نه غرش سواران
نه انبوهی پیادگان
نه باران تیر کمانداران
نه ارابه های لبریز سکه و ساطور
ونه.....
نگران نباش
نه تو شکست خواهی خورد
و نه من
***
نه غرش سواران
نه انبوهی پیادگان
نه باران تیر کمانداران...
ادامه شعر
۶ نظر:
بسیار زیباست. ممنون آقا اسماعیل یغمایی"""نگران نباش"""
سلام: زمانی مروری به سالهای گذشته بیاندازید و ما را از نظرات خود آگاه نمایید. باور بفرمایید اگر اشتباهی صورت گرفته از هفت تیر و هشت شهریور آغاز شده و نه در مهملاتی از قبیل دود دادن سبیل یک اشرفی؛ 700 زن صیقه ای فلان آقا؛ رقص رهایی و .... که خود شما نیز یک پایه این ماجرا بودید.چه احساسی دارید وقتی ترانه تفنگ را که سرودید می شنوید؟ تُفنگ لرزه در افكن به جان دژخيمان - تُفنگ صاعقه افشان به ظُلمت ايران-- تُُفنگ تُندر فرياد خلق را سر كُن - ز موجهاي خزر تا به ساحل عُمان --- تُفنگ داغ و شرر بار و شرزه و سركش -- به نام نامي يزدان و ملت ايران --- به نام آنكه به ميدان چو شير در خون خُفت - با نام آنكه به زنجير مانده در زندان -- به نام آنكه به جنگ است به نام آزادي - به نام كارگر و هم نبرد او دهقان --- به دستهاي مجاهد به هر زمان شليك - درنگ نيست ترا سُرخ و بي امان شليك
دوستان
از این پس کامنتهای با نام ناشناس نه منتشر میشود و نه در صورت سئوال پاسخ داده میشود این اخرین یاد اوری استممنون
باشد عزیز در فرصتی مناسب ولی در رابطه با سرود فارغ از تغییرات منسرود وشعر یک عنصر پایدار و عام در خود دارند و یک عنصرغیر پایدار و خاص عنصر پایدار میگوید در نهایت با دزخیم و کشتارگر باید جنگید چه در فرانسه یا امریکای لاتین یا ایران یا افریقا بنظرنم خود این سرود عناصر پایدارش را توضیح میدهد شما اگر توضیحی دارید بنویسید ولی با نام ونشان لطفا
سلام: تاجزاده زمانی دور نکته ای را توضیح داد که شاید نشنیده باشید. اوبه روشنی اعتراف کرد که حاکمیت از سازمان وحشت داشت به این دلیل که در دی ماه 57 چند نفر از زندان آزاد شدند و به سرعت می رفتند که سر اسر ایران را بگیرند. وی گفت که برای مثال فروش نشریه مجاهد 750 هزار بود. برای رفع این مشکل و آینده ای که در دست مجاهدین بود عده ای به رهبری شهید رجایی به این نتیجه رسیدند که دامی برای مجاهدین بگذارند و به این ماجرا پایان دهند و این دام و در واقع عصبانی کردن رهبران مجاهدین با اعدام تعدادی از جوانان در 30 خرداد بود.در هفته بعد او نوشت که به او تذکر داده اند که شهید رجایی بسیار دل رحم بوده واین حرف درست نیست.چنین اعترافی را من فقط دریک مورد دیگردر کتاب خاطرات850 صفحه ای عزت شاهی از سران کمیته دیده ام. اگر می خواهیم ایراد بگیریم می توانیم از تظاهرات مسلحانه و ا ساسأ از جنگ مسلحانه و به دام دستگاه افتادن و این قبیل ایراد بگیریم که تمامی تاریخ غم انگیز و در عین حال فداکاری های بعد از آن را رقم زد. نه اینکه برای مثال چرا د رمورد فردی که به بیماری ابنه دچار بوده و آبروی همه را در منطقه می برده افشا گری کرده اید. ولی از آن طرف هیچ اشکالی ندارد حرفهای این چنینی و بی اساس در مورد اکبر خوش کوش از خودمان در کنیم .
سلام: تاجزاده زمانی دور نکته ای را توضیح داد که شاید نشنیده باشید. اوبه روشنی اعتراف کرد که حاکمیت از سازمان وحشت داشت به این دلیل که در دی ماه 57 چند نفر از زندان آزاد شدند و به سرعت می رفتند که سر اسر ایران را بگیرند. وی گفت که برای مثال فروش نشریه مجاهد 750 هزار بود. برای رفع این مشکل و آینده ای که در دست مجاهدین بود عده ای به رهبری شهید رجایی به این نتیجه رسیدند که دامی برای مجاهدین بگذارند و به این ماجرا پایان دهند و این دام و در واقع عصبانی کردن رهبران مجاهدین با اعدام تعدادی از جوانان در 30 خرداد بود.در هفته بعد او نوشت که به او تذکر داده اند که شهید رجایی بسیار دل رحم بوده واین حرف درست نیست.چنین اعترافی را من فقط دریک مورد دیگردر کتاب خاطرات850 صفحه ای عزت شاهی از سران کمیته دیده ام. اگر می خواهیم ایراد بگیریم می توانیم از تظاهرات مسلحانه و ا ساسأ از جنگ مسلحانه و به دام دستگاه افتادن و این قبیل ایراد بگیریم که تمامی تاریخ غم انگیز و در عین حال فداکاری های بعد از آن را رقم زد. نه اینکه برای مثال چرا د رمورد فردی که به بیماری ابنه دچار بوده و آبروی همه را در منطقه می برده ونیز با آنها درگیرشده، افشا گری کرده اید؟ ولی از آن طرف هیچ اشکالی ندارد حرفهای این چنینی در مورد اکبر خوش کوش از خودمان در کنیم .
ارسال یک نظر