بر اين سراب دمى چون حباب ما را بس
تمام ملك خلود از تو، اين نفس كه به صدق
برآوريم در اين كفر ناب ما را بس
رها از آن همه غوغا خوشم به ساز سكوت
دراين سراب خراب اين رباب ما را بس
به خانقاه نبينى مرا دگر زين بيش
به خرقه عارف زاهد مآب ما را بس
چه مايه بت كه به توحيد خود نهان دارى
ز هرچه حكم همين يك خطاب ما را بس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر