
تا ترا بنگرم. اسماعیل وفا
پيكره اى از هوا هستى تو
پيكره اى از خاطره و نمك
هفت خنجر اندوهى در قلب من
زنى كه در ميان ياغيان مشعل به دست مى رقصد.
تو ا ينك رفته اى
تو اينك با باران ها به دريا ها رفته اى
درتواينك شاخه هاى مرجان ها مى رويند
و ابرها از تو سرشارند.
برراه هايى كه تو گذشته اى ميگذرم
بر آنچه دست سوده اى دست مى سايم،
اشياء از تو لبريزند
دستگيره هاى درها
سنگفرش ها طاقنما ها ، پله هاى خونسرد
تا ترا بنگرم. اسماعیل وفا
منظومه بر اقیانوس سرد باد/متن کامل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر