دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۵ مرداد ۴, دوشنبه

بمناسبت دوم مرداد و سفر شاملوی بزرگ. شاملـو شـاعـري جهـانـي صحبت با اسماعيل وفا يغمائي

شانزده سال از سفر  شاملوی بزرگ گذشت. یادش سرسبز و زنده است و سر سبز تر و زنده تر باد اين گفتگو   در تاريخ اول مرداد 1383(بيست و دوم جولاى 2003 ميلادى درهلند  انجام شده و براى نخستين بار در طليعه سپيده دمان  و در سایتهای دیگر بارها در اختيار خوانندگان قرار گرفت .به دلایلی نام مصاحبه کننده محترم حذف میشود.شاملو شاعري جهاني است و دليل اش هم روشن است . ما با دو شاملو روبروهستيم، شاملو در پيكره مادي خودش و مشخصاتي كه .....شاملو شاعری جهانی - گفتگوی با اسماعیل وفا یغمائی

۲۲ نظر:

ناشناس گفت...

شاملو آخر عمری خودش را با موضعگیریهای آبکی در باره موسیقی کلاسیک و شاهنامه فرودسی خراب از خرابتر کرد. این سرنوشت شاعرانی از این دست.

esmail گفت...

نازنین
به نظر من یک نمره از او کم کن نمره اش بیست بود میشود نوزده. شاملو عیب هم داشت ولی بالمجموع کوهساریست سر بلند که سالها در حد توانش ودر افتاب سوزان سایه افن بود و هست

ناشناس گفت...

نظر شما مورد احترام است. حرکات پایان عمری اش شعرش را تضعیف نکرد بلکه خودش را منفور کرد. او شاعر بود ولی اینکه چه نوع شاعری بود وبا چه اخلاق و خصوصیاتی جای بحث دارد جناب یغمایی عزیز و محترم. ما با دو نوع شاملو سروکار داشتیم. شاملوی شاعر وشاملوی غیر شاعر که دومی افتضاح ببار آورد و حتی دوستداران شعرش را در بعد وسیعی از دست داد و علاقه مندان به او به سرگیجه دچار شدند وحالت تهوع به آنها دست داد تا جایی که میخوانیم ومیشنویم. موفق باشید.

esmail گفت...

نازنین دوست
نظرت را بعنوان یک شاعر قبول ندارم بعنوان یک خواننده نیز. فارغ از داوری من و تو شاملو یکی از ستونهای فراموشی ناپذیر ادبیات ایران است.در این تردید ندارم.بدون اشکال هم نبود.بخصوص در اوایل عمر که با یاری ایدا توانست قد بکشد و بر خیزد. کلمه منفور بی انصافی است و او محبوب بود در باره افتضاح نمیدانم منظور شما چیست من سال 1358 شانس این را داشتم که مدتی شاملو را روزانه در استودیوئی ببینم و گاهی حرفهایش را بشنوم . انسان جالب و احترام بر انگیزی بود از دو سه عبارت آخرتان میگذرم خودتان رویش فکر کنید در هر حال نظر من همانست که در مصاحبه کفتم ام
با درود

ناشناس گفت...

نظر شما باز هم میگویم مورد احترام است ولی شاملوی دوم که افتضاح ببار آورد شاملویی است که نابخردانه به موسقی سنتی و فردوسی و...آن هم غیراخلاقی حمله ور شد. این حملات باعث شد که پسیاری از او روی گردان شوند که خود من که روزی روزگاری اشعارش را در حافظه داشتم از او متنفر شدم. او بعدها خیلی تلاش کرد که موضعگیری های ناآگاهانه اش را که تحت تاثیر گفته های یکی از دوستانش به نام حصوری انجام گرفته بود جبران نماید ولی کار از کار گذشته بود. بسیاری از مردم امروزی شاعرانی که به آنها دهن کجی میکنند را نمی پسندند و تا حدود زیادی دور میریزند که نمونه ی آن شاعران شاعرکان رژیمی هستند که رژیم حتی با زور تلوزیون وماهواراه و ساز ودهل هم قادر نیست آنها را مردمی کند. این نظر من است و این نظر را در باره ابتهاج هم بیان کردم که به دیدار سران جمهوری اسلامی رفت با آن همه شعر وشعارهای که با خود حمل میکرد ومیکند. خیلی از مردم هم در جریان ریز موضوعات نیستند و مثلا چهره ی شاملوی دوم را نمیشناسند و یا از پنهانکاری های ابتهاج و امثالهم بیخبرند. نظر شما همانطور که عرض کردم محترم است و خواهد بود. روزگارتان آفتابی باد.

clssisfilm20@gmail.com گفت...

آنچه شاملو در رابط با موسیقی اصیل یا بقول شما کلاسیک گفت درست بود است موسیقی سنتی ایران شامل هفت دستگاه و پنج آواز است منظور شاملو این بود باید این هفت دستگاه و پنج آواز را همیشه تکرار و نمی توانی از این فراتر بروی امروز که گفگیر مو صیقی اصیل به تحه دیگ خورده است حرف آن شاعر شاعران بیشتر اثبات می شود در رابط با شاهنامه و ظهاک همانطور که به ما گفتند و خواندیم که ظهاک آدم بدی بوده است و همانطور خواندیم و به ما گفتند عمر آدم بدی بوده است
امیر گبیر

esmail گفت...

ناشناس گرامی.شاملو نه خدا بود و نه ادعای بی خطائی داشت. نظرش این بودو حق داشت نظرش را ابراز کند و دیگران نقدش کنند در هر حال شما هم حق دارید نظر خاص خودتان را داشته باشید ولی شاملو رفیق من منفور نبود تا جائیکه من میدانم سید علی خامنه ای بنا به نقل گویا مخملباف، از او متنفر بود در هر حال... شاد باشید

ناشناس گفت...

clssisfilm20@gmail.com
برادر جان
نظر شما این است که شاملو درست گفته است ولی شاملو خود پس از مدتی به اشتباه خود پی برد و همانطور که عرض کردم در پی جبران فحاشی و حرفهای عجولانه ای برامد که دیر شده بود. او میگفت موسیقی سنتی عرو عری بیش نیست که همین واژه کافی بود که قشر وسیعی از جامعه را از خود دور کند و در مورد شاهنامه هم که جای خود دارد و بهتر است نظرات مختلف را در اینترنت بخوانی. شاملو شاعر بود ولی شاعر شاعرانی که مجاهدین خلق میگوید پهلوان بی ادبی هم در برخی اوقات تشریف داشت و کشتی گیر خوبی نبود او نسبت به ناتل خانلری هم رعایت ادب را نکرد و بخش مهمی از این حرکات شاعر شاعران بخاطر رسیدن به شهرت بود که اخوان ودیگران هم کار به آن اشاره کردند.
..................

شاملو از هنر بی اطلاع بود

استاد جلال خالقی مطلق:

“شاملو از هنر بی اطلاع بوده است”

http://www.pendar.net/story/ahmad_shamlou_bokhara_mag_ali_dehbashi/
پاسخ فریدون جنیدی به شاملو
http://antishamlu.persianblog.ir/post/20/
برای مثال در حمله به حمیدی شیرازی او را شاعری می‌خواند که برای اندام یار شعر می‌سراید و سال‌ها بعد خود شاملو را می‌بینیم که در مجموعه شعر آیدا در آینه از لب و پستان و گیسو و غیره‌ی یار مدهوش گشته است. مسئله این‌جاست که شاملو برای هر مسئله‌ای حکم صادر کرده است حکمی که گویی مانند مرگ خوب است اما برای همسایه.

http://zamaaneh.com/morenews/2010/07/print_post_1318.html

زندگی نامه مهدی حمیدی شیرازی

http://antishamlu.persianblog.ir/post/25/

..................

ناشناس گفت...

هفته‌نامه نیمروز با اشاره به جنجالی که شاملو به خاطر استهزا و هتک حکیم فردوسی
بخش هفتم:نظرات شاملو درباره فردوسی
................

سال 1369 به دعوت «مرکز پژوهش و تحلیل مسائل ایران» ـ سیرا (CIRA) ـ جلساتی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا منعقد گردید که هدف ظاهری آن، بررسی هنر و ادبیات و شعر معاصر فارسی بود. در این جلسات عمدتاً روشنفکران معاند و سکولار همچون هما ناطق، محمد عنایت و ... سخنرانی داشتند. سخنران یکی از این جلسات احمد شاملو بود، که وی با ایراد سخنانی جنجالی پیرامون شاهنامه به مباحث زیادی درباره خود دامن زد.(1) صحبتهای شاملو فی‌البداهه بود و حاضران در جلسه نوشته‌اند که او گفت:«برای مبارزه با جهل وتعصب، بایستی باورها و اعتقادات مردم را تغییر داد و یکی از آنها باور غلطی است که ما به «شاهنامه» پیدا کرده‌ایم. شاهنامه پر از جعل واقعیت‌هاست ... فردوسی، هم‌نژادپرست و فئودال بود و کاری که در شاهنامه کرده است عبارت است از دفاع از طبق و گروه خودش...»(2)

این سخنان واکنشهای افراد زیادی را علیه شاملو برانگیخت که به مواردی اشاره می‌کنیم. هفته‌نامه نیمروز با اشاره به جنجالی که شاملو به خاطر استهزا و هتک حکیم ابوالقاسم فردوسی آفرید، نوشت:«... شاملو در سفر گذشته در برکلی ضمن سخنانی با استناد به حرفهای دوستش علی حصوری، به حکیم فردوسی حمله کرد و ضحاک را که فردوسی از او ]او را[ به خاطر بی‌عدالتی‌ها و حق‌کشی‌هایش در شاهنامه شدیداً مورد انتقاد قرار داده است، به سختی ستود...»(3)

حسن شهباز ـ جاسوس بازنشسته امریکا و رئیس سابق کلوپ روتاری رنچو لوس‌آنجلس ـ شاملو را شاعری معرفی کرد که آرمانهای سیاسی‌اش همه جهات شاعرانه‌اش را تحت‌الشعاع خود قرار داده و گفت:«... موضوعی که موجب شگفتی است پی‌ورزی پژوهشگر متعهد در تحمیل عقاید مارکسیستی است. آقای احمد شاملو به کاربردن واژه‌های توهین‌آمیز ر روانه می‌دارند و از اهانت به مقدسات یک جامعه خودداری نمی‌کنند. برای این که از عقایئ اشتراکی خود حمایت کنند...»(4)

مهدی اخوان ثالث نیز در واکنش به این سخنان، در یک جلسه شعر خوانی در پاریس گفت:

«... می‌گوید کاوه لمپن بوده، حالا بوده، مگر چه اشکالی دارد؟ تو که طرفدار «لمپن‌ها» بودی! کجای کاری بچه؟ مطرح بودن به هر قیمتی؟ آخر یعنی چه؟...»(5)

و نشریه دیگری در خارج از کشور نوشت:«... اخوی احمدخان شاملو ـ متخلص به الف. بامداد ـ هم که از دیرباز خود را کارشناس ادب و فرهنگ ایران دانسته‌اند و اخیراً هم به میمنت و مبارکی وارد جمع مورخان و جامعه‌شناسان صاحب فتوی درآمده‌آند، فی‌الواقع جزو «ناشی‌»هایی نیستند که سرنا را از سرگشادش می‌زنند... فقط می‌پردازیم به عناد بی‌پایه ایشان با شعر و ادب کلاسیک ایران و اخیراً کینه‌ورزی او با تاریخ ما...»(6)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 هفته نامه نیمروز،چاپ خارج از کشور،شماره 62،مورخ 21/2/1369،متن سخنرانی شاملو ص 8.

2 کیهان سلطنت طلب،چاپ لندن،شماره 299،مورخ 6/2/1369.

3 هفته نامه نیمروز،چاپ خارج از کشور،شماره 265،مورخ 30/2/1373.

4 کیهان سلطنت طلب،چاپ لندن،شماره 301،مورخ 20/2/1369.

5 ماهنامه دنیای سخن،شماره 33،مهدی اخوان ثالث،اول واخرشاهنامه،ص 26.

6 نشریه شاهین،چاپ خارج ازکشور،شماره 2،مورخ 1369.
http://ahmadshamlu.blogsky.com/1384/10/20/post-5
ووووووووووووووووو..........

ناشناس گفت...

آقای وفا یغمایی عزیز، شاملوی شاعر بدون تردید شاعر است و دومی منفور خاص وعام نبود ولی عزیز آنها نیز نبود که این ریشه در نه تنها بی فرهنگی سیاسی بلکه بی فرهنگی فرهنگی جامعه ی ایران دارد که بسیاری از ایرانیان به آن گرفتارند. برای شما هم همینطور آرزوهای خوب آرزومندم. موفق باشید.

esmail گفت...

انصاف را دوستان! شاملو شاعری بود که شعر ایران را با ورود شعر سپید و معماری آن به شعر جهان پیوند زد.اشتباه هم داشت . خدا نبود.انسانی بود خطاپذیر و شاعری بزرگ و شاگرد نیما.شاملو بنظر من هم در مورد شاهنامه اشتباه کرد ولی این موجب نمیشود که او را منفور بدانیم! واقعی نیست. بیائیم مثل اروپائیان منصف باشیم. رومن رولان بزرگ به هیتلر نامه نوشت و از او درخواست کرد پاریس را بمباران نکند. بورخس و سالوادر دالی گرایش فاشیستی داشتند! بالزاک یکی از چهار ستون ادبیات جهان به گفته گورکی در لژ سلطنت طلبان صندلی داشت.داستایوسکی از تزار طلب عفو کرد! گفته اند لورکا همو سکسوئل بود! همچنین آندره ژید و... دهها نمونه وجود دارد و اینها از افتخارات ادبیات جهانند. معذرت میخواهم از تک تک شما ولی بیائیم مثل یک انسان دگم و با عذر خواهی از این مثال مثل یک ملای متحجر درباره شاملو قضاوت نکنیم من متاسفانه الان مشکلی دارم که چشمانم اجازه نمی دهد زیاد کار کنم و گرنه دو باره در باره شاملو می نوشتم و بخصوص برخوردهای خود را در سال 1358در موسسه ابتکار که سر پرست آن ابراهیم زال زاده بود که در قتلهای زنجیره ای کشتندش،توضیح می دادم... در هر حال شاملو رفته است... و شاملو بنظر من در شعر ایران تثبیت شده بعنوان برجسته ترین شاعر ایران... ما میتوانیم نظر خودمان را داشته باشیم درستی نظرات ما بما کمک میکند و برای شاملوی سفر کرده علی السویه است.موفق باشید

esmail گفت...

در ضمن بارها درخواست کرده ام اسمی مستعار را در زیریاداشت خودبنویسید تا ناشناسها باهم قاطی نشوند

ناشناس گفت...

شاملو بزرگ بود نه به دلیل وجود مادی خودش بلکه به علت راهی که در ادبیات ایران باز کرد.روحش شاد و یادش گرامی باد.
کاوه.د

ناشناس گفت...

دوستان بد نیست این لینک را ببینید در باره اشتباه شاملو یک نکات جالبی مطرح شده است
http://sokhanma.blogfa.com/post-17.aspx
ناصر ناصر

ناشناس گفت...

یوگنی ادوارد برتلس (Yevgeni Edvardovic Bertels)ایران شناس و متخصص در زبان و ادبیات فارسی (1890-1957)که به همت او برخی از متون مهم فارسی به زبان روسی ترجمه شد و در تصحیح شاهنامه چاپ مسکو نقش داسته است در خطابه ای تحت عنوان " منظور اساسی فردوسی" چنین می گوید : ...تراژدی زندگانی فردوسی ، با تراژدی خود ملت ایران به هم آمیخته است.

دکتر فدریکو مایور دبیر کل سابق یونسکو : هر روز افکار فردوسی بیشتر در جوامع مختلف نشر می یابد. ونقش او در تمدن بشری غیر قابل انکار است.

لی شینان اندیشمند و زبان شناس بزرگ چین : اکنون در چین ، بخشی از شاهنامه فردوسی بوسیله استاد "جان هون نین" از زبان فارسی به زبان چینی ترجمه گردیده است . این بخش شامل چهار داستان تراژدی از شاهنامه است. تراژدی های ایرج، سهراب ، سیاوش و اسفندیار . این چهار داستان چه از نظر تصویر سازی قهرمانان و ژرفای اندیشه و فکر بحق نمونه ای از کل آن اثر بزرگ است.

اظهر دهلوی از روشنفکران معاصر هند : همانگونه که شاهنامه پایه اصلی زبان فارسی در ایران است کتاب رامایانا در هند پایه و اصل زبان ساسکریت می باشد.

پروفسور فضل الله رضا : شاهنامه و اندیشه مستتر فردوسی در این اثر، یکی از اجزای اصلی هندسه اصلی اندیشه قوم ایرانی است . اگر از جای دیگری از ما بخواهند ، ، که ما دواثر را که نمونه بارز و حامل تفکر ملی ما باشد ، بی شک ما شاهنامه فردوسی و مثنوی مولوی را معرفی خواهیم کرد . و با اصرار زیاد می توانیم بوستان و گلستان سعدی را به آنها اضافه کنیم .

شاهنامه آرمانهای مردم ایران را و چگونگی آنها را در برمی گیرد . آنچنانکه ایرانیان می خواستند ، سیمای ایشان جلوه کند و در تاریخ نامشان ثبت شود. ولو این روایت تاریخی با آنان کاملا تطبیق نکند . شاهنامه زبان غالب گویندگان و نویسندگان ایرانی را در این هزار سال باز کرده است. تاثیر سخن فردوسی بر زبان فارسی از طریق گویندگانی مانند ،سعدی همچنان قرنهاست ادامه داشته است .

اگر حدود 15 زبان زنده دنیا را به سوابق فرهنگی ممتاز آنان برگزینیم زبان فارسی و عربی در میان آنها خواهد بود ...زبان عربی ریشه های منطقی و دانشی دارد . و در قرنهای سوم و چهارم در اثر نهضتهای فرهنگی و اجتماعی زبان فارسی طلوع گرفت . فارسی دری ، زبانی است شیوا و پرتوان ، دارای واژه ها ، پسوندها و پیشوندها . این زبان نقل قلم است از ترکیب این دو زبان ، زبان فارسی امروز بوجود آمده است.

محمد التونجی اسطوره شناس و زبان شناس بزرگ سوری: عنتره( دلاور عرب و تقریبا معادل رستم در ادبیات عرب که به تنهایی از قبیله خویش دفاع می کرده بر عکس رستم که اکثر اوقات همراه با لشکر و سپاه ایرانیان بوده و دیگر فرق آنها این است که قهرمان عرب اهل شعر وسخنوری است که این مسئله در مورد رستم صدق پیدا نمی کند)تنها یک قهرمان عرب است ، اما رستم یک قهرمان جهانی است.

کوریاناگی اندیشمند و روشنفکر ژاپنی :مردم ژاپن هیچگاه از شنیدن داستانهای شاهنامه سیر نشده و نمی شوند .ترجمه های جدید شاهنامه از پر خریدارترین کتابهای ادبی امروز ژاپن است.


ناصر ناصر

ناشناس گفت...

ناصر ناصر جان سپاسگذار از شما عزیز.

ناشناس گفت...

من فقط میگویم زنده باد خاطره شاملو و اگر خدائی هست بیامرزدش باعث افتخار بود و هست.
ع هنری

ناشناس گفت...

شمس لنگرودی صحبتی جالب در باره شاملو دارد
...................
شيوه‌اي كه شاملو در سرايش شعر برگزيد خيلي زود توانست جاي خود را باز كند و مخاطبان بسياي را گرد او جمع كند، چه ويژگي‌اي در شعر سپيد شاملو موجب اين اقبال شد؟

درواقع هر محتوا يا روح شعري به زبان خاص خود و ادبيات خاص خود نيازمند است از آنجايي كه شعر شاملو شعري حماسي- تغزلي است شاملو متوجه شد كه موسيقي كهن كلام مي‌تواند آن روح را در محتواي او بدمد؛ نه موسيقي زبان روزمره. در نتيجه شعري سرود كه صورت و محتواي هماهنگي داشت و همين امر باعث جذابيت شعر او شد. البته فقط اين مساله تاثيرگذار نبوده است. شاملو از معدود شاعراني است كه براي همه نسل‌ها شعر سروده است، يعني از وقتي كودكي به دنيا مي‌آيد مي‌توان بارون مي‌آد جرجر شاملو را برايش زمزمه كرد تا دوره نوجواني و عاشقانه‌ها، تا جواني و روحيه انقلابي و تا دوره ميانسالي و پيري كه در آستانه شعري جاودانه است. سهراب سپهري يكي از بزرگ‌ترين شاعران ايران است اما شعرش مربوط به يك سن خاص است. البته اين مساله از اعتبار سهراب كم نمي‌كند ولي تمايزش را با شاملو آشكار كرده و مزيت شاملو را مشخص مي‌كند. مسلما همه اين ويژگي‌های منحصربه‌فرد است كه مردم شاملو را شاعر ملي خود قلمداد مي‌كنند.



شما به شاعري شاملو براي همه نسل‌ها اشاره‌اي كرديد، وجه ديگري كه شاملو دارد تجربه‌هاي مختلف در ساحت شعر است، يعني شعر منظوم، موزون، نيمايي، سپيد، ترانه و اشعار فولكلور و عاميانه ساحت‌هاي متفاوتي هستند كه شاملو از آنها سربلند بيرون آمده و جريان‌ساز شده است اين روي شعري شاملو را چگونه تحليل مي‌كنيد؟

دقيق‌ترين وصفي كه از اين صورت شاملو مي‌توان كرد نبوغ او است. من دقيقا نمي‌توانم آن را تحليل كنم، ولي مي‌دانم نبوغ وقتي در انسان پديدار مي‌شود كه يك عشق سوزان حضور داشته باشد. شاملو آدم عجيبي بود، نسبت به هر كاري كه دست مي‌برد عشق سوزاني پيدا مي‌كرد. براي مثال در ترجمه شاهد هستيد كه ده‌ها نفر شعر لوركا را ترجمه كرده‌اند، در حالي كه متخصصان به هر دو زبان مي‌گويند ترجمه‌هاي شاملو دست‌كمي از شعر لوركا ندارد يعني مي‌گويند او چنان توانسته به قول اوكتاويوپاز به روح زبان و متن غايب شعر دست پيدا كند كه انگار خود لوركا به زبان فارسي شعر سروده است.
...........
تمام صحبت را در اینجا می توانید بخوانید
http://shamselangeroodi.blogfa.com/post-267.aspx
سیف االله

ناشناس گفت...

جناب یغمائی مجاهدبن در ابن ادرس بزرگداشت احمدشاملو را گرفته اند خوبست توجه فرمائبد
سیف الله
http://www.hambastegimeli.com/index.php?option=com_allvideoshare&view=video&slg=2013-07-24&orderby=latest

ناشناس گفت...

مشكل در شاملو نيست كه بعضى دوستان بر او ميتازند كه در مورد فردوسى و شاهنامه چنين گفته است و در باره موسيقى سنتى چنان، بلكه مشكل در نگاه مطلق گراى ماست كه همه چيز و همه كس را صد در صدى ميخواهيم. "چشمها را بايد شست"، بايد نگاهمان را به پديده ها تغيير دهيم. هر پديده اى و از جمله انسان، مجموعه اى است از ضعفها و نقات قوت، ما بايد در مجموع و بر اساس همين نقاط قوت و ضعف، پديده ها را بسنجيم. شاملو بزرگ بود چه در شعر و شاعرى، چه در مسائل سياسى اجتماعى، حالا گيرم در پاره اى مسائل به بيراهه رفت و در آنجا كه خارج از حيطه تخصصش بود، اشتباه كرد، اين از بزرگى شاملو كم نميكند. منصف اگر باشيم، شاملو را در پروسه ساليان قضاوت ميكنيم، نه اينكه يك قطعه از اين زندگى را جدا كنيم و شلاق كشش كنيم. شاملو در تمام زندگيش در كنار مردم بود و هيچگاه عمله ظلم نشد. از آن گذشته، مگر شاملو براى ادبيات و فرهنگ اين مرز و بوم كم كار كرد.
عليرضا

ناشناس گفت...

اگرچه موندگاری زبون فارسی مدیون وجود فرزانه فردوسیه ولی مگه چرندیات ضد عرب و ترک و دیگر اقوام هم وامدار حضرتشون نیستند؟! (البته خواهیم گفت از زاویه دیگه... ولی در کل داستان که تغییری حاصل نمیشه)!

در ضمن به نظر من هم شاملو بخصوص با اون زبون فاخرِ حماسیش از برجسته ترین شاعرای مسئولِ تاریخ معاصره و اسمش واسه همیشه برجسته و موندگار در تاریخ ایران در کنار نام فردوسی و ... خواهد درخشید.

من البته فکر می کنم که شاملو هم اشتباهات متعددی داشته، سومکا و توده و بحث اعتیاد... و نظرات آنچنانی. اماهر کی اشتباه نکرده میتونه اولین سنگ رو به شاملو و حکیم طوس پرتاب کنه. بخصوص که در مورد داستان و نقش ضحاک، فردوسی پس از شکست ضحاک میگه طبقات دوباره برقرار شدند یعنی از گناهان ضحاک یکی (شاید هم تنها گناه)، برانداختن طبقات جمشیدی بوده! در دوره معاصر هم قبل از شاملو، علی حصوری و پیش از اون ذکاءالملک در خلاصه شاهنامه همین حرفها رو با لحنی بهتر گفتن.

مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
بر و بچه های اسیر لیبرتی و هزار اشرف یادتون نره!

رفیق سائل.

ناشناس گفت...

پدر من از لحاظ ادبیات فارسی و تاریخ فوق العاده بامعلومات است و خوشبختانه کهولت سن تاثیری به حافظه او نداشته است ،اما متاسفانه در سالهای اخیر رفتار و حرف های او در مثلا میهمانی ها آزاردهنده و ناپسند است و خودش هم اصلا متوجه نیست ، البته علت علمی دارد. که کدام قسمت مغز که به رفتار اجتمایی تاثیر میگزارد در مواردی و خصوصا در پیری دچار اختلالات میشه. مثلا فحش نا بجا دادن . رها کردن گاز معده در جمع غریب بدون احساس شرمساری و غیره. به نظر من رفتار ناهنجار شاملو در ایام واپسین از همین نوع میباشد به طوری که حتی کسانی که میخواستند با او مصاحبه کنند و یا صدایش را ضبط کنند شگفت زده میکرد. من حدس میزنم که اگه در سالهای قبل از سخنرانی برکلی از شاملو سوال میشد سنجیده تر در مورد مسایل غیر تخصصی پاسخ میداد. در عین حال من معتقدم که علتی ندارد که کسی که در در یک رشته خاص استاد است در مورد همه چیز نظر تخصصی بدهد. مثلا در مورد نقاشی های پیکاسو و یا شاگال همه میتوانند نظر داشته باشند . اما علتی نیست که یک شاعر نویسنده و يا کاریکاتوریست موفق تحلیل گر سبک نقاشان باشد. در آخر ارزش واقعی فردوسی حافظ نیما شاملو نه در زندكي خصوصی آنان بلکه در آثار آن اساتید میباشد. کوروش