تحریف حقایق و دروغگویی و اتهام زنی و هتاکی وقتی در تشکیلاتی به عنوان
روشی برای مقابله با منتقدان مجاز شمرده شد، تعجبی هم ندارد که نوچه ها و
مریدان دون اشل و پیش پا افتاده، مثل ناصر اهوازی برای احساس «بزرگی»
کردن،به همان روش متوسل شوند.ما به دیگران فحش و ناسزا نمی گوییم. جدل های
قلمی من با دیگران( یک مدعی سینمای ایران ، انتقاد از اظهارات رضا پهلوی،
انتقاد از دیدگاههای یک استاد روابط بین المللی، انتقاد از دیدگاه تایید
آمیز یک محقق تاریخ از دوران شاه و...) .*پاسخی به اوباش «ترانه خوان....
دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی
افتاب خواهد دمید
مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۲۵ نظر:
آقا کشته مرده اون لحظه ای ام که فتوا صادر کردی که از این به بعد همگی با هم فحش دهیم. اینو خیلی خوب اومدی. تورو به خدا اینو باز تکرار کن. بلدش کن. تکرار کن. خسته شدیم از بس حرفای جدی شنیدیم.
حالا این ناصر اهوازی کجا و چی گفته؟ کاش حرفای او راهم میآوردین تا سوء تفاهم نشه و مردم بفهمند او چی به شما گفته.در ضمن اگر بهتون بر نخوره شما هم کم بد دهنی نمی کنین. مثلا همینجا نیشتون رو تا ته فرو کردین تو رگ بصیر نصیبی ... از حرفم دلخور نشین .ولی شما از اون برنده اسکاری دفاع کرده بودین که پاچه خوار اصلاح طلباست و مرید خاتمی. بصیر هم به شما گفته بود به اسم دفاع از سینما و فیلم مواظب باشین واسه یه مشت اصلاحات چی تبلیغ نکنید.
آقا من هم خیلی جاها بوده ام و خیلی مسائل داشته ام. ولی هیچ وقت به دلیل اینکه به حرفهای من گوش نداده اند باکسی درگیر نشده ام. به من چه مربوط اصلا. شما می گویید که این را گفتم آن را گفتم به حرف من گوش نکردند.می خواهم بگویم که آنچه که باعث درگیری و نفرت شما از آنها می باشد مبهم است . هیچ کدام از شماها مایل نیستید که دلیل این دشمنی هولناک خود را مطرح کنید . فقط حنیف گوشه ای از داستان خود را مطرح کرده که درماندگی بسیار شدید یک جوان را که در غربت و در آلمان گیر کرده بود و به داد او نمی رسیدند و همان می تواند به یک کینه دائمی برای تمام عمر تبدیل شود. یکی دو بار دیگران از مقداری پول حرف زده اند. و موردی از جوانی از دست رفته صحبت به میان آورده ست. همین و بس. چه می شد اگر صادقانه می آمدید و دلیل این را روانکاوی می کردید. صداقت بسیار زیباست. برای من تنها نقطه قوت حرفهای حنیف همین بوده و بس.
آقا ملاحظه کنید که گیل آوا چه می گوید ایشان می گوید که
متاسفانه این یک ضعف عام فرهنگی است، که از دیگران انتظار داشته باشیم که مواضع و واکنش های سیاسی و روابط شان با دیگران را همزمان با اراده و تصمیم گیری های ما و هم نظران مان بالا و پایین کنند.
کریم صفوی
جناب صادق عینکت رو باید برداری تا ببینی با عینک عقیدتی هیچی نخواهی دید .اشاره میکنم و میگذرم .
حرف منتقدین زیاد نیست مهمترین حرف این است چرا سازمان مجاهدین و رهبر عقیدتی پاسخگوی اشتباهاتش نیست ؟
در ضمن من چند کامنت تو را خواند ه ام که گفته ای مجاهدین هم اشتباه میکنند و کرده اند تو یکی از اشتباهات را بگو.
یکی از سوالات سازمان مجاهدین در عراق چه میکند ؟کشته شدن اینهمه از بچه ها ایا دلیلش فقط وحشی گری ملاها ومالکی است یا حماقت رهبری عقیدتی ؟
داستان نشست های غسل هفتگی عملیات جاری قیامت دیگ ونشست های طعمه ونشست های حوض و صدها مزخرفات دیگر چیست ؟
کدام نیروی سیاسی و انقلابی 4000 نیرو را در عراق قفل میکند ؟اگر میگوئید که راهی برای خروج نیست پس چگونه ملکه به همراه 300 سوگلی از عراق خارج شدند؟
چگونه مصداقی که در اورسورواز رفت امد داشته و کمک کار سازمان مجاهدین بوده یک شبه تواب و شکنجه گر میشود؟کسی که بیش از سازمان در افشای جنایات و شکنجه ها در زندانهای جمهوری اسلامی تلاش کرده وفعال بوده است یک شبه تواب میشود.
ثمرات انقلاب ایدئولوژیک چه بوده است ؟نمونه تاریخی از مدل انقلاب ایدئولوژیک در کجای تاریخ ایران وجود دارد ؟
در کدام جریان سیاسی و انقلابی خواب های جنسی افراد بصورت مکتوب نوشته میشود و بصورت سند اخلاقی فرد در گاوصندوق های رهبر و ملکه نگهداری میشود ؟
در کدام جریان سیاسی و انقلابی به افرادی همچون مهدی افتخاری در جمع 4000 هزار نفره توهین های اخلاقی میشود ؟ و نهایتا مهدی افتخاری دق مرگ میشود؟
در کدام جریان سیاسی و انقلابی به کسانی که از شورا جدا میشوند خائن میگویند و برایشان ترانه کلکسیون درست میکنند.
دوست عزیز اقای صادق عینکت را بردار کلاهت را بالا ببر و از خواب بیدار شو .من یک از هزار را گفتم
این یک قطره از بیشماران اعمالیست که انجام شده و میشود
همانطور که اقای قصیم گفته اند راه جلوی پای سازمان گذاشته شده است بصورت رسمی یا وارد یک پاسخگوئی شفاف شوند و اشتباهاتشان را بگویند و بیایند در یک گفتگوی شفاف با حضور افراد مختلف حرفشان رابزنند رو در روی منتقدین .چرا سازمان جسارت و شهامت یک گفتتگوی ازاد را ندارد چرا از خبرنگاران برای شرکت در یک گفتگوی ازاد هراس دارد .؟
ا سلام
اقاى بهروز ريحانى (بهروز واشنگتن) در سايت پژواك ايران نظر خود را در باره "تنهاالترتاتيو دمكراتيك " و موسيقي رپ روزبه نوشته اند. من در اينجا قصد ندارم وارد بحث ان بشوم. ولي برايم ابن سئوال پيش امد كه شخصيت هاي متن ان رپ بخوبى بدفاع خود پرداخته اند ولى چرا اقاى ريحاني خود را درگير اين موضوع ميكنند. ياد ابن لطيفه لري افتادم كه روزي ساواك شاه در يكي از دهات بروجرد دو نفر را بجرم فحش به شاه دستبند مبزتد و در حال انداختن توى ماشين ساواك براي مقصد زندان بودند. يك بنده خداى عادي و بيكار و علاف ده كه از قضا مورد تمسخر اهالي ده بود وقت را غنيمت شمرد و براي اينكه كمك ابروئي پيش اهالي ده پيدا كند پريد جلو و دست خودرا بزور بشكلي به دستبندهائي كه بدست ان دو نفر زده شده بود وصل كرد و فرباد مبزد شما ما سه نفر را كجا ميبريد.
اصغر محراب
خانم رستگار شما مثل این که خیلی سر به هوا تشریف دارید، ناصر اهوازی از کامنت گذاران دریچه زرد است و مطلب ایرج شکری هم کامنتی است در پاسخ و اتهام او. مگر برای پاسخ دادن به کامنتی باید دوباره آن را در زیر نوشته خود چسبناند. بروید نظرات ناصر اهوازای در زیر مطلب اسماعیل وفا یغمایی در مورد آن رپ توهین آمیز به اسم کلکسیون بخوانید. در مورد جدل شکری و نصیبی هم شما درست به تحریف زده اید. آقای نصیبی آنچه مربوط به اسکار فرهادی است این آقای نصیبی بود که به تایید ادعای نامربوط شمقدری در مورد این که برای اسکار گرفتن فرهادی لابی کرده بوده است، پرداخت و این کار او مورد انتقاد و شکری قرار گرفته بود. البته در ایران همه به ریش شمقدری خندید و متلکهای فراوانی بارش کردند چنان که وزیر ارشاد حتی حاظر نشد از آن ادعای ابلهانه او دفاع کند. لینک آن مقاله در پژواک ایران در زیر آمده است
تیتر مقاله:ادعای بی ربط لابی کردن برای اسکار، دریافت تودهنی سنگین
لینک http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-49840.html
و لینک دو مقاله دیگر از نقد نظرات آقای نصیبی توسط ایرج شکری در پژواک ایران
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-15951.html
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-16867.html
صادق تو هم اسمت مثل همان حکایت زلف علی نشان دهنده محتوای برعکس درونت است.
تو اسمت صادق است اما ذاتت مثل همه ذوب شدگان در ولایت رهبر عقیدتی بر دروغگویی و شیادی و قلب واقعیات بنیان گرفته !
آیا واقعا عدم پرداخت بدهکاری مجاهدین دلیل مخالفت من با سیاستها و انقلاب ایدئولوژیک و کیش شخصیت و ترور شخصیت و تهمت و هتاکی سیستماتیک به منتقدان از جانب تشکیلات مسعود رجوی بوده است؟
تا کی می خواهید یا شیادی واقعیات را بپوشانید؟
تا کی نمی خواهید چشم هایتان را باز کنید و ببینید در چه فسادی غرقه شده اید؟
چرا یکبار حتی یکبار نمی خواهید واقعیات پیرامونتان را بدرستی درک کنید و با گرد و خاک سعی در پوشاندن گند و افتضاح های پی در پی تان نکنید؟
با من کج و با خود کج و با خلق خدا کج
آ[ر قدمی راست بنه ای همه جا کج
تو اگر صادقی چرا اشاره ای به چند مقاله ای که من درباره روانشناسی انقلاب ایدئولوژیک مسعود رجوی کیش شخصیت و تمام خواهی او نوشته ام نمی کنی . یا نوشته های دیگری که بیان مخالفتم با روشهای مافیایی توطئه و ترور شخصیت سیستماتیک مسعود رجوی در رابطه با مخالفان است؟
چرا نمی خواهید بفهمید که دیری ست آن دوران توطئه و لجن مال کردن مخالفان بسر آمده! آیا همینکه امروز حتی سی نفر هم در سراسر جهان پیامهای مسعود رجوی و مهر تابانش را در یوتوب گوش نمی کنند به اتدازه کافی گویای نفرت ایرانیان از سی سال دروغ سیستماتیک و شعارهای بی و ته شما و البته توطئه گری و شیادی و در برابر مخافانتان نیست؟ چرا بجای تحلیل درست و انتقاد از اشتباهات گذشته و پاسخ به پرسشهای واقعی درباره اصرار بر ماندن در عراق همگی تان برهمان طبل میان تهی اوهام رجوی درباره "سرنگونی رژیم توسط ارتش آزدیبخش" می کوبید؟
52مجاهد در اشرف قربانی اپورتونیزم مزمن مسعود رجوی شده اند چرا درباره آن نمی نویسید؟ چرا درباره این قتل عام تعقل نمی کنید؟
بارها و بارها مسعود رجوی در برابر پرسش ها و ابراز نگرانی های پیرامون ماندن در اشرف گفت و نوشت که هیچکس بیشتر از ما به خطراتی که تهدیدمان می کند اشراف ندارد. آیا این بود آن اشراف او به خطرات؟ باز خدا را شکر که اشراف داشت و گرنه معلوم نبود چه می شد؟ حالا شما کشتار مجاهدین اشرف همین کشتار های پی در پی در لیبرتی را بگذار در کنار همین سخنان رجوی تا حد اقل کمی معنی طبل میان تهی را بهتر دریابید.
خوب مردم واقعیات را می بینند و با شعارهای بی معنی شما مقایسه می کنند و هر روز بهتر می فهمند که مسعود رجوی تا کجا غرق در اوهام و خیالات بسر می برد.
از اینسو انتقادات ما جدی و واقعی هستند. مردم همه این پرسشها را دارند. خانواده های مجاهدین همگی همین نگرانی های ما را دارند و پاسخهای شما هم می بایستی جدی و واقعی باشند! با لودگی و لمپنیسم و شیادی و تهمت و افترا شما تنها عرض خود می برید و هر روز به انزوای بیش از پیش تانمی افزایید.
مازیار ایزدپناه
جناب ایوب
فکر کردی که اگر اسمت را عوض کنی و بگذاری "صادق" کسی متوجه نمی شود و باز می توانی مثل سابق به چرند نویسی با نقل قول از این و آن ادامه بدهی؟
معلوم می شود که خیلی در مانده تر و بد بخت تر از آنی هستید که فکر می کردیم
فرهاد
آقا یا خانم ناشناس. ممکن است من سر به هوا باشم ولی این چه ربطی به پرسش من داشت؟ یک آقائی به اسم ناصر اهوازی زیر یک مقاله ای یک چیزی نوشته . اونوقت آقای ایرج شکری در یک مقاله برداشته اسم او را آورده و بهش جواب داده. این وظیفه خواننده نیست که بدود دنبال یک کامنت نویس در میان صدها کامنت نویس ببیند چی نوشته؟ تازه کجا باید دنبالش بگرده؟ .این وظیفه نویسنده ای هست که اگر از کسی اسم برد و بقه اش را گرفت حرف اون بدبخت بیچاره را هم بیاره. حالا شما به من گیر میدهید اقای کلا ناشناس!!! اما در مورد بصیر نصیبی.این آقای شکر ی مگر متخصص و منتقد سینماست که به خودش اجازه میده به کسی که پنجاه سال در کار فیلم و سینما و نقد سینما بوده بگه مدعی سینما و بهش الکی نیش بزنه. گرچه تا اونجائی که من دیدم این ایرج شکری همه فن حریف هست و در باره هر چیزی خودش را نخود آش میکنه. درواقع همون همه کاره و هیچکاره که میگن حکایت ایشونه. بگذریم چون من هنوز فحش خورم ملس نشده از ترس فحش خوری از آقای ایرج شکری و شرکاء بیشتر از این حرفی نمیزنم. همین که شما از سر به هوا بودن من و تحریف کردنم شروع کردید و احتمالا تو کامنت بعدی خودتو را وسط میندازید و بنده را جر و واجر میکنید برای هفت پشتم کافیه.تحمل فحش های چاله میدونی دیگرون را ندارم.
اروند گفت:
جناب صفوی، افراد "کاملاً بی طرفی!" مثل صادق و ایوب و .. که واقعا ً خیلی بیطرف! هم هستند، واقعاً که! دنبال حقایق و واقعیت هستند، تا نه سیخ بسوزد و هم کباب خوبِ خوب کبابش دربیاید.
گوش و چشم بعضی ها اصلاً هیچ منفذی به سلسله اعصاب و مغزشان راه ندارد تا اطلاعات را دریافت و تجزیه و تحلیل کنند، بلکه تمام اطلاعات دریافتی از منتقدین مستقیماً به انبار دخیرۀ اطلاعاتیِ مخصوصی بنام " انقلاب ایدئولوژیک" ارسال و در آنجا اطلاعاتِ دریافتی با داده های اطلاعاتی از "سرچشمه ایدئولوژیک" آنالیز و بر همین اساس واکنش نشان میدهند. (حتی اگر این افراد بلحاظ فلسفی اعتقادات و روش های رفتاری و کرداری متفاوتی هم با سرچشمه ایدئولوژیک داشته باشند.)
بنابر این شما هرچه از علم، منطق، تاریخ و فلسفه برایشان برهان بیاورید مثل صفحه های گرامافون های قدیمی که وقتی خط می افتاد سوزنشان گیر میکرد و فقط یک تا سه کلمه را ممکن بود هزار بار تکرار کند، هستند. باید صفحه گرامافون را عوض کرد، و به زبان تکنولوژی نوین؛ حافظه را که آلوده به ویروس شده عوض کرد تا کامپیوترشان "فریز" نکند.
جناب صادق اگر واقعاً معتقدید که "صداقت بسیار زیباست" ، اگر کسی به آزادی بیان معتقد باشد منتظر میماند تا کسانیکه مورد نقد و انتقاد قرار دارند خودشان پاسخ بدهند، در دنیای مدرن هر کسی مسئول خودش است و لشگر کشی و سپردن کارها به نوچه ها و بادمجان قابچه ها و بالای گلدسته فرستادن سخنوران مربوط به دوران نه فئودالی، بلکه به عصر قبیله و عشیره برمیگردد. اما اگر کسی دنبال ریزه اطلاعات افراد میگردد تا لقمه نان بیشتری عایدش بشود، روزی از جای دیگری طلب باید کرد!!!
اروند
اروند گفت:
جناب اصغر محرابی گفته بودید: " ولى چرا اقاى ريحاني خود را درگير اين موضوع ميكنند" .
و با یاری از مثال خودتان "..... يك بنده خداى عادي و بيكار و علاف ده كه از قضا مورد تمسخر اهالي ده بود وقت را غنيمت شمرد و براي اينكه كمك ابروئي پيش اهالي ده پيدا كند پريد جلو و دست خودرا بزور بشكلي به دستبندهائي كه بدست ان دو نفر زده شده بود وصل كرد و فرباد مبزد شما ما سه نفر را كجا ميبريد ."
حالا شما بفرمائید؛ چرا خودتان را به جناب روزبه و اقبال میمالید، شما هم حزء دسته "ربِ " " آلترناتیو دموکراتیک" تشریف دارید و دیگران نمیدانند؟ شاید خیال میکنید با مالیدن به دستۀ " رپ" اقبال تان یاری کند و روز به تری نصیب گردد؟
اروند
فرهاد ، چه ایوب چه هر کس دیگر. شما تاب تحمل حرف مخالف را ندارید. همین. فقط بلدید به دیگران فحش بدهید و عقده دل خود را خالی کنید.
باور کردنی نيست!! بعد از اينهمه کشتار افراد در عراق، حالا که سازمان ملل ميخواهد جدی تر اقدام کند تا آنها را از عراق خارج کند سازمان مجاهدين از سلامتی افراد در صورت خوروج از عراق ابراز نگرانی کرده !!!
وقتی گفته ميشه رجوی ميخواد افراد در همان عراق بمانن حتی اگر همه کشته شوند حقيقت داره. اخه يکی نيست از اين رهبری بپرسه اگر بيرون آمدن از عراق برای سلامتی بد هست چرا شما 10 سال پيش از عراق فرارکرديد ؟؟
""
جمهوری اسلامی و حکومت عراق میخواهند که اعضای سازمان مجاهدين هر چه سريعتر خاک عراق را ترک کنند. با اين حال رهبران اين سازمان میگويند که نسبت به سلامت افرادشان در صورت ترک عراق اطمينان خاطر ندارند.
منبع:دويچه وله
""
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-58027.html
حميد ع
مازیار ، من به عنوان جواب شما را به مقاله گیل آوا ارجاع می دهم. مازیار این انسانی نیست که کسانی در یک خانه تیمی گیر کرده باشند حمله کرده و نمک به زخم آنها بپاشیم. نفر نفر آدمهای تیف هر کدام دلیل این هستند که امکان خروج از همان ابتدا وجود نداشته. از همان ابتدا تسلیم محض خواست جمهوری اسلامی بوده و بس.
اروند ، باور کن که من وتو توان مبارزه را نداشتیم و حالا از زمین و زمان طلبکاریم. انصاف داشته باشیم. خودمان مسئول کارمان هستیم. مگر به زور ما را برده بودند؟ عجب حکایتی است واقعأ.در درگیری های اینچنینی در طول تاریخ نقل و نبات پخش که نمی کرده اند. میرزا کوچک خان ماند و یک آلمانی به نام مستعار هوشنگ. و هر دو تنهای تنها در کوه در هنگام فرار یخ زدند. همین است. حالا گریبان او را بچسبیم که این بود مبارزه؟ این همه را به کشتن دادی که چه شود؟
کریم صفوی، می شود بگویی که چند نفر از همین های که در لیبرتی هستند و شما ها برای آنها دل می سوزانید با شما موافقند؟ همانهایی که دوستانتان به دنبال دست آوردن ریز اطلاعات از درون آنها می باشند البته محض هم دردی!
اروند ، اگر می توانی بدون فحاشی مقاله گیل آوا را تحلیل کن.
اقاي اروند
من گفتم. كه وارد بحث رپ نمي نميشوم و دفاع هم نكردم . سئوالم دخالت بهروز ريحاني (واشنگتن) بود. شما حالا مشكل را زياد كرديد و شما هم داريد دستتان را بزور به دستبند ان دو نفر و بيچاره ريحاني وصل ميكنيد و فرياد ميكشيد ما چهار نفر را كجا ميبرديد . مگر اينكه شما همان بهروز ريحاني باشيد خوب ديگر مشكلي در فهم لطيفه ذكر شده نيست.
اصغر محرابي
ایرج شکری خبرنگار است و اتفاقا خبرنگار(به جز خبرنگاران ورزشی طبعا روی موضوع ورزش و مسائل مربوط به آن متمرکز هستند) یا خبرنگاران هنری که به امور و اخبار مربوط به هنر در زمینه های مختلف که در برگرینده موسیقی و نقاشی و سینما و تئاتر اپراو...است،می پردازند باید «نخود هر آش» باشد یعنی همچنان که در مصاحبه هایی که خبرنگاران با رئیس جمهور یا مقامات بالای دارای مسئولیت می کنند می بینم، باید از رویدادها و مسائل در زمینه های مختلف اطلاع داشته باشد و مقام مربوطه را مورد پرسش قرار بدهد. البته باید یکی دو زمینه یا «آش»، زمیبه اصلی کارش باشد، مثلا اقتصاد، سیاست، یا مسائل آموزش و پرورش. دیگر این که اگر کسی در یک زمینه خاص مثلا سینما یا موسیقی ... پنجاه سال هم کار کرده باشد، این تجربه کاری (که بی تردید خود به خود گواهی و سند کیفیت کار نمی شود این که کیفیت چه سطحی داشته می تواند مورد برسی و ارزیشیابی قرار بگیرد)، حق ویژه و انحصاری مرجعیت قضاوت و داوری، آن هم نه از دیدگاه حرفه ای بلکه داوری سیاسی در مورد سینما به کسی نمی دهد. طرف همه سینماگران کشور، به جز یک یا دو نفر را در خدمت رژیم می داند در حالی که آن یکی دو نفر هم در همان شرایط داخل کشور دست به کار تولید فیلم زده اند که البته بسیار معدود بوده فیلمهاشان. بنابر این مساله دار شدن در مورد اظهار نظر و انتقاد و مطرح کردن سوال از سوی یک خبرنگار در موضوع های مختلف، و آن را «نخود هر آش» شدن نامیدن باید دید از چه روحیه و منش و از چه نگرشی ناشی می شود.
کریم صفوی
جناب اقای صادق من چند موضوع مشخص را گفتم چرا از این شاخه به ان شاخه می پرید جواب مشخص بدهید به کامنت مشخص .اگر نه که همان نکته اقای اروند درست است اگر صداقت دارید و واقعا صادق هستید بفرمائید جواب مشخص .
نکات را تکرار میکنم اگر عینکتان را برداشته اید >
حرف منتقدین زیاد نیست مهمترین حرف این است چرا سازمان مجاهدین و رهبر عقیدتی پاسخگوی اشتباهاتش نیست ؟
در ضمن من چند کامنت تو را خواند ه ام که گفته ای مجاهدین هم اشتباه میکنند و کرده اند تو یکی از اشتباهات را بگو.
یکی از سوالات سازمان مجاهدین در عراق چه میکند ؟کشته شدن اینهمه از بچه ها ایا دلیلش فقط وحشی گری ملاها ومالکی است یا حماقت رهبری عقیدتی ؟
داستان نشست های غسل هفتگی عملیات جاری قیامت دیگ ونشست های طعمه ونشست های حوض و صدها مزخرفات دیگر چیست ؟
کدام نیروی سیاسی و انقلابی 4000 نیرو را در عراق قفل میکند ؟اگر میگوئید که راهی برای خروج نیست پس چگونه ملکه به همراه 300 سوگلی از عراق خارج شدند؟
چگونه مصداقی که در اورسورواز رفت امد داشته و کمک کار سازمان مجاهدین بوده یک شبه تواب و شکنجه گر میشود؟کسی که بیش از سازمان در افشای جنایات و شکنجه ها در زندانهای جمهوری اسلامی تلاش کرده وفعال بوده است یک شبه تواب میشود.
ثمرات انقلاب ایدئولوژیک چه بوده است ؟نمونه تاریخی از مدل انقلاب ایدئولوژیک در کجای تاریخ ایران وجود دارد ؟
در کدام جریان سیاسی و انقلابی خواب های جنسی افراد بصورت مکتوب نوشته میشود و بصورت سند اخلاقی فرد در گاوصندوق های رهبر و ملکه نگهداری میشود ؟
در کدام جریان سیاسی و انقلابی به افرادی همچون مهدی افتخاری در جمع 4000 هزار نفره توهین های اخلاقی میشود ؟ و نهایتا مهدی افتخاری دق مرگ میشود؟
در کدام جریان سیاسی و انقلابی به کسانی که از شورا جدا میشوند خائن میگویند و برایشان ترانه کلکسیون درست میکنند.
دوست عزیز اقای صادق عینکت را بردار کلاهت را بالا ببر و از خواب بیدار شو .من یک از هزار را گفتم
این یک قطره از بیشماران اعمالیست که انجام شده و میشود
همانطور که اقای قصیم گفته اند راه جلوی پای سازمان گذاشته شده است بصورت رسمی یا وارد یک پاسخگوئی شفاف شوند و اشتباهاتشان را بگویند و بیایند در یک گفتگوی شفاف با حضور افراد مختلف حرفشان رابزنند رو در روی منتقدین .چرا سازمان جسارت و شهامت یک گفتتگوی ازاد را ندارد چرا از خبرنگاران برای شرکت در یک گفتگوی ازاد هراس دارد .؟
ایوب نا صادق
تو چرا به هیچ سوالی جواب نمی دهی و فقط کامنت های بیراهه می نویسی برای شلوغ کاری و پارازیت انداختن در نظرات دیگران؟
یا به سوالها جوای بده یا اینکه ساکت باش و بیخود شلوغ نکن!
فرهاد
این آقای محراب هم که مدتی میگفتند آقای ریحانی گفته ونچورا داره حالا هم این چنین.
اصلا ربطی بین کامنت ایشان با موضوع مقاله نیست.
نکتهبین
مردک مفت خور , اوباش تو اونهائی هستند که جاده صاف کن قتل و کشتار رشید ترین جوان های ما در اشرف لیبرتی اند.
راستی از عمه ی مقتول چه خبر؟
سلام: جناب فرهاد سلام، من هنوز به ضربه ای که سعید اطلس به شما زده فکر می کنم. عجب مقاله ای بود خصوصأ انجایی که گفت که دیر یا زود سر از وزارت اطلاعات در می آورید.
ارسال یک نظر