دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۲ اردیبهشت ۱۰, یکشنبه

اسماعیل وفا یغمائی . خطابه متناقض و مغموم اول ماه مه -

بل سوسياليزم شاداب فردا[ شايد فردائى دور]
[با مهربانى لبخندش
با شانه هاى پهناور و نيرومندش
و كلافهاى عضلات پولادگون مواجش]
از افق سينه ها و انديشه هاى فراخ و پر وسعت
از افق زيبائى دستها كه به ايده ها شكل مى دهند
از افق انسان انديشه ورز تا همين الان
اندك اندك و بناچار و لاجرم
چون خورشيدى پاك و حياتبخش طلوع خواهد كرد

۲ نظر:

ناشناس گفت...

besyar jaleb va tanz alod va roshan konandeh aghay vafa.haleh

محمود گفت...

درود اسماعیل،
در این نظرت نگاهی با عمق بالا و شرافتی درخور نهفته است. ولی در خیلی از مواضعت عملی ات، این مفهوم دیده نمیشود. گویا تسلیم واقعیت کثیف در تعادل غالب شده ای.
در این کلام ابتدا لا را میگویی درست.
اما در انتها الا را میگویی این نشان شرافت است.
مشکل آنهایی هستند که در همان لا مانده اند و از هضم رابع آن عبور کرده و تبدیل به سنده شده اند.
تفاوت است بین "آرمان"گرایی توام با واقع بینی بنده و "واقع"گرایی کثافت دیگران! اگر کسی توانست همین اندک را بفهمد نصف راه را طی کرده.
من واقع بین هستم ولی در این واقع بینی مرداب و مقهور نشدم. حرفم این است که شایسته بشر این واقعیت کثافت نیست. بلکه آرمانی است بسا شایسته تر که در آن کوچکترین توانمندی همه انسانها با رضایت قلبی خودشان با بیشترین بهره وری، در خدمت تمام نوع بشر در تعادل اخلاقی و شایسته انسان باشد. نه اینکه 99 درصد بشر با فرسایش جسمی و روانی و بهره وری بسیار کوچک در خدمت یک درصد بیمار روانی مستهلک شوند و مسیر عمر را طی کنند.