در خیال خویش!! اسلام مبینی داشتیم
توی این دنیای گرگ ومیش وخونین وخراب
برجهانی بهتر وبرتر یقینی داشتیم
ما«خدا جانی»درافلاک و،خدا میگفت نیز:
«بنده جاتی» خوب در روی زمینی داشتیم
حضرت حق نه سیاسی بود، بود اوفلسفی
ما خدای با خدائیت عجینی داشتیم
دین و مذهب بود سقف معنوی بهر همه
ادامه قصیده
۱۰ نظر:
گویا و زیبا تشکر اسماعیل
تهمتن
عالی بود وممنون. داشتیم
قسم
آقا به آقایش قسم
رهبر به رهبریش قسم
مذهبی به مذهبش قسم
چرا به بی چرایش قسم
جواب به بی جوابیش قسم
خدا به بی خدایش قسم
که همه خالیند از قسم
آخرش خر با خرش قسم
آقای یغمایی
دستتان درد نکند. الحق شما شاعر همین زمانه و نقد کوبندۀ این دونان هستید.
دمتان و قلمتان گرمتر و گرمتر
به دلیل ننوشتن نام یا نام مستعار سه نظر حذف شد
رفت ایمان و به همراهش بشد اسلام ما
خوش برادر، چون به دل جهل عجینی داشتیم
روضه ها خواندند این نامردمان از بهر ما
مینفهمیدیم دشمن در بر و اندر کمینی داشتیم
شاه خود تلمیذ درس و مکتب دجال بود
در میان شاهها هم، نازنین، شاه عنینی داشتیم
گُه زد او در کار کشت و روستا زان پس ولی
شهرهای جمله بس جاهل نشینی داشتیم
توی زندان میتپانید آنکه او روشن ضمیر
در عوض جهال در مسجدنشینی داشتیم
ساخت او چندین هزار و چند صد الله گاه
زین سبب روحالله تاریک بینی داشتیم
مسجدنشین
ارسال یک نظر