سر ميزند دوباره خورشيد مهرباني. اسماعیل وفا یغمائی
سر ميزند دوباره خورشيد مهرباني در پردههاي صبحي زرتاب و پر نياني طي ميشود خلائق فصل فراق و فرقت در ميرسد به شادي ايام همزباني اي سالخورده ميهن از گردش زمانه بينم ز سر بگيري بار دگر جواني زآنرو كه زنده مانده ست در خون مردمانت.......ادامه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر