تا كه از تهمت سجاده كشى پاك شوم
گوشه ميكده ها باده كشى محمل ماست
وآنكه پنداشت ملولم زملامت، اى دوست
به دوچشمان تو سوگند كه او غافل ماست
ما همان زورق مستيم كه هستيم اگر
چشم توفان خروشان جهان ساحل ماست*
اى نمكناز دلآويز كه با نوش لبت
ز ابتدا يكسره آميخته آب و گل ماست
اى كه خال و خط وآنى كه نهان در رخ توست
مرهم اين دل وبر دل نمك و فلفل ماست
. ادامه شعرزورق مست
گوشه ميكده ها باده كشى محمل ماست
وآنكه پنداشت ملولم زملامت، اى دوست
به دوچشمان تو سوگند كه او غافل ماست
ما همان زورق مستيم كه هستيم اگر
چشم توفان خروشان جهان ساحل ماست*
اى نمكناز دلآويز كه با نوش لبت
ز ابتدا يكسره آميخته آب و گل ماست
اى كه خال و خط وآنى كه نهان در رخ توست
مرهم اين دل وبر دل نمك و فلفل ماست
. ادامه شعرزورق مست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر