دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۲ بهمن ۴, جمعه

اجلاس دو روزه شورا ی ملی مقاومت و دو کلمه از مادر عروس. اسماعیل وفا یغمائی

از مقدمه و تعارفات اولیه جلسه، که طبق معمول حتما با پذیرائی مناسب و لبخندها و حرفهای خوب به یکدیگر وتبریکات فراوان برای پیروزیهای فراوان و درخشان و حماسی بدست آمده، و در سالنی گرم ودر صندلیهای نرم همراه بوده، و تومنی هفت صنار با شرایط  دردناک رزمندگان لیبرتی تفاوت داشته که بگذریم، اشاره فرموده اند( با توجه به محتوا) که: رژیم ولایت فقیه به دلیل مشکلات، فساد و جنایاتش، بقول «سعدی» چون خر در گل فرو رفته است. در این حتما  شکی نیست .تقریبا میشود گفت این الاغ، حدود سی سال است به دلیل فساد و خونریزی و سایرفجایعی که انجام داده در گل فرو رفته است و باز هم بیشتر در گل فرو خواهد رفت.در گل فرورفتن رژیم ولایت فقیه «وجه سلبی» قضیه است! ....اجلاس دو روزه شورا ی ملی مقاومت و دو کلمه از مادر عروس. اسماعیل وفا یغم

 

۵۸ نظر:

ناشناس گفت...

وفای عزیز

مسعود بارها در نشستهای عمومی میگفت اگر بپذیریم اشتباه کردیم قبل از همه در«سی خرداد »تردید کردیم.
اشرفی دیروز

ناشناس گفت...

سئوال کنیم کجاست نقطه وصل من به این ملت و فرهنگ و گنجینه های مشترک هشتاد میلیون ایرانی تا حتی وقتی بقول آن «یارو» آن «روضه نویس پوک و پوچ و ابله فرصت طلب سکه شناس بی باور و ایمان » وقتی آگهی فوت ما را در نشریه ای در خارج کشور درج میکنند، بر خلاف نظر او،سرشار از غرور و افتخار مرده باشیم که در پیوندبا نیروی مشترک مردم و میهن خود مرده ایم یعنی در آنها زنده ایم و نه در ست «در وسط بن بستها ی هذیانی- رویائی - انسانی نیمه شبهای بیدردی وبی ایمانی و خوشباشی».
az ma behtaran

ناشناس گفت...

جناب یغمایی
با پوزش یک اشتباه چاپی در متن را می خواهم تصحیح کنم.
روزگار امپراطوری عثمانی از 1299 تا 1923 میلادی بود.
فرهاد

منصور لرستانی گفت...

جناب یغمائی سرکار چشم بصیرت نداری متاسفانه وجه ایجابی بقول سرکار همین مجاهدین وشوراست که سرانجام هم موفق میشود شما به دنبال چه میگردی اب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم متاسفم برای شما که درک نمیکنید جناب شاعر

ثزیا ریگی گفت...

درود درود چه منصفانه و روشن ولی کاش اینها میفهمیدند

ارسلان جاذب گفت...

مشکل این ملت ما این است که همه میخواهند ازادیشان را از مذهب اسلام بگیرند از مدرس و شیخ جمال وشریعتی تا مجاهدین به همین علت هم همیشه بدبختیم و درمانده اینهم عاقبت مجاهدین که با طناب اسلام هم خودش را بدبخت کر و هم یک ملت را و معلوم هم نیست چه خواهد شد.

فروزنده رحیمی گفت...

وجه ایجابی این جنبش رهبران فداکار آنند که بر خلاف تو و امثال تو سنگر را خالی نکرده اند و فقط بفکر خودشان نیستند. روز سرنگونی این رژیم و وقتی مردم ایران از زیر بار ظلم بیرون میروند و بر قدمهای مهر تابان ازادی و سردار آزادی گل و اشک میریزند روز روسیاهی امثال شماعاست که نه خجالت میکشید و نه حیا دارید

نرگس حسینی پیوند گفت...

درود بر قلمت بر شرفت بر واقع بینی ات عمرت دراز باشد و انشالله برای این اب و خاک بمانی

ناشناس گفت...

کریم صفوی
اقای یغمائی عزیز بدرستی دست روی اصل موضوع گذاشتید هم مشکل را گفتید و هم راه حل را اما متاسفانه کو گوش شنوا و چشم بینا .
من هم بنظرم سازمان مجاهدین خلق ایران در مرحله و ازمایش بود و نبود خود است .باید دید چگونه از این ازمایش بیرون خواهد امد .
به این جماعت خواب میگویم که از خواب بیدار شوید نخست جامه پوسیده ولایت را از تن بدر کنید خود را و گذشته و مسیر طی شده را ارزیابی کنید مردم میدانند ما میدانیم شما هم میدانید همه و همه میدانند که نیروئی که انتقاد ناپذیر باشد قابل اتکا نیست نمی توان به ان تکیه کرد .
نشان دهید قابل اتکا هستید مردم پیش از شعارهای شما اعمال شما را نگاه میکنند و بر اساس ان شما را ارزیابی میکنند .
در ضمن فراموش نکنید نیرو یا حزب یا سازمان یا الترناتیو یا فردی که پیش از حکومت شجاعت و جسارت انتقاد از خود و سازمان خود را ندارد لایق و شایسته حکومت نیست چرا که وقتی این جریان پیش از به قدرت رسیدن دهان ها را بر انتقاد می بندد قطعا و بدون تردید پس از رسیدن به حکومت دهان ها را خواهد دوخت شک نکنید

ناشناس گفت...

بشکن این قلم ملعون و شیطانی خودت را بجای جنگیدن با اخوندهای خونخوار و وحشی در خارجه گرفته اید و حرف جفنگ و مفت میزنید اصلا جلسه شورا به شما چه ارتباط دارد شما دنبال کار و کاسبیهای خودتان باشید و بگذارید کسانی که مبارزه میکنند راه خودشان را بروند
ایرانی

صادق گفت...

من روزی یکی دو ساعت تلویزیون جمهوری اسلامی را می بینم. امروز در یکی از برنامه های خبری مجری می گفت که منافقین تروریستهای سوری را تعلیم می دهند و امان از این کشورهای اروپایی و آمریکا که مدام از منافقین حمایت می کنند و از طرف دیگر دم از حقوق بشر می زنند.

صادق گفت...

دیگر از اخبار این بود که در مدت کوتاهی تعداد بیست میلیون تلفن به آتش نشانی و دیگر نهادها زده شده که در سراسر عالم بی نظیر ست.

صادق گفت...

راستی چطور شد و به چه دلیل از میان حدود پنجاه گروه سیاسی در اوایل انقلاب فقط و فقط سازمان مجاهدین باقی مانده و امان رژیم را بریده. این هم حکایتی ست که به سادگی نمی توان از آن گذشت.

صدف گفت...

آقای ایرانی!
مگه بقالی هستند که ولشون کنیم کارشون رو بکنند، این مثلا یک "جریان سیاسیه" مردم حق دارند ازش بپرسند و او هم موظف است جواب بدهد...

هه هه هه هه هه گفت...

اقا صادق پدر بزرگ منم از میون فامیل باقی مونده ولی همه چیزش از کار افتاده چه باقیموندنی که همش داره به همه فوش خار مادر میده و هی میگه امسال ملای پدر سگ میفته دلت خوشه صادقخان

ناشناس گفت...

جناب یغمایی
بسیار با بلاغت و فصاحت دردهایی را که همه منتقدان سازمان احساس می کنند را بیا کرده اید.
تنها افسوس بنده این است که در چند جا مطلبتان ملوّث به اشاراتی درباره وضعیت آن " یارو" دیپلمات خمینی شده است.
"یارو" وضعیتش برای همه و حتی برای خود مسئولین سازمان اظهر المن الشمس است و واقعا حیف است که نوشته تان را با پرداختن به عنصر فاسدی مانند این "یارو" آلوده کنید.
فرهاد

یعقوب. ط گفت...

اسماعیل گرامی مثل همیشه قلمت حقیقت گوست امیدوارم این گوشهای بسته باز شوند و بشنوند که دوستی واقعی را بخا شما داری و نه این مداحان مفتخور اطراف مجاهدین بیچاره که جز چه چه و بهبه و گذران زندگی خودشان کاری ندارند که چه بلائی دارد بر سر لیبرتی میرسد و هروز خطر مرگ و حمله هست ایکاش همه بفریاد میامدند تا چشمها باز بشود

ناشناس گفت...

جناب صادق یا همان ایوب
عجب ظرفیت بالایی در مزخرف نویسی داری!
اما گاهی وقتها سکوت نکردنت و اینکه می خواهی بهر قیمت یک چیزی بنویسی خیلی مایه آبرو ریزی می شود.
از ما گفتن بود...
فرهاد

خدیجه آجیده گفت...

نشانه وادادگی و خسته شدن از مبارزه نوشتن همین مقاله هاست که بجای آخوند یقه مجاهدین را میگیرید

ناشناس گفت...

خدیجه بانو
لطفا یک امشب درب دیزی ات را بگذار زیرا هیچکس میلی به خواندن نوشته های آبگوشتی ندارد.
فرهاد

Hamid گفت...

این ملت هشتاد میلیونی در نبود و در حقیقت «شکست مخفی نگاهداشته شده و گریز ما» که سر فصلش «پرواز تاریخساز آقای رجوی است» چهار زانو نشسته است ودارد چرت میزند و تسبیح میاندازد و انتظار میکشد که ما برگردیم و آخوندها را افسار و پالان بزنیم تا او در زیر سایه ما بتواند از جا بلند شود و برود دنبال کارش و ما را دعای خیر کند و ما هم باد در سبیل مبارک انداخته بر سر او منت گذاریم و بر اوحکومت کنیم
این تصویر که اگر فکر کنیم واقعی است بیش از آنکه خنده دار باشد گریه آور است. گریه آورست که موجب شده است ما که در قرن بیستم قرار بود کار را تمام کنیم و پا به قرن بیست و یکم گذاشته ایم فراموش کنیم و از یاد ببریم :
*فراموش کرده ایم که ما زاده این ملتیم و نه این ملت زاده ما
*فراموش کنیم و از یاد ببریم که این ملت در زمینه های مختلف و با امکانات پیدا و پنهان خود جنگیده است وبعد از سی وسه سال اگرچه هنوز در زیر سلطه حکومت ملاست اما ملا ی این دوران یعنی سال 1392دیگر ملای دوران خمینی نیست و اگر چشم باز کنیم میبینیم در زوایای گوناگون به مردم باخته است.
*فراموش کنیم و از یاد ببریم که هر روز نمایندگان این ملت امثال نسرین ستوده وفریبرز رئیس دانا ومنصور اسانلو و دکتر محمد ملکی و... در داخل کشور دارند زندان میروند، دستگیر میشوند، کتک میخورند و مقاومت میکنند وامیر انتظام که روزگاری در نشریه تان او را«مامور سیا و مار در آستین انقلاب» خواندید شش سال بیشتر از نلسون ماندلا زندانی کشیده است و هنوز گویا ما از او طلبکاریم!.
*فراموش کنیم و از یاد ببریم که در برابر نیروی تاریخ و مردم و حقانیت آنها جهان در ذهن بسا کسان امثال محمد نوریزاد چرخیده و او که روزی در خدمت ولایت فقیه بود امروز رو در روی او ایستاده و این یک تک نمونه نیست.
*فراموش کنیم و از یاد ببریم که شاعران ایران در داخل کشور امثال شاملو و بهبهانی وبادکوبه ای و بیداد و خانم ترکمان و... رو در روی رژیم میسرایند، خوانندگانش رو در روی ملا با خیام و سعدی و حافظ فرهنگ ملا را در نوای سازهاشان به ز انو در می آورند و میکده ها را رندانه و آزاده در کنار مسجد به ستایش میایستند.
*فراموش کنیم و از یاد ببریمکه محمد مختاری و سعیدی سیرجانی و زالزده و فروهرها و... در ایران بخاطر مبارز بودنشان کشتند و نه اختلافات شخصی.
*فراموش کنیم و از یاد ببریم که حتی در خانواده های خود ملایان خونخوار دو نسل سر برآورده وحتی در درون خانواده های خودشان در بسیاری موارد سکولاریزم رو در روی ارتجاع ایستاده وفرزندان از اندیشه پدران خود بیزارند وجامعه بزرگ ایران با همان فرایندی که سیزده قرن پیش با دویست شورش و جنبش در مدت صد سال مهاجمان را در فرهنگ خود بزانو در آورد در ظرف سی وسه سال گذشته از تپش باز نایستاده است و ملایان خونخوار و شکمپای سیری ناپذیر را بر زمین کوفته است و در ریشه ها به زوال کشانده است.
*فراموش کنیم و از یاد ببریم و نهایتا نه تنها دائم از ایران و مردم ایران طلبکاری سیاسی ابلهانه داشته باشیمو رسما در تحلیلهای درونی آنها را«توده های بیهوده» بخوانیم بلکه بدتر از همه چراغ امید خود را بجای آنکه به منبع ملی و عمومی وصل کنیم تا هیچگاه شعله اش حتی در بدترین تند بادها خاموش نشود، به منبع حمایت این شیخ و آن شاه و آن پارلمانتر و آن عراقی و سوری ، وبه منبع فقط آلترناتیو خاص خود، و بدتر از همه به منبع «رهبری خاص الخاص» در خارج کشور وصل کنیم و با هر تند باد نگران خاموش شدن آن باشیم .( اسماعیل وفا یغمائی)
Hamid

حمید گفت...

با درود فراوان به استاد گرامی !
جمع بندی و مقاله عالی و زیبا قلم ات پایدار زندگی را با عشق و شادی و سلامتی برایت آرزو میکنم !

حمید

ناشناس گفت...

خانم فروزنده‌ی رحیمی! واقعا به این چیزهایی که‌ نوشته‌ای باور داری یا شوخی می کنی؟ به خدا قسم اگر به این حرفهایی که می زنی باور داشته‌ باشی و به قصد شوخی و مزاح نگفته‌ باشی ، به خدا قسم ، به هر چی مقدساته‌ قسم که نیاز فوری به بستری شدن در یک بیمارستان روانپزشکی داری . باور کن اینو به خاطر تحقیر تو و یا لج کردن نمی گم . باور کن نیاز داری...

لقمان

موسی از آلبانی گفت...

اسماعیل جان
مطلبی را که نوشته بودی به دقت خواندم.
فقط میتونم بگم که عالی بود.
بخصوص از این قسمت خیلی خوشم آمد:
شما خود را آلترناتیو ایران هشتاد میلیونی میدانید
شما خود را آلترناتیو ایران هشتاد میلیونی میدانید اما:
*کجا هستند نمایندگان واقعی هشتاد میلیون مردم ایران در کنار شما؟
*کجاست نمادهای پیوند واقعی شما با نمایندگان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی و علمی ایران؟
*چند بار در انبوه رسانه های رونق شما از نمایندگان نامبرده یاد شده و حمایت شده است؟
*شما ازهموطنان و حامیان مقاومت در اعتصاب غذای 108 روزه یاد میکنید! این هموطنان کیانند؟
*چقدر این اعتصاب غذا در ایران و در میان هشتاد میلیون ایرانی انعکاس داشت؟
* شما میگوئید آلترناتیوید ، چگونه آلترناتیوی هستید شما که این اعتصاب و آکتهای مشابه آن حتی کشتارهای وحشیانه مجاهدین مظلوم لیبرتی و اشرف در میان انبوه ملتی که شما از پیکارهای مداومش یاد میکنید انعکاس نداشته است و چرا نداشته است؟
* شما میخواهید و میگوئید، و میگوئید که میتوانید این رژیم خون و فساد و جنایت را سرنگون کنید، درود بر شما و خواست شما، امابا کدام وجه ایجابی نیرومند؟، با کدام استراتژی مشخص و قابل توضیح؟، با کدام رهبر قابل دسترس؟که مخفی شدن و ناپیدائیش اگر چه تاریخسوز است و تاریخساز نیست اما بدون شک تاریخی است و در تاریخ ایران بی نظیر است.،شمابا کدام نیروی نظامی و سیاسی وابسته به شما و کدام اقشار و طبقات و نمایندگانشان میخواهید این خانه فساد را سرنگون کنید؟ آیا برپائی مجالس مهمانی وسخنرانی وجذب حمایت این پارلمانتر وشخصیت سیاسی سابق و لاحق،و با گردن کج و با حالتی مشمئز کننده ایستاده در کنار فلان شخصیت سیاسی خارجی در هنگام بازگشائی فلان دفتر در کنار فلان کاخ! و حماسه قلمداد کردن کشتارهای وحشیانه اشرف و لیبرتی، و اعتصاب غذاها و دائم مجلس سوگ در پی سوگ و سیاهپوشی و در کنار عکسهای کشتگان ظلم عکس گرفتن، و اطلاعیه صادر کردن وگاهی جنایت را بر گردن اعضای مستعفی خود بعنوان زمینه ساز بار کردن ،میتواند این وجه اثباتی را برای سرنگونی این رژیم موحش کارسازی کند؟.

کاش آنهایی که خود را به کوری و کری زدند چشم و گوش خود را باز کنند و این نوشته ها را که واقعا از سر عناد نیست بخوانند بلکه فکری برای آینده بکنند که خون کمتری از این عزیزان ریخته شود همین

داود گفت...

صادق جان بی‌ طرف!!! جامعه ایران فرو پاشیده قبول، حالا سوال اینجاست که مجاهدین از جامعه ایران فرو پاشیده تر هستند میخواهند با ۳ هزار نفر میانگین بالای ۵۰ و ۶۰ سال که مبتلا به انواع و اقسام بیماریهای روحی و روانی‌ هستند که بیشتر از ۲۵ سال است در شرایط شستشوی مغزی و کنترل دائم از طرف تشکیلات قرار گرفته اند و رهبرشان هم که حدودا ۱۱ سال است غیب گشته و رئیس جمهورشان هم فقط به فکر جراحی زیبایی‌ و سان دیدن و با یک مشت سیاستمدار شارلاتان غربی دیدار کردن و عکس انداختن کار دیگری بلد نیست جامعه فرو پاشیده ایران را نجات دهند؟؟؟!! بابا مجاهدین خودشان هزار مشکل دارند و فرو پاشیده فرو پاشیده هستند. اگر آنها را از عراق هم خارج کنی‌ نمیتوانند در شرایط سالم و درست و در یک جامعه انسانی زندگی‌ معمولی داشته باشند. آنها باید حتما چندین ماه و یا سال تحت درمان روانشناس و یا روانپزشک قرار داشته باشند که آرام آرام به جامعه برگردند و مناسبات جامعه را با مناسبات تشکیلات عوضی‌ نگیرند!!! در مورد چی‌ صحبت میکنی‌

صادق گفت...

فرهاد عزیز ببین رژیم آرزوی نابودی شور زندگی را که در سازمان مجاهدین متبلور ست را داره ولی بدان که به آرزوی خود نخواهد رسید. شک نکن که ارزوی شما بر آورده نخواهد شد. رژیم بر مبنای پول نفت و سرکوب جامعه ای متلاشی را به ظاهر سرپا نگهداشته و لی این نمی تونه که دوام ابدی داشته باشه. راستی بگو که این گروه به قول شما گروهک چرا تنها گروه باقی مانده جدی مخالف در سراسر این سی سال بوده؟

صادق گفت...

مقاله به شرایط بسیار خطیر و سنگین لیبرتی اشاره کرده و می گوید که تا دیر نشده کاری کنید. باید چه کار کنند. کسی این مقاله را بخواند فکر می کند که آنها فقط نظاره گرند و یا مایلند که در آن جا بمانند. شما با جمهوری اسلامی طرف هستید.واقعا فکر می کنید که اگر به جزع و فزع بیافتند هواپیما ها ردیف می شوند و همه چیز به خوبی و خوشی پایان می گیره؟ چند نفر از مقاله نویسان و کامنت گذاران در تیف بوده و علیرغم اینکه رسمأ همه چیز را کنار گذاشته بودند شاهدان خوبی هستند. برای مثال اسماییل هوشیار می گوید که تمام این حرفها مهمل ست و ما تمامی اینها را تجربه کردیم.

صادق گفت...

از آقای وفا می پرسم که دیگران در این سی و چند سال چه کردن؟ فعالانشان تلاش می کردن که در مقام مزدوری رژیم قرار بگیرن و لیاقتشان همان پیام شاهین نجفی ست. شما و دیگران هم مدام از مردم حرف می زنید به نحوی که اگر کسی نداند فکر می کنه که راستی راستی با خلقی قهرمان طرف هستیم. جامعه ما هم وجهی از همین نظام فاسد ست و بس. حال خدا جد و آباد شما را بیامرزه که این جمله را تکرار نمی کنی که مجاهدین در مقابل مردم باید زانو بزنند و عذر خواهی کنن.

ناشناس گفت...

فردوس
اقاى ديبلمات تو لازم نيست به يارو ها درس بدى تو بهتره به كار اصلى خودت يعنى خوش كذرانى وتن برورى ادامه بدى واز درس دادن به انسانهاى شريفى كه ارزوئى غير از نجات وطنشان ندارند دست بردارى.
شعار دادن خيلى سهل وساده است خونش را فرزندان مجاهد ميدهندو
كيفش رو تو وعده ائى از همكاران شورائى ات ميكنند ، خجالت بكشيد حيا
كنيد خودتان وبقيه را فريب ندهيد قناعت كنيد واز خون فرزندان مجاهد تغذيه نكنيد، سنى ازتون كذشته سعى كنيد بقيه عمر را با وجدان راحت زندكى كنيد.

صادق گفت...

راستی فرهاد چند نفر از کامنت نویسان منجمله خود تو آنچنان کامنت های پر مغز و پر محتوایی می نویسید که من بعد از خواندن دلم می خواهد جیغ بزنم فریاد بکشم و سر به بیابان بگذارم. خواهش می کنم که ما را بیشتر مستفیض کن. همه تحت تأثیر کامنت های شما یانیم.

ناشناس گفت...

بهشته
خزائى سخنكوى خارجى خواهر مريم قهرمان اخلاق وشرف وباى بند اصول است مشتى حسود ميكويند اهل زنبازى وشكم برورى وبول دوستى است . دروغ ميكويند قدر اين يارو را بدانيد سال سين است واين مستر جاى مرضيه افخم سخنكوى وزير خارجه خامنه اى را رزرو كرده است وبه قدرت خواهد رسيد .
بشتابيد سال سين رو به اتمام است .

عباس گفت...

هه هه هه ... خوب گفتی در مورد پدربزرگی که باقیمانده است. شباهت از این بهتر نمیشد. نمیدونم چرا این آقا صادق صدایش یکدفعه خاموش شد. شاید که به لطف خدا شباهت را دیده و جا خورده! خدا را چه دیدی؟ گاهی معجره میکند!

عباس

صمد اردبیلی گفت...

جناب شاعر تو برو به شعرهایت و غزلهائی که برای زیبائی زنها میسرائی رسیدگی کن تورا چه به سیاست . اهل مبارزه و سیاست دارند در پایگاههای مقاومت جان میکنند

منصور لرستانی گفت...

اقای خزاعی یکی از پر کارترین وشورنده ترین فعالان مقاومت علیه رزیم ضد بشری ملایان است و ضرباتی که در عرصع دیپلماسی در افشای حکومت ملاها زده استنه تنها صدای ملاها را در اورده بلکه مزدوران بی جیره و با جیره را هم عصبانی نموده درود بر پرویز عزیز ما مبارز شریف و فرزند قهرمان لرستان. حرفهای بریدگان هم اثری ندارد بگوئید تا خسته شوید

مادر.پ.ل گفت...

شیر مادرت حلالت آقای یغمائی اشک ما بخاطر بچه هایمان در لیبرتی خون شد و دل اینها نرم نشد همینطور چشم انتظاریم که کی اینها از خطر نجات پیدا کنند و از این بازیچه شدن بیرون بیایند

هوادار سابق شورا گفت...

گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من
انچه هرگز بجائی نرسد فریاد است
اینها گوششان بدهکار نیست دارند در خارج عشقشان را میکنند ان لیبرتی هم فقط برای این درست شده که تنور گرم باشد مگر یک معجزه بشود

فریاد فریاد گفت...

یکمرتبه بفرما
تنها ره رهائی
پیوند با خزاعی
و خیال همه را راحت کن

خدیجه اجیده گفت...

بالا و پائین بروید هیچ نیروی شجاع و مبارزی جز شورا و مجاهدین وجود ندارد شماها هم بروید بکشید پشت دیگ یک مشت بریده مفلوک واداده تواب که عملا اب به جیب رژیم میریزید و خجالت هم نمیکشید

ناشناس گفت...

هاله نور
هم میتوان گریه کرد و هم میتوان خنیدید اما خنیدیدن نه برای خنده از ته دل بلکه خنده از روی غم و اندوه از روی درد .
خودتان ببینید ایا این گریه دار نیست 3000 نیروی گروگان گرفته شده که عمرشان را در چهار وجب خاک انهم در خاک بیگانه بسر برده اند نه میدانند اینترنت چیست نه میدانند که موبایل چیست فقط به انها گفته شده باید در عشق رهبر و رئیس جمهور تابانش بسوزند روز و شب با عملیات جاری و غسل هفتگی حوض قیامت دیگ های جوشان خود را بسوزانند همین حالا حساب کنید مردم را
مردم کوچه و بازار از بچه های دو ساله تا پیرمرد 80 ساله هر کدام موبایلی در دست دارند به علم روز اگاهند اصلا موبایل اسباب بازی بچه های کودکستانیست و همچنین وسیله ارتباطی نسل اگاه و جوان ایران که با ان تظاهرات و یا برنامه های اعتراضی را به پیش میبرند و از طریق اینترنت قرار میگذارند و وووووووو
اینها را گفتم ببینید ایا این 3000 نفری که حتا نمی دانند موبایل چیست چگونه میخواهند هدایت نسل جوان ایران را بر عهده بگیرند ایا نباید هم خندید و هم گریه کرد که این رهبر چه بر سر این 3000 نفرات اورده است .
این رهبر نمی داند همین الان اگر یکی از ان 3000 نفر وارد جامعه ایران شود گم میشود و حتا نمی تواند مسائل ابتدائی خود را حل کند چه برسد به هدایت مردم و ارتش ادعائی رهبر
اخر هم به صادق میگویم تو میگی از 50 جریان سیاسی در ایران فقط مجاهدین مانده شاید حرفت درست باشد اما اخر عزیز من این چه ماندنیست که به اندازه یک بچه کودکستانی که موبایل اسباب بازی اش است نیست بخدا باید گریه کرد برای این سازمانی که ادعای ماندن دارد
عاقبت ماندن به ضرب و زور نشست عملیات جاری غسل و دیگ های جوشان همین است اسم این ماندن نیست اسم این خیانت به اعتماد نسل انقلابیست و نتیجه اش هم را که می بینیم گرفتار شدن در جهنم عراق

دریچه انتقالی گفت...


ناشناس گفت...

مرگ بر آخوند چه داخل کشوری چه خارج کشوری. درود بر مجاهدین و رهبران انقلاب مسعود و مریم
ایرانی

حسین .ترابری گفت...

جناب یغمائی خوب بود از حماسه ها حماسه فروغ را هم تحلیل میفرمودید که نزدیک به یکسوم ارتش آزادیبخش را در یک حمله بی سرانجام به دست ارتش آخوندهای کثیف به کشتن داد و اسمش را با کمال وقاحت گذاشت فروغ جاویدان و حماسه و بعدش هم امد آن جلسات عبور از تنگه را راه انداخت و طبق معمول شکستش را انداخت بر گردن ما رزمنده ها و جون دید که مشکلات مانده ان جلسات امام زمان وبعد طلاقها را راه انداخت و تمام خانواده ها را نابود کرد و بعدش هم دهها حماسه مسخره دیگر تا وقتی که رفت و مخفی شد واقاعا باید کسانی که خبر دارند بنویسند من تا سال هفتاد بودم و بعد جدا شدم ولی تا همانوقتش کارهائی که این باصطلاح رهبر انجام داده میفهمم که همه علتش اشتبهات وحشتناک قبلش بوده الان هم که تنور با جنازه ان بچه های باقیمانده دارد گرم میشود و من اطمینان کامل دارم اگر از نظر بین المللی کاری نشود اینها دارند حکومت و ریاستشان را میکنند و هیچ ارزشی برای جان افراد را قبول ندارند

امیر ایرانی گفت...

رجوی رجوی مرگ به دشمنانت
درود بر تو بادا زخلق قهرمانت
امیر ایرانی

صادق گفت...

هاله باور کن که مسائل انچنانکه برای تو و دیگران راحت است و قابل فهم برای من نیست برای نمونه از این نشستها می گویی. فردی به نام مسعود بنی صدر که در دشمنی اش شکی نیست در خاطراتش می گوید که بعد از یک نشست که نوشته ام را خواندم به مانند یک کودک تو گویی دو باره متولد شدم در پارک می دویدم و دلم می خواست به همه سلام کنم. چیزی که برای شما الان دستاویزی برای توهین و تحقیر و حمله به مجاهدین ست و یک اعتراف گیری و شکنجه روانی بیش نیست اگر در گوگل وارد کنی چند صد میلیون به تو برون داد می ده.

ناشناس گفت...

جناب صادق جان یا همان ایوب
همانطور که در بالا برایت نوشتم از ما گفتن بود
حالا هر چه می خواهد دل تنگت بنویس اما بدان که هر چه بیشتر مزخرف می نویسی بیشتر عرض خود می بری!
مردک ابله تو هم از قماش همان بی بدیلانی هستی که وقتی کم می آورید فورا طرف مقابل را به رژیم می چسبانید غافل از اینکه رژیم چیزی جز یک ایدئولوژی عقب مانده ارتجاعی اسلامی مبتنی بر ولایت تک نفره فقیه یا بقول شما رهبر عقیدتی نیست! رژیم بستن دهانها و سرکوب منتقدان با انواع و توطئه هاست. ؤژیم لچک بر سر زنان ایرانی کردن و ممنوع کردن لبخند و دست دادن با مرد برای آنهاست! ؤژیم پخش قرآن در لحظه تحویل سال است! رژیم در شش هزار کیلومتری نیست بلکه همینجا در تو و در بی بدیلان مانند توست! رژیم در اور سور اوآز است و در ترانه کلکسیون و نوشته های آن "یارو"
افسوس که اینقدر ابله و عقب مانده و منگول هستی که اگر عمر نوح هم کنی هزار سال دیگر نیز به درک این حقیقت نمی رسی
!فرهاد
فرهاد

سیاوش گفت...

جالبه تازه آقای غیب شده برای خودش سرود هم ساخته "رایت مسعود"
هاهاهاهاهاهاها

خیلی جالبه خود گویی و خود صفا کنی و خود شیفته شوی بابا عجب مرد هنرمندی واقعا!!!!!!!!!!!!!

حمزه گفت...

درود بر شما نقدی بسیار منصفانه و درست و امیدوارم بخوانند و بدانند که در چه گلی فرو رفته اند.

ناشناس گفت...

استاد یغمایی واقعا باید قلمت را طلا گرفت که چه زیبا رسا و شیوا مینویسی . آنان حریف قلم شیوا افکار آزاد و قلب پاکت نخواهند شد.

فرزانه

صادق گفت...

فرهاد با عرض معذرت سئوالی که ازتو دارم این است که از نزدیک در اشرف بوده ای البته سو تفاهم نشه منظورم اینه که طبل و یا سنج زده ای؟ دیگر اینکه شما منتقدین بسیار راستگو از خودتان نمی گویید. باور کن داستان تک تک زندگی شما خواندنی ست. راستی بگو که این گروه به قول شما گروهک چرا تنها گروه باقی مانده جدی مخالف در سراسر این سی سال بوده؟ درود بر تو. به کامنت های پر مغز و پر محتوی خود ادامه بده.

شاهد گفت...

جناب يغمائى عزيز سلام
ابتدا بقصد ملالغتى عرض كنم كه ١١ارديبهشت ٦١ صحيح ميباشد
اما بعد
نوشتارتان بمانند ديگر كارهايتان فوق العاده است، هرچند در بعضى جاها سربسته گفته ايد و گذشته ايد اما در حقيقت آنچه بايد گفته ميشد را شما با قلم جادوئيتان گفته ايد.
باور كنيد دردناك است نشستن و نظاره كردن مرگ تمامى ائده آلهائى كه بيشمار انسانهاى پاك و بى توقع، برايش به خاك افتادند.
دردناك است كه ببينى نيروئى كه قرار بود اين رژيم را سرنگون كند، خود تبديل به ابزار بقاى ان شده است
دردناك است كه شاهد اينهمه تراژدى باشى و هر بامداد با وحشت به سمت كامپيوتر بروى و ترسان از اينكه مبادا باز خونهائى پاك براى هدفى پوچ بر زمين ريخته باشد را در اخبار ببينى
چه بايد كرد؟ گفتنى ها را شما در اين نوشته بخصوص به بهترين شكل بيان كرده ايد و در نوشته هاى ديگران نيز، اما من هيچ كور سوى اميدى نميبينم كه اين سازمان، تكانى بخود دهد، بلكه بيدار شود
موفق باشيد

ناشناس گفت...

صادق جان یا ایوب تو مردک حقیر و ابلهی بیش نیستی که در هر فرصتی نا جوانمردانه و در نهایت زبونی و کلاشی و شارلاتانیزم سعی می کنی به لطایف الحیل منتقدین و مخالفان سازمان را به رژیم بچسبانی! مردک تو اول تفاوت ایدئولوژی ارتجاعی خودت را با ایدئولوژی ازتجاعی خامنه ای روشن کن تفاوت استبداد آخوندی را رهبری فردی و مطلقه رهبر عقیدتی ات روشن کن تفاوت لچک اجباری به سر زنان کردن را در هر دو طرف روشن کن تگلیف اینهمه گند زدن به انقلاب و جنبش و دمکراسی را روشن کن تکلیف لیبرتی و کشتار اشرف تحت رهبری داهیانه از راه دور رهبر عقیدتی ات و مهر تابانش را ا روشن کن بعد اگر نشان دادی مینیم صلاحیت را یعنی مینیمم پایبندی به دمکراسی و آزادی را در یک بحث بدون تهمت و بدون کلاشی و چمقاداری داری می توانی سوال کنی! اما تا آنزمان عجالتا این توی .... هستی که باید اول برادری ات یعنی رژیمی نبودن ایدئولوژی و اندیشه و سیاست و رفتار هایغیر انسانی در تشکیلات رهبرت را ثابت کنی تا بتوانی بعد ادعای ارث دمکراسی و ازادی و احیانا سوال از این و آن را بکنی ! فرهاد

esmail گفت...

شاهد گرامی تشکر از دقتتان در مورد تاریخ. اصلاح میشود

سیما.فرانسه گفت...

براستی که قبح ازقباحت رخت بر بسته است و برای این فرهنگ و سلوک باید در کجا ریشه هایش را یافت؟ و در همین جاست که منتقد و خانواده نگران به این یقین نزدیک میشود که نمیخواهند لیبرتی جابجا بشود زیرا بخش عظیمی که وجه ایجابی بمدد آن رنگ آمیزی میشود و در مجالس عرضه میشود، بدون لیبرتی دچار خلئی چشمگیر خواهد شد! .مطمئن باشید آینده همه چیز را روی میز خواهد نهاد.
درود بر شما

ناشناس گفت...

انشالله خدا مدد کند و همه ما هم همت کنیم که در کنار هم باشیم و حرفهای هم را گوش کنیم چون دشمن فقط ملاست
سیف الله

ناشناس گفت...

صادق مى دانى كه فقط يك كار شاهين نجفى يك ميليون كليك داشت كه نصف ان از ايران بود؟
او را با روزبه مقايسه كن . حيف استعداد روزبه كه زير باى رهبر هدر رفت.
كند كار طورى در امد كه رهبر دستور تنبيه او را داد و كلكسيون او را سانسور كرد . جرا روزبه نمى تواند مثل شاهين نجفى كار كند و ازاد باشد
بهتر نبود رجوى از نتيجه كار خود عذر بخواهد و روزبه را ظالمانه مجازات نكند . خدا را شكر كه در قدرت نيستيد والا فتواى قتل شاهين نجفى را شما هم مثل اخوند ها صادر مى كرديد.

ایوب گفت...

سلام: جناب فرهاد، شما با آقای صادق دعوایت شده و مدام لنگ من را می چسبی. بعد هم در نوشتن مطالب به این نحو باید بیشتر تمرین کنی که بتوانی در حتاکی و فحاشی مرتبه یک را کسب کنی. من می توانم تو را به وبلاگ یکی از دوستانتان به نام جارچی ارجاع دهم که هم خودتان و دوستانتان را بیشتر بشناسید و بتوانی فحاشانه تر بنویسی. در ضمن باور بفرمایید که من نمی چسبانم خودتان می چسبید. به مقاله آقای سعید اطلس نگاهی بیانداز. او می گوید که من جواب شما را نمی دهم به دلیل اینکه بنا بر تجربه دیر یا زد سر از دستگاه در می آورید و آدم رژیم هستید.

ایوب گفت...

سلام: جناب فرهاد در یکی دیگر از کامنت های پر محتوای خود برای ما روشن کنید که الان در لیبرتی مشخصا باید چه کار کنند و به کجا بروند. الکی که نمی شود حرف مفت زد و ایراد گیری کرد. من می گویم که نه تنها رژیم بلکه اروپا و آمریکا نیز از دست آنها دل خوشی ندارند زیرا آنها آلترناتیو مطلوبشان نیستند. جهان سرمای داری رسمأ اعلام کرده که هر ساز مخالفی را در نطفه خفه خواهد کرد و اجازه نخواهد داد که آن دسته بندی اوایل قرن بیستم شکل بگیرد. گرچه می دانم که شما تشنه به خون مجاهدین هستید و فعلا با دمتان گرد می شکنید.

ناشناس گفت...

آقای یغمایی به راستی درود و درود و درود! مقاله ای بسیار دقیق و عمیق و از سر درد و تاریخی که بدون شک ثبت و ضبط خواهد شد و همه ما می میریم و گاه عمر ما فرصت نخواهد داد که تاریخ و ملت ما قدر و شأن هنرمندان دلسوز و آگاه ومردمی خود را در زمان حیاتشان به جا آورد اما فراموش نمی کند و بدون شک روزی قضاوت تاریخ در باره شما چنین خواهد بود که در حساس ترین سراشیب تاریخی وانحرافات با پرچم شجاعت و چراغ روشنِ دوستی و آگاهی، با کسانی که بیشترین تهمت ها را به شما زده اند، سخن گفتید. خانم و آقای رجوی به مردم نیاز ندارند و اتکاشان به پول است و در مراسم ویلپنت خارجی ها را بای ک سفر مجانی به پاریس می خرند و به سالن می آورند و با اتوبوس مجانی و با هتل مجانی و خوراک مجانی و تماشای پاریس و چند ساعت هم پٌر کردن سالن و این است دجالیتی هم پای دجالیت آخوندها و نه گفتگو با آن کار ساده ای است و نه بحث و نه انتقاد و نه تغییر دادن زیرا ماهیت آن توسط سران به دحالیت تبدیل شده است. چند صد سال قبل شاه نعمت الله ولی خر دجال و مسیح دجال را پیشگویی کرده بود. خدایش رحمت کند که یادش رفته بود که بگوید که چگون ه می توان خلایق را از شر این دو دجال نجات داد؟ متأسفانه! عزت زیاد!
مینایی

ناشناس گفت...

ایوب جان
سلام
بشو بشو الهی که عمه جانت روزی صد بار بقربان سواد نداشته ات بگردد بگو ببینم حتاکی دیگر چه صیغه ای است و این کلمه را از کجایت درآوردی؟
بنده تا بحال می دانستم که تو در دروغگویی و چماقداری و هر نوع ناجوانمردی بی بدیل هستی اما دیگر فکر نمی کردم در نوشتن فارسی هم تا این اندازه بی بدیل باشی!
ظاهرا اینطور به نظر می رسد که وقتی قرار باشد آدم بی بدیل بشود از همه جهات بی بدیل می شود! مگر نه؟

فرهاد