
در اين مرز، برتر ز البرز كوه
بود رشته كوهى گروها گروه
نه اندر شمال و نه اندر جنوب
نه جاى طلوع و نه جاى غروب
كشيده به هر گوشه اى دامنش
نه پيداست آفاق پيرامنش
سرش بوسه گاه بلند اختران
به هر گوشه در دامن آسمان
بود صخره هايش ز پولاد سرد
به هر صخره اش قلعه هاى نبرد
چه خوش گفت استاد داناى طوس
كه بر ريش پاكش زمن باد بوس:ا
ا...كنارش پر از شهرياران بود
برش پر زخون سواران بود
پر از مرد دانا بود دامنش
پر از خوبرخ چاك پيراهنش...ا
مپرس ازمن و ديگران كو؟ كجا؟ا
به هر شهر و هر ديه و هر روستا
مر اين كوه باشد همى عزم خلق
نماد و بلندائى از رزم خلق
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر