غزل
اسماعیل وفا یغمائی
سوم اوت دو هزار و نه
زیبا
لیلا
از خون غازه بر رخ مکش
از شب این شب تاریک
بر ابرو وسمه و بر چشم سورمه
بوی خون می آید بوی خون لیلا
بوی شب می تراود از گیسوانت
شب بخون آغشته و مرگزده
زیبا
لیلا
از خون غازه بر رخ مکش
از این شب شب تاریک
بر ابرو وسمه و بر چشم سورمه
گوش کن صدای شروه باد را
که می گرید در سوگ مردان قبیله مجنون
که می گرید در سوگ زنان قبیله مجنون
که می گرید و خواهد گریست و خواهد گریست و..ا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر