دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۵ اسفند ۱۱, چهارشنبه

یاد ابراهیم زالزاده پایدار باد. اسماعیل وفا یغمائی

یاد ابراهیم زالزاده گرامی باد
از چهارصد و هشتاد وچند نفری که از اقوام و دوستان و آشنایان من بودند و توسط ملایان اسلام پناه کشته شدند ابراهیم زالزاده یکی از آنهاست.فارغ از هر چیزی ،وهر خم و پیچی و تنها در فضائی انسانی، بسا فراتر از دنیای گاه حقیر و علیل سیاست روز! اینها، این کشتگان و نیز برخی مردگان و رفتگان به مرگ طبیعی، سالهاست سایه به سایه دل من حرکت می کنند و با من راه میروند ، گاه با آنها حرف
میزنم ، گاه صدایشان را در سکوت در بیداری و خواب می شنوم،بخاطر آنهاست و نه سودای بی ارزش بهشت و هراس مضحک دوزخ و مزخرفات دکانداران رنگارنگ با ریش و بی ریش دین ،که جهان ناشناس مرگ و رفتگان و مردگان در ذهن من اعتبار و آبروئی دارد وزندگی ناپایدار و گذرا شکوهی پایدار، که میدانم برای روشنائی بخشیدن به زندگی چه جانها سوخته اند، و از جمله بخاطر آنهاست که غربت سنگین و بسیاری چیزهای دیگر را تحمل میکنم و می گذرم.بگذرم.زالزاده را در اوایل سال پنجاه و هشت در موسسه ابتکار شناختم و در کنار او فرصت این را پیدا کردم که بامداد بزرگ و چشم و چراغ همیشگی شعر ایران احمد شاملو را ببینم و گاه در فرصتکهائی با او صحبت کنم. زالزاده به شمار زیادی از فرهنگسازان بزرگ ایران و در زمره آنها احمد شاملو در نشر و چاپ و تکثیر و صدا برداری و موزیک گذاری از دل و جان یاریها رسانید .او با سبیل نسبتا بزرگ و سر طاس و سیمای شادابش صفا و سادگی و معصومیت یک کودک را داشت. صبور و مهربان و با حوصله ساعتها و ساعتها کار می کرد.کار شاملو که با او تمام می شد در آشپزخانه ابتکار نان و پنیر و چائی شیرینی می خوردیم وضبط را شروع می کردیم.در فاصله ها نیز سری به دهها ضبط صوتی که همزمان مشغول تکثیر نوارهای مختلف موسیقی و سخنرانی و داستان و سرود و ترانه بودند سر میزد که اشکالی در کار نباشد. ابتکار در سالهای پنجاه و هفت تا شصت به مدد کار شبانه روزی او و دوست دیگرش یک کارخانه جوشان و خروشان تولید آثار هنری و سیاسی ضد ارتجاعی وروشنگرو خاموشی ناپذیر بود. بار آخر چند روز پس از سی خرداد به او سر زدم.اندیشناک بود ولی لبخندش پاک نشده بود. کمی صحبت کردیم و راه افتادم که شهر جولانگاه شکارچیان آدم بود. فکر نمی کردم دیگر او را نبینم و هرگز فکر نمی کردم او را ، آن همه صفا و سادگی و معصومیت و لبخند پاکیزه را به مسلخ ارتجاع بکشند. ولی دیگر او را ندیدم و سرانجام او را کشتند.در اسفند سال هفتاد و پنج او را ربودند و در این ایام احتمالا در خانه های مخفی وشکنجه گاهها مشغول آزارش بودند و در فرجام جسد بیجانش را به بیابان پرتاب کردند.در باره زالزاده و زالزاده ها چه می توان گفت.بگذاریم نسل فردا از این فعالان رشید و شریف فرهنگی که در سیاهترین فصل تاریخ معاصر ایران چراغ دانش و فرهنگ را به سوختبار جان خود فروزان داشتند و در زیر سلطه حاکمیت وحشی ارتجاع مذهبی در داخل ایران رزمیدند و جان دادند سخن بگوید. یاد ابراهیم زالزاده پایدار و زنده باد. اسماعیل وفا

هیچ نظری موجود نیست: