....ولی خون صد هزار شهید
یک پاپاسی نمی ارزد
اگر در راه دموکراسی و آزادی ریخته نشده باشد
و در رفتن هزار توپ به اندازه یک عطسه بز گر ارزش ندارد
و تمام تفنگها را باید فوری به مستراح ریخت
ورفت سینما و فیلم گنج قارون تماشا کرد
اگر قرار است یک دیکتاتور دیوث برود
و قرمساقی دیگر جانشین او بشود
***
من شاعرم رفقا و دیگر هیچ
و این مردم را با تمام تاریکیها و روشنائی هایشان
و با اینکه بعضی وقتها
حوصله ام از دستشان سر میرود دوست دارم
درست مثل معشوقم، زنم، محبوبم
یک پاپاسی نمی ارزد
اگر در راه دموکراسی و آزادی ریخته نشده باشد
و در رفتن هزار توپ به اندازه یک عطسه بز گر ارزش ندارد
و تمام تفنگها را باید فوری به مستراح ریخت
ورفت سینما و فیلم گنج قارون تماشا کرد
اگر قرار است یک دیکتاتور دیوث برود
و قرمساقی دیگر جانشین او بشود
***
من شاعرم رفقا و دیگر هیچ
و این مردم را با تمام تاریکیها و روشنائی هایشان
و با اینکه بعضی وقتها
حوصله ام از دستشان سر میرود دوست دارم
درست مثل معشوقم، زنم، محبوبم
۲ نظر:
هزار درود شاعر همیشه عزیز ما.حظ کردم خندیدم و گریه کردم از این همه سادگی و عمق خدا نگهت دارد اسماعیل برای همه و برای همه چیز
موحد
آقای مسعود رجوی! این شعر را چند بار بخوانید اگر چە خوابهایتان را آشفتە می کند.
بگذارید این باد سرد از توهمات خفە کنندە بیرونتان بیاورد . و این سخن "نیچە: را بە خاطر بسپارید کە:
ترجیح می دهم از سرما اندکی دندان هایم بە هم بە خورد و مو بر بدنم سیخ شود اما تن بە خداوندگار آتش نسپارم.
لقمان
ارسال یک نظر