رازها نمی میرند. اسماعیل وفا
چه بسیار راز
چه بسیار رازها درسینه ها
و خاموش می مانیم
می میریم ،و غبار میشویم
رازها اما
نه می میرند و نه غبار میشوند
بر می آیند از اعماق خاکها
پر واز کنان چو گله های پرندگان ناپیدا
و نهان شده در همه جا
در آب و آتش و خاک و باد
در اشیاء و آدمیان
ودر انچه هست و هر آنچه نیست
ادامه رازها نمی میرند. اسماعیل وفا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر