دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۰ تیر ۱۵, سه‌شنبه

با ملایان. با حاکمان حکومت سرکوب و جنایت و غارت.کتیبه ای بر دیوار تاریکترین شب.اسماعیل وفا یغمائی



 میروید ای رفتگان!ازیادها در بادها
یادهاتان نیز خواهد گشت پاک از یادها
اینک استاده میان موج خون ملتی
در حصار دیوبانان، همچنان شدادها-
کنده ها و نطع ها و دارهاتان گرم کار
تشنه ی گردن تبرهائی که از پولادها
ادامه 

۱۴ نظر:

ناشناس گفت...

هی پاچه ور مالیده اینها را میزنی که بگوئی با رژیم سر و سر نداری کور خواندی هر کس با اصلی ترین نیروی تاریخ معاصر ایران در میافتد حتما یک سر و سری با اطلاعات دارد.
ایرانی

ناشناس گفت...

بسیار عالی است این احمقی هم که یاداشت گذاشته و شما را با اطلاعات در ارتباط دانسته آدم می ماند که از کدام طویله واقعا آمده آدم تعجب میکند

asmanabi3@ gmail .com گفت...

من یک سوال از یغمای کردم ولی ایشان هنوز جواب ندادند شاید( بلانسبت آقای ناشناس )شما جواب بدهید. پرسیدم شما با برادرتان که در ایران با انجمن نجاست هم کاری دارد در هندوستان مخفیانه ملاقات داشتی یا نه
آشنا

م - ت اخلاقی گفت...

با اجازه از آقای یغمائی که از آهنگ شعرشان رونوشت(کپی) برداری کرده ام .



رنگ می بازد یکی،نو می شود ابزارها

در پس هر دوره ای نو می شود جلادها

خون سیاوش میدهد،بابک به صد تبیعدها

شاعری شمعی شود بردارها حلاجها حلاجها

سربریده زخم خورده گرچه صد، سردارها ستارها ‏

گوش دارید ای شریران عاقبت ملت شود بر کارها ‏

گرچه مانده است راه، بس فرسنگها فرسنگها


م/ت اخلاقی

ناشناس گفت...

زنده باشی اسماعیل و یادت همیشه اینجا زنده استدر کوچه پسکوچه های یزد و همه سلام میرسانند
ب. مهدی.یزد

asmanabi3@ gmail .com گفت...

آشنا به ناشناس
احمق کله پوک ابله باز بکو این اسماعیل دمبش به جای وصل نیست در یزد همه برایش سلام می فرستند باید به برادر ایشن که این میل را زده است گفت مزدور جرعت کن اسم واقعیت را بنویس. آقای ناشناس توهم یک مزدور بی شرف و پست هستی

ناشناس گفت...

ناشناس asmanabi3@ gmail .com گفت...
آشنا به ناشناس
ای انسان عقل دار! شما از کجا میدانی که این نوشته واقعا از یزد است ودسیسه ای نیست. من از کجا بدانم که خود تو ای آشنا این را ننوشته ای به اسم یک یزدی اونرا منتشر نکرده ای. کمتر آب به آسیاب دشمن بریزد و دامن به اختلافات بزنید. خاموشی تو برادر شاید به از خرابکاری ات باشد.

محسن گفت...

اقاس یغمایی ، اینبیهودگی های آشتا را چرا نشان می دهی؟ قربانت این آشنا آشنای وزارت خامنه ای است که فحش و بیهودگی مینوسید که اعصاب شما را به هم بریزد. هیچ مخالف ولایت ضد مردمی خامنه ای اینگونه احمق نیست. اعصاب من هم خرد شد...خیلی ها هم می گویند که با اینآشناها حوصله خواندن نظرات و این سایت را از دست می دهند. سلامت باشید. محسن سبزواری

jahandid گفت...

با درود،
پيشنهادى داشتم براى انتخاب نظرها. براى اينكه واقعاً سمت و سوى كار در راستاى آگاهى و روشنگرى باقى بماند، نظرات "شخصى" را حتى الامكان (البته با رعايتهاى اصل ازادى بيان) بصورت سرجمع شده هرازگاهى پاسخى كوتاه داده شود كه مثلا ً اين تعداد از نظرات در راستاى هدف اين سايت نبوده و به اين دليل يا دلايل در اينجا مختصراً به انها اشاره ميشود! فكر كنم خيلى از اين فحاشى ها و تهمتهاى بى محتوا را در اين قالب ميشود ريخت. شايد كه گويندگان و نويسندگان اين نظرها بتوانند سر عقل بيايند! ميدانم كه كار اسانى نخواهد بود.
موفق باشيد.

عارف گفت...

به نظر من نباید نظرات امثال ناشناس ( نظر شماره 1) را درج کرد. این همان افکار و فرهنگ سازمانی است که در نشریات سازمانی و مطبوعاتشان دیده میشود. دیگه نیازی به تکرار آن در این صفحه نیست.
عارف

esmail گفت...

نظر شماره یک مال گذشته هاست. مهم نیست دوست عزیز. اینها بگذارید حرفشان را بزنند

ناشناس گفت...

من از خوانندگان دریچه عذر خواهی میکنم من آدم بیشرافت و پستی بودم که سعی میکردم دیگران را آزار بدهم من از بیشرافتی خودم خسته شده ام امیدوارم خوانندگان دریچه مرا ببخشند و دعا کنند تا از دست بیشرف بودن خلاص شوم شهریار

ناشناس گفت...

اسماعیل عزیز شعر تو امید است و نور . قلمت و دستت مریزاد با شعرهای تو من نفس میکشم اسماعیل صدایت هیچوقت خاموش مباد
یک دوست قدیمی

ب. ترکمان گفت...

هزار درود