دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۲ شهریور ۴, دوشنبه

فراخوان مرگ برعلیه ایرج مصداقی و تائید آن توسط مهدی ابریشمچی نماینده سازمان مجاهدین خلق در شورای ملی مقاومت ایران حنیف حیدرنژاد

فراخوان مرگ برعلیه ایرج مصداقی و تائید آن توسط مهدی ابریشمچی نماینده سازمان مجاهدین خلق در شورای ملی مقاومت ایران  حنیف حیدرنژاد,مهدی ابریشمچی با تائید و تشویق فراخوان قتل مصداقی و دیگر مخالفین سیاسی از سوی محمد از استرالیا، نه تنها "قصد و نیت" محمد را تائید کرده است، بلکه وی به دلیل مسئولیت سیاسی و شناخته  ادامه‌ی مطلب...

۱۳ نظر:

ناشناس گفت...

هر دم از این باغ بری می‌رسد مانده بود که آقای ابریشم چی قمه دست گرفته و سر کوچه نفس کش بطلبد. آیا ایشان شب سر راحت روی بالشت می‌گذارد وقتی این دروغ‌ها و تهمت‌های رذیلانه را در مورد فردی که دشمنی‌اش با رژیم آشکار است به کار می‌برد؟ لاجوردی‌ها بی خود ساخته نشدند.
آیا اگر قدرت به دست این موجود بسیار «شریف»‌ بود بهتر از شکنجه‌گران و آدمکشان رژیم عمل می‌کرد؟

حیران

خدابخش مشهدی گفت...

بله، کمی خندیدم! جناب حنیف از شورا تقاضای برکناری ابریشمچی را دارید؟ آقای ابریشمچی به شورا که هیچ، به خدا هم حساب پس نمی دهد! سازمان مجاهدین دیگر یک سازمان سیاسی نیست، یک فرقه ی مذهبی ست..فرقه های مذهبی حساب پس نمی دهند و هیچگاه عذرخواهی هم نمی کنند..مثل این است که از شورای مصلحت رژیم بخواهیم که خامنه ای را اخراج کند! موفق باشید.

ایوب گفت...

سلام: جناب قهرمان حرفهای حیدری ,اولیا,کریمی و دهها نفر دیگر باد نیست. جواب قهرمان شما است. ولی شما که آنها را قبول ندارید. به قول جناب وفا همه آنها در عالم سیاست و علم و ادب صد گرم وزن ندارند. من حالا از کسی که همه او را در عالم علم و ادب قبول دارند فاکت می آورم. جناب وفا می گوید" کمال به عنوان یک عضو جدا شده از مجاهدین و تحت تاثیر فضای پیرامونش در مخالفت با مجاهدین راه دیگری را رفت ....اما اوبعدها زیر بیانیه ای را امضا کرد که اطلاعات نادرستی را تبلیغ می کرد و در آن نوشته شده بود که مجاهدین در سال 1368 درقرارگاههایشان زندان درست کرده و اعضای ناراضی خود را محبوس کرده اند. این درست نبود. باید درست انتقاد کرد و حقیقت را گفت و از دایره انصاف و مروت خارج نشد. من در آنموقع در قرارگاههای مجاهدین بودم و مجاهدین نه تنها زندان نداشتند بلکه پاسداران اسیر را هم آزاد می کردند.من به عنوان یک رزمنده که در قرارگاهها زندگی می کردم و شاهد واقعیت بودم و در اعتراض به این بیانیه یاداشتی نوشتم که منتشر شد". در باره اتهامات دیگر نیز ایشان نظر داده اند. ولی برای طولانی شدن پیام آنها را نمی آورم.

ناشناس گفت...

اقا دلت خوشه اگه اسد و صدام و قذتفی رفتن اینم میره اینا این سازمانو کردن مال خودشون اصلا ارث باباشونه ولی تو هنوز متوجه نشدی برات متاسفم
اشرفی از اشرف فرار کرده بدبخت و بیچاره از دست اینا

عبدالله مشیرزاده گفت...

سلام، واقعا که شما جماعت شورش را در آورده اید. آقای یغمائی شما اصلا عددی نیستی که کسی بخواهد بند از بندت جدا کند. با همه سنگینی هیکلت فقط به ایرج مصداقی اویزانی. یعنی مجبوری آویزان باشی. یعنی معتادی به آویزان بودن. یک وقتی به مسعود رجوی آویزان بودی. یک روزی عاشق و کشته مرده مریم رجوی بودی. حالا هم فقط تکیه گاه عوض کردی. بنا براین واسه خودت تبلیغ نکن. هیچ کس حاضر نیست حتی یک تلنگر به تو بزند. اما میماند مصداقی. این بنده خدا هم دارد وظیفه اش را انجام میدهد. در لباس مخالفت با رژیم فعلا تیغ را به مجاهدین میکشد. اما این هم ارزشش انقدر نیست که کسی بخواهد نابودش کند. آقای حیدر زاده هم فکر کرده چون بریده و رفته دنبال زندگیش شده است نخود هر آش و دادستان دادگاه بلخ. راستی حنیف یادت باشه که بلخ و بیلاخ خیلی شبیه هستند.. حالا طرف در یک برنامه ای گفته بند از بند مصداقی جدا میکند. فقط آدمهای اسکلی مثل حیدر زاده و شکری و قصیم وروحانی و یغمائی این را به عنوان فرمان قتل گرفته اند . وگرنه آدم عاقل و با شعور می فهمد و میداند که این فقط یک مثل است ودر زبان مصطلح امروز فقط معنی تنبیه و جریمه میدهد تا بریدن دست و پای کسی. واقعا که مختان تاب برداشته است.

RRR گفت...

چند خط از حرفهای مرتضی نامور از سایت آفتابکاران:
بیچاره شب زیان خائن ازدرک این مکانیسم عاجزند، که آن نیرووسازمانی که طي نزديك به نیم قرن برروی آگاهی واختیار و فدا و صداقت در مبارزه براي آزادي مردم ایران بنا شده ودر سی سال گذشته با ارتجاع قهار واستعمار مکار حامي آن درپیشبرد آرمان بزرگ مردم ایران با پای سر به مبارزه پرداخته، وآن رهبری که دروانفسای وادادگیهای فرصت طلبانه سکان مقاومت را هدایت کرده بیدی نیست که با بادکهای رژیم ساخته بلرزد....

جاوید گفت...

این بیچاره شبدرنژاد از ترس خودش را خراب کرده بابا شما هیچ پخی نیستید کی با شما کارداره شمارا خدازده است که به این فلاکت و هزیان گوی دچار شدید

ایوب گفت...

سلام: خدا وکیلی بیایید و یک چیزی بدرد بخور را مطرح کنید. آخر یعنی چه که محمد از استرالیا چه گفته. این الم شنگه نشان از دست خالی شما ندارد؟

یعقوب گفت...

تشکر آقای حنیف که با نوشته فروغ جاودان در این کنسرو را باز کردی تا ببینیم چه خب است لطفا بیشتر بنویسید

ایرج گفت...

این آقا شریف جزو سه رهبر اول مجاهدین است. مثلث متحد مسعود رجوی. مریم رجوی. مهدی ابریشمچی.
فکر میکنید وقتی مهدی ابریشمچی همسرش را براحتی تقدیم مسعود رجوی میکند و خودش هم در جشن عروسی شان دست می زند!!!! دیگر این صحبت ها از طرف او اصلا عجیب نیست. خدا یک عقل سالم به این جماعت بدهد.

ناشناس گفت...

این داستان بند از بند جدا کردن به نظر تنها ناشی از عدم تسلط ممد اقای استرالیا به ادبیات سازمان و اقای رجوی بود .
چون اقای رجوی می گوید بند از بند رژیم جدا می کنیم این بیچاره هم خواست یک چیزی بگوید گند زد و خراب کرد.
داستان بهمین سادگی است . حالا شما جناب یغمایی یک آتو گرفتید و کسانی هم مثل این آقای حیدر حنیف نژاد که زبانشان چفت و بند قرصی ندارد و چپ و راست می خواهند مچ گیری کنند و مقاله پشت مقاله همینطوری بنویسند و گز نکرده می برند کاسه داغتر از اش شده اند و حالا هی بیا و بکش که ای می خوان مصداقی را معدوم کنند. خود شما بهتر می دانید که چنین چیزی نیست بنا بر این با این نوشته ها خودتان را سبک می کنید و نشان می دهید که شما هم تا حدودی از نوع همان سیاسی کاران حقه باز هستید که مردم از شنیدنشان خسته شده اند. به نظر من در همه احوال باید انصاف را رعایت کرد و بخصوص وقتی می نویسید واقعی بررخورد کنید.
شما درست است که با مجاهدین و سازمان اختلاف دارید اما نبایستی از جاده واقعیت و انصاف دور شوید و هر چیزی را بهانه حمله به سازمان قرار دهید وگرنه حرف حسابی هم اگر داشته باشید تحت الشاع این بازیهای با کلمات قرار می گیرد و مردم نسبت به واقعی بودن حرفهایتان دچار تردید می شوند.

روزبه

ناشناس گفت...

سلام به آقای روزبه
محمد استرالیا، بنده خدا تقصیری ندارد. آب از سرچشمه گل آلود است عزیز. چه اسماعیل و دیگران می‌گفتند و چه نمی گفتند، واکنش مهدی ابریشمچی (که اگر مسعود رجوی و ابوالقاسم رضایی هم بود بدتر از این خودشان را سبک و بی مقدار می‌کردند)، بسیار زشت و قابل مکث است. درست است که بند از بند جدا کردن، لزوما به معنی فیزیکی نیست اما به معنی این است که همه چیز را با طلبکاری و برچسب زنی و تهمت زدن، حل می‌کنیم !! (و نه پاسخگویی و دیگران را آدم حساب کردن)
نمی شود همه را دشمن و مزدور و اطلاعاتی فرض کرد. به جای این واکنشها آقای ابریشمچی به مسعود و مریم بفرمایند بیلان برپا برپا ها از داخل کشور چی شد . همین سئوال را باید از آقایان توحیدی و ائمی و جابرزاده و...که با اسامی عجیب و غریب در سایت آفتابگردان، کرامت می ورزند، هم پرسید.
مرگ بر رژیم جمهوری اسلامی با همه دار و دسته ها و مزدوران و کار چاق کن هایش

ناشناس گفت...

بله البته جناب ناشناس بنده منظور شما را می فهمم و با شما موافقم.
اب از سر چشمه گل الود است.

با تشکر از شما
روزبه