دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۲ مهر ۲۹, دوشنبه

دردهای ما ! اسماعیل هوشیار


و اما نحوه جواب دادن به نامه های یک تازه وارد ؛ که مثلا خیلی سیاسی است ! حرفهای تازه وارد البته جدید نیست . ادبیاتش هم خیلی محترمانه است . ازهمان زندان تیف و تمام مسیرش را هم میدانیم و میشناسیم . دوران زندان تیف یادش به خیرمباد . دردوران زندان تیف روزی که سعید جمالی وارد زندان تیف شد شایع کردند که نفوذی مجاهدین است و آمده تا همه جدا شده های مجاهدین را بکشد !! یک جلد ...  ادامه‌ی مطلب...

۶ نظر:

رضا ارجمند گفت...

درد بزرگی است که هر دو طرف این دعوا هر چه میخواهند نثار هم میکنند و احتیاجی هم به اراۀ مدرک و فاکت نمی بینند. لطفاً از این بگم بگم های احمدی نژادی دست برداریید و هر چه میدانید با ذکر جزئیات بنویسید.

چرا از ما میخواهید که برویم و تحقیق کنیم و بپرسیم که پروژه رفع ابهام چیست. چرا ما باید تحقیق اتهامات شما را بکنیم؟ در جامعه منوره ای که یک پوش خالی سیانور تبدیل به یک ساک سیانور میشود آیا نباید بجای اتهام بستن وقایع و حقایق را راست و پوست کنده گفت.

شما که دست به قلم بردیید و این مقاله را نوشته اید، لطفاً بفرمایید نام و تاریخ مرگ افرادی که زیر شکنجه کشته شده اند. ما این همه زجر نکشیدیم و خون دل نخوردیم که شاهد آتش توپخانه دروغ و بهتان هر دو طرف باشیم.

اگر اتهامی می زنید یا با دلیل و مدرک دقیق بزنید یا خفقان گرفته و ما را از شراین جنگ کثیف مصداقی - توتونچیان معاف فرمایید.

ناشناس گفت...

سلام
پرنده
اول از همه اسماعیل عزیز سلام من مطلب شما رو میخوندم دیدم اشاره کردید به شخصی به نام حسین پویا خیلی دوست دارم این شخص نوشته این حقیر را بخوانند .این شخص دهانش را باز کرده وهمچون رهبر گور به گور شده اش میگوید سعید جمالی هم عنصر وزارت اطلاعات است زکی شما اصلا در درون مناسبات سازمان در عراق زندگی کرده اید واصلا مبنای اطلاعات شما از اشرف و دیگر قرارگاههای سازمان از کجاست جز اینکه افراد مستقر در اورسورواز شما را تغذیه میکنند شما با چند نفر جدا شده صحبت کرده اید و با کدامشان اگر راست میگوئید بیائید بصورت علنی اعلام کنید جدا شده هائی که میخواهند حرف بزنند بیایند در یک مناظره با نماینده سازمان مجاهدین گفتگو کنند تا هم شما هم رهبر گور به گور شده بتوانند جدا شده ها را برای همیشه محکوم کنند واز صحنه حذف کنند چرا اینکار را نمی کنید از چه میترسید تو وامثال شما از جمله رضا ارجمند میگوئید که به ما سند نشان بدهید تو اگر دنبال سند هستی هزاران سند توسط جداشدگان و منتقدین روی اینترنت هست وزحمت زیادی هم نمی خواهد دیدن وخواندن ان اقایان دوران خر کردن تمام شده است اینجانب شاهد در مجاهدین شاهد بوده ام چگونه امثال اسماعیل را ذره ذره اب کردند امثال اسماعیل کم نیستند همین مهدی افتخاری کسی که فرمانده عملیات خروج رجوی از ایران بود نیز گرفتار کینه های حیوانی شخص خاص الخاص رجوی شد من نیز شاهد اب شدن ذره ذره مهدی افتخاری بودم که چگونه ان مهدی افتخاری تبدیل به کسی شد که در یک باغچه دو در دو متر کشاورزی میکرد با خودش صحبت میکرد یک روز از او سوال کردم مهدی چه شده گفت فراموش کن و رفت دنبال کارش با خودش صحبت میکرد و تقریبا از حالت عادی خارج شده بود ما این دردها را به که بگوئیم اقای حسین بویا جای شیطان وامام را برای ما عوض میکنید ما یک به هزار از وقایع درون سازمان مجاهدین را گفته ایم دوست دارم روزی سازمان قبول کند یک مناظره که هم نماینده سازمان وهم منتقدین وجدا شده ها شرکت کنند مگر نمی گوئید برحقید بفرمائید بیائید منتقدین وجدا شده ها را محکوم کنید به تمام مقدسات در هر ائینی قسم که نه جرعتش را دارید ونه شهامتش را .رجوی اگر شهامت داشت پشت هزاران خون بناحق ریخته شده پنهان نمی شد پس نزدیک به یازده سال این فرد در چاه جمکران غیبت کرده اند بقول اسماعیل شرم وحیا احساسی است انسانی ولی رجوی فاقد ان است .ومن نیز میگویم بروید حیا کنید خجالت بکشید از حرفهای مزخرف این رهبر پس مانده . مرا عصبانی کردید لا اله لا اله به اثتثنای شما ولی بقیه صلوات

ناشناس گفت...

آقای رضا ارجمند ! رهبر عقیدتی مجاهدین وقتی دستور کشتن مرتدین را داد ما را در صحنهء اعدام برای تماشا جمع نکرد که حالا تاریخ و اسم و رسم اعدام شدگان را خدمتتان عرض کنیم .ما که آنجا بودەایم ،در آن فضا نفس کشیدەایم و از نزدیک در جریان کار بودەایم می گوییم اگر روزی حقایق آشکار شود ،فجایع بسیار بیشتر از حرمسرا و رقص رهایی است . آنجا آدم را به جایی می رساندند که خودکشی راه رهایی و خلاص می شد. اکثر کسانی که در سازمان تحت نام شلیک ناخاستە مرگ آنها توجیه شدە ،خودکشی کردەاند . این که در خفا چند نفر را کشتەاند بر فعلا مدرک قطعی وجود ندارد . روزی همه چیز آشکار می شود

لقمان

ناشناس گفت...

حسین پویا
تو که اسمت را هنوز بعد از سی سال جرات نداری بنویسی ولی من اسمت را میدونم و اگر خیلی بی حیایی کنی یکبر برای همیشه همه کارنامه زندگی خارجت را می ریزم روی میز تا ملت بدونند کی داره از رهبر دفاع می کنه.
تو که یکعمره توی خارج همه کاری برای لذت دنیوی خودت کردی و میکنی آخه خجالت نمی کشی به یه آدمی که چهل سال جونش کف دستش ته غار برای رهبر جنگیده همینطوری می گی اطلاعاتی؟
آخه مگر تو چقدر بی شرمی حسین؟ حقا نوشته هات لایق همون آفتابه بدست هاست.
حالم از اینهمه پر رویی امثال تو بهم می خوره..
لا اله الا الله
آقا صلوات بفرستیم
ندارد

رضا ارجمند گفت...

آقایان،

یک لحظه از این توسن پر شتاب بهتان و دشنام و زخم زبان پایین آیید و اجازه فرمایید حقایق و نه گمانه زنی چراغ راهمان شود. بیایید بخاطر حفظ حرمت قلم حرفهایمان نه تفسیر و تعبیر واقعیت بلکه خود واقعییت باشد.

آنطرف بدون هیچ مدرک و سند همه را اطلاعاتی و مزدور می خواند و اینطرف آنها را قاتل و شکنجه گر. این چه مسخره بازی است. بنده و شما غلط میکنیم حسین شریعتمداری را تکفیر کنیم. رطب خورده منع رطب چون کند؟

اگر هدف فقط دق دل خالی کردن و سنگ پرانی است که هیچ. اما اگر هدف افشاگری برای سوزاندن نا خالصیها و جدا کردن سر از ناسره است دیگر احتیاج به دروغگویی و جوسازی نیست. حقیقت روشن ترین چراغها و کوتاه ترین راههابرای دیدن و رسیدن به واقعییت است.

حميد ع گفت...

اگر نامه آقای مصداقی گزارش 92، سرگذشت آقای حيدر نژاد، و حالا نوشته های
تکاندهنده آقای سعيد جمالی را کنار نوشته های اين چند سال که در گوشه کنار اينترنت
موجود هست بگذاريد نشان از ان دارد که دو سازمان مجاهدين وجود دارد يا بهتر هست
بگوييم يک سازمان با دو چهره متضاد وجود دارد. يکی آنچه در بيرون سازمان با خرج بسيار
زياد ان را تبليغ ميکند که ما جذب آن شديم و اينهمه فدا شدن و چند نسل از بين رفتن،
و يکی حقيقت ماهيت سازمان، آن چيزی که پشت پرده بود و هست ولی ما نميدانستيم،
که شايد فقط چند نفر محدود مطلع هستند که در راس آن رجوی هست،
و افراد ديگر بنا بر مسؤليت و کارشان در درون سازمان به نسبتی از حقيقت خبر دارند.
هر کس از سازمان جدا شد اگر بخشی از حقيقتی را که ميدانست بيان کرد متهم به مزدور رژيم بودن شد.
بخاطر آينده و نسلهای بعد، به خاطر رنج و دردی که نسل انقلاب کشيد، بخاطر رنج و دردی که خانوادها
در اين سالها کشيدند، بخاطر شهدا، بايد همه حقيقت آشکار شود. بايد جواب چرا ها داده شود.
بايد حقيقت افشا شود تا راه سرنگونی اين رژيم باز شود. اين مضوع کلی انرژی را قفل کرده است و تا بحال
کلی انرژی چند نسل را حدر داده است.

تشکيل کميته حقيقت :
تنها راه روشن شدن حقيقت اين است که کميته ای تشکيل شود که تمام
شواهد موجود و آنهايی که در جواب به فراخوان اين کميته شهادت ميدهند بررسی شود و
گزارشی تهيه شود. اعضا ی اين کميته از افراد شناخته شده ضد رژيم و حقوق دان تشکيل شود و از
سازمان مجاهدين هم دعوت شود که شرکت کند ( که نميکند!!!، ولی اين مهم نيست مهم برسی
گزارشات موجود و شهادت افراد آگاه به بخشی از حقيقت هست ) تا معلوم شود کل حقيقت چيست.
اين کميته در چند ماه (3 تا 6 ماه) ميتواند گزارش خود را تهيه و انتشار دهد.

حميد ع