دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۲ بهمن ۱۲, پنجشنبه

بیست و سه کالبد شکافی.کالبد شکافی ها . و بررسی علل تعفن و تلاشی جنازه های عرصه سیاست. اسماعیل وفا یغمائی


کالبد شکافی شماره 23 درگذشت دکتر منوچهر هزار خانی  
کالبد شکافی شماره 22،ایلخانها،آلترخانها،اپوزخانها.و سخنی تلخ
کالبد شکافی شماره بیست و یک. نگاهی به پیام آقای مسعود رجوی درباره تحریم انتخابات و کنکاشی در برخی زوایای آن. اسماعیل وفا یغمائی

کالبد شکافی شماره بیست. اسلام ستیز یا اسلام ستا کدام در کنار خامنه ای ایستاده اند

کالبد شکافی شماره 19هشدار کمیسیون دروغ و تهدید و تهمت ووقاحت رهبری بیمار

کالبد شکافی شماره .18.سفر به مرزهای تنهائی و هراس یک رهبر دربیراهه ها

 کالبد شکافی شماره هفده و نیم بررسی عمق ومحتوای یک نوشته فراتر از یک نوشته 

کالبد شکافی ها. شماره 17. پرنسیبها ودر شناخت پرنسیبهای یک رهبر ..

کالبد شکافی شماره شانزده یک جنایت قتل معلم فرانسوی ساموئل پاتی ونگاهی به ریشه ها

کالبد شکافی شماره پانزدهم کالبد شکافی یک نوشته سراسر وهن و دشنام و درودی به دکتر محمد قرائی گفتار‬ نخست

کالبد شکافی شماره چهارده و یک منطق سیاسی وو انقلابی! درقتل قاضی منصوری. اسماعیل وفا یغمائی

کالبد شکافی شماره 13 کالبد شکافی شیطانسازی ورئیس کارخانه شیطانسازی

کالبد شکافی شماره .12کالبد شکافی بیماری نجاستخواری سیاسی و عقیدتی

کالبد شکافی شماره یازده. کالبد شکافی یک کالبد شکافی علیه مصداقی و یغمائی.

فیلم:کالبد شکافی شماره 10 . کالبد شکافی یک توطئه مضحک و همصدائی ولی فقیه و رهبر عقیدتی

کالبد شکافی شماره 9 کالبد شکافی یک انحطاط ، فساد و بحران  سیاسی، اخلاقی و تشکیلاتی یک سازمان در یک فیلم 

کالبد شکافی شماره هفتم. در چگونگی شناخت تاریخی ، اجتماعی ورستاخیز مجدد خمینی و حزب الله ش
کالبد شکافی شماه 6 یک ارتباط مستقیم و یک برنامه تلویزیونی.
جدید:کالبد شکافی شماره پنج. کالبد شکافی دو اسفتکتر و دو صندرقیط وارتباط آن با شاعران ، ناپلئون هفتم وآلکساندر دوما و غیره
کالبد شکافی شماره(4) بحث بسیار شیرین نظری ادبی فلسفی هواداران
کالبد شکافی شماره 3 . کالبد شکافی یک میز گرد تلویزیونی علیه امیر وفا یغمائی
کالبد شکافی(شماره2) یک پرونه و یک اتهام کثیف علیه امیر وفا یغمائی
فیلم:کالبد شکافی(شماره1) یک سئوال از پسری که میخواهد صدای مادرش را پس از شانزده سال بشنود ویک پاسخ
--------------------
در این لینک میتوانید میز گرد مربوطه را بشنوید
ارتباط مستقیم بحران سرنگونی و تشبثات رژیم آخوندی علیه مقاومت ایران

۹ نظر:

​مسعودعالمزاده/​پاريس گفت...

۲۲ اردیبهشت ۲۵۷۹ ايرانى ۱۱ مه ۲۰۲۰ مسعودعالمزاده ​​ ​پاريس / A

استاد یغمایی،

فروتنانه توجه شما را به چند نکته جلب می کنم

۱ دفاع جانانه شما از امیر،تنها از فرزندتان نیست (که البته وظیفه هر پدری است) دفاع از حق و اصول است.نسل مارا جوری بارآوردند که از "دیگران" دفاع کنیم واین گاه به یک نقطه ضعف تبدیل میشود
۲ این جماعت ابله(دارودسته رجوی) پس از اینکه دیگردرمیهن تی وی نیستید،بخیال خودشان شمارادررسانه ها"دفن" کردند
مبحثی است در فیزیک بنام(élasticité:کش سانی) کم و بیش حالت بالا جهیدن یک توپ در برخورد به زمین است.یکی از بالاترین ضریب های کشسانی را فولاد داره.گلوله فولاد روی جسم سخت راحت بالا میاد.تو میهن تی وی شما تک بودید،پیش مانی جمعی است،سطح بحث ها بسیاربالاتره، مستندتره و میزان شنود روز اول اینجا از دوهفته آنجا بیشتره.ضریب کشسانی از یک هم بالاتربود،خورد زمین رفت یازده بار بالاتر ! کار اون بابا داره میکشه به قرص اعصاب.
۳ شاخه ای از روانشناسی هست بنام "شخصیت شناسی" (caractérologie)از (René Le Senne) که اگر چه کمی دمده شده اما به مدلهای بهتری رسیده. پایه این شخصیت شناسی، دسته بندی روانی افراد بر مبنای سه (یا پنج) ویژگی بنیادی است. این دسته بندیها "ارزشی" نیست، هیچیک بهتر یا بدتر از آن یکی نیست، اما با هم یکی نیست. حال اگر شما یکی از این ویژگی های بنیادی را جابجا کنید، تعادل روانی فرد به هم میخوره و این آن کاری است که این جماعت دریوزه دارند میکنند.وعصبی کردن یکی شه.باید خونسرد بود و "خود" ماند
۴ "کرکری خواندن".اینها سدبارسرمن این برنامه هارو پیاده کردن.هربار پس از لت و پار شدن پاشدم کتم رو تکوندم و گفتم "بالاتری زورتون همین بود ؟ جمع شدین پول دادین،اعمال نفوذ کردین، دروغ گفتین، به یه مشت لات جلنبر پول دادین زیر پتیشن امضا کنن،آخرش همین ؟ عجب بی عرضه هایی هستین".راهم را ادامه دادم و مثل گلوله فولاد پریدم بالاتر.کرکری هم خوندم !
هربار دست شان بیشتر رو شد، هیچ غلطی هم نتونستن بکنن.
۵ این بابا واون زنش درک فلسفی ندارن، الله بختکی میرن جلو با اعمال مثالهای بی ربط به امید اینکه جواب بده و نمیده. مثه فالگوش های چارشنبه سوری : گوش وایستا،اولین چیزی که شنیدی رو بردار و تعبیر کن.
باور کنید این شوخی نیست. تو مشهد نبات درست می کنن. شکرراتاحداشباع درآب جوش حل می کنن. یک سری نخ قند که به هرکدام چند تکه خرده نبات وصل شده رو توش آویزان میکنن. باسرد شدن، این شکر اشباع شده دور این نخ ها بلور(کریستالیزه) میشه و میشه نبات. اگر این نخ ها نباشه، نباتی هم درست نمیشه. کار اصلی دارودسته رجوی اینه که با الهام از این "مدل"، هر گونه تشکلی رو از هم بپاشونن تا در موقع تغییر تنها و تنها "نخ دارودسته" خودشان بمونه تا تنها انتخاب باشن. خمینی هم همین جوری به قدرت رسید. در سال ۵۷ تنها و تنها "نخ" خمینی بود که آویزان بود. نتیجه اش را دیدیم

​مسعودعالمزاده/​پاريس گفت...

۲۲ اردیبهشت ۲۵۷۹ ايرانى ۱۱ مه ۲۰۲۰ مسعودعالمزاده ​​ ​پاريس / B

۶ این "میز گرد تلویزیونی" مسخره رو چند نفر دیدند ؟ یک بیستم برنامه های شما هم نیست.البته باید پاسخ داد،اما اگه سگ نازنینی پاچه منو بگیره، من دولا نمیشم پاچه شو بگیرم.میگم"چخه"ورد میشم.وقت صرف کردن به اینها، کم گذاشتن از روشنگری های شماست.برنامه های میهن تی وی داشت میرسید به نقطه خطرناک تحلیل سالهای ۶۰ و ... قطع شد !
۷ این سوژه ها بطورعمیق بررسی نشده : دیدگاههای شریعتی، دیدگاههای محمد حنیف نژاد، نامه ها، دفاعیات و گفته های افراد شاخص (سعید محسن، رضایی ها) و ارتباط تنگاتنگ دیدگاههای آنها و خمینی و پیوند آن با نکبت ۵۷. مهم اینهاست و نه اراجیف قلم کش های رجوی.
۸ سال ۲۰۰۹ فیلمی از"ارتش سرخ ژاپن" بیرون آمد بنام (United Red Army).اگر دست تان رسید ببینید، درست مثل سرنوشت اون دو "ره بُر"،با تصفیه های درون تشکیلاتی.
۹ من وقتم رو برای دیدن سایت های این جماعت الدنگ هدر نمیدم.اما اگرتهمت "جاسوسی" به نفع رژیم توش باشه(حتا اگر پاک هم کرده باشندردش هست)،کافیست یک کپی اکران از آنرا با ترجمه خودتان به دادستانی یا کلانتری محل بفرستید،باور کنید تا خرخره میرن تو دردسر.این متن قانونی است : اگر کسی در جریان عملی تبهکارانه باشد و آنرا به پلیس اطلاع ندهد،شریک جرم محسوب میشود.اگر کسی اطلاع نادرستی پخش کند که پلیس پس از تحقیقات به این نتیجه برسد که نادرست بوده،به جرم هدردادن وقت پلیس مجرم محسوب میشود.بماند که فرد متهم شده نیز میتواند ادعای خسارت کند.آن خبرنگارسوئدی میتواند ادعای یک ملیون غرامت کند و این برای اون بابا و عیالش که جونشون به پولشون بسته،کشیده آبداری است.اگراتحادیه ژورنالیست ها بیایند پشت قضیه که میره تا ده ملیون
۱۰ این اسلام اسلام اسلام کردن این جماعت دریوزه از سر اعتقاد نیست.اینها یه مشت پاچه ورمالیده اند که تنها انگیزه شون پوله و قدرت و"مجاهدهٔ" کردن و با بزرگان لاس زدن (اونهم از سر عقده حقارت).مرحوم "هانس دیتریش گنشر" دوتا کلاه داشت، یکی روش نوشته بود "وزیر امور خارجه" یکی اش "رییس حزب لیبرال".هروقت میخواست بره ایران برای بستن قرارداد، یک هفته قبلش کلاه "رییس حزب لیبرال" رو میگذاشت سرش، یک ملاقاتی با مجاهدین میکرد،بعد اون کلاه دوم رومیگذاشت سرش میرفت ایران و با دست پر برمیگشت.اینها هم دلشون به این خوش بود که تحویلشون گرفتن
دلیل این اسلام بازی اینها پیش منوچهری دامغانی است و قصیده زیبای "وصف طبیعت"

شبی گیسوفروهشته بدامن / پلاسین معجر و قیرینه گرزن
...
پدید آمد هلال از جانب کوه / بسان زعفران آلوده محجن
چنان چون دو سر از هم باز کرده / ز --- زرّ مغربی --- دستاورنجن

قیمت نفت سقوط کرده بود، با این جریان کرونا بیشتر سقوط کرده.عربستان دیگه پولی نداره،اینها افتادن دنبال "زرّ مغربی".
یا باید دنبال آگاهی مردم باشند (که نیستن، اینها هم دنبال سوارشدن به گرده مردم نا آگاهند)، یا دنبال اسلام اسلام کردن و دریوزگی برای "زرّ مغربی".
۱۱ تا آنجا که به امیر برمیگرده،اینها دارن از حسادت می ترکن.آرزو و هدف اینها اینه که هرکسی که ازاینها جداشد، باید کارش بکشه به "بیمارستان، تیمارستان یا گورستان". دید ابلهانه این بابا (رجوی) اینه که "عضو" بدون بدن (سازمان) نباید زنده باشه.اولین کارشون هم تهمته و تحقیره.
امیدوارم که بشنوم که امیر نه دکترا،که فوق دکترای تخصصی اش رو در این رشته ای که روز به روز مهم تر خواهد شد گرفته.با آرزوی بهروزی برای امیر، یار زندگی اش و سیمین نازنین. و امید ازادی مادرش (که هم میهن ماست) از چنگال اون پیره پفتال

چالشگران گفت...

علی گفت :‌ قبل از اینکه اکرم حبیب خانی به تلویزیون بیاید شما آنچنان مطرح میکردید که به یک سوال ساده و یک جواب ساده مسئله حل میشد حالا که آمد در تلویزیون و دیدید که برخلاف گفته چند سال پیشتان که مسئله مرگهای مشکوک را مطرح میکردید و یا اقا زاده امیر با زبان خودش میگفت برای مستند سازی خبرنگار برده بود خوب دیگه فکر کنم مجاهدین به خواسته شما عمل کردند و خانم حبیب خانی با جهان بینی شما که چند بعدی است خوب اینقدر آزادی داشت که انتخاب خودش را بگوید حالا این گفته ممکن است به مزاج شما و امیر خوش نیامد ولی خوب به آنی که شما خواسته بودید پاسخ داد حالا مشکل چیه شما دم به ساعت میشنید ویک ساعت کالبد شکافی میکنید بقول خودتان شما دیگر تصمیم گرفته بودید که به فرد نپردازید و به موضوع بپردازید چون این کالبد شکافی ها اولش توهین به خودتان است و به درخواستتان چیکار دارید اصلا خانم حبیب خانی انتخاب کرده در آن دژ بقول خودتان زندگی کنه شما در اینور دنیا به فحش و ناسزاهایان به تاریخ و امام و پیامبر که اصلا کاری ندارید که به عقاید یکسری انسانها توهین میکند خوب اقا جان تو فهمیدی بد هستند باشه بد باشند تو دنبال نکن ولی همه را ابله به حساب نیار که میگید اگر یک موقعی مردم ایران شما را انتخاب کردند میفهمم که چقدر هنوز در افکار قرون وسطایی هستند و من شناختی نداشتم اقای یغمایی مطمئن باش یکسال دیگر چیزهای دیگری را خواهی شناخت ولی دلیل نداره همه دنبال روی شما باشه میتوانید تبلیغ کنید که شما درست میگویید ولی زشت است که اینجوری به عقاید دیگران توهین میکنید. تمام

esmail گفت...

جناب چالشگر به چالشت ادامه بده ممنون شما سالها مانده است تا اساسا مسئله را درک کنی ممنون

ناشناس گفت...

شایدم این چالشگر هیچوقت مسئله رو درک نکنه و تا پایان زندگی در این " چالشگری"! دست و پا بزند .
ممد

​مسعودعالمزاده/​پاريس گفت...

۲۷ اردیبهشت ۲۵۷۹ ايرانى ۱۶ مه ۲۰۲۰ مسعودعالمزاده ​​/ ​پاريس

جناب "چالشگران" !

عجب اسم مستعارپرطمطراقی، این جمع بستن و خود گنده کردن،نشانه نیاز روانی است به یک پناهگاه. شاید هم ترکی باشه : "چالیش" یعنی کار و کارکردن. شاید هم اسم خاص کسی است که "گر" (کچل و کنف) شده !

چنین اسم هایی مال اون مسئولین دارودسته رجویه که با این اسمهای پر اهن و تلپ میخان کسی نفهمه چقدر بیسواد و توخالی اند. حالا داریم میفهمیم (با برنامه های تلویزیون مانی) که این همه علی علی علی میکنن که چنین بود و چنان بود، که خدا ازش اجازه میگرفت تا بشر رو خلق کنه یا نه، که عالم به غیب بود، همای رحمت بود، شه ملک ذوالفتا بود، سایه هما بود، یه میلیمتر از خدا کمتر بود، شیر حق بود و ... دست آخرش نامردی بود که از پشت میزد، خُدعَـــه میکرد، به طرفدارهای خودش رحم نمیکرد، یه روزه چارسد نفر رو سرمی برید،از گدایی رسید به میلیاردری و شاهی. بقیه رو تحریک کرد عثمان رو بکشن تا به خلافت برسه، اما کار که بالا گرفت میخاست همین هارو تحویل بده، از زمین و زمان خبر داشت اما بیخ گوش خودش چون میخاست رفقای خودش رو بفروشه، اونها علیهش توطئه کردن و این بابا خبر هم نشد. کو ؟ کجا رفت جبرئیل ؟
همه اش قمپز بود !

ما تو اون دارودسته رجوی که بودیم، یکی بود که اسمش رو گذاشته بود "فرهاد". بعد که بقول آقای یغمایی شد (MN) یعنی مسئول نهاد، دید اسمش به اندازه کافی "قمپز" نیست، ورداشت اسمش رو گذاشت "تیمور" ! بنام این جنایت کار ایران بر باد ده. برای اینکه اسمش "با ابهت" باشه ! این اسم های گنده و توخالی منو یاد اون تیمور قمپز میندازه !

خب جناب قمپز السلطنه چالشگر ! حسابی از مرحله پرتی. بذار برات ساده توضیح بدم. محمد حنیف نژاد آدم شریفی بود، سازمانی چریکی درست کرد. اینهمه آدم با الهام از او رفتند و کشته شدند، این بزرگوار دهشاهی سواد نداشت. ازشاه کینه داشت، درست یا نادرست، اما یکبار نکرد قرآن رو از سر تا ته بخونه. مهدی رضایی در دفاعیاتش میگه "رژیم شاه خائنه چون ساواکی ها درب خانه حضرت آیت الله العظمی خمینی را آتش زدند". آرم سازمان رو رضارضایی کشید، در نبردی نابرابر با مزدوران تا دندان مسلح رژیم شاه وابسته به امپریالیسم به شهادت رسید [یک مشت حرف مفت]، مقلد خمینی بود و یه بار رساله اش رو نخونده بوده با این همه افتضاحات توش. امروز دفاعیات اینهارو بخون، کودکانه است. حرفهای دانتون در ۲۵۰ سال پیش، امروز ۹۵ درسدش درسته، کودکانه نیست. رضا رضایی میگه "آن روزی که ما به قدرت برسیم، چنان حمام خونی بپا کنیم که انقلاب و انقلابیون در آن تطهیر شوند" که تهوع آوره.
"عقاید یک سری انسانها" ؟ کی گفته که باید به هر اعتقادی احترام گذاشت ؟ آزادی اندیشه به معنای درست بودن اش نیست.
وقتی مولوی میگه "هر که این آتش ندارد نیست باد" این از نازیسم تنها "هایل هیتلر" رو کم داره.
وقتی میگه "نفس خود را زن بدان از زن بتر زانکه زن جزویست نفست کل شر".
وقتی میگه "تا تو دربند زری چون کافران جای گند و شهوتی چون کاف ران" [کاف ران یعنی آلت تناسلی زن]
وقتی قرآن میگه "الرجال قوّلمون علی النساء"
وقتی تو رساله خمینی نوشیه "وطی در دبر زن حائزه کفاره ندارد"
برو تو چشم مادرشریفت نگاه کن و اینهاروبگو (با استناد به مولوی و علی و قرآن) تاباملاقه بزنه تو مخت تا سر عقل بیایی.

وظیفه عنصر روشنفکر همینه : آگاهی دادن به مردم. رک ! اگه خایه شو نداری، برو دنبال چالیشماق.
من انگشت کوچیکه این بزرگواران هم نمیشم، اما جگرشو داشتم به حزب اللهی های محله مون رساله خمینی اون "وطی در دبر زن حائزه کفاره ندارد" رو نشون بدم. ریختند سرم و کم مونده بود بکشندم. این جمله رو رضارضایی مقلد خمینی ندید ؟ از اینها هزار تاش هست. اینها این همه تضاد و ارتجاع رو تو لجنزار قرآن ندیدند ؟ مجاهدین و شریعتی در بقدرت رسیدن این نجاست اسلامی نقش داشتند.
گفتم بازهم تکرار میکنم ؛ شریعتی و مجاهدین در به قدرت رسیدن این نجاست اسلامی نقش بنیادی داشتند. ما بجای جنگ مسلحانه باید با الهام از دوران رنسانس می پرداختیم به افشای تئوریک قرآن و اسلام در دوران شاه. میشد کرد. درد این بود ما اسلام زده بودیم. اشکال از خمینی نبود، از ما بود.
دو نسل در جا زدیم. حالا می کنیم. به گور پدر "اعتقادات نجاست بخشی از مردم".
تو خایه اش رو نداری، خیلی ها دارند. بدا بحال تو و اون رهبرت که بهتر از خمینی نیست.
ما به عقاید اونها وقتی احترام میذاریم، که برخلاف کرامت انسانی و برابری شهروندی نباشه، وگرنه خوابشو ببینی که به ما به این لجن اسلامی تکریم کنیم.

ناشناس گفت...

مشکل طرفداران این فرقه این است که باید دنباله رد باشند.تمام تلاش آقای یغمایی و آقای مصداقی این است که خرد را اساس و پایه قرار بدهید .
اما کسانیکه در این فرقه صحبت از خرد میزنند عملکرد آنها به این گونه است که چطور بهتر چاپلوسی کنند.از اینرو است که دیده میشه فرهنگ اینها طی ۴۰ سال هیچ تغییر نکرده و آدمهای مستقلی نیستند هر چند اگر صد سال خارج از ایران زندگی کنند.
در آخر آقای یغما یی در کارتان موفق باشید.که متاسفانه ممکن است عده ای مساله امیر را فردی ببینند ولی در اصل یک فرهنگ است.

ناشناس گفت...

آقای یغمایی عزیز درود بر شما
و درود بر پایداری شما در مقابل گرگان گرسنه ای که فقط برای یک درخواست انسانی پسرتان برای دیدار مادرش این چنین مورد حمله و هجوم گرگان گرسنه قرار گرفته اید و درود بر امیر این جوان رشید پاک دل و مهربان که راستی و درستی و صداقت از سر و رویش می بارد . امیر را وقتی خیلی کوچک بود با مادرش در پایگاه بدیع زادگان دیده بودم . تا اینکه در جنگ آمریکا با عراق او را با دیگر بچه ها به خارج فرستادند امیر 14 ‌ساله شد و مجددا به اسم دیدار مادر و پیش مادر بودن و سایر ماجرا های مغزشویی او را گول زده و دو باره به عراق آوردند . این بار پس از سال ها او را در نشست مسئول اول مجاهدین مهوش سپهری دیدم. جوانی 14 ساله و ریزه اندام که لباس سبز رنگ ارتش آزادی بخش پوشیده بود و غم و اندوهی فراوان وجودش را فرا گرفته بود و من خیلی دلم به حالش سوخت و پیش خودم گفتم این با این جثه کوچک این جا چکار میکند فکر می کنم این نشست در سال 2001 بود . تمام نفراتی که به سالن نشست آورده شده بودند از همین نوجوانان زیر 18 سال و بالای 18 سالی بودند که از کشورهای مختلف اروپایی با ترفند های گوناگون دو باره به عراق آورده شده بودند و مسئولین شان از خواهر و برادر نیز در نشست حضور داشتند . در بین آنها دختران نوجوان و جوان هم زیاد بود . از آنجا که به این بچه ها در خارج گفته شده بود که شما را به منطقه می بریم که کنار پدر یا مادر یا هر دو باشید و این بیچاره های از همه جا بی خبر هم باورشان شده بود که پس از سال ها آوارگی و دربدری به کنار پدر یا مادر می روند اما در عمل دیدار پدر و مادر همان روز اول بوده و بعد هم نشست پشت نشست برای کله پزی چپاندن مریم و مسعود در مغزشان به جای پدر و مادر . گویا تعداد زیادی از آنها گزارش نوشته بودند و از مسئولین شان درخواست دیدار پدر یا مادر را داده بودند و اتفاقا این نشست را خانم مهوش سپهری خانمی مار خورده افعی شده برای همین گذاشته بود که این خواسته را در آنها سرکوب کند و بقول معروف گربه را دم حجله بکشد . این نشست هم مثل سایر نشست های کلیشه ای سازمان که همه چیزش از قبل طراحی و برنامه ریزی شده است این طوری شروع شد که مهوش سپهری ابتدا یک زمینه چینی کرد و در آخر هم گفت که عده ای از بچه ها در خواست دیدن پدر مادر هایشان را دارند که یک مرتبه تعدادی از بچه هایی که یکی دو سال زودتر از این بچه ها به منطقه آمده بودن پریدند پشت میکرفون ها و حمله هجوم به بچه های تازه وارد که این سوسول بازی ها چیه مگه اینجا خونه خاله است و ما آمدیم اینجا لباس رزم ارتش آزادی بخش پوشیدیم که با خمینی بجنگیم ما نیامده ایم اینجا که پدر و مادر ببینیم . پدر و مادر ما مسعود و مریم هستند . خلاصه یک شوی چند ساعته برای اینکه این بچه ها حواس شان باشد که اینجا خانواده بی خانواده . پدر بی پدر و مادر بی مادر. امیر اما از اول تا آخر نشست هیچ حرفی نزد و همین طور مات و مبهوت مانده بود که این ها چه میگویند و حتما همچون دیگران با خودش فکر میکرده شما که در خارج به ما وعده های دیگری داده بودید . درسته که آنها برای بردن امیر از خودت امضاء گرفته اند که سند داشته باشند ولی مجاهدین برای بردن بچه ها از کسی امضاء نگرفتند بلکه همه را درهمین خارج با انواع و اقسام هدیه ها از کیف و کفش و لباس و ساعت و انواع مهربانی ها و احترام گذاشتن ها و در آغوش کشیدن های بجه های بی پناه آنها را گول زده و حتی تعدادی از آنها را دزدیده و بدون اطلاع پدر مادر هایشان به ناکجا آباد مریم و مسعود بردند .
با آروزی سلامتی و موفقیت هر چه بیشتر برای شما و امیر عزیز
اشرفی سابق ، محسن
ا

مسعودعالمزاده ​​​/ ​پاريس گفت...

۱۸ خرداد ۲۵۷۹ ايرانى ۷ ژوئن ۲۰۲۰ مسعودعالمزاده پاريس

دوستان،این ویدئو درباره رومینا را ببینید.
https://www.youtube.com/watch?v=8DBV1A6YZUE
پسری که رومینا دوستش داشته تنها یک جنایت مرتکب شده بوده : ســــــنّــــــی بوده.
مردک پست فطرت دخترش رو با داس سربریده تا با سنی ازدواج نکنه.این اهمیت کاراستاد یغمایی و تمام کسانی که به روشنگری می پردازند را نشون میده.