دکتر قصیم و اقای محمد رضا روحانی در انتهای یاداشتی در این لینک
نه عكس دستجمي وجود دارد و نه عكاسي سفارش داده شده!
کريم قصيم از برده شدن نام خود در کنار من و آقای مصداقی و خانم اقبال تاکید کرده اند«مايل نبوده و نيستيم در
مشاجرات ريشه دار و عمدتاً مربوط به روابط دروني و تو درتوي مسلمانان ديروز
و امروز و آداب و رسوم و روشهاي آنها مداخله كنيم.» من نیز چنین انتظاری نداشته و ندارم و بر اساس اطلاعیه های موجود واتهامی که لبه های مشترک دارد چنین عکسی را بدون قصد عکاسی (بقول آقای قصیم) و بدون هیچگونه ارتباطی با ایشان و آقای روحانی به ظهور رساندم.طبعا من مثل همه آدمها خطا پذیرم و نیز معتقد نیستم فقط باید به خدا جواب پس داد. انتقادشان بجاست. اسامی آقای قصیم و روحانی را بر میدارم و ازدوستانی که این نوشته را در رسانه های خود منتشر کرده اند تقاضا میکنم اسامی انان را بردارند و از هر دومبارز ارجمند عذر خواهی میکنم.اسماعیل وفا یغمائی.ده ژوئن 2010
۱۴ نظر:
آقای یغمایی گرامی
من امروز با خواندن نوشته شما فکر کردم که قرار دادن نام آقای قصیم و روحانی در کنار نام خودتان کمی غیر واقعی است.البته نه از آن نگاهی که آقای قصیم نوشته است.
آقای قصیم البته همه جا می خواهد شاگرد مودب و نمونه کلاس باشد چه آن زمان که در شورا بود و چه حالا که بیرون زا شوراست.
آقای قصیم یک سیاسی کار است بقول قدیمی ها یک کت و شلوار اتو کشیده است هیچوقت انقلابی نبوده است.
شما شاعری شورشی و انقلابی بوده اید و سیاست برای شما خود زندگی است.
بگذریم که متاسفانه آقای قصیم نمی داند که در نظر رهبر عقیدتی امروز او هم مانند شما مشرک و کافر و بریده و خائن است و برای او شاگر مودب و با تربیت با کلاس با غیر مودب و بی کلاس یکی است.
شاعر گرامی
امثال آقای قصیم و روحانی بسیارند. در صحنه سیاسی می آیند و ناپدید می شوند. قصیم با مجاهدین به یک "شخصیت" سیاسی تبدیل شد. او زمانی که شما شاعر انقلاب بودید در شروع کار سیاسی اش بود و تازه با نام "سروش البرز" در خارج چیزهایی اینجا و آنجا بعد از جدا شدن از حسن ماسالی می نوشت. اقای روحانی هم آدم خوبی است اما او هم کم و بیش بر همین سیاق است.
شما آقای یغمایی اما شاعر انقلاب بوده اید شاعر یک نسل بوده اید و هستید.
شمابا اینکه اشعار سیاسی گذرا بسیار سروده اید امادر شعر ایران می مانید در تاریخ ادبیات مقاومت می مانید.
امروز شما در گیر با موضوعات سیاسی خاص هستید و بهمین دلیل جایگاه خود طبیعتا نمی بینید نسل های بعد به اعتقاد من ارزش و جایگاه شما را بهتر خواهند شناخت.
بهمین دلیل و با توضیحات بالا فکر می کنم قرار دادن نام آقایان قصیم و روحانی در کنار نام خودتان واقعی نبود.
باسلام: شما به عنوان شخصیتی فرهنگی و شاعر در کنار شاملو و نیما و دیگر بزرگان تاریخ معاصر هستید. در واقع شأن شما بالاتر از این حرفها ست. همه شما را دوست داشته و دارند.باور کنید این نوع جدلها در مقام شما نیست.
فرهاد کوهستانی
اقای قیصم اشتباه نکنید, مسله, مشکل دروني و تو درتوي مسلمانان ديروز و امروز و آداب و رسوم و روشهاي آنها ونیست. مسله درحقیقت در تداوم نحوه نگرش به پدیده هاست, از جانب آقای رجوی,
همین زاویه ورود در شواری ملی مقاومت, خودش رادر سرکوب ایده های انتقادی نشان می دهد. که شما و سایر دوستا ن با آن اشنایی کامل دارید
و در چارچوب سازمان مجاهدین به گونه ای دیگر که ما شاهد آن هستیم,
شرف وحیثیت افراد را در چهار راه نظاره گر تاریخ جلوی سگها ریخته اند
پس لطفا ساده انگارانه با مسله برخورد نکنید
به نظر می رسد که شما هنوز در پایه های انتقادی خود سست هستید.
به نظر من مهم نیست, به اندکی زمان نیاز است
برای شما با توجه به مشکلات جسمی که دارید طلب سلامتی و تندرستی, و گرده ای قوی تر برای تحمل فشارها.
فرهاد کوهستانی
خیر باشد!
آقای یغمایی من به این سیستم فیلتر کردن نظرات از جانب شما انتقاد دارم.
شما در واقع تنها نظرات توهین آمیز را حذف نمی کنید بلکه نظرات را به سلیقه شخصی خود فیلتر می کنید.
من دیشب نظری نوشتم که در آن هیچ کلمه و معنایی توهین آمیز نبود اما از انتشارش متاسفانه به دلیلی که نمی فهمم خود داری کرده اید.
روزتان خوش
دوست گرامی که میگوئی فیلتر میکنم شما چی نوشتی دوباره لطفا بنویس یک اسم مستعار هم برای خود انتخاب کنید از این پس من نظرات بی نام را نمی زنم زیرا معلوم نیست ناشناس کدام ناشناس است. در ضمت انقدر کامنتهای ناهنجار و دشنام از دو طرف میدادند که مجبورشدم واقعا
جناب آقای یغمایی، درود.
می خواستم نظرتان را در مورد آقای بنی صدر و دیگر بزرگان سیاسی که در این بیست سی ساله مورد تهمت مجاهدین قرار گرفتند را بدانیم...آیا مثلا هنوز بنی صدر را معتاد خمینی می دانید...و یا قاسملو را خاین...و یا چریک های اقلیت و یا اکثریت را تبهکار و خیانتکار...در مورد جنبش سبز نیز...البته در فرصت مناسب....شاد باشید.
بادود به آقای یغمائی که شرف وحرمت قلم وادب وشاعری را پاس میدارد.امّا با همه احترامی که به ایشان دارم،این انتقاد رفیقانه را از ایشان هم می کنم که آخر آقایان قصیم ومحمّد رضا روحانی که هستند که در کنارایشان قرار بگیرند ؟بله کسی منکر جایگاه عملی سیاسی آنها در شورا نبوده.امّا به زبان عامیانه بگویم این دو هنوز باید خیلی راه طی کنند تا شاید بتوانند در ردیف "ادبی فرهنگی "و مبازراتی سیاسی مثل آقای یغمائی قرار بگیرند.
مشک آنست که ببوید،نه آنکه عطّار گوید .
با آرزوی سربلندی وسراقرازی برای همه نگهدارندگان ادب وفرهنگ شریف وانسانی پارسی.
م-ت اخلاقی
آقای یغمایی عزیز
من دیروز نوشتم که به نظر من هم قرار دادن نام خودتان در کنار قصیم و روحانی واقعی نبود.
آقای قصیم هر گز یک انقلابی نبوده است. او یک سیاسی کار اتو کشیده است و امثال او بسیارند و می آیند و می روند.آقای روحانی هم آدم خوبی است. اما این آقایان در یاد کسی نمی مانند.
شما اما شاعری انقلابی بوده اید. شاعری شوریده هستید و نام شما با ادبیات مقاومت معاصر مردم ایران گره خورده است. مانند سعید سلطانپور کمال رفعت صفایی و...
شما در تاریخ ادبیات و شعر می مانید و فراموش نخواهید شد. نسلهای بعد از شما شاعران بهتر یاد خواهند کرد.
از اینروی بود که هنگامی که شما نام خود را کنار این آقایان نوشته بودید من نپسندیدم و به نظرم واقعی نبود.
بهر حال همانطور که گفتید همه اشتباه می کنند اما شما هم قدر جایگاه خود را بعنوان شاعر بسیاری شعر های بیاد ماندنی بدانید.
حسین افشار خراسانی
سلام اقای حسین افشار خراسانی و ممنون ولی هرکس کار خودش را میکند و راستش من فکر میکنم مقایسه نشود بهتر است با درود
چرا تاریخ مطلب ده ژوین 2010 است. لطفا تصحیح کنید.
مقایسه مسئله آقای قصصیم با اقای یغمائی نادرست است. آقای یغمائی دهسال است شورا را به علت اختلاف ایدئولوزیک ترک کرده ولی مشکلات دو مسئول مستعفی مشکلات روتین شورا بوده که باید توجه کنید. بایرام
آقای یغمایی گرامی
من بیشتره نامههای شما و آقایان مصداقی، جعفری و خانم اقبال را دقیق خواندهام و نهایتان به این نتیجه رسیدهام که شما بطور کلی با مبارزه با رژیم مساله دارید و بسیار هم انسانهای عصبانی هستید.
ما فرض میکنیم که مجاهدین بد هستند و همانطور که آقایان و خانم اعتقاد دارند مثله خمینی اند. حالا اولویت شما کجاست مبارزه و افشاگری علیه مجاهدین، شورا یا خامنهای؟
شماها به نظر میرسد که اولویت تان مجاهدین و شورا است که در واقع همان وجه مشترکتان با رژیم است دانسته یا ندانسته.
شما به خوبی از مشکلات لیبرتی مطلع هستید و میدانید که شرایط طبیعی نیست و مجاهدین آنجا نمیخواهند بصورت باز رفتار کنند و راههایی را انتخاب میکنند تا رژیم را گمراه کنند ، اشاره به ۱۴ نفری که به البانی رفتن، . شما در راه امداد به رژیم، همسر سابقه تان را مجبور به علنی شدن و درگیره مسأله کردید که نفعش مستقیما به رژیم میرسد ، مشابه عاطفه اقبال. مبارزین لیبرتی مشکلات خودشان را دارند و هر لحظه هزاران تضاد را حل میکنند یا باهاش روبرو هستند حالا یکشبه شما نگران "مرگهای مشکوک" میشوید .
همشهری عزیز کمی دقت کنید و صادق باشید، شرایط شرایط مبارزه تنگاتنگ در لیبرتی، ایران و ینگه دنیاست.
لطفا به همسر سابقتان اطمینان کنید و حق استقلال در تصمیم گیری اورا محترم بشمارید همانطور که من اینرا برای عاطفه هم نوشتم.
عباس از استرالیا
این آقای قصیم تو مجاهدین از پاپ کاتولیک تر شده بود !
من فکر میکردم این از اعضای مجاهدین حالا کت ، شلوار و کروات زده برای رد گم کردن !
جناب یغمایی مقایسه شما با این همه رنج و کوله بار مبارزاتی شاه و شیخ با ایشون درست نبود !
به هر حال اینها الان به توده مردم پیوستن انتخابشون هم جای تبریک داره !
ارسال یک نظر