⛔️متن #شبهه :
« دوست مسلمانم پرسید؟ از محمد راستگوتر و بزرگتر میشناسی گفتم اری زرتشت که کتابی عاری از خشونت به ادمیان هدیه کرد.. گفت از علی قوی تر و با تدبیرتر میشناسی گفتم اری کوروش بزرگ که منشور حقوق بشر...»!!!!! (خلاصه)

✅✅ #پاسخ:
چنین شبهاتی، هم به خوبی پرده از باطن و هدف اصلی تبلیغات پان آریایی برمیدارند (که همانا مبارزه با #اسلام است) و هم مطالبی بی منبع ومملو از دروغ های بزرگ تاریخی هستند که با همین دروغها ذهن عده ای را به توهم می کشانند: 👇👇

🔴 به تو گفته اند، کتاب زرتشت عاری از خشونت است!
⚠️ دروغ گفته اند، در آئین زرتشت، بیش از 500 جرم وجود دارد که مجازات آنها #اعدام است. جرائم مسخره ای همچون: تطهیر مرده، کشتن خرگوش، استحمام با آب پاک، دفن مرده سگ در خاک و.. حتی در این دین، اگر کسی یک سگ آبی 🐶 را بکشد، باید 20 هزار تازیانه بخورد. 10 هزار مار، 10 هزار گربه،🐱 ولاک پشت و قورباغه 🐸 وووو را بکشد تا گناهش پاک شود!! دینی که بهای جبران گناه در آن، #کشتن حیوانات بیگناه است، عقلانی و انسانی است؟!!😱😕 http://yon.ir/O3GN

🔴 به تو گفته اند، کتیبه کوروش، منشور حقوق بشر است!
⚠️ دروغ گفته اند. منشور کوروش یک استوانه گلی مربوط به تسخیر بابل است که در هیچ کجای آن حتی یک جمله اخلاقی و انسانی یافت نمیشود، 😐در هیچ کجای آن حرفی از آزادی و برابری و برادری نیست و بر عکس کوروش با افتخار از بوسیدن پاهایش👣 توسط اقوام شکست خورده می گوید و بارها و بارها به پرستش بت ها و خدایان سنگی 🙌 مثل #مردوک، #بعل و #نبو اقرار می کند و به فرمانروای قبلی بابل که بساط بت پرستی و قربانی کردن برای بتها را برچیده بود، توهین و فحاشی می کند. (متن کتیبه:http://yon.ir/UPhq)

🔴 به تو گفته اند، بابک خرمدین قهرمان ایران است و دغدغه وطن پرستی داشت؟!
⚠️ دروغ گفته اند. او هزاران ایرانی مسلمان و زرتشتی را به جرم مزدکی نبودن سر برید و قصد داشت یک فرقه خرافی را به جای اسلام در ایران، غالب کند که توسط خلیفه عباسی بدتر از خودش، کشته شد. http://yon.ir/Zr7k

🔴 به تو گفته اند، قهرمانت آریوبرزن 2500 سال پیش است و در جنگ با اسکندر تا آخرین نفس جنگیده!
⚠️ دروغ گفته اند. این هم از بافته های پیرنیا تاریخ باف پهلوی هاست. اسناد همان یونانی ها نشان می دهد او نه تنها در نبرد کشته نشده بلکه از معرکه گریخته و فرار کرده است. (آریانوس، لشکرکشی های اسکندر: http://yon.ir/O3S3 و Arrian, iii. 18)

🔴 به تو گفته اند، قهرمان زنانت،🙎 یوتاب خواهر اریوبرزن است که دوش به دوش برادر جنگید و کشته شد!
⚠️ این هم دروغ گفته اند! زنی با این نام 300 سال پس از مرگ اسکندر بدنیا آمده و همسر یک سردار رومی و متحد رومیان بوده و هیچ نسبتی هم با آریوبرزن (سردار ادعایی هخامنشی) نداشته.😤
http://yon.ir/vmN5
🔴 به تو گفته اند، قهرمان زنانت، مادر کوروش است که چنین پسری تربیت کرده!! (آن هم با آب و تاب)
⚠️دروغ گفته اند! اولا کوروش در منابع ایرانی، هیچگاه به عنوان یک شاه آن هم شاه باعظمت و با آن همه افسانه بافی نیامده! معدودی منابع ایرانی، او را "فرمانده اردشیر دوم" خوانده اند. در این حد! 😑 (http://yon.ir/15GK) ثانیا همان منابع یهودی که از #کوروش بت ساخته اند، بیان کرده اند که کوروش توسط یک #چوپان به اسم میتراداد تربیت شده! (پیرنیا، ایران باستان، 234) و ضمنا در همان منابع آمده که او شهرهایی را که مقاومت میکردند به آتش می کشید،🔥 زنان را به بردگی میگرفت و به سرداران خود می بخشید و سرانجام جانش را بر سر تصاحب ملکه ماساژوت ها از دست داد. (تاریخ هرودوت و ژوستن، به نقل از داماندایف، تاریخ هخامنشیان، ص90)

🔴 به تو گفته اند، ایران قبل از اسلام، بهشت و گل و بلبل بوده؟ و زن در ایران قبل از اسلام، عزیز و محترم بود؟
⚠️ دروغ گفته اند. در ایران ساسانی، هیچ کس جز درباریان و موبدان حتی حق سوادآموزی نداشت. مرد به تعداد نامحدود میتوانست زن بگیرد و اگر توان مالی داشت حرمسرا 💃💃💃درست کند. (کریستین بارتلومه، زن در حقوق ساسانی، ص 51) زن، اموال مرد محسوب میشد و مرد میتوانست زنش را به دیگران #قرض دهد. 😰 (کریستین سن، ایران در زمان ساسانیان، ص349-350)
Sent from my iPhone
Sent from my iPad

jahandid گفت...

با درود،

بعد از بزرگداشتى كه از كورش كبير شد، صدا هاى زيادى بلند شدند! يك سرى كه مانند ان يادداشت ارتش سايبرى-اخوندى كه از بيخ و با كينه اى كه بيشتر حكايت از ترس و وحشت اخوندا از شكلگيرى يك محور ضد اخوند است، گرفته تا ادمهايى كه درست يا نا درست اخطار نژادپرستانه و فاشيسم را مطرح ميكنند. در دنياى مجازى كه خيلى سر و صدا زياده و هر روز هم بيشتر ميشود و ادامه دارد، خوشبختانه.

اصالت را بايد به حركت داد.

در يك نگاه كوتاه ميشود اين واقعه را در چارچوب سه شعار اصلى زرتشت خلاصه نمود.

پندار نيك
گفتار نيك
كردار نيك

ترتيب اين سه خيلى گويا ست. ما مردم اين سرزمين در طى اين ٣٨ سالى كه در سياهى و تباهى اخوندى به سر برده ايم، اين ترتيب را در راستاى رفتن بسوى ازادى بصورت قانونمند انجام داده ايم. روزگارى را به انديشيدن گذرانديم. شايد بشود گفت كه ١٠-١٢ نخست بعد از انقلاب ضد سلطنتى براى خيلى از ماها صرف انديشيدن و تلاش براى هضم تغييراتى كه در اين انقلاب رخ دادند و در مقابل ان در انتظار ديدن ان تغييراتى كه بخاطر ان يكى از حكومت هاى قرن بيستمى را سرنگون كرديم! بجاى ان حكومت قرن بيستمى وحوشى را نشانديم كه با پشتك وارى تاريخى ما را به ١٤٠٠ سال پيش به عقب بردند. و چه بهاى سنگينى هم براى اين اشتباه كه مقصر اصلى ان نبوديم، پرداختيم.
اين را دوران پندار نيك حساب كنيم.

١٠-١٢ بعدى يعنى ٢٠-٢٤ بعد از انقلاب را شروع كرديم به حرف زدن در مورد اين واگشت دردناك تاريخى. در اين حين خب بودند و بعضن هم هستند عده هاى كوچك و پراكنده و هژمونى طلب كه بدون امادگى اكثريت مردم، دست به كار ايجاد تغييرات شدند. ولى كار از انى كه تصور ميكردند خيلى بزرگتر و سخت تر بود علارغم پاى فشارى هاى انها، باز كارى از پيش نرفت. و بودند كسانى كه با تمام هست و نيست خودشان وارد اين كارزار گشتند و با شعار "يا همه چيز يا هيچ چيز" به سرانجامى نرسيدند. اگر بخواهيم به صرف تئوريك به داستان نگاه كنيم، بايستى كه موفق ميشدند فقط به صرف اينكه نيرويى كه با ان درافتاده بودند به قدمت ١٤٠٠ سال پوسيده و بيرون از زمان خودش بود و بايد كه نيروى بالنده و اين قرنى ميتوانست حريف ان بشود اكر به صرف تئوريك انرا ببينيم. ولى تجربه چيز ديگرى را رقم زد. در هر حال اين دوران "گفتار نيك" ادامه يافت. فضا هاى باز ولى تحت كنترلى كه اخوند بزور ميتوانست كنترل كند. سال ٨٨ و جنبش ٨٨ ميرفت كه شعار سوم زرتشت را جامه عمل بپوشاند. "كردار نيك" داشت راه خودش را باز ميكرد و در واقع امر سر كلاف از دست اخوند وحشى در رفته بود، سر جنبش سر فاسدى بود و از خود وحوش اخوندى بود كه بدنبال "دوران طلايى" جلاد اصلى ميخواست برود.

حال با گذشت ٣٨ سال فاز كردار نيك دارد رخ ميناميد. اين بار ديگر مانند جنبش ٨٨ نيست كه عناصرى از درون خود وحوش اخوندى بتوانند وارد شوند. اينبار مردم به دنبال شناسنامه تاريخى خود هستند كه در نخستين گام خودش خواهان برداشتن بزرگترين سد تاريخى پيشرفت خودش است. اين سد هم چيزى نيست جز اخوند و اسلام خرافى.

آذر گفت...

اسماعیل گرامی در تجمع پاسارگارد هیچگونه شعار ضد عربی سرداده نشد بلکه مردم گفتند « ما همه ایرانی هستیم عرب نمی پرستیم» یعنی ما هویت خودمان را که ایرانی است داریم و این رژیم اسلامی را نمی پذیریم و اجازه نمیدهیم ارزشهای ما را از بین ببرید و از ما پس از ۱۴۰۰ سال مصر و لبنان و تونس و سوریه و ... بسازید،ما ایرانی هستیم و فرهنگ و زبان خودمان را دارم پس حکومت خودمان را هم میخواهیم.

esmail گفت...

دوست عزیز محسن
به خواهش من از این بگذر
من آگاهانه آنجا منتشر کردم
چون نمیخواهم جنجال بشود که نویسنده آزار ببیند
ولی اگر فارغ از آن نوشته چیزی مستقل داری بنویس در همین جا
با درود

بایرام گفت...

بسیار بسیار استفاده کردم جناب یغمائی از این بحثتان در مورد موسی ابن جعفر جدا ما ایرانیها اکثرا از تاریخ مملکتمان هیچ نمیدانیم واقعا کار شما بسیار با ارزش هست امیدوارم روز همه بدانند و اینها را بشنوند با تشکر از شما

ناشناس گفت...

omidvaram in sokanan besyar jalb va roshangar ra hameh beshnavand va bedanand keh tarik vagei chi hast dorod bar shoma keh vagean baes eftekarid vaomidvaramdar karetan movafagh bashid
g. zahra.

ناشناس گفت...

جناب یغمائی
کاش به اندازه ای که سردمداران جمهوری اسلامی در رابطه با کورش انعطاف دارند سرکار هم در رابطه با مقدسین مردم انعطاف داشتید. قبل از سرکار قرنها زنادقه کوشش کردند بجائی نرسیدند مقدسین وجودهائی ماورای مسائل سیای و تاریخی اند و برای مردم مثل ماه و خورشید و ستارگان می مانند وبدون آنها زندگی معنوی مردم فلج میشود امام موسی جعفر امام بود و نه رهبر انقلابی امام روح جامعه را حراست میکند و تعجب میکنم شما چرا این را درک نمی کنید امیدوارم بیشتر بیندیشید و بدانید که اعتقادات مردم سنگ خارا و بسیار مستحکم است امیدوارم روز شما هم مقام مقدسین را درک کنید . با احترام
سید علی هروی

صدیقه نجار زاده هرندی گفت...

درود خدا بر موسی ابن جعفر بزرگمرد و امام والامقام عالم اسلام هر چند اخوندها بد کردند ولی امامان عزیز ما نور چشم ملت مایند و مطمئن باشید شما هم نیازمند این سادات عالیقدرید خداوند همه را هدایت بفرماید

جواد گفت...

خانم صدیقه نجار راده هرندی محترمه
حرفتان درست است فقط یک اشکال کوچک وجود دارد. روزگار و زمانه عوض شده و سادات عالیقدر از آسمان به زمین چرکی و خاکی فروکشیده میشوند. افکار ارتجاعی رو به غروب دارد سادات خداحافظ.

ناشناس گفت...

https://www.youtube.com/watch?v=_M4lVwvLPSM
غارت خاک ایران توسط حکومت آخوندی برای کشورهای عربی

ناشناس گفت...

موسی ابن جعفر علیه السلام پیغام داد به شما بگویم جناب یغمائی درست است که این آخوندهای ..... دروغ میگویند ولی من چه هیزم تری به شما فروخته ام این مساله امامت ما بی انکه خودمان بخواهیم جا افتاده نمیشود کاریش کردشما بساط این اخوندها را جمع کنید ما هم میروی سر جای واقعی مان این...ها ابروئی برای کسی باقی نگذاشتند و همینطور با نام ما دارند کلاه برداری میکنند
ع. یقطین
بهشت خداوند
خانه موسی ابن جعفر

انتقالی از یوتیوب گفت...


Equalizer 777
Equalizer 77719 hours ago
موسی ابن جعفر ! عجب بحث جالبی ! مردم دارن میرن مریخ ! آقای وفا یغمایی میشه لطف کنین در برنامۀ بعدی قدری هم راجع به علی النقی یا محمد تقی صحبت کنین . ممنون میشم . اهریمن هم که طبق معمول مثل بز اخوش نشسته و خودشو سرکار گذاشته

انتقالی از یوتیوب گفت...

Mak Kazemi1 day ago
زمانی که زنده یاد رضا فاضلی اصل اسلام را میزد شماها انتقاد میکردید که به دین مردم کاری نداشته باشید اما اکنون چه شده که همه شیعه ستیز شدند ؟ خب اصل کار نیکوست اما به شرط آنکه دانه پاشیدن برای العربیه ، نوری زاده و عربستان نباشد !! برای اینکه این فکر ایجاد نشود که اینکار طلب پول از عربستان است بیاید اسلام سنی و شیعه را زیر ضرب ببرید . ببینید تا همین چندی پیش این مجری کاری به مذهب نداشت تا اینکه دست غیب عربستان آفتابی شد و گشنگان لس آنجلسی شروع به دم تکان دادن کردند و سردسته آنها مجاهدین و شازده پهلوی

انتقالی از یوتیوب گفت...

Equalizer 77720 hours ago
دینها می تونن مسئلۀ شخصی باشن ولی با آیات قتال قرآن چکار باید کرد ؟

انتقالی از یوتیوب گفت...

bahman hadidi9 hours ago
سلام آقا اسماعیل شما که پس از سپری کردن حدود 5 دهه از عمرتون که بخشی از اون آکنده از رادیکالترین تفکرات بوده و اون موقع بشدت بهش اعتقاد داشتید 1- چرا اون موقع به این باورها نرسیدید 2- حال که به این نتیجه رسیدید که باورهای اون دوره اشتباه بوده احتمال ریاضی اینکه باورهای کنونی شما نیز اشتیاه باشند و در آینده تغییر کنند چقدر است آیا اشاعه این تفکرات موجب گمراهی عده ای نخواهد شد -اینگونه شیعه ستیزی بغض آلود در ازائ چیست؟ - آیا تعالیم شیعه از باورهای بسیار بدوی صهیونیست ها عقبتر است - بنظر میرسد نقد همسنگ مذاهب و ادیان دیگر مناسبتر بود .. تا بعد

esmail گفت...

سلام
و ممنونم از توجه و سئوال شما
اینکه چرا به آن باورها نرسیذم جوان بودم و تهی از آگاهی لازم/تحت تاثیر جاذبه های تقدسو/عدم شناخت تاریخی و بسیاری چیزهای دیگر
در یک تجربه سنگین در عرضه عمل هم خمینی و مکتبش شناخته شد هم مکتب و مرام آقای رجوی و هم شاهد ظهور مکتبهای مختلف اسلامی شدم داعش و القاعده و طالبان و حزب الله و هم کارکرد اجتماعی و انسانی اسلام را دیدم
همیشه این امکان دارد که انسان اشتباه بکند ولی من با دلیل و برهان تاریخی دارم صحبت میکنم نه کینه و نفرت
شما که نظرات مرا قبول ندارید میتوانید در رد نظرات من بنویسید و اشتباهات مرا نشان دهید من با کمال میل در وبگاه خود منتشر میکنم
من شیعه ستیز نیستم بلکه جهل ستیزم و منجمله در رنج از این همه سیاهی بر زندگی شیعیان
و نیز در رنج از اینکه جای مفهوم خدا و باور را چه خرافاتی اشغال کرده است
باز هم تشکر از توجه دوستانه شما

ناشناس گفت...

با سلام و سپاس از اسماعیل یغمائی، بحثها و تحلیل‌های شما بسیار آموزنده بود و در این دوره بسیار مفید است، به ویژه تحلیل‌های ضد خرافاتی و ضد دروغ‌های تاریخی.
- پیروز باشید

ناشناس گفت...

از صداقت و صراحت شما در بیان تاریخ حقیقی واقعا لذت میبرم ایکاش همه تاریخدانان بدون پرده سخن میگفتند تا اینقدر این حکومت ارتجاعی استفاده نکند درود بر شما
سیما.ب

ناشناس گفت...

درود بر شما و هزار افسوس که مجاهدین از افراد آگاهی مثل شما استفاده نکردند و حقیقت را نفهمیدند واقعا افسوس
بهزاد و. یک دوست قدیمی

ناشناس گفت...

اسماعیل درود بر شرافت و صداقتت و این دل پردرد و صادقت بخدا قسم حرفهایت بر دلم نشست و فهمیدم که ما چه ملت فلاکتی هستیم تا در دست این خرافات اسیریم و تمام کسانی که از اسلام حکومت دم میزنند یا نمی فهمند و یا میخواهند همه را بدبخت و بیچاره بکنند خدا ترا سلامت بدارد
یک اواره هزار زخم بر دل و جان
هلند

کار آموز گفت...

درود بسیار بسیار آموزنده

ناشناس گفت...

چقدر زیبا و دقیق و روشن گفتید جناب استاد یغمائی درود بر این همه رنجی که برای روشن کردن تاریخ میکشید راستی که فکر میکنم هیچکس اینطوربه تاریخ ایران توجهی نداشته است من دو بار این بخش گسترش شیعه را گوش کردم و واقعا به شما درود میفرستم
فلور.ک

ناشناس گفت...

جناب یغمایی عزیز با سلام
در بحث صوفیان صفوی اشاره ای داشتید به مولانا و به مصراع " رضا به داده بده و زجبین گره بگشا..."
می خواستم عرض کنم که این شعر از خافظ است و نه مولانا و دیگر اینکه همانطور که می دانید تصوف مولانا ورای سیاست کاران و سیاست بازی بود.

مجتبی

esmail گفت...

مجتبی گرامی
من این را میدانستم اشاره به ضعر حافظ فقط اشاره به یک محتوای عام در عرفان روزگار سلجوقیان تا قرن نهم است نمونه های مولانا را بزودی در همین قسمت کامنتها میگذارم موفق باشید

esmail گفت...

در پاسخ و توضیح برای مجتبی عزیز. وقتی پای نقد به میان میاید هیچکس حتی مولانای بزرگ کامل نیست و در دستگاه فکری اش باید ضعفها را به انصاف داوری کرد توجهت را به این جلب میکنم کاملش را میتوانی در تاریخ شاه اسماعیل صفوی اثر دکتر امیر حسین خنجی بخوانی
.....
صوفیان به هر طریقت و نحله و مذهبی که بودند از عقائد «جبریه» پیروی می‌کردند، جبریه یک نحلة مذهبی بودند که در اوائل دوران اموی در شام و سپس بصره پدیدار شدند، و معتقد گردیدند که هرکس هرکاری انجام می‌دهد به ارادة الله است و انسان هیچ اراده‌ئی از خود ندارد؛ لذا هرکس نیک یا بد می‌کند همه از الله است، و انسان حق ندارد در بارة نیک و بدبودن افعال انسان‌ها نظر بدهد و حکام ستمگر را به خاطر ستم‌هائی که انجام می‌دهند تکفیر کند؛ بلکه بندة خدا باید به هرحال به آنچه پیش می‌آید راضی و قانع باشد، صوفیان این عقیده را انتشار می‌دادند که هر حادثه و واقعه‌ئی که در زندگی فردی و اجتماعی رخ می‌دهد جلوه‌ئی از عنایات الهی است که معشوق واقعی انسان‌های خداپرست است؛ و می‌گفتند: معشوق چه لطف کند و چه قهر بورزد هردو پسندیده است، و هرچه بر سر انسان بیاید از حبیب است و بدون مشیئت او هیچ پیش‌آمدی اتفاق نخواهد افتاد؛ و به عوام تلقین می‌کردند که خوشی و درد هردو باید به یکسان مورد قبول بنده باشد، و از خدا بداند و به هنگام درد خودش را تسلیم ارادة خدا کند و دم نزند. یکی از صوفیان در این باره چنین گفته است:
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
در ضرورت تسلیم محض در برابر ارادة خدا برخی از صوفیان و جبریان تا جائی پیش رفتند که معتقد شدند اگر انسان ببیند جمعی از مردم در کشتی نشسته در حال غرق شدنند، شایسته است که در قبال مشیئت خدائی فضولی نکند و برای نجات آنها دست به هیچ کاری نزند؛ بلکه بهتر است که هر پیش‌آمدی را به خواست و ارادة خدا محول سازد. این جنبه از عقیدة صوفیه در دفتر سوم مثنوی مولوی اینگونه بیان شده است:

esmail گفت...

ادامه
آن دقوقی داشت خوش دیباجه‌ئی عاشقی، صاحب کرامت خواجه‌ئی
بر زمین می‌شد چو مه بر آسمان شبروان را گشته زا و روشن روان
در مقامی مسکنی کم ساختی
کم دو روز اندر دهی انداختی
گفت: در یک خانه گر باشم دو روز عشق آن مسکن کند در من فروز
روز اندر سیر بد، شب در نماز،
چشم اندر شاهباز او همچو باز
گفت: روزی می‌شدم مشتاق وار تا ببینم در بشر انوار یار
چون رسیدم سوی یک ساحل به گام بود بیگه گشته روز و وقت شام
هفت شمع از دور دیدم ناگهان
اندر آن ساحل، شتابیدم به آن
نور شعلة هر یکی شمعی از آن
بر شده خوش تا عنان آسمان
خیره گشتم، خیرگی هم خیره گشت موج حیرت عقل را از سر گذشت
باز می‌دیدم که می‌شد هفت، یک میشکافد نور او جیب فلک
باز آن یک بار دیگر هفت شد
مستی و حیرانی من زفت شد
اتــصالاتی میان شــمع‌هــا
که نیاید بر زبان و گفت ما
پیش‌تر رفتم دوان کآن شمع‌ها
تا چه چیز است از نشان کبریا
می‌شدم بی‌خویش و مدهوش و خراب تا بیفتادم ز تعجیل و شتاب
ساعتی بی‌هوش و بی‌عقل اندر این افتادم بر سر خاک زمین
باز، با هوش آمدم برخاستم
در روش گوئی نه سر نی پا استم
هفت شمع اندر نظر شد هفت مرد نورشان می‌شد به سقف لاژورد
باز هریک مرد شد شکل درخت چشم از سبزی ایشان نیکبخت
هر درختی شاخ بر سدره زده
سدره چه بود از خلا بیرون شده
هفت می‌شد، فرد میشد هر دمی
من چه سان می‌گشتم از حیرت همی
بعد از آن دیدم درختان در نماز صف کشیده یک جماعت کرده ساز
یک درخت از پیش، مانند امام دیگران اندر پی او در قیام
آن قیام و آن رکوع و آن سجود
از درختان بس شگفتم می‌نمود
بعد دیری گشت آنها هفت مرد جمله در قعده پی یدان فرد
چشم مالیدم که آن هفت ارسلان تا کیانند و چه دارند از جهان
چون به نزدیکی رسیدم من ز راه کردم ایشان را سلام از انتباه
قوم گفتند جواب آن: «سلام
ای دقوقی مفخر تاج کرام»
گفتم آخر چون مرا بشناختند
پیش از این بر من نظر ننداختند
بعد از آن گفتند ما را آرزو است اقتداکردن به تو ای پاک دوست

esmail گفت...

ادامه
پیش در شد آن دقوقی در نماز
قوم همچون اطلس آمد او طراز
ناگهان چشمش سوی دریا فتاد
که شنید از سوی دریا داد داد
در میان موج دید او کشتی‌ئی
در قضا و در بلا و زشتی‌ئی
هم شب و هم ابر و هم موج عظیم این سه تاریکی و از غرقاب، بیم
اهل کشتی از مهابت کاسته
نعره و واویل‌ها برداشته
در دعا ایشان و در زاری و آه
بر فلک ز ایشان شده دود سیاه
چون دقوقی آن قیامت را بدید رحم او جوشید و اشک او دوید
گفت: یا رب منگر اندر فعل‌شان دست‌شان گیر ای شه نیکو نشان
خوش سلامت‌شان به ساحل باز بر ای رسیده دست تو در بحر و بر
اشک می‌رفت از دو چشمش و آن دعا بی‌خود از وی می‌برآمد تا سما
تا رهید آن کشتی و آمد به کام شد نماز آن جماعت هم تمام
فجفجی افتادشان با همدگر
کاین فضولی کیست از ما ای پدر
گفت هریک: من نکرده استم کنون این دعا، نی از برون نی از درون
گفت: «مانا این امام ما ز درد بوالفضولانه مناجاتی بکرد
او فضولی بوده است، از انقباض
کرد بر مختار مطلق اعتراض»
چون نگه کردم ز پس تا بنگرم
که چه می‌گویند آن اهل کرم
یک از ایشان را ندیدم در مقام
رفته بودند از مقام خود تمام

esmail گفت...

ادامه
صوفیان براساس این عقیده که باید به دادة حق هرچه باشد رضا داد، و در برابر ارادة خدا هیچ اعتراضی نباید کرد، حاکمیت سیاسی روز را هرچه بود مقبول می‌دانستند و اطاعت از دستگاه سلطه را به عوام تلقین می‌کردند، آنها معتقد بودند که «پادشاهی» یک جلوه از «خدائی» است، و پادشاه مسلمانی که با دین خدا در ستیز نباشد، هر عملی که انجام دهد عین عدل است؛ حتی اگر شاه برای ارضای امیال شهوانی خویش خون انسان‌های بیگناه را بدون هیچ بهانه‌ئی بریزد کاری خداپسند کرده است و کسی حق ندارد به او اعتراض کند، این جنبه از عقیدة صوفیان را مولوی در داستان عشق پادشاه به کنیزک بیان کرده است، در این داستان که در آغاز دفتر اول مثنوی آمده است، پادشاهی کنیزکی زیباروی میخرد و دل به او می‌بندد؛ ولی کنیزک که دلش به جای دیگر بند بوده بیمار می‌شود، پادشاه طبیبان را حاضر می‌آورد؛ تا سرانجام یک طبیبی متوجه می‌شود که دل کنیزک بیچاره در گرو عشقی است، و درد او درد عشق است، این طبیب نام و نشانی معشوق کنیزک را که یک زرگر اهل سمرقند است از زبان او بیرون می‌کشد؛ و پادشاه کس به سمرقند می‌فرستد، و زرگر را به بهانة این که شاه به هنر او نیازمند است از سمرقند می‌آورد، و طبیب به امر شاه دواهائی به زرگر می‌نوشاند، زرگر بیچاره و از همه جا بی‌خبر در اثر این دواها بیمار می‌شود و آهسته آهسته در برابر کنیزک می‌پژمرد و رنگ رویش می‌ریزد و سپس می‌میرد، و عشق او از دل کنیزک بیرون می‌رود، و کنیزک سلامتش را باز می‌یابد تا شهوت پادشاه ارضا گردد.
این داستان را – که داستان تخیلی یک جنایت توجیه‌نشدنی توسط یک پادشاه هوسباز است – مولوی در پایانش چنین توجیه می‌کند که کاری که شاه کرد کاری درست بود؛ و هرچه کرد از روی حکمتی بود که خدا به او الهام کرده بود، زیرا که شاه مثل خدا قادر مطلق است و جان می‌ستاند و جان می‌بخشد، و کسیکه جان می‌بخشد هرکه را بکشد کاری ناروا نکرده است:
آن که جان بخشد اگر بکشد روا است
نایب است و دست او دست خدا است
نتیجة طبیعی عقیدة جبری‌‌گری صوفیان که نیک و بد را جلوة لطف خدا می‌دانستند و هردو حالت را با «عنایت معشوق به عاشق» تعبیر می‌کردند، تأیید وضع موجود سیاسی بود، این عقیده به حاکمیت مغولان مشروعیت می‌بخشید و اقدامات سلطه‌گران مغول را توجیه می‌کرد، و جامعه را به بی‌مبالاتی نسبت به سرنوشت خویش سوق می‌داد، و حربه‌های مقاومت و مبارزة سیاسی را از توده‌ها سلب می‌کرد.

jahandid گفت...

با درود و شاد باش يلدا،

وقتى حرف از تاريخ زنده ميشود، ادمى هر چه بيشتر اگاه ميشود، به ان تشنگى قرنهاى دراز نيز بيشتر اگاه ميشود. وقتى ما تاريخ زنده را كه با كار پر ارزش جناب يغمايى جانى دوباره در ان دميده ميشود را ميشناسيم، به ژرفناى چاه اخوندى و مقدسات دروغين اين راه زنان پى ميبريم. تصور اينكه طى اين ١٤٠٠ سال خرافات و سنگ شدن در راه بهروزى و ازادى نتيجه كار يك سرى جانى و جنايتكار بوده است و ما انها دروازه هاى خوشبختى و بهروزى خود ميدانستيم و مقدس شان ميشمرديم، عرق سردى را بر پيشانى ادم مينشاند. و باز مهيب تر از ان ديدن ميلياردها ادمى كه در اين ١٤٠٠ سال زير سم اين وحوش مقدس له و لورده شده اند و تا به امروز لاى چرخدنده هاى خرد كننده اين وحوش جان ميكنند و خود از ان خبر ندارند كه تا كجا در پاچه شان فرو رفته است! ولى اين را هم بايد مورد تاكيد قرار داد كه اين هيولاى بزرگ و وحشتناكى است و به اين اسانى ها نميشود حريفش شد. ولى از طرفى هم نميشه ولش كرد و گذاشتش بحال خودش. كار بزرگى در افق ايران ازاد فردا ست.

حنیف حیدرنژاد گفت...


فرهنگ و جامعه ایران به میزان بسیار زیاد تاثیر پذیرفته شده از تشیع و امامان آن است. این خواست و تلاش حاکمان سیاسی کشور در چند قرن گذشته بوده که با کمک روحانیان شیعه، مذهبی را ساخته و پرورده و آموزه های آن را نسل اندر نسل از طریق آموزش ابتدائی و متوسطه، آموزش عالی، تبلیغات رسمی و یا غیر رسمی و از طریق شعر و ادبیات و روضه و تعذیه و با استفاده از بسیاری روش های دیگر در مغز و روان مردم ایران (بخش بزرگی که به این آئین باور دارند) فرو کرده و آن را نهادینه کرده اند. برای بسیاری این باورها تا آنجا امری «بدیهی و طبیعی» به حساب میاید که گویا غیر از آن، «حقیقت» دیگری متصور نیست. برای من تا سالیان سال چنین بود.

دو ویدئو در مورد «واقعیت تاریخی» شکل گیری تشیع در ایران و نیز در مورد شخصیت «واقعی تاریخی» علی، امام اول شیعان برای روشن کردن رد پای تشیع در تاریخ و فرهنگ ایران بسیار روشنگر هستند.اسماعیل یغمائی به مدد پژوهش در تاریخ ایران، تاریخ اسلام و تاریخ ادبیات و فرهنگ جامعه ایران توضیح می دهد که زمینه های شکل گیری این آئین و قدرت گیری آن از کجا میاید و بر سایه روشن های تاریخی آن نور می اندازد تا زوایای تاریک آن بهتر دیده شوند. فکر میکنم این دو گفتار می تواند به شنونده کمک کند تا رد پای بسیاری از «چرا» ها را در جامعه و فرهنگ و پس از آن در چگونگی تربیت و شکل گیری شخصیت خویش بهتر جستجو کرده و ببیند.

با تشکر از اسماعیل عزیز برای وقتی که برای تنظیم و ارائه این گفتارها گذاشته است. شاد و بیش از پیش موفق باشی.

ناشناس گفت...

مربوطه به بخش بیست و چارم و این که اگر درست باشد جالب است نطفه ميترا،خورشيد خانم خودمان،درشب يلدا باهماغوش شدن أناهيد در بسترى از نيلوفربا درياچه هامون بسته شد افسانه زيباى افرينش ايرانى را با افسانه هاى خلقت مذاهب إبراهيمي مقايسه كنيم رضا

م. د. آبتین ایرانی گفت...

سلام بر استاد و انصاف و خرد تاریخی شما که اینطور تاریخ را در روشنی قرار میدهید امیدوارم بقیه تاریخدانان مملکت ما هم بدانند وقت شناخت حقایق رسیده است
م. د. آبتین ایرانی

نقره گفت...

کجای علی برجسته بوده که شما میگی شخص برجسته بوده

Unknown گفت...

جناب یغمایی گرامی با میلیون درود !

سالی مملو از سلامتی و انرژی و آرامش برایتان آرزو میکنم !

ارادتمند شما

مشقاسم گفت...

اقای یغمایی با سلام
نمیدانم میدانید یا نه که متاسفانه مدتیست که تاختن به خرافات شیعه و شاخص های ان شروع و شدت گرفته خب حالا علی رصا نوری زاده مجبور است که بهای پول های دریافتی را بپردازد که مثلا ک مثلا تاریخ نگارش فقط از سلسله های مشخصا ایرانی و جنایت انها سخن براند در حالی که بالا ترین جنایت را اعراب در نسل کشی ایرانی کردند اگر کسی واقعا دنبال تاریخ ایران است بایستی انرا بگوید بعد برسد به زندیه و افشار و صفوی و ....
اما از تو انتظار است که حال که تیشه بر خرافات است بر اصل ان بزنید از سعودی ها نترسید از داعش نترسید انها همین را میخواهند بگویید که این خرافات سازی ها از عربستان شروع شد نه اینکه همش بگویید شیعه شیعه که اینطوری همصدا میشوید با کانالهای عربی وسعودی و العربیه و نوچه ها و نوکران انها مثل مجاهدین صاحب مرده که همه چیز را این زن بی هویت با هرکس معامله میکند پس لطفا بکوبید اصل را بکوبید به ریشه بزنید بر سر مار بکوبید دست مریزاد
با سپاس مشقاسم

ناشناس گفت...

جمعیت واقعی مراسم تشییع هاشمی رفسنجانی چقدر بود؟

»
» نسخه قابل چاپ
» ارسال به بالاترین
» ارسال به فیس بوک »
ارسال به تويتر
سایت خبری «پایش» - محسن ماندگاری:

برخی رسانه ها جمعیت شرکت کننده در مراسم تشییع آیت الله هاشمی رفسنجانی را سه تا ۴ میلیون نفر اعلام کرده اند. جالب آنکه حسینعلی امیری معاون پارلمانی رئیس جمهور با استناد به آمار استانداری تهران این جمعیت را ۲.۵ میلیون نفر اعلام کرده است!

این در حالی است که یک بررسی ساده نشان می دهد حداکثر ۳۳۰ هزار نفر در این مراسم شرکت کرده اند.

مبالغه در تخمین تعداد شرکت کنندگان در چنین برنامه هایی در کشور به روالی عادی تبدیل شده است. سبزها تعداد معترضان در راهپیمایی ۲۵ خرداد ۸۸ را سه میلیون نفر تخمین زده اند. در مقابل اصولگرایان نیز رقم حاضران در مراسم ۹ دی را سه و نیم میلیون و کیهان ۴ میلیون نفر اعلام کرده است.

مشهور است که تشییع کنندگان امام خمینی در سال ۶۸ ده میلیون نفر بوده اند. اما واقعیت آن است که رقم های واقعی در بزرگترین تجمعات سیاسی مذهبی چهار دهه اخیر ایران به ندرت از یک میلیون نفر تجاوز کرده و همواره آمارها دستکم ده برابر شده است.

در کشورهای غربی، یکی از وظایف پلیس، تخمین درست شرکت کنندگان در راهپیمایی هاست اما در ایران، اصل بر مبالغه توسط هواداران و حتی مراجع رسمی و دولتی است. این در حالی است که اکنون با امکانات گسترده نقشه گوگل براحتی می توان تخمین زد چند هزار نفر در مراسم تشییع آقای هاشمی و یا برنامه های دیگر شرکت کرده اند.

جمعیت تشییع کننده آیت الله هاشمی: حداکثر ۳۳۰ هزار نفر

حداکثر از خیابان جمالزاده تا چهارراه کالج و در ادامه تا تقاطع حافظ و جمهوری:

طول مسیر: حداکثر۳۶۰۰ متر – عرض خیابان: ۲۵ متر. مساحت: ۹۰ هزار متر مربع. با توجه به ازدحام شدید جمعیت در خیابان انقلاب، حداکثر جمعیت ممکن بازای سه نفر در هر متر مربع، مجموعا ۲۷۰ هزار نفر

جمعیت حاضر در دانشگاه تهران باندازه مساحت یک زمین فوتبال تقریبا ۷ هزار متر مربع می باشد که در فشرده ترین حالت به همراه چند خیابان داخل دانشگاه جمعیتی کمتر از ۳۰ هزار نفر را در خود جای می دهد.

جمعیت حاضر در حرم امام: حداکثر ۳۰ هزار نفر

تخمین کل جمعیت: در خوشبینانه ترین حالت ۳۳۰ هزار نفر

112-1-159-65.jpg



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com



جمعیت راهپیمایی سبزها در ۲۵ خرداد ۸۸: حداکثر یک میلیون نفر

حداکثر از میدان فردوسی تا میدان آزادی

طول مسیر: ۷۵۰۰ متر- عرض خیابان: حداقل ۲۰ تا حداکثر ۴۵ متر. مجموعا بین ۱۵۰ هزار تا ۳۳۷۵۰۰ متر مربع. حداکثر جمعیت ممکن بازای دو نفر در هر متر مربع: ۶۷۵ هزار نفر

در صورتی که کل میدان آزادی نیز پر از جمعیت محاسبه شود، این رقم در نهایت به یک میلیون نفر خواهد رسید.

محاسبات ما در نقشه گوگل مساحت کل را تقریبا ۵۰۰ هزار متربع مربع نشان می دهد که در خوشبینانه ترین حالت، یک میلیون نفر در این راهپیمایی شرکت کرده اند.

15-Copy-246-141-416.jpg

جمعیت شرکت کننده در مراسم ۹ دی: حداکثر ۲۵۶ هزار نفر

حداکثر از پیچ شمیران تا میدان انقلاب و خیابان های منتهی به میدان

طول مسیر: ۳۵۰۰ متر – عرض خیابان: ۲۵ متر= مجموعا حداکثر ۸۷۵۰۰ متر مربع. حداکثر جمعیت ممکن بازای دو نفر در هر متر مربع: ۱۷۵ هزار نفر

محاسبات ما در نقشه گوگل مساحت خیابان باضافه خیابان های منتهی به میدان انقلاب را حداکثر ۱۲۸ هزار متر مربع نشان می دهد که در خوشبینانه ترین حالت، ۲۵۶ هزار نفر در مراسم ۹ دی شرکت کرده اند.

116-489-518-337.jpg

تشییع خمینی: حداکثر ۱.۵ میلیون نفر

با فرض اینکه کل خیابان های مسیر از مصلی (شروع تشییع) تا بهشت زهرا مملو از جمعیت باشد.

طول مسیر: ۳۶ کیلومتر، عرض مسیر: ۲۰ متر= ۷۲۰ هزار متر مربع.

با جمعیت حاضر در مصلی و بهشت زهرا حداکثر: ۱.۵ میلیون نفر


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول
Copyright: gooya.com 2016
آرش

ناشناس گفت...

طاهره
آقای یغمایی درارتباط با مطلب شماره 29 شما؛ درارتباط با مسئله تحولات ایدئولوژی مجاهدین؛ کار ارزنده ای است؛ باید بگویم که فقر فرهنگی ما زمینه ساز کار های مسعود رجوی تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک؛بود, به عبارت روشنتر این ضعف ساختاری از سال 44 شروع شد؛ به سال 54 کشید و همین ضعف به 64 تداوم پیدا کرد ؛ و متاسفانه هنوز که هنوز است این جماعت بروی همین ضعف ساختاری موج سواری می کند؛ و حتی کارهایی در حد جنایت را تئوریزه می کنند.
و واقعا جای تاسف بسیار دارد که افرادی در حد دفتر سیاسی؛ در این جماعت ؛ به حدی سقوط کرده اند که هر ایرانی آزاده در شگفت می ماند. شاید بشود گفت که ضعف فرهنگی که بستر مناسب را برای این ضعف ساختاری فراهم کرد, عامل اصلی این بیراه رفتن هاست .

با تشکر محدد از زحمات شمادر راه آگاهی بخشیدن و نور افشاندن به حافطه تاریخی نسل جوان ما

ناشناس گفت...

سلام آقای یغمایی عزیز
در رابطه با فرایند ۳۰ خرداد سال ۶۰ و آغاز قیام مسلحانه مجاهدین خلق بر علیه حاکمیت خمینی تا بحال مطالب زیادی گفته و نوشته شده و نزدیک به یقین هم مسجل گشته که ان حرکت کاملا سکتاریستی و یک اشتباه کاملا استراژیک بود که عواقب ناگواری داشت و ضربه جبران ناپذیری بر جنبش آزادیخواهی مردم ایران وارد کرد ,اینکه مجاهدین ۲۰ روز قبل از قیام خمینی را رهبر انقلاب خطاب کردند شاید به خاطر جایگاه حقوقی ایشان بود اما به کار بردن پیشوند " ایت الله " برای خمینی را نمی دانم چگونه توجیه میکنند,همانگونه که آگاه هستید واژه ایت الله در دستگاه و چهار چوب اعتقادی مجاهدین بار ایدلوژیکی دارد ونشان از اشتراکات فراوان عقیدتی با طرف مورد خطاب دارد , اندیشه اعتقادی و جهان بینی مجاهین در حوزه تبدیل انواع و تکامل بر پایه حرکت تدریجی استوار گشته که تئوری کاملا درستی است ,حال تبدیل خمینی ایت الله به خمینی دژخیم و ضد بشر و...... در مدت ۲۰ روز را با چه سرعتی محاسبه کردند را نمی دانم .
علی ۲۲

فرهاد ح گفت...

علی 22 و جناب یغمائی ان دوران الان سی و چند سال گذشت الان چباید کنیم هی از هم انتقاد کنیم یک راهی یک چاره ای از دست این اخوندهای بی ناموس باید جستجو کنیم چی هست این راه؟؟؟؟

ناشناس گفت...

استاد ارجمند و منصف جناب یغمائی. درود بر شما و نگاه منصف و تیز بین سرکار .رضاشاه بواقع ناپلئون ایران بود ولی ما ملتی نبودیم که او بتواند حتی با دیکتاتوری میهن دوستانه اش حکومت کند ما اسیر نکبت و ذلت ملایان و مذهب بودیم و هستیمو همانطور که سرکار اشاره کردید وقتی مردی مثل مهندس بازرگان اینطور ذلیل دین و مذهب است از بقیه چه انتظار میرود با امید به بیداری ملت ایران از این خواب سیاه و ذلت بار و درودی مجدد بر شما باد
فرزین ایرانی

ناهید.آ.ف گفت...

درود بر شما اقای بهبهانی که واقعا چهره های فرهیخته را در میهن تی وی موجب میشوید ما بشناسیم و از دانش این میهن دوستان استفاده کنیم امیدوارم در این هوای خارجه از کشور که خیلیها ایران را فراموش کرده اند بیدار شوند و این حرفهای گرانبها را بشنوند واقعا من با شنیدن برنامه های آقای اسماعیل وفا یغمائی گوئیا از یک خواب بیدار شده ام چقدر این برنامه ها عمیق و علمی هست درود بر ایشان باد امیدوارم میهن تی وی هر چه بیشتر کوششش بکند تا فرهنگ واقعی را بشناسد

ناشناس گفت...

اقای یغمائی بسیار گرامی
نوروز را تبریک میگویم امیدوارم سلامت و شاد باشید و بتوانید باز هم حاصل سالها و سالها رنج و مطالعات بسیار ارزشمند خودتان را در اختیار پرسشگران تاریخ بگذارید من وقتی به صحبتهای شما گوش میکنم در همه انها راستی و روشنی میبینم درود بر شما باد وواقعا میهن عزیز ما فرزندانی مثل شما و دیگر روشنگران صدیق را مایه فخر و مباهات خود میشناسد. تاریخ به این گواهی خواهد داد
مریم. اصفهان

پیمان گفت...

این پانتکریس ها و چپول های بی خاصیت که کینه عمیق به ایران ومردم ایران وتاریخ ملت ایران دارند این مردک که نام زاگرس بر خود گذ اشته اگر کمی مطالعه کرده بود ویا حداقل یک بار کتاب شاهنامه رانیم نگاهی کرده بود بارها از ایران نام برده واین نام ربطی به رضا شاه ندارد

پیمان گفت...

این پانتکریس ها و چپول های بی خاصیت که کینه عمیق به ایران ومردم ایران وتاریخ ملت ایران دارند این مردک که نام زاگرس بر خود گذ اشته اگر کمی مطالعه کرده بود ویا حداقل یک بار کتاب شاهنامه رانیم نگاهی کرده بود بارها از ایران نام برده واین نام ربطی به رضا شاه ندارد

ناشناس گفت...

آقای یغمائی عزیز شما واقعن مرا نجات دادی واقعا از شما تشکر میکنم درود برتو ای انسان شجاع و خردمند و دلسوخته
سرور.

ر. حاجعلی گفت...

اقای یغمائی درود و تشکر نگاه شما یک نگاه تازه و میتوانم واقعا بگویم خیلی کم نپیر است امیدوارم در کار خودتان موفق باشید

ناشناس گفت...

آقای یغمائی با سلام و خسته نباشید
بحث وجود و نوع و قدرت خدا را شما مدار بسته داده ها و جغرافیای دینی بررسی می کنید و از این نظر قابل احترام است و باید گفت مطالعه و تحقیق کرده اید . اما بر اساس تحقیقات امروزی دانشمندان ،
۱=نه خدایی وجود داشته ودارد.
۲= آغاز جهان بیک بنک نبوده
۳= انسان موجود خردمند نیست ، بلکه خرد جمعی انسانها خرد را بوجود می آورد.
حال برای استدلال عدم وجود خدا گفته های مستدل دانشمندان را می آورم که در صرت اثبات قسمت ۲ و۳ ساده تر خواهد شد
مثال اول تناقض قدرت متعال یا مطلق داشتن خدا
۱= یا خدا میتواند سنگی بوجود بیاورد که خودش نتواند آنرا بلند و یا نمیتواند سنگی بوجود بیاورد که نتواند بلند کند.
۲= اگر خدا میتواند سنگی بوجود بیاورد که نمیتواند بلند کند ، بنا بر این قادر متعال نیست.
۳= اگر خدا نمیتواند سنگی بوجود آورد که نمیتواند بلند کند پس قادر متعال نیست.
۴= بنابراین خدا قادر متعال نیست.
مثال دیگر
یک شخص که وجود دارد نمیتواند وجود مادی یا فیزیکی ناشته باشد.
۱= اگر خدا هست ، سپس او غیر مادی است.
۲= اگر خدا هست ، سپس او یک شخص است.
۳= یک شخص نیاز دارد که وجود مادی داشته باشد.
۴= از این رو ممکن نیست که خدا وجود داشته باشد.
استدال سوم دال بر عدم وجود خدا را می آورم.
وجود یک نیروی افضل نمتواند حاضر در همه جا باشد.
۱= اگر خدا وجود دارد ، سپس او افضل است ( خارج فضا یا مکان و زمان ) .
۲= اگر خدا وجود دارد ، سپس او حاضر در همه جاست.
۳= برتر وافضل بودن ، بودنش نمتواند در همه جا باشد.
۴= همه جا بودن ، وجودش همه جا باید باشد.
۵= از این رو ممکن نیست برای نیروی برتر در همه جا باشد.
۶= بنابراین ، ممکن نیست خدا وجود داشته داشته باشد.
از طرفی سعی دانشمندان بر آن است که کیهان و خدا را در در بوته آزمایگاه علم بررسی کنند . در پایان این را هم اضافه کنم که علم بر اساس داده های امروزین خو د نظر می دهد . خسته نباشید. حسین

ناشناس گفت...

بحث وجود و نوع و قدرت خدا را شما مدار بسته داده ها و جغرافیای دینی بررسی می کنید و از این نظر قابل احترام است و باید گفت مطالعه و تحقیق کرده اید . اما بر اساس تحقیقات امروزی دانشمندان ،
۱=نه خدایی وجود داشته ودارد.
۲= آغاز جهان بیک بنک نبوده
۳= انسان موجود خردمند نیست ، بلکه خرد جمعی انسانها خرد را بوجود می آورد.
حال برای استدلال عدم وجود خدا گفته های مستدل دانشمندان را می آورم که در صرت اثبات قسمت ۲ و۳ ساده تر خواهد شد
مثال اول تناقض قدرت متعال یا مطلق داشتن خدا
۱= یا خدا میتواند سنگی بوجود بیاورد که خودش نتواند آنرا بلند و یا نمیتواند سنگی بوجود بیاورد که نتواند بلند کند.
۲= اگر خدا میتواند سنگی بوجود بیاورد که نمیتواند بلند کند ، بنا بر این قادر متعال نیست.
۳= اگر خدا نمیتواند سنگی بوجود آورد که نمیتواند بلند کند پس قادر متعال نیست.
۴= بنابراین خدا قادر متعال نیست.
مثال دیگر
یک شخص که وجود دارد نمیتواند وجود مادی یا فیزیکی ناشته باشد.
۱= اگر خدا هست ، سپس او غیر مادی است.
۲= اگر خدا هست ، سپس او یک شخص است.
۳= یک شخص نیاز دارد که وجود مادی داشته باشد.
۴= از این رو ممکن نیست که خدا وجود داشته باشد.
استدال سوم دال بر عدم وجود خدا را می آورم.
وجود یک نیروی افضل نمتواند حاضر در همه جا باشد.
۱= اگر خدا وجود دارد ، سپس او افضل است ( خارج فضا یا مکان و زمان ) .
۲= اگر خدا وجود دارد ، سپس او حاضر در همه جاست.
۳= برتر وافضل بودن ، بودنش نمتواند در همه جا باشد.
۴= همه جا بودن ، وجودش همه جا باید باشد.
۵= از این رو ممکن نیست برای نیروی برتر در همه جا باشد.
۶= بنابراین ، ممکن نیست خدا وجود داشته داشته باشد.
از طرفی سعی دانشمندان بر آن است که کیهان و خدا را در در بوته آزمایگاه علم بررسی کنند . در پایان این را هم اضافه کنم که علم بر اساس داده های امروزین خو د نظر می دهد . خسته نباشید.

ناشناس گفت...

ننگ بر سانسور ، ننک بر ترس ، علی رغم ادعای نترس بودن و آزادی اندیشه داشتن حسین

esmail گفت...

حسین گرامی
من نفهمیدم چی سانسور شده عزیز

ناشناس گفت...

کودکی، سوءاستفاده و رهايی از دين
در هر دهکده ای مشعلی است: معلمی که می افروزد؛ و کاهنی که فرومی ُکشد
ویکتو هوگو

ناشناس گفت...

ورد "اسلام دين صلح است" قريب 1400 سال است که منسوخ شده. تنها 13 سال اول اسلام فقط دين صلح بود... در نظر مسلمين راديکال امروزی – درست مانند فقهای قرون وسطايی شان که اسلام کلاسيک را بنا کردند – درست تر است اگر بگوييم "اسلام دين حرب است". يکی از راديکال ترين گروه های مسلمين بريتانيا به نام الغرباء، پس از دو بمب گذاری لندن اعلام کرد: "هر مسلمانی که منکر شود که ترور جزئی از اسلام است، کافر است." کافر به معنای بی اعتقاد )يعنی غيرمسلمان(
است که توهين درشتی محسوب می شود.
ریچارد داوکینز در کتاب توهم خدا

ناشناس گفت...



نظر نیچه در مورد خدا و دین
نیچه جهان را بر اساس خواست قدرت می داند. او سخت ترین و خطرناک ترین آزمون را دور کردن خود از همه وابستگیها می داند. او می گوید که فلسفه ای که ادعا کند حقیقت برای همه است جزمی میشود. خیر نباید همگانی باشد وگرنه دیگر خیر نیست زیرا چیزهای همگانی ارزشی ندارند. نیچه حتی جذب شدن افراد به یک فرد زاهد را به دلیل خواست قدرت در آنها می داند. قدرتی که ضدیت آنها با طبیعت را سبب می شود تا طبیعت وجودشان را نادیده بگیرند. نیچه مفاهیمی مانند خدا و گناه را بازیچه های کودکانه برای بشر می داند. او عبادت دینی را نتیجه بیکاری و فراغت آدمی می داند و می گوید که کسانی که بدون دین زندگی می کنند افرادی پرکار هستند که وقتی برای عبادات دینی ندارند ولی نسبت به آن بی تفاوتند و اگر از آنها بخواهند آن را انجام می دهند. نیچه خداگرایی انسان را نشانه ترس او از دست یافتن به حقیقت و گرایش او به تحریف معنای زندگی می داند. از نظر نیچه دین برای فرانروایان وسیله رسیدن به قدرت است. دین به فرمانبران انگیزه و وسوسه قدرت طلبی در آینده و به مردم عادی احساس آسایش و رضایت از زندگی را می دهد. نیچه می گوید که دین برای پرستاری کردن از آدمی و پایان دادن به رنج های او آمده ولی بر رنج هایش می افزاید! و آنچه را که باید نابود شود را نگه داشته و سبب پست شدن آدمی شده است طوری که بیمارگونه احساس عذاب وجدان می کند.

ناشناس گفت...

با سلام به آقای وفا یعمایی
نظرات متفاوت وگاه بسیار خارج ازموضوع گذاشته می شود. عیبی برآنها نیست چون عیب ناشی ازخودشان نیست رهبرعقیدتی معیوبشان کرده است. همچنانکه رهبرفقاهتی معیوب بود وهمه را با هم معیوب کرد. باید برگشت وفارغ ازهرآنچه درگذشته جانبدارانه و حق به جانب تمام تاریخ را نوشته اند بازنگری کرد. اگرچنین نبود اکنون ما دراین نقطه ایی که بودیم نبودیم والنهایه خیلی هم جلو بودیم هنوززمین مسطح بود! وانکاریعنی شکنجه. بعضی دوستان تذکارشکنجه رادوست دارند دوستان را به طعنه باید گفت: دوستان!. چون هیچ ندارند الا دشمنی. باید گفت اگرتوان ودانش تاریخی دری بیا میدان بازاست. ووالا خودرا سنگ روی یخ می کنی. عرصه تاریخ و دانش روز و حقایق وعملکردهای این چهاردهه چیزی نیست که تک نمود باشد وبخواهیم آنرا توجیه وتفسیر به رای کنیم. من هم قرآن ونهج البلاغه وتاریخ اسلام را خوانده ام.بسیاری ازمتون قرآن درعصر فعلی ناقض خقوق بشر است. وبه هیچوجه با هیچ توجیه عقلی وانسانی هم مناسبتی ندارد. درتاریخ اسلام بسیاری ازکشتارها صورت گرفت صرف اینکه کافر هستند وقهرمانان اسلام همان کشتارکنندگان بودند. یعنی اصالت اسلام بود نه انسان!.وحتی روش علی که من خود خیلی با او احترام می گذاشتم واکنون نیز دراین زمینه که اوصادق بود وبراساس دستگاهی که داشت عمل می کرد معترفم . اما علی نیزتمام برخوردهایش عاری ازاشتباه نبود. ویا تمام نظرگاه هایش درمورد مسائل اجتماعی بی نقص نبود. اما علی یک ویژگی داشت که با خود و ایدئولوژیش یگانه بود. اهل اپورتونسم ونقض اصول نبود. کسانی که نظرات خود را می گذارند وبی ربط به آقای یغمایی می نوازند. باید بدانند که اکنون سال۹۶ است ونه دوران طفولیت سال ۵۷. کسانی که در۵۷ باقی مانده اند ورشدی نداشته وحقایق را هم انکارمی کنند درعرصه اینترنت جر اینکه خود را به مضحکه می گذارند چیزی عایدشان نمی شود. پارازیت می فرستنند. تبدل شده اند به همان چماقدارن پس ازانقلاب و اراذل واوباش...، در ضمن به ایرج مصداقی می زنند وگویا این اتهام وجرمی است که آقای یغمایی با ایشان ارتباط دارند. درآینده حقایق روشنتر می شود که داستان چیست! وچرا مصداقی ویغمایی و روحانی وقصیم و...اینچنین مورد هدف رهبری عقیدتی قرارگرفتند. به همین دلیل برادران پول بگیر تویتیری وکامنتی وپارازیتی ومصرف روزانه های رجوی مستقل ازموضوع بحث بی ربط مینوازند! شبه همان هایی شده اند که رژیم خمینی آنها را دردسته های ۱۵-۱۰ نفری پشت وانت سوارمی کرد ودرخیابان می چرخاند وشعارمی دادند:کی بود می گفت جنگ مسلحانه، بجنگ تا بجنگیم!. مجاهدخلق نیروی آگاه وپیشتاز جامعه به چنین روز افتاده. وقتی دراین دگردیس ازنفس می افتید ناچار باید به پارازیت اندازی رو بیا ورید والنهایه شعار جای شعور تحویل مردم بدهید. بنا براین نظران این دسته از افراد را نباید حذف کرد بکله باید استقبال کرد تا همه بیشتربا این دگردیسی و تعطیلی شعوروآگاهی آشنا شوند. افشای خود بدست خود مبارک است.
آقای یغمایی
اگر بتوانید این مصاحبه هارا بصورت مکتوب هم دردریچه زرد بگذارید خیلی خوب است. اما یک نکته خیلی مهم این است که درعصر اینترنت فرصتی برای متون مطول نیست. اگرتیترنوشته شود و موارد آن با نقل تاریخی بیاید این خلاصه بیشتر کارایی دارد و تعداد بیشتری می خوانند وسپس بازنشرمی شود. می دانم کا کار پرحجمی است اما لازم وضروری است. با تشکر ازدوستان، موفق باشد

از میلهای رسیده گفت...

درودبر شماجناب وفا یغما,ءی
سپاس فراوان به جهت این بینش تاریخی و فرهنگی و سیاسی که به همت شما و میهنTv ما را بهر مندو همراه کرده اید.
ام تمنای من ؛ ما به صورت بسیار شتاب زده، در لا به لای فرمایش های شما، اشعار های مختلف چه از خودتان و دیگر ان بهره مند می شویم. آیا این شعر خوانی و بلاخص تفسیر و تعبیر ان در هر برنامه ، در چند دقیقه مثلاً 5دقیقه ، روی +_100 دقیقه برنامه های هفتگی شما، امکان پذیر خواهد بود؟ ؟
دوستان و بنده بسیار و بسیار ممنون شما خواهیم بود.
مانی. .

از میلهای رسیده گفت...


سلام جناب آقای اسماعیل وفایی گرامی
گفتگوی شما با جناب سعید بهبهانی بسیار راهگشا وعالیست .سپاس از همه زحماتتان .هفته قبل در مورد تصنیف های میهنی صحبتهایی مطرح فرمودید.حضورتان یک تصنیف میهنی از استاد محمد رضا شجریان که باهمکاری ارکستر ملی اجرا شده تقدیم می کنم .در این فایل تصویری دو تصنیف نیایش و موج نام دارند که شاعر هردوزنده یاد مشیری در ابتدای اجرا شعر نیایش را دکلمه میکنند .آهنگساز استاد فخرالدینی هستند.به تسلط ، قدرت ، کیفیت ،وسعت وحجم صدا که از نظر من در دنیا بی نظیر است دقت فرمایید.پاینده باشید.
http://www.aparat.com/v/0NmQ9
م.د

ناشناس گفت...

ساسان
سلام
اولین چیز تقدس زدایی است. اگرچنین نباشیم خود فریبی بزرگی را مرتکب شدیم. دیگر بس است بس است بس است. زیرچتر تقدس دست به هرجنایتی می توان زد. خمینی شروع کرد. ورجوی هم ازاو عقب نماند.

ناشناس گفت...

ساسان
سلام
اولین چیز تقدس زدایی است. اگرچنین نباشیم خود فریبی بزرگی را مرتکب شدیم. دیگر بس است بس است بس است. زیرچتر تقدس دست به هرجنایتی می توان زد. خمینی شروع کرد. ورجوی هم ازاو عقب نماند.

ناشناس گفت...

جواد
آقای یغمایی
سلام
سیستم نظرات دیر انتشارمی یابد. آیا می توانید سیستمی بگذارید که سریعتر انتشاریابد. می دانم که وقتتان تنگ است. اگر امکان داشت خوب است که سریعتر شود.
باتشکر

esmail گفت...

چند تن از دوستان در باره بابک خرمدین منابع را برای تحقیق بیشتر خواسته اند که میتوانند از جمله به این منابع رجوع کنند.
۱- تاریخ الامم والملوک تألیف ابوجعفر محمدبن جریرطبری چ مصر. ۲- ترجمه ٔ تاریخ طبری از ابوعلی محمدبن محمد بلعمی . ۳- تاریخ الکامل تألیف ابن اثیر جزری چ مصر ج ۶ ص ۱۳۴، ۱۸۲، ۱۸۶، ۱۸۸٫ ۴- سیاست نامه تألیف نظام الملک چ طهران . ۵- حبیب السیر تألیف غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر چ بمبئی و چ خیام ج ۲ ص ۲۵۲، ۲۶۲، ۲۶۶٫ ۶- روضهالصفا تألیف محمدبن خاوندشاه میرخواند چ طهران . ۷- جوامعالحکایات و لوامعالروایات تألیف محمد عوفی . ۸- نگارستان تألیف قاضی احمد غفاری چ بمبئی . ۹- مجمل فصیحی خوافی . ۱۰- منتظم ناصری تألیف محمدحسن خان اعتمادالسلطنه چ طهران . ۱۱- زبدهالتواریخ تألیف ابوالقاسم عبداﷲ علی بن محمد کاشانی . ۱۲- کتاب الفهرست تألیف ابن الندیم چ مصر. ۱۳- کتاب العبر تألیف عبدالرحمان بن خلدون چ مصر. ۱۴- معجم الادباء تألیف یاقوت حموی چ اوقاف گیب . ۱۵- معجم البلدان تألیف یاقوت حموی چ مصر. ۱۶- تقویم التواریخ تألیف حاجی خلیفه چ استانبول . ۱۷- تاریخ مجموع تألیف یحیی بن سعیدبن بطریق انطاکی چ بیروت . ۱۸- تاریخ مسعودی تألیف ابوالفضل بیهقی چ طهران و کلکته . ۱۹- تاریخ طبرستان و رویان و مازندران تألیف سیدظهیرالدین مرعشی چ پطرزبورغ . ۲۰- مازیار بقلم مجتبی مینوی و صادق هدایت چ طهران .۲۱- بحیره تألیف فزونی استرآبادی چ طهران . ۲۲- زینهالمجالس تألیف مجدالدین حسینی چ طهران . ۲۳- کتاب بغداد تألیف ابوالفضل احمدبن ابی طاهر طیفور چ لایپزیک . ۲۴- کتاب المعارف تألیف ابن قتیبه ٔ دینوری چ مصر. ۲۵- اخبارالطوال تألیف ابوحنیفه احمدبن داود دینوری چ لیدن . ۲۶- مروج الذهب تألیف ابوالحسن علی بن حسین مسعودی چ مصر و پاریس . ۲۷- تاریخ مختصرالدول تألیف ابوالفرج بن عبری چ مصر. ۲۸- تاریخ گزیده تألیف حمداﷲ مستوفی چ اوقاف گیب . ۲۹- نزههالقلوب تألیف حمداﷲ مستوفی چ بمبئی و چ اوقاف گیب (لیدن ج ۳ صص ۸۱ – ۱۴۱). ۳۰- طبقات الامم تألیف ابوالقاسم صاعدبن احمد اندلسی چ بیروت . ۳۱- الفرق بین الفرق تألیف ابومنصورعبدالقاهربن طاهر بغدادی چ مصر. ۳۲- کتاب الانساب تألیف عبدالکریم بن محمد سمعانی چ اوقاف گیب . ۳۳- کتاب الملل والنحل تألیف محمد شهرستانی چ لایپزیک . ۳۴- تاریخ الفی تألیف احمدبن نصراﷲ تتوی دیلمی . ۳۵- کتاب المسالک والممالک تألیف ابن خردادبه چ لیدن . ۳۶- کتاب البلدان تألیف احمدبن ابی یعقوب یعقوبی چ لیدن . ۳۷- کتاب التنبیه والاشراف تألیف ابوالحسن علی بن حسین مسعودی چ لیدن . ۳۸- تبصرهالعوام تألیف سیدمرتضی بن داعی حسنی رازی چ طهران (ضمیمه ٔ قصص العلماء). ۳۹- کتاب البلدان تألیف ابوبکر احمدبن محمدبن فقیه همدانی چ لیدن . ۴۰- مفاتیح العلوم تألیف ابوعبداﷲ محمدبن احمد خوارزمی چ مصر. ۴۱- تاریخ ارمنستان تألیف ژاک درایساوردنس چ ونیز. ۴۲- تاریخ طبرستان تألیف بهاءالدین محمد کاتب معروف به ابن اسفندیار. ۴۳- خاندان نوبختی تألیف عباس اقبال چ طهران ص ۲۵۴٫ ۴۴- مراصدالاطلاع .۴۵- تاج العروس ذیل کلمه ٔ «قرّ» ص ۱۲۷٫ ۴۶- البیان والتبیین ج ۲ ص ۱۷۲ و ج ۳ ص ۴۱٫ ۴۷- مزدیسنا ص ۱۹٫ ۴۸- مجمل التواریخ والقصص صص ۳۵۳ – ۳۵۹٫ ۴۹- بابک خرم دین دلاور آذربایجان تألیف سعید نفیسی . ۵۰- قاموس الاعلام ترکی ج ۲٫ ۵۱- تاریخ تمدن از جرجی زیدان ج ۲ ص ۱۵۲٫ ۵۲- فرهنگ شاهنامه ٔ رضازاده ٔ شفق ص ۳۴٫ ۵۳- سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو چ قاهره ۱۳۴۲ هَ . ق . ص ۱۴ (بخش انگلیسی ). ۵۴- تاریخ اسلام علی اکبر فیاض چ ۱۳۲۷ هَ . ش . ص ۱۹۸٫ ۵۵- تاریخ ارمنستان . ۵۶- تاریخ ملت آرمن تألیف ژاک دو مرگان چ پاریس .۵۷- دائره المعارف اسلامی . ۵۸ – رساله ٔ نسب نامه . ۵۹- سالنامه ٔ تاریخ اسلام چ هانور . ۶۰- نام نامه ٔ ایرانی تألیف فردیناند یوستی چ ماربورگ .

ناشناس گفت...

درود جناب یغمائی عزیز بی نظیر است بی نظریاست واقعا هیچکس اینطور مثل شما تاریخ ایران را ندید و نفهمیدمن هر کدام را چند بار گوش میکنم
ی.ص. دبیر تاریخ

ناشناس گفت...

با درود وسپاس ازشماجناب یغمایی عزیز واستادگرامی،فرمایشات شمادرمورد یعقوب لیث سیستانی راگوش کردم،بسیار غرور آفرین بود ��������فقط یک سوال داشتم اگر محبت کنید، ایا درمصر هم بزرگانی همچون،بابک یایعقوب لیث وووداشته اندکه باتازیان مبارزه کرده باشند

ناشناس گفت...

با درود وسپاس ازشماجناب یغمایی عزیز واستادگرامی،فرمایشات شمادرمورد یعقوب لیث سیستانی راگوش کردم،بسیار غرور آفرین بود 🌹🌹👍👍فقط یک سوال داشتم اگر محبت کنید، ایا درمصر هم بزرگانی همچون،بابک یایعقوب لیث وووداشته اندکه باتازیان مبارزه کرده باشند

ناشناس گفت...

با درود وسپاس ازشماجناب یغمایی عزیز واستادگرامی،فرمایشات شمادرمورد یعقوب لیث سیستانی راگوش کردم،بسیار غرور آفرین بود ��������فقط یک سوال داشتم اگر محبت کنید، ایا درمصر هم بزرگانی همچون،بابک یایعقوب لیث وووداشته اندکه باتازیان مبارزه کرده باشند

esmail گفت...

با درود
دوست گرامی
تاریخ مصر را باید دقیق بررسی کرد ولی مصر مثل ایران نبود و نشد و علیرغم تاریخ بسیار کهن اش هم استقلال هم فرهنگ و هم زبانش مقهور اسلام شد و امروز مصریها خود را عرب میدانند و زبانشان عربی است و تاریخ کهنشان نه مقهور بل نفرین شده توسط قران است موسی و فرعون و الباقی قضایا... ایران هم بمدد شورشها و هم بمدد زبان هویت خود را حفظ کرد در مصر سلسله های زیر بعد از سلطه عرب‌ها از آغاز تا دوره اموی ۶۴۰-۶۶۱مبر مصر حکومت کردند
امویان ۶۶۱-۷۵۰م
عباسیان ۷۵۰-۸۶۸م
طولونیان ۸۶۸-۹۰۵م
عباسیان ۹۰۵-۹۳۵م
اخشیدیان ۹۳۵-۹۶۹م
فاطمیان ۹۶۹-۱۱۷۱م
ایوبیان ۱۱۷۱-۱۲۵۰م
تاریخ مصر بعد از اسلام

مصر در سال ۲۰ هجری قمری و به فرماندهی عمرو بن عاص به دست مسلمانان فتح شد. با گسترش اسلام در مصر و کوچ جمعیت‌های بزرگی از قبایل عرب به این سرزمین، مصریان فرهنگ یونانی‌مآب را کنار گذاشته و فرهنگ اسلامی و زبان عربی را پذیرفتند. در در دوره امویان و سده‌های نخست خلافت عباسی، مصر یکی از ایالات اسلامی بود که حاکم آن از سوی مرکز خلافت منصوب می‌شد. نخستین بار ابن طولون، فرمانداری که در زمان خلافت معتز عباسی، به مصر فرستاد شد، در اداره مصر استقلالی به دست آورد و افزون بر مصر، شامات را نیز به قلمرو خود افزود. بعد از مرگ ابن طولون در سال ۲۷۰ فرزندانش بر جای او نشستند تا اینکه در سال ۲۹۲ بار دیگر عباسیان بر مصر غلبه یافتنند

حکومت مستقل بعدی را محمد بن طغج معروف به اخشید که در آغاز به سال ۳۲۳ به عنوان فرماندار عباسیان به مصر آمد، تأسیس کرد هنگامی که اخشید در سال ۳۳۴ درگذشت ابو المِسک کافور ابتدا به عنوان سرپرست پسران اخشید و سپس به شکل مستقل و به عنوان حاکم مصر قدرت را تا زمان مرگش در ۳۵۷ در دست داشت. با مرگ کافور، فاطمیان اسماعیلی مذهب که پیش‌تر در افریقیه (تونس امروزی) حکومت قدرتمندی تاسیس کرده بودند، در سال ۳۵۸ بر مصر غلبه کردند. سلسله فاطمیان، حدود دویست سال بعد، به دست صلاح‌الدین ایوبی در سال ۵۶۷ از میان رفت. ایوبیان که مصر و شام را زیر سلطه داشتند و به ویژه به دلیل پیکارهایشان با صلیبیان، در تاریخ اسلام اهمیت دارند، در سال ۶۴۸ جای خود را به حکومت ممالیک دادند. ممالیک، در آغاز غلامان نظامی در خدمت سلاطین ایوبی بودند؛ ولی کم کم با وارد شدن به اختلافات سیاسی ایوبیان، بر اوضاع مصر مسلط شدند. چندی بعد شاخه‌ای دیگر از ممالیک که به ممالیک چرکسی یا برجیه نامبردارند، حکومت مصر را بر عهده گرفتند. ممالیک به دست سلطان سلیم عثمانی در سال ۹۲۳ شکست خوردند و مصر به قلمرو سلطنت عثمانی افزوده شد.

حاکمان مصر در دوران عثمانی تا اواخر قرن هجدهم میلادی، نایب السلطنه‌هایی بودند که از سوی سلطان عثمانی به کار گماشته می‌شدند و در قلمرو خود از استقلال زیادی برخوردار بودند. در سال ۱۷۹۸م./۱۲۱۳ق. ناپلئون بناپارت(۱۷۶۹-۱۸۲۱م.) به مصر حمله کرد تا با دسترسی به دریای سرخ به متصرفات بریتانیا در هندوستان و شرق آسیا نزدیک شود اما بعد از مدتی از نیروهای عثمانی و انگلیس که ضد فرانسه متحد شده‌ بودند شکست خورد. در دوره هرج و مرجی که بعد از این واقعه ایجاد شد، محمد علی فرمانده یکی از واحدهای نظامی آلبانیایی که از سوی سلطان عثمانی برای مقابله با فرانسه به مصر فرستاده شده بود، بر سایر رقبا پیروز شد و قدرت را در مصر در اختیار خود گرفت.[ از این پس مصر در عمل خودمختار بود هر چند بخشی از امپراتوری عثمانی به حساب می‌آمد. بعد از محمد علی فرزندان وی بر حکومت مصر نشستند تا اینکه در سال ۱۹۵۲ فاروق، آخرین فرد این خاندان با انقلابی که به برپایی جمهوری مصر و ریاست‌ جمال عبدالناصر(۱۹۱۸-۱۹۷۰م.) انجامید، از حکومت برکنار شد.

Unknown گفت...

درود بر شما .همایون هستم از خانه پدری .از بچگی علاقه مند به تاریخ و جغرافی بودم و سروده های بزرگان ادب رو هم می خوندم و حفظ می کردم .{در اولین فرصت یک مختصری از خودم براتون می نویسم که بیشتر با عقیده و نظر م من آشنا بشید.من از یوتوب شروع به دیدن و دنبال کردن برنامه های تاریخی هستم و برای خودم دارم آرشیو تهیه می کنم و همچنین برای دوستانم هم می فرستم .لطف کنید یه آدرس بمن بدید که بتونم از اولین قسمت تا جدید ترین برنامه که اجرا کردید رو دانلود کنم وترجیحن فایل صوتی .شما و همانند شما از نظر من معتبر و محترمید .آرزوی سلامتی و پایداری براتون دارم .با تشکر

esmail گفت...

http://darichehzard.blogspot.fr/2016/09/blog-post_56.html
http://darichehzard.blogspot.fr/2017/06/blog-post_17.html
https://www.youtube.com/user/mehdi5804/videos?disable_polymer=1
همایون پر گهر گرامی
با درود فایلها را یکجا در لینکهای بالا میتوانید پیدا کنید

esmail گفت...

همایون پرگهر گرامی
فایلهای صوتی بخش دوم تاریخ ایران پس از اسلام در اینجاست
https://soundcloud.com/user-978554930

کوچک مصدقی گفت...

درود بر شرف رجوی درود بر تنها آلترناتیو واقعی شورای ملی مقاومت ایران ننگ بر ملا ننگ بر سازشکاران

خدیجه آجیده گفت...

روزی که مریم عزیز ما وارد تهران بشود شما خواهید دانست مجاهد تا کجا در دل مردم اشیان دارد.درود بر مجاهدین

Unknown گفت...

Ba Dorood,
Aghye Yaghmaii. be gomane man ,zamane an reside. ke yek mozooe besyar mohem, ke shadravan Ahmad Kasravi dar morede an nevesht, ziyre zare biyn tarikhi shoma beravad va mohre taiidi bashad bar inke, ma azari ha ta zamane hamle mogholan va khazeshe bozorge agvame tork be Azarbaijan be zabani digar az anche ke alan hast , goftogu mikardim.Hamle Moghol ha dar kenar naboodi hay besyar, asyb bozorgi be Iraniane Azary kard va, be goone iyke alan bazi hammihanane Azari man khod ra be gorghay khakestaray nezhadparastane Toorani michasbananad.
pyrouz bashishid
Dostar shoma
Behrouz

ناشناس گفت...

انشاله تا زنده ایم ورود مریم خانم شما را هم ببینیم که لال از دنیا نروی . ضمنا به مریم خانم از قول زنان و دختران مبارز ایران بفرمایید به محض ورود برود روی یک باکس تلفن روسری خودرا به عنوان اعلام همبستگی سرچوب کند تا مورد استقبال قرارگیرد وگرنه امدنش سودی ندارد . همچنین در میدان ازادی طی یک سخنرانی از زنان مبارزی که در زندان هستند تشکر کند وگرنه امدنشان فایده ای ندارد . عمه منم بلده ۴۰ سال تو خارج شعاربده !!! درثانی ایشون اگه یه ذره موی قهرمانی و شجاعت برتن داره زودترم میتونه بیاد که پیشاپیش قیام حرکت کنه وگرنه اسمشو باید بزاریم امام مریم !

Unknown گفت...

اقای یغمایی خسته نباشید
نظرتان در مورد اظهارات خانم شریعتی در مورد حمله اعراب به ایران چیست
https://www.youtube.com/watch?v=eLKUmi-0tT8

ناشناس گفت...

اقاب یغمایی خسته نباشید
نظر شما در مورد اظهارات خانم پروین شریعتی در مورد حمله اعراب به ایران چیست.لینک ویدیوی ایشان در یوتیوب https://www.youtube.com/watch?v=eLKUmi-0tT8

esmail گفت...

دوست عزیز من با سخنان این خانم موافق نیستم ایشان میخواهند انهمه جنایت را که در حمله به ایران و غارت مردم انجام شد به نوعی نبینند و این احتمالا بخاطر شرایطی است که در آن قرار دارند. پیامبر اسلام از اغاز قصد جهانگشائی داشت و ایران اولین طعمه بود با درود

ناشناس گفت...

در پاسخ به خانم خدیجه اجیده عارضم که مجاهدین در دل مردم ایران اوائل اشیانه داشتند اما برادر مسعود خودشیفته اشیانه را به اتش کشید و مجاهدین سرافراز را به مشتی تفاله سر سفره نشین ذوب شده در ولایت خودش تبدیل کرد و متاسفانه مجاهدین در قلب نسل کنونی نه تنها اشیانه ای ندارند بلکه در قلب چاپلوسان جیره خوار خودشون هم ان چنان اشیانه محکمی ندارند . انچه امروز از مجاهدین باقی مانده چیزی جز سوابق همکاری با ارتش عراق و سالی یکبار هم شوی سیاسی زیر رقص نور در سالنهای اشرافی پاریس نیست و متاسفانه این واقعیتی است انکار ناپذیر که ظرف ۳۰ سال گذشته بخاطر یک عشق مزخرف و دادن همه دارایی ها بصورت مهریه به مریم صورت گرفت . مریمی که نه سابقه سیاسی داشت و نه سابقه مبارزاتی و انچه داشت جز پیروی محض از رهبر خودشیفته نبود . ضمنا مسعود مریم را علم کرد تا رقبای مرد در سازمان هرگز نتوانند به گوه کاری هایش انتقاد کنند . اری خواهر من ! اون مجاهدینی که مد نظر توست فقط در بایگانی تاریخ هست و این مجاهدین امروزه هیچ فرقی با تشکلهای راست ندارد ... اگر ادبیات گذشته را به خود اویزان نکند بهتر متوجه میشوی .

ناشناس گفت...

امروز سازمان مجاهدین ان سازمانی نیست که بود . نه به لحاظ مناسبات درونی ، نه به لحاظ پایگاه اجتماعی ، نه به لحاظ مواضع ، نه به لحاظ ارمانها ، نه به لحاظ روابط ، نه به لحاظ مواضع جهانی ، نه به لحاظ وجود خصلت های مردمی در رهبران ، نه به لحاظ خط و مشی ، نه به لحاظ اخلاق سیاسی و نه به هیچ لحاظ دیگر .
این سازمان پس از ۵۷ با فرصت طلبی و جعل و تحریف سوابق سازمان و توسط اقای رجوی و تنی چند از تصفیه شدگان و با اتکاء به توجیب ریختن گذشته سازمان بسرعت به بزرگترین سازمان در ایران تبدیل شد اما این گستردگی تشکیلاتی با رهبری بی صلاحیت و ضعیف و شعارگونه هماهنگ نبود .
ولی جالب اینجاست سازمانی که خود را وقیحانه پیرو مصدق میداند دقیقا با همانهایی متحد شده و به نوکری انها درامده که از عاملین کودتا و سقوط دولت ملی دکتر مصدق بودند ! همه مواضع مجاهدین در حد تناقض انتاگونیستی است اما همه تناقضات به ضرب و زور تهمت و شعار پوشالی و سانترالیزم محض و زبان بران پرداخت و سیمانکاری و اببندی نیشود و همیشه هم یک نشت جاپلوسی که سالهاست شرف ازادگی خودرا از دست داده اند تئوریزه میشود ! حالا چگونه میشود دشمنان مصدق را به دوستان مصدق توجیه کنی اینهم از مزایای از دست دادن شرف ازادگی است که در محاهدین کنونی کاملا اشکار است . حالا سوال اینه که این همه خیانت و پشتک وارو زدن در مواضع از کجا ناشی میشود ؟
بله از قدرت مالی حاصل از روابط پنهانی مزدوری حاصل میشود که بصورت منابع مالی فقط در اختیار رجوی هاست . مانند اخوندها از قدرت مالی خانوادگی برخوردار شده اتد ! خصوصا که در نشستها به اتدازه کافی خدم و حشم خودرا نان خور سفره مسعود اعلام کرده اند و این خدم و حشم فردیت باخته این ننگ را به عشق " عضو شدن " ! پذیرفته اند . رده بازی و کرسی طلبی و نظائر ان در خون این جماعت میجوشد ! چراکه عمری با همین حرفهای پوشالی توانسته اند بر گرده خدم و حشم سوار شوند و انان را محبور به کف و سوت کنند ... رسوایی این خصلت هیستریک تا بدانجا رفته که نشستند برای مریم خانم یک سابقه قلابی هم تراشیده اند ! از پشه فیل درست کردن تخصص رجوی است و چون رده طلبی در خون خدم و حشم تزریق ! شده است لذا با سوابق ساختگی مریم خانم را خاص الخاص معرفی میکنند تا خدم و حشم روی ایشون حساب کنند !
شاید طرح اینگونه نسائل به نظر بعضی پیش پا افتاده باشد اما اصل مسئله همین است . من این جماعت و دقیقا رولنشناسی این بوزینگان را میشناسم . اینان پس از ۵۷ در نهایت فرصت طلبی و توجیب ریزی به مانند پدربزرگوارشان محاهد اعظم امام خمینی سوار برموج شدند . خمینی سوار بر موج قیام مردم و دارودسته فرصت طلب و تو جیب ریز رجوی و تصفیه شدگان سوار بر موج نام درخشان سازمان ! و ان کردند که میبینید .
گرامی باد یاد و خاطره جان باختگان دهه ۶۰ ....
امروز نیستند تا ببینند رهبران پوشالی دیروزشان به غلامان و کنیزان عوامل سقوط دکتر مصدق تبدیل شده اتد .
خارج نشینان کشک و بی خاصیت را هیچ امیدی نیست .
زنده باد شور و مبارزه جوانان عاصی در داخل وطن بر علیه جنهوری اسلامی .

ناشناس گفت...

فشار امریکا درحال حاضر بسیار کارساز است بشرطیکه اگر اخوندا حاضر به معامله شدند امریکا تمایل نشان ندهد تا این ظالمین حسابی گوشمالی و ضعیف شوند تا با یک تیپای مردمی گورشان را گم کنند . مطمئنم چیز دندانگیری هم به الترناتیوهای خودساخته پوشالی خارج نشین کشک نخواهد رسید . پیروز نهایی مردم کوچه و خیابانند .

ناشناس گفت...

وقتی خود مسئولین مملکت یکی درمیان دارن اعتراف میکنن که اقازاده ها مملکتو چاپیدن چرا در میهن تی وی اقایان بهبهانی و مصداقی اصراردارند که این حرفها شایعه است ؟ لطفا پاسخ منطقی بدهند .
چرا و به چه علتی اقایان بهبهانی و مصداقی اقازاده هارا تطهیر میکنند ؟ لطفا پاسخ بدهند ممنون میشوم .

ناشناس گفت...

روانشناسان میگن به میزانی که سن افزایش میابد به هملن میزان انسان ملی گرا و ناسیونالیست و تا حدودی نژادمرست میشود و این یک فرایند ترشحی مغز است برای احساس امنیت و افتخار ! بی دلیل نیست که در بین جوانان ملی گرا پیدا نمیکنید و همه یجورایی انترناسیونالیستن ! ولی پاش برسه جلوی متجاوز سینه سپر میکنن درحالیکه پیرها علیرغم ملی گرایی شان در مقابل تجاوز علاقه ای به مقایله ندارند ! مکانیزم این پیچیدگی چحوریه ؟ مسئله پیکره واحد اجتماع انسانی است . در اشل کلان پیر نقش مغز را بازی میکنه و جوان نقش بازو را ! و هردو میشن یک مغرورملی !
بعضی وقت ها بعضی نگرش ها دریچه های دیگری را به روی انسان اندیشه ورز باز نیکته که مکث روی ان خالی از لطف نیست .

ناشناس گفت...

ایا واقعا کسی قانونمندی حاکم بر جهان هستی را میداند ؟ ایا با فلسفه علمی مارکس و اصول دیالکتیک میتوان بدان دست یافت ؟ ایا جهان انچیزی است که ما میبینیم ؟ درک مگس از نشستن روی یک قالی خوش نقش و خوش رنگ چیست ؟ ایا ما همان مابه ازای مگسیم در مقابل درک از جهان هستی ؟ تئوری جهان نوازی و کرم چاله چه مسئله ای از بشر حل میکنه ؟ سیاه چاله چه بلایی برسر بشر خواهد اورد ؟ اخه یکی به من بگه ان نیروی گرانشی که میتونه تور را جذب کنه گیریم که کهکشان مارا بلعید ... پس نقش قران و پیغنبر چی میشه ؟ اگر این گرانش قادر به بلعیدن ایده الوژی هم باشه پس سگ رید تو این ایده الوژی ... ( دورازجان سگ ) ....

ناشناس گفت...

امروز جواناتی که هراز چند گاهی به خیابان میایند و سرکوب میشوند و دوباره میایند و سرکوب میشوند اما تکثیر میشوند و سرانجام میایندوکار را یکسره میکنند به لحاظ دانش اجتماعی و هوش و درک مسائل بسیار جلوتراز نسل جوان سال ۵۷ است . نسل جوان سال ۵۷ هیچ نمیدانست و تو ماه دنبال عکس بود . حتی مثلا خیر سرشون مدعیان نیز درگیر امام خمینی و پدر بزرگوار بودن . امروز جوانان مبارز بهیچوجه خرافی نیستند ، سرشون تو مسائل روز هست ، محیط زیست را درک میکنن ، به بی حجابی حتی یک سرسوزن اصلا تعصبی ندارند ، بسیار افکار راحت و سالمی دارند از بت و بت سازی متنفرند ، عین اب خوردن پوستر میکشن پایین ، عین اب خوردن مهمترین نظریه های فقهی مراجع را تبدیل به جوک میکنند ! و به صدها تناقضات ان اشاره میکنند ... معیارهای نسل جوان کنونی ان معیارهایی نبست که ۴۰ سال پیش بود . نسل جوان مبارز کنونی تره هم برای معیارهای گذشته خورد نمیکند . الترناتیو های استعماری هرگز نمیتونن روی نسل مبارز کنونی تاثیر گذارند چون نسلی که با اخوند در تمام عرصه ها میجنگد بهیچوجه در تله ایده الوژیک نمیافتد چون شعوردارد درک دارد میفهمد . دنبال جایگزینی این بت با ان بت نیست ... او هربتی را لگد مال میکند .... اینده با تکثیر نسل مبارز کنونی روشن است ... پشت انها بایستیم تا اخرین نفس . امروز صدای بابک و بابکیان به گوش میرسد . انگار که در یک باغ سوخته قدیمی از فتنه اتش استعمار اخوندی دوباره ریشه ها جوانه سبز بیرون داده اند تا دوباره باغ ... باغ شود .

ناشناس گفت...

ایا میدانید ؟؟؟
که مسئولین درجه یک در حکومت جمهوری اسلامی عراقی هستند ؟ از برادران لاریجانی ها تا در مجلس خبرگان تا در شورای نگهبان تا در نهادهای نظامی و انتظامی ...
ایا فکر میکنید چنین حکومتی به فکر اب خوردن برای مردم ایران است ؟؟؟ هرگز .هرگز . هرگز .

ناشناس گفت...

اقای خامته ای گفته مردم از مسافرت خارجی دست بردارند و فقط به زیارت عتبات عالیات و مکه و عراق بروند ! ارزهم به انان با نرخ دولتی پرداخت میشود . سودشم دولت عربستلن میبرد که سالانه میلیونها دلار از بغل حجاج ایرانی پول به جیب میزند . این در حالی است که هموطنان ما در خوزستان اب اشامیدنی برای خوردن ندارند . همه چی شده است ایده الوژی اسلام و بیت رهبری و چاپلوسان بیت . همه چیز در مسیر رشد خرافات ... مرگ بر استعمار

ناشناس گفت...

بیت خامنه ای و بیت رجوی به عنوان دوبیت غالب و مغلوب با شعارهای فریبکارانه به ظاهر پوپولیستی ! در مسیر ایده الوژی اسلام با عناوین مختلف .

ناشناس گفت...

شب ها که به ستاره های اسمون نگاه میکردم سقفی مانند سقف اطاق نمیدیدم و انگار به عمق اقیانوسی نگاه میکردم که انتها ش برام معلوم نبود مدت ها گیج و منگ بودم که اخه ما از کجا و برای چیه امدیم و انتهای این جهان کجاست ؟ وقتی صحبت از انتها میکنیم یعنی محدوده ای در ذهن تصور میشه که انطرف محدوده خودش یک سوال بزرگتر از درک اول بوجود میاره و این باعث میشد که ادم به هیچی و پوچی و رویا برسه ... شاید اگزیستا از این نظر حق داشته باشن ... بگذریم ...
تا انواع مفروضات امدند و هریک با یک گاله از دلایل محکم اما ان دلیلی که بیشتراز هرچیز سخت جانی کرد و خودشو تحت الحمایه فیزیک کوانتومی توجیه میکرد تئوری بیگ بنگ یا همان انفجار بزرگ بود با بحثهای پیچیده ولی عقلی و شهودی ! اونجا بود که یه روز اتفاقی مصاحبه ای از بنیان گذاران این تئوری خوندم که برق از سرم پرید . خبرنگار از ماکس بلانک سوال کرده بود گرچه پیدایش جهان با بیگ بنگ شروع شده اما قبل از ان این اتفجار در چه فضای مفروضی اتفاق افتاده و ماکس بلانک گفته بود در این خصوص هنوز دستاوردهای علمی بشر به نقطه روشنی نرسیده و ما فقط میتوانیم شکل گیری کائنات را با تئوری انفجار بزرگ اثبات کنیم و اول و اخرش برما معلوم نیست .
الیته تا همینجاشم خیلی خوب بود چون همینشم تا حالا پیغمبران در باره اش چیزی نگفته بودند !

بعدا بحث چاله کرمها و سیاه چاله ها و عمر کهکشان و شکل گیری سحابی ها و تولد و مرگ ستاره ها و تغییرات تدریجی عالم چاشنی مبحث انفجار بزرگ شد و افق بازتری را برای جوینده حقیقت گشود ... حالا دیگه اعداد و فواصل بعید خودش به یک فلسفه علمی تبدیل شده بود و مرتب اقمار مصنوعی با لنزهای بسیار بزرگ که ساخت ان در انحصار یکی دوتا کشور بیشتر نیست از کهکشانهای دور دست عکس میگرفتند و به سایت زمین مخابره میکردنند و ما عکس هارا میدیدیم و از عظمت جان هستی انگشت به دهان میماندیم ! تازه این عکسها قطره ای از دریای عالم هستی بود که خود میلیونها سال نوری با ما فاصله داشتند ! میلیونها سال نوری یعنی اگر با سرعت نور به سمت فلان کهکشان حرکت کنیم میلیونها سال دیگر به ان میرسیم ! حالا که چی ؟
خوب برویم سر اصل موضوع :
این انفجار در کجا صورت گرفت ؟ تئوری جدید میگه جهان یعنی ماده سیاه ! پاسخ برای ذهن کنجکاو کافی نیست . اخرشم باید رفت سراغ فرگشت و تکامل مغز وانهم نه با ابزار حدیث و خرافه و مذهب بلکه با ابزار دیالکتیک . مغز بشر متاثر از جهان عینی است ، ماده بر ذهن تقدم دارد و تا انسان در پروسه تجربی با همه حواس خود با جهان خارج از ذهن خود ارتباط نداشته باشد ، شناختش به نقطه کمال نمیرسد و از انجا که شناخت در پروسه و اطاله زمان بدست میاید لذا برداشت انسان مطلق نیست و این در فیزیک انیشتنی با مدل ریاضی تئوری نسبیت تعریف میشود .
برای اینکه بتوانیم با سرعت نور حرکت کنیم راهی جز تبدیل شدن به انرژی و بسته های نوری نداریم ولی در جهان هستی ماده را میتوان به انرژی تبدیل کرد اما فرایند تبدیل انرژی به همان ماده جز در طبیعت وجود ندارد پس سفر به میلیونها سال نوری برایمان متصور نیست !چرا ؟ چون ماده بر ذهن تقدم دارد ونه برعکس و این یعنی رابطه دیالکتیک بین انسان و طبیعت و عکس ان تا کنون اثبات نشده مگر در احادیث و روایات صدمن یک غازی که نویسنده اش گاها برای پایین تنه هزار جلد کتاب فقهی نوشته اما برای بالا تنه چیز دندان گیری ننوشته اند . تا مشیت الهی است فرگشت انسان حرفی بی معنی و الحاد الود بشمار میرود . پس چه باید کرد ؟
ببینیم باید چکار کنیم ؟
در زمانی که تفکر اروپا زیر سایه سنگین جهالت کاتولیک کمر خم کرده بود و دولا دولا از مقابل کلیسا میگذشت و اشک میریخت ، متفکرین امدندو جان برکف در مقابل جهل ایستادند و امروز تا حدودی به ازادی رسیده اند ....
ماهم باید چنین کنیم والبته اگر زخم های کهنه ایده الوژی های کهنه تر از زخم ها ! گذارند . بین سالهای ۵۰ تا ۵۷ تحولات درونی مجاهدین به رهبری شهرام و بهرام به این سمت بود اما جان خودرا از دست دادند و فرصت طلبان توجیب ریز بعد از ۵۷ امدند و دوباره بساط جهل ایده الوژی اسلام را با شعارهای پوچ و بی معنی پهن کردند .

خاکزاد


ناشناس گفت...

دختر نوجوان بخاطر یک رقص ساده توسط فتوای علمای اسلام مورد تمسخر و تواب سازی از رسانه عمومی قرار میگیرد اما دزدان و غارتگران در امنیت و ابرو و در کنف حمایت علما راست راست راه میروند !

نوید گفت...

درود بر تو اسماعیل استفاده کردم مثل همیشه بژی برادر برای تمام ایران

ناشناس گفت...

درود بر یغما و درود بر تو فرزند راستین او و قلم ملا ستیزت
فرنود.ا

ناشناس گفت...

اخیرا در ساست مجاهدین مقاله ای تحت عنوان "گل ارزوها" نوشته شده است .

دوچیز درباره این مقاله میتوان گفت :

اول شدت و حدت قدرت چاپلوسی نویسنده که واقعا شرم بر پیشانی خواننده مینشاند .

دوم ساخت و پرداخت و اسمان ریسمان چیزهایی که وجود خارجی ندارد .

در اخر نویسنده با استناد به ایه ای از سوره بقره داستان شرم اورش را به ناسوت میبرد !!!

رد پای روشنفکر چاپلوس و سناریونوبس مرتجع مغلوب در این مقاله کاملا هویداست .

اینها کجایند و مردم کجا ؟؟؟



شماره ۲۵۵

مسعودعالمزاده/پاريس گفت...

۵ آبان ۱۳۹۷/ ۲۷ اکتبر دوهزاروهژده/مسعودعالمزاده/پاريس

--- دست پدربزگهامونو فروتنانه ببوسيم !

يک نکته ى بسيارجالب توويدئوى ۱۱۱بودکه من نخستين باره که مى شنوم : ريشه ى واژه ى "مشروطه" از la charte فرانسوى ست.انگارکه "مشروطه" يعنى "لاشارته کردن.چون واژه ى "شرط" شبيه "charte" بيان ميشه،"شرط" به اصطلاح "charte"رو "خــورده". توتمام زبونها همين جوره و نمونه هاش بسياره.مثلن توفرانسه کتاب بالزاک La peau de chagrin چرم ساغرى.واژه ى "ساغرى"توترکى شده"چاغرى"،توانگليسى shagreen تولاتين Sagrin.توفرانسوى واژه ى "chagrin/غم واندوه"وجودداشته،روش سوارشده.
توفارسى لش ولوش ولشوش ازفرانسه ى lâche مياد به چم ولنگار.
"پفيوز"از فرانسه ى poufiasse/زن بدکاره مياد.
"فلانى آدم گهى يه".اين"گه"نيست،تلفظ مغشوش gueux ست/گداصفت.اين ـُ روتوفارسى نداريم.نزديکترين واژه ى موجود"گُه"هست که روش سوارشده.

اگرهم ريشه بودن"مشروطه"وla charteدرست باشه،نشون ميده که پدربزرگ هاى ما يه سده پيش،باتمام کاستى هاى دوران وايران اون زمان،تاچه ميزان هشياربودن وميخاستن جامعه روحول يه منشورقانونمندومدرن گردبيارن.
چراتو ۵۷ مانه تنها به نيم درسدى اونا نرسيديم که هيچ،باسرشيرجه رفتيم توچاه؟
آياتنهاشکست نهضت ملى بود؟ پدربزرگ وپدرمن باآخونداحسابى شاخ توشاخ بودن.بين ۱۳۲۵و۱۳۵۵چه خبرشد؟

دليلهابيشترازيکى ست،امادليل بنيادين نقش کاتاليزور"چپ"وبويژه حزب توده بودکه روى پيوندهاى مشترک بين کمونيسم وراديکاليسم شيعه(پول"دولت"ظَـلَـمه ست/ايده ى messianisme/مهدويت،شبکه ى وسيع وبسيار توده اى و(آخوند)توده اى روحانيت)کارکرد.

عامل بيمارگونه ى ذهنى،ونه عامل روشنفکرى تعيين کننده بود.ميشه حتاازپارانوياى جمعى سخن گفت.اگه يکى دوتابودميشدگفت تصادفى بوده.چراکسى باورنکردکه خودکشى تختى،مرگ شريعتى،صمدبهرنگى،پسرخمينى،رکس آبادان و...کارشاه نبود؟دونسل پيش ازماکه دوجنگ جهانى،اشغال ايران،مليونهامرگ ازگرسنگى وقحطى و... رو ديده بودن،ديد بهترى داشتن.اينهاروبايدبه ماتودرس تاريخ مى گفتن که نگفتن.تاريخ/جغرافى بى اهميت بود،نمره ش هم دو،دبيرهاش هم اکثرن توده اى.پشت همه ى اينهاهم کاگ ب وسازمان جاسوسى آلمان شرقى/استازى.سرشبکه ش هم آيت الله موسوى خوينى ها(باشه تاروزى ثابت بشه که بهشتى هم جاسوس شرق بودونه غرب).کاربهشتى چى بود؟ تدوين کتابهاى درسى تووزارت آموزش وپرورش شاه !

سال۵۶.مرکزاسلامى هامبورگ لب مرز آلمان شرقى.رييس ش خاتمى اين ور بابهشتى،وموسوى خوينى هااون ورزيردست مارکوس ولف رييس استازى.

رسيديم به مشروطه،بايدبفهميم چرامابا"دانسته هايى هزاربرابر"بيشتربايدجلوپدربزرگهامون لنگ بندازيم.

ناشناس گفت...

منصور لرستاتی خایه مال ترین ، بی مغزترین و چاپلوس ترین کامنت نویسی است که از مسعود و مریم تقریبا برای خودش خدا و پیغمبر ساخته ! ببینید تفکر بسیجی تا کجا رفته متاسفانه .
مجاهدسابق

ناشناس گفت...

هرجریانی که امروز نفش رضاپهلوی را با ایرادهای بنی اسراییلی لوث میکنه و یا به تمسخرمیگیره( باهربهانه ای که باشد) قطعا و صددرصد در خدمت شیخ و بقای ان گام برمیدارد تلبته بعضی نااگاهانه و بعضی اگاهانه و مشکوک !
چرا ؟
چون در حال حاضر اعتراضات گسترده شده و رژیم متزلزل و اماده فروریزی و ....
اگه ریگ در کفش ندارند فعلا بگذارند اینها بروند چون با رضا پهلوی به حداقل ها میتوان رسید و حتی خیلی بیشتر از حداقل ها .
اگه اینو میفهمیدن خیلی خوب بود .
اتشفشان

ناشناس گفت...

من سلطنت طلب نیستم اما تجربه مبارزاتی ۴۳ ساله ام بهم میگه رضا پهلوی تنها الترناتیوی است که حرفاش و شعارهاش شبیه خودشه واین برای من کافیه ... خصوصا که دل اکثریت جامعه با اوست واین یک امارمبتنی بر واقعیت در یک فامیل صدنفره است و انهم نه فامیلی از قشر مرفه بلکه از قشر متوسط و زیرمتوسط . ضمنا درحال حاضر به گروههای چپ که وزن داشته باشن ( اعم از مذهبی و غیرمذهبی مانند مجاهدین و چپ ها ) هیچ اعتقادی ندارم یعنی ردپایشان کاملا مملو از اشتباه و خودپرستی و ایده الوژی و بکن و نکن و بایدونباید بوده ( چیزی شبیه اخوندهای ظالم حاکم) و با روحیه مردم و خواست انان سازگاری ندارد .

اتشفشان

ناشناس گفت...

هیچ نوع آلترناتیو اسلامی در مردم با اقبال مواجه نمیشه وگرنه امروز مردم در تضاهراتشون مجاهدینو فریاد میزدند ولاغیر .
تنها آلترناتیو مقبول درجامعه جریان رضاپهلوی است چون مردم بنفع انان شعارسرداده اند واگر رضا پهلوی نتونه با حمایت مردم اوضاع را بسمت تغییر رژیم هدایت کنه قطعا از بی عرضه گیشه وگرنه همه چیز مهیاست .
آتشفشان

ناشناس گفت...

مجاهدین عادت دارن حلبی را با طلا مقایسه میکنند وبعد نتیجه برابر از ان میگیرند وبعد برای چنین نتیجه گیری کف میزنند و جشن میگیرند ...
اینم خودش یه نوع مبارزه است در خارجه !
اخونداهم استاد این نوع مقایسات هستند و پامنبری هاشونم باورمیکنند .
بدبختی که یکی دوتا نیس .
حسین

ناشناس گفت...

‏خیلی از بچه‌های سیاسی وقتی گرفتار سلول انفرادی شدند از اسلام بریدند، نه به خاطر این‌که دیدند حکومت جمهوری‌اسلامی به اسم اسلام انسان‌ها را آزار می‌دهد بلکه به این دلیل که در سلول انفرادی کتابی جز قرآن نداشتند و مجبور بودند قرآن را چند بار بخوانند و با «کلام‌الله» آشنا شدند.

یک زندانی سیاسی

ناشناس گفت...

طبق حکایت قرآن، ابرهه وقتی مشاهده کرد که اقوام مختلف برای حج به کعبه می‌روند و از این راه سود و اموال سرشاری نصیب قوم عرب بخصوص قریش می‌شود، معبدی بزرگ در صنعا بنا کرد و درصدد برآمد که حج‌گزاران را بسوی آن معبد متوجه گرداند. مردی از کنانه از این تصمیم ابرهه باخبر شد، و شبانه وارد آن معبد شد، و آستانه درب ورودی آن را با سرگین آلوده کرد. ابرهه از این ماجرا باخبر شد، و آتش خشمش شعله‌ور گردید. لشکری جرار، عبارت از شصت هزار سرباز و چندین فیل، به راه انداخت و به مقصد کعبه به راه افتاد، و عزم جزم کرد که خانه کعبه را ویران گرداند. برای خود نیز بزرگترین فیل را برگزید.

در لشکر ابرهه ۹ یا ۱۳ فیل بود. به راه خویش ادامه داد تا وقتی که به مغمس رسید. در آنجا لشگریان خود را آماده حمله کرد، و فیل خویش را نیز آماده ساخت و سوار شد، و آماده شد تا وارد مکه شود. وقتی به وادی محسر، فی‌مابینمزدلفه و منا، رسید، فیل بر زمین نشست، و از جای برنخاست تا بسوی کعبه برود. هم اینکه روی او را به طرف جنوب یا به طرف شمال یا به طرف مشرق می‌گردانیدند، از جای برمی‌خاست و هروله کنان به راه می‌افتاد؛ اما، بلافاصله، وقتی که او را به طرف کعبه می‌گردانیدند، بر زمین می‌نشست. در همان اثنا که در چنین وضعیتی بسر می‌بردند، خداوند متعال «ابابیل» را بالای سر آنان فرستاد، و آن پرندگان با سنگریزه‌های سجیل لشگریان ابرهه را نشانه گرفتند؛ و آن‌ها همه را مانند کاه خرد شده و نیم خورده بر زمین ریختند. پرندگان جثه‌هایی به اندازه پرستوچلچله داشتند.

هر یک از آن پرندگان سه سنگریزه در اختیار داشت؛ یکی به منقار، و دو تا در میان انگشتان پاهایش. سنگریزه‌ها به اندازه دانه‌های نخود بودند. همینکه هر یک از آن سنگریزه‌ها به یکی از لشگریان ابرهه اصابت می‌کرد، اعضای او را متلاشی می‌گرد، و هلاکش می‌ساخت. سنگریزه‌ها به همه آنان اصابت نکرد. پای به فرار گذاشتند، و چون امواج دریا در یکدیگر فرورفتند. در راه و بیراهه یکی پس از دیگری از مرکبشان بر زمین می‌افتادند، و بر سر هر آبشخوری در میان راه، چند تن از آنان بر زمین می‌افتادند و از میان می‌رفتند. خود ابرهه را نیز، خداوند متعال بر او دردی بی‌درمان مسلط گردانید که بر اثر آن انگشتانش بندبند جدا می‌شدند و می‌افتادند. وقتی به صنعا رسید، از شدت لاغری و نزاری همچون جوجه‌ای پرکنده شده بود. دیری نپایید که سینه‌اش نیز برشکافت و قلبش از قفسه سینه بیرون افتاد و در گذشت



👈 برگرفته از کتاب گاوها پرواز میکنند، خرها باور میکنند


ناشناس گفت...

معماری دوره ساسانی یعنی طاق گنبدی و چهارستون که بعدها در دوره حاکمیت خلفای اموی و عباسی در طرح ساخت مساجد خودرا نشان میدهد تماما از معماری ایرانی سرچشمه میگیرد حتی گنبد سلطانیه که در زمان سلطان محمدخدابنده اخرین پادشاه مغول در شهرسلطانیه (قیدار) زنجان ساخته شده به لحاظ نوع گنبد و طاق و ستونها تماما دارای اثار و تکنیک معماری ایران بوده و به معماری مغولان هیچ ارتباطی ندارد . ارگ گوگد ، بنای چغازنبیل قبل از میلاد و یا قصر اردشیربابکان درفارس ویا قلعه دختر و یا طاق کسری و صدها بقایای بنای تاریخی دیگر ایرانی مربوط به حدود ۲۰۰۰ سال پیش نشان از معماری ایرانی است حتی در بسیاری از بناهای سنگ و گچ اوایل دوره ساسانیان رگه هایی از اشکال معماری دوره هخامنشی وجود دارد که مورد توجه باستان شناسان و علاقه مندان معماری ایرانی بوده و اشاعه ترهات جعلی و تحریفی درباره نفی تاریخ ایران که از سوی اخوندهای جمهوری اسلامی مطرح میشود شاید شنونده ای در لایه های پایینی عوام پیداکند اما از نظر انهایی که ذره ای تاریخ میدانند اراجیف مشمئزکنتده ای بیش نیست .

ایران هم معماری به اندازه کافی دارد و هم قهرملن ملی ولذا ظرف ۱۴۰۰ سال گذشته بوسیله دشمنان وخصوصا اخوندها بنوعی تلاش گردیده تا عنصر ایرانیت را لوث کرده و اسلام را جایگزین ان کند و زهی خیال باطل چون امروزه جنبش هویت طلبی در مسیر مطالبه عدالت و ازادی تمام قد درمقابل جمهوری اسلامی ایستاده است و پیروزخواهدشد .

آتشفشان

ناشناس گفت...

مردم چی میگن ! اپوزوسیونها چی میگن !

یا مردم عاصی و جان به لب امده از مظالم جمهوری اسلامی توباغ نیستند ویا آلترناتیوهای مدعی ! واقعا کدامیک توباغ نیستن ؟

ظاهرا هردو جناح تو باغند منتهی تو باغ همدیگر نیستند و توباغ خودشونن !

چرا ؟

به این دلیل واضح که مردم از آلترناتیوهای خارج نشین کشک به رهبری مسعودتوجیب ریز همیشه به لحاظ زمانی جلوترند ! چون یکیار نشده که آلترناتیو اول فراخوان بده بعد مردم انجام بدهند ! همیشه مردم در داخل کشور انجام میدهند و گرفتاریهایش را قهرمانانه با آغوش باز میپذیرند و بعدا آلترناتیو درخارجه ازخواب بیدارمیشه و فراخوان به انحام میده ( البته بدون هیچ پذیرش خطروگرفتاری !)

واین پدیده جدید در تاریخ قیامهای مردمی واقعا بینظیره و باید به حق توگینس ثبت بشه !

تنها کشوری که مردمش اسیر یک نظام ایده الوژیک  جهل و جورو فساد و سرکوبگر شده اتد و هرروز کف خیابان به مبارزه با ان میپردازند و آلترناتیوهایش در خارجه کف اطاق خواب در آرامش کامل با شکم سیر و زندگی اشرافی "قهرمانانه" ! فراخوان میدن ! عجب قهرمانانی واقعا تو خارج داریم و قدرشونو نمیدونیم !

جالبه که هم به مردم فراخوان میدن و هم در مقالات مشعشع خود علیه "رضاشاه " با تمام قدرت قلم میزنند ! ( جمهوری اسلامی رو ول کردن نوک تیزحمله را گذاشتن روی رضاشاه که ۶۰ سال پیش فوت کرده رفته پی کارش )

این آلترناتیوهای خارج نشین کشک ما برای خود مرده پرست  و برای مردم مرده خراب کن نیز هستن ! و شیخ هم درپایتخت نشسته و از تاکتیک خارج نشینان کشک عشقشو میکنه و منافعشو میبره تا بقایش با تضمین مفت و مجانی تحقق پیدا بکند !  راستی نکنه این آلترناتیوهای خارج نشین کشک توجیب ریز نااگاهانه و بدون انکه خودبدانند توسط وزارت اطلاعات راهنمایی میشن ؟؟؟

اخه کدوم خری وارد جنگ اضدادمیشه و بنفع میرنده اصلی با سایر اضداد میجنگه ؟؟؟ ( در خوشبینانه ترین حالت میتونم بگم نااگاهانه و نابخردانه و ابلهانه )

بابا از تو باغ خودتون بیایید بیرون و بروید تو باغ مردم ... البته میدونم که بعلت بعد مسافت از ایران تا اروپا امدن تو باغ مردم کارساده ای نیست چون میدونم که جربزه اینکارهارا ندارند ... شما به رهبرانشان نگاه کنید ... فقط ۶۰۰ تا دفترودستک میخواد تا از اطلق خوابش بیادبیروت و لباساشو ست کنه ! بعد باید چاپلوسان دست به سینه بیایند و از عطسه و دهن دره و سرفه و "فراخوان " رهبر نت برداری کنند و کف بزنند و تا بخوان اینکارها را بکنند هواپیما خالی پریده رفته !

واقعا عجب گیری کردیم ما که باید شاهد پدیده هایی باشیم که تاکنون تاریخ بشری به خودندیده است .

وقتی میشنوم که مردم کف خیابان پشت رژیم را لرزانده اند حالم جامیاد اما وقتی میشنوم که این الترناتیوهای کشک خارج نشین توجیب ریز ( رنگ و وارنگ) بصورت ریموتی ! زر مفت میزنن حالم گرفته میشه که چرا زر مفت زدن جاشو با مبارزه پراتیک و تنگاتنگ با مبارزات مردم عوض کرده ؟ نکنه مده و ما خبرنداریم ؟

ازاونا بدتر تلویزیونهای ماهواره ای - اینترنتی معلوم احال و مشکوک الحال هستند که در شرایط کنونی کارشون شده روزی ۲۴ ساعت بحث و سخنرانی برعلیه رضاشاه ! اخه چرا ؟ این چیزارو میبینم که متوجه میشم رژیم رفتنی است وگرنه خارج نشینان برای حفظ جمهوری اسلامی و اخوند به تکاپو نمیافتادن و دست وپا نمیزدند .

اگه مردم جان برکف خیابان برعلیه رضاشاه شعاردادند شماها هم بدید ولی وقتی برعلیه اخوندها شعارمیدهند چرا شما برعلیه رضاشاه مینویسید ؟ یا ماموریته ! یا معذوریت !  وگرنه اینقد هول نمیکردند .

حالا جالبه بعضی میگویند اگر اکثریت مردم اشتباه کنند ما نباید بکنیم ! اینم تو این اوضاع و احوال ازاون حرف های عجیب و غریبه ( نمیخوام بگم رژیمی !) چون ممکنه یه ژست روشنفکری باشه اما قطعا اشتباه به وسعت تاریخ .

متاسفم که بگم امروز کلیه الترناتیوها و منتقدین جمهوری اسلامی فرمون اصلیشونو رژیم میچرخونه ! مهم نیست که خودشون میدونن ویا نمیدونن ... مهم اینه که رژیم برای بقای خودش درخارج همه کاری میکنه تا مبارزات درداخل با موفقیت و پیروزی همراه نشه .

اگه این مطلب ساده را میفهمیدید خیلی خوب بود .

اتشفشان



ناشناس گفت...

مخالفین جمهوری اسلامی با همه دفترو دستک و پول و رابطه و خدم و حشمشان اندازه یک کارگر هفت تپه نه شعوردارن ونه جربزه ... چرا ؟

کل سخنرانی های اعتراضی کارگران هفت تپه را گوش کردم یه شعار برعلیه رضاشاه توش ندیدم و هرچه بود فریادبرسر جمهوری اسلامی بود اما مخالفین جمهوری اسلامی یا همان انواع الترناتیوهای خارج نشین کشک همه زورشونو متمرکز کردن به فریاد برعلیه رضا شاه و گهگاهی هم فراخوان !

یک جو و هجمه همگانی در خارج ازسوی اپوزوسیونها برعلیه رضاشاه بوجودامده و این نشانه یعنی همه اپوزوسیون و الترناتیوهای کشک خارج نشین یجورایی توسط اطلاعات اخوندی هدایت میشوند ... حالا یا بخاطر بندناف ایده الوژی اسلامی است ویا بخاطر نفوذ ویا بخاطر تشکلات ساختگی از سوی رژیم ... فرقی هم نداره و تنها مشخصه اش امروز در شعار علیه" شاه و شیخ" خلاصه میشه و از اونجایی که شیخ درقدرته بنابراین همه این پروژه برعلیه رضاپهلوی سازماندهی شده است اما درداخل مردم خوشبختانه مسیرشون توریل الترناتیوهای خارج نشین کشک نیست .

من سلطنت طلب نیستم بلکه اینو میفهمم که تواین شرایط هرنوع حمله به رضاپهلوی یعنی همراهی با رژیم و خاک پاشیدن برمبارزات داخل کشور ولاغیر

اتشفشان

مسعودعالمزاده/پاريس گفت...

۲۹ آبان ۱۳۹۷/ ۲۰ نوامبر دوهزاروهژده/مسعودعالمزاده/پاريس

چرااين همه سمپاشى عليه رضاشاه ؟

دستگيرى وتيرباران توده اى هادرزمان شاه رخ دادولى نوک حمله ى اينهاروى رضاشاه ست.ريشه ش ؟ کشتن تيمورتاش.اينکه دسيسه بود،ازش واهمه داشت،دست انگليس توکاربود،ممکنه درست باشه يانه.اماشکى نيست که تيمورتاش اسرارسرّى دولتى روداده بوده به روسها.بى اجازه وبدون اطلاع به دولت رفته بوده باوزيردفاع شوروى ملاقات محرمانه کرده بوده.اينکه انگليس هاجريان رولودادن توجيه خيانت نيست.تيمورتاش جاسوس بود

پيش ازجنگ جهانى دوم،مسئول تشريفات ارتش فرانسه باسرهنگ دويى بودخوش تيپ،اشراف منش باقددومترى(که نمى شدباهاش ازموضع"بالا"برخوردکرد!).دراين رابطه توپاريس با"توخاچفسکى"سرفرمانده ارتش سرخ ملاقات ميکنه.بعدمى بردش نمايش واحدهاى ارتش.اون ميگه"ارتش تون خيلى شيکه،بدردموزه ميخوره!"راست مى گفته.

اين جناب سرهنگ سالهابه ستادمشترک نق ميزده که اين ارتش تى تيش مامانى واون خط ماژينو باهزينه ى سرسام آور،درصورت حمله ى خارجى يه روزه ازهم مى پاشه.اوناميگن"اين قاطيه.کسى که ازخط ماژينوردبشه،ازمادرنزاييده".برميداره طرحش روکتاب مى کنه بنامArmée de métierارتش حرفه اى.چون نمى تونستن بيرونش کنن،ازمدارفرماندهى ميذارنش کنار،اين شغل تشريفاتى رو به ش ميدن.توخاچفسکى اين کتاب"ارتش حرفه اى"روبرميداره باهاش ارتش سرخ روزيروروميکنه.استالين باتوطئه ى آلمان هاسرشوميکنه زيرآب.آلمان هااينوجشن مى گيرن ---سرارتش سرخ روپرونديم---
نام اين افسرفرانسوى : سرهنگ دو شارل دوگل
دوگل زيرجلکى کسى رونديد.

تيمورتاش براى ملاقات باوزيردفاع شوروى نه مسئوليت نظامى داشت،نه اجازه ونه ماموريت.به عنوان سرپرست شاه بعدى ووزيردربار،کارتيمورتاش خيانت بود.برخوردرضاشاه بسياردرست بود.تيمورتاش طرح کودتامى ريخته،دستش روشد.همه جارسمه:پرداخت چنين "قرض"هايى"قسطى"نيست،"نقد"ه و"درجا".درباره ى ديگران،موردبه موردبايدبررسى کرد،براى اين يکى،دستش دردنکنه.رضاشاه،روحت شاد!

پل ورسک که شاهکارى ست(وهمين امروزدراستفاده)رو يه مهندس دانمارکى ساخت.براى ردشدن اولين قطارميده مهندس دانمارکى روبکنن توآلونکى زيرپل تو درّه.قطارردميشه،ميگه بياريدش بيرون،هرچى خواست به ش بدين.هزينه ساخت راه آهن شمال واين پل با ماليات کمى روى قندوشکرتامين شدونه قرضه خارجى.دربازديدى ازشمال مى شنفه يه دخترشاليکارداره آوازميخونه،ميگه بفرستينش راديو تهران:ميشه دلکش.به هنگام تبعيد،باخودش يه جعبه ى کوچک برداز خاک ايران،هرروزاين جعبه روبازميکرده،بوميکشيده وگريه ميکرده
رضاشاه دورازايران دق کرد

کاش تبعيدى هاى امروزدرسى بگيرن ازاين بزرگ مرد

ناشناس گفت...

من سلطنت طلب نیستم اما اینو با تمام وجودم تو این ۴۰ سال لمس کردم و موهای سفیدم گواهی میدهند که :

سگ رژیم شاه میارزید به کل عمر ۴۰ ساله جمهوری اسلامی .

از موقعی که این علمای اعلام با " پدربزرگوار و رهبر مستضعفین " پاشونو گذاشتن تو ایران تا به امروز حجاب که اجباری شد ... کارگررا که شش ماه شس ماه حقوق نمیدن .... کارگر گرسنه را که شلاق میزنن و تعزیر میکنن ... دست و پای مردم گرسنه را که قطع میکنن .... دخترای بدون روسری یا کم حجاب را که کتک میزنند ... اسید که روی صورت دختران مردم میریزند ... بیش از ۴۰ هزار جوون  این منلکت را که اعدام کردن و میکنند ... فحشاء را که گسترش دادنند ... دزدی و اختلاس و چپاول ثروت مردم که کار اصلی شونه .... جامعه را که به سمت قرن اول هجری برده اند و دنبال پیاده کردن دستورات محمد مصطفی پیامبر اسلام که هستند ... به نوجوانان مردم که تجاوز میکنن و مورد عفو هم قرار میگیرن ... دریای شمالو که دادن به روسها ... دریای جنوبو که دادن به چینی ها ...

زندگی مردم را که نابود کرده اند و کودکان کار و زباله گردی و گورخوابی و صدها بدبختی دیگر ....

حالا تو این اوضاع و احوال یارو میاد تو تلویزیون ماهواره ای و اینترنتی علیه رضا شاه سخن میگه !!!!!

سگ رید تو این الترناتیوها و اپوزوسیونها با هر ادعایی که دارن .  شیخو ول کردن چسبیدن به شاه !!!! انوقت قبول هم نمیکنند که بازیچه وزارت اطلاعاتن !!!

من سلطنت طلب نیستم اما اینو میدونم که مخالفین رضا شاه درشرایط کنونی عوامل جمهوری اسلامی هستند ( یا آگاهانه ویا نااگاهانه)

غیراز این چیزی دیگه تو کتم نمیره .

اتشفشان

ناشناس گفت...

دوستان عزیز !

اگه بتونیم واقع بین باشیم و واقعا دنبال تحقق عدالت و ازادی و یکپارچگی سرزمینمون باشیم نمیتونیم وجود رضاپهلوی رو بعنولن معتندترین و روشن ترین و صادق ترین نمادی که در دل اکثریا مردم ایران هست را منکر بشویم .

بحث من رضا پهلوی به اعتبار شاهزاده بودنش نیست بلکه بحث من دقیقا ماهئیت و شخصیت و کاراکتر خودشه و قلمیلی ایشان نباید ذهنیگرایی منفی در بعضی بوجود بیاره .

اگر به مجموعه صحبتهای ایشان گوش کرده باشید بهیچوجه دنبال شاه شدن نیست او واقعا ازادیخواه است و لتقاقا ادم با ظرفیتی است و بسیار متین و بردبار .

در بدترین حالت ممکن او یک لیبرال - دموکرات است و قطعا یک لیبرال - دموکرات از یک اخوند فقیه خودرای یک میلیون برابر برای مردم و کشور بهتره . حداقلش اینه که مملکت یکپارچه میشه و رفاه سراسری نهادینه میشه و ازادیهای شخصی و اجتماعی محقق میشه و احزاب ازاد میشن و فقر و فحشا و دزدی نفی میشه و ازادی بیلن خواعیم داشت و بسوی جنگ نخواهیم رفت و با جهانیان دوستی و تعامل خواهیم داشت و زندانی سیاسی نخواهیم داشت و بلنولن محترم در انتخاب پوشش ازادخواهندبود و مانند کره شمالی هم نخواهیم شد .

اینهارا باید توجه کنید . حتی اگر چپ هستید شما میتوانید با ایشان برای فعالیت ازادانه بدون هیچ ممانعتی به تفامل برسید . ایشان یک انسان ازادیخواه و مدرن هستند ونه سرکوبگرومرتجع .

به عقیده من درحال حاضر وارسته تر و شایسته تر از ایشان نداریم و اگرهم داشته باشیم هنوز شناخته نشده است . وجود ایشان یک فرصت تاریخی است ‌ .

درحال حاضر اپوزوسیونها صلاحیت لناخاب شدن ندارند .

رک بگویم ... اخه چه کسی رو داریم ؟ اگر مثلا رهبر حزب کمونیست کارکری مد نظر شما خواننده گرانی باشه که باید بپذیرید ایشون فقط ادسط ۱۰۰ تا ۵۰۰ نفر شاید مورد تایید باشه و انهم در خارج از کشور ! اگر مثلا اقای مهاجرانی یا گنجی مدنظرتون باشه که انها سرباز نظامند و در بین مردم طرد شده هستند . اگر منظورتان مسعود و مریم رجوی است  با وجودیکه انها افراد خوبی هستتد اما دربین مردم پایگاهی ندارند و از طرفی سیستم فکریشان یجورایی برمبنای ولایت و رهبرزدگی است و با دوران معاصر نمیخونه ..‌ انها در بهترین حالت دنبال حکومتی هستند که اولا درراس باشن و دوما یک مشت چاپلوس مرتب جلوشون دولا و راست بشن و عین سیستم کره شمالی بشوند درمرکز جامعه و بقیه هم بشوند پامنبری و دوب شده !

چریک فدایی خلق هم که مورد اقبال مردم قرار نمیگیرند ..

بنابراین تنها گزینه ای که میتواند عدالت و ازادی واقعی و رفاه و پیشرفت را برای اسران تضمین کند اقای رضا پهلوی است .

من سلطنت طلب نیستم اما به انچه گفتم مطمئن هستم .



اتشفشان

ناشناس گفت...

درود با بخش اعظم صحبت هاتون موافقم اما جا داره بگم در مورد شخصیت مسعود و مریم رجوی بسیار اشتباه میکنید یکی از صمیمی ترین دوستانم در دانمارک فرزند اعضا سازمان و به اصطلاح میلیشیا بود که خواهر و مادرش هنوز عضو سازمان هستند ، بعد از امسال اکبر گنجی(اکبر پونز در اوایل سال ۵۷) که ننگ هر ایرانیه متعفن ترین شخصیت رو در بین اپوزوسیون دارند
یادمه مستندی رو دیده بودم که یکی از اعضا چریک های فدایی رو دادگاهی میکردند حرفی زد که خوب یادمه:تا توی جامعه نباشی نمیتونی دردشونو بفهمیو کاری کنی واسشون ملت مبارزه مسلحانه رو نمیخواستن حتی اگه زیر علم اخوند ها باشن
مناسفانه تو این دوران خوشبحال ج ا چون اپوزوسیونش بیشتر به سیرک شبیهه تا یک اپوزسیون با پرستیژ اما بین همین اپوزسیون هم رضا پهلوی هم از محبوبیت بسیار بسیار بیشتری نسبت به بقیه در خود کشورمون بر خورداره و هم مواضع روشن تر و دموکراتیک تری داره
کاری به دور و بریاش ندارم اما خود شخصش سلطنت طلب نیست بیشتر نظام مشروطه مد نظرشه
عرفان

‏«قدیمی ترین ‏‹قدیمی تر   ‏1 – 200 از 290   ‏جدیدتر› ‏جدیدترین»