به بیداریست این نه در خوابها
نهان است کشتی به گردابها
خروشنده توفان تاریک تلخ
جبالی بر آورده از آبها
به هر آبکوهی روان موجها
چنان صخره هائی به قیرابها
ز هر صخره ی تار صد پتک کور
به کوبش چنان پتک ضرابها
بغرند چونان سگان رعدها
بر افلاک در ژرف دولابها
کلاف درخشان صد آذرخش
به رخشش چو ساطور قصابها
چراغی نه پیدا مگر او که نیست
نشانی ز خورشید و مهتابها
نهان است کشتی به گردابها
خروشنده توفان تاریک تلخ
جبالی بر آورده از آبها
به هر آبکوهی روان موجها
چنان صخره هائی به قیرابها
ز هر صخره ی تار صد پتک کور
به کوبش چنان پتک ضرابها
بغرند چونان سگان رعدها
بر افلاک در ژرف دولابها
کلاف درخشان صد آذرخش
به رخشش چو ساطور قصابها
چراغی نه پیدا مگر او که نیست
نشانی ز خورشید و مهتابها
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر