تهمت و توهین رهبری سازمان مجاهدین به خانواده های نگران بستگانشان در کمپ لیبرتی حنیف حیدرنژاد...
رهبری سازمان مجاهدین باید پاسخ دهد که چگونه درخواست خانواده و بستگان
ساکنین کمپ لیبرتی می تواند باعث "جمع آوری اطلاعات از نتایج جزئی و
تاکتیکی حمله به منظور طراحی کشتار بعدی" ... ادامهی مطلب...
دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی
افتاب خواهد دمید
مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۶ نظر:
آقای حیدر نژاد در زیر قسمت هأیی از اطلاعیه شورا را ملاحظه میکنید.
"به دنبال چهارمين حمله موشكي به ليبرتي، ماموران و مزدوران اطلاعات آخوندي و شعبه آن موسوم به انجمن نجات، تحت عنوان خانواده ساكنان و به بهانه اطلاع از اسامي و وضعيت مجروحان و مصدومان، در صدد گردآوري اطلاعات جزيي تاكتيكي و عملياتي از نتايج حمله 5 دي، براي طراحي دقيقتر حملات بعدي و گرفتن شهيد و مجروح بيشتر است."
"بنا به گزارشهاي رسيده از درون رژيم آخوندي، پس از حمله 5 دي به كمپ ليبرتي، وزارت اطلاعات مأموران خود را موظف كرد تا بيانيه ها و نامه هايي را به زبانهاي مختلف تحت عنوان خانواده هاي ساكنان ليبرتي.............."
"همه مجروحان نزد كميسارياي عالي پناهندگان و يونامي ثبت شده و خودشان با خانواده هايشان در تماس هستند"
آقای حیدر نژاد، بنا بر گفتههای خودتان سالیانی را با مجاهدین بوده اید و به دلایلی (وارد نشدن در انقلاب ایدئولوژیک) نمیتوانسستید به همکاری خود ادامه دهید و آنان شما را به آلمان رساندند. اما شما در آنجا هم ول کن قضیه نبودید و مشتاق بودید که به مبارزه خود در کنار مجاهدین ادامه دهید اما آنان مایل به این کار نبودند. باز هم بنا بر گفتههای خودتان شما مایل نیستید که با هیچ جماعتی مشترکن همکاری کنید و فقط میخواهید که فردی فعالیت کنید.
حال شما توزیع دهید وقتی که آنان شما را از خود نمیدانند چرا باید پاسخگوی سوالات شما باشند؟
تا زمانی که خود را جزئی از یک ارگان بدانیم میتوان انتظار پاسخگویی داشت، که آن هم بستگی به دوری و نزدیکیمان دارد. حال شما فکر کنید که کس یا کسانی باشند که به قول خودشان سوال دارند و همزمان در حال اتهام زدن هم هستند. اتهاماتی از قبیل مرگهای مشکوک، رقاص رهائی، و و و و............. و انتظار هم دارند که طرف مقابل با شربت و شیرینی از آنان استقبال کنند.
آقای حیدر نژاد، اگر کسانی به مادر، یا خواهر، یا همسر سابق و یا فعلی شما چنین الطافی بکنند، آیا شما فقط نظاره گر خواهید بود؟ بعید میدانم.
حال اگر به این نوشتار خود نظری دوباره بیندازید متوجه اشتباه خود (چه سهواً و چه عمدی) خواهید شد. اطلاعیه شورا از ماموران و مزدوران وزارت اطلاعات آخوندی و شعبه آن موسوم به انجمن نجات که تحت عنوان خانواده ساکنان در صدد گردآوری.... نام میبرد. حال شما چرا خود را جزو آنان قلمداد کردهاید به خود شما برمیگردد و آن سوالایست که شما باید پاسخگو باشید.
جمال
شین هوا
دوست عزیز جمال فرض بگیرید من خبرنگار شین هوا چین هستم میخواستم سوالاتی را از رئیس جمهور مهر تابون و رهبر بپرسم ایا میتوانم .چرا چرند میگی هر کس که جز انها نیست حق سوال ندارد . تمام احزاب دنیا چه سیاسی چه دولتی چه نظامی یک بخشی دارند به نام روابط خارجی که کارش پاسخ به سوالات همه است چه خبرنگار چه مردم چه منتقدانشان لطفا کشک نبافید و از این استدلالهای مسخره نکنید در ضمن بگذارید خود حضرات پاسخ بدهند چرا پاسخگو نیستند اگر پاسخگو نیستند غلط میکنند بگن ما الترناتیو مردم ایران هستیم . برن دولشون را توی همون عراق و یا توی اور سورواز پیاده کنند .
الترناتیوی که شهامت و جسارت پاسخگوئی ندارد بدرد عمه من هم نمی خورد چه برسد به الترناتیو یک خلق
پاسخ به سوال دوم آقای جمال
می پرسید: " اطلاعیه شورا از ماموران و مزدوران وزارت اطلاعات آخوندی و شعبه آن موسوم به انجمن نجات که تحت عنوان خانواده ساکنان در صدد گردآوری.... نام میبرد، حال شما چرا خود را جزو آنان قلمداد کردهاید؟"
ادبیات بکار گرفته شده از سوی سازمان مجاهدین در رابطه با مخالفین و منتقدین آنان را مزدوران وزارت اطلاعات، پاسداران سیاسی، جاده صاف کن های کشتار مجاهدین، و... خطاب می کند. خانم عاطفه اقبال که وابستگان به سازمان مجاهدین علاوه بر برچسب های فوق با الفظ بسیار رکیکی از او نام می برند در تاریخ 28.12.2013 در یک مصاحبه چند دقیقه ای با بی بی سی فارسی از جمله تاکید می کند که خانواده های افراد ساکن در لیبرتی از از وضعیت مجروحین حمله ی اخیر و چهار حمله پیشین مطلقا بی خبرند و هیچ نامی تاکنون از آنان منتشر نشده است. فیلم این مصاحبه در اینترت و فیسبوک منتشر شده و عده ای از نظردهندگان از گفته های عاطفه اقبال در مصاحبه حمایت می کنند. به دنبال آن، او در فیسبوک از سوی افرادی در طرفداری از مجاهدین مورد حمله و توهین و تهمت قرار می گیرد (با همان برچسب های شناخته شده که پیشتر گفته شد.). سوم ژانویه 2014 نیز اطلاعیه کمیسیون امنیت و ضد تروریسم شورا منتشر می شود.
آیا با توجه به ادبیاتی که مجاهدین در مورد خانم اقبال و دیگر مخالفین و منتقدین و جدا شدگان بکار می برد جای تردید وجود دارد که مخاطب اصلی این اطلاعیه چه کسانی می باشند؟ مدت هاست که نام هائی چون وزارت اطلاعات و انجمن نجات و ... چماق و پوشش و محملی شده که سازمان مجاهدین با استفاده از آن، حمله به منتقدین و جداشدگان را توجیه می کند. آیا واقعا انتظار دارید سوال شما را به حساب بی خبریتان بگذارم؟
یعنی شما این ها را نمی دانید؟ اگر می دانید، متاسفم که روش شرم آوری را که رهبری مجاهدین استفاده می کند با طرح چنین سوالاتی به نحو سفسطه آمیزی توجیه می کنید.
آقای جمال، نوشته شما دو سوال را در بر می گیرد که در دو کامنت جداگانه به آن ها پاسخ می دهم.
اول: چرا افرادی (از جمله من) با وجودی که از یک تشکیلات (مجاهدین) جدا شده اند، طرح سوال می کنند؟ به قول شما " تا زمانی که خود را جزئی از یک ارگان بدانیم می توان انتظار پاسخگویی داشت، که آن هم بستگی به دوری و نزدیکیمان دارد."
به لحاظ "اساسنامه" ای حق با شماست. اساسنامه هر تشکیلات تعاریفی در زمینه عضو و غیر عضو و تنظیم مناسبات درونی و طرح سوال و ... را مشخص و "حقوق و وظایف" فرد نسبت به آن تشکیلات و آن تشکیلات نسبت به فرد را تعریف می کند. تا زمانی که من در سازمان مجاهدین بودم هیچ خبری از اساسنامه در کار نبود. اینکه الان چگونه است را نمی دانم. معمولا تشکیلات دمکراتیک اساسنامه خود را منتشر کرده و آن را درسایت های رسمی خود قرار می دهند. تا اینجای قضیه با شما موافق هستم که چون "عضو" ی از آن تشکیلات نیستم بنا براین مطابق اساسنامه (اصل را براین می گذاریم که چنین اساسنامه ای وجود خارجی دارد)، نمی توانم در زمینه مناسبات و تصمیمگیری های درون تشکیلاتی طرح سوال کنم. اگر چه در دنیای دمکراتیک، خبرنگاران مستقل بی آنکه عضو یک تشکیلات باشند نیز وارد این جزئیات می شوند.
اما هر تشکیلات تصمیم گیرهائی دارد که کلی و عمومی بوده که "عموم" مردم را شامل می شود. سیاست های سازمان مجاهدین خلق (چه با آن موافق باشیم یا نباشیم) سه دهه است که بر سرنوشت یک کشور و مردم آن تاثیر داشته است. به دلیل جنایت های رژیم هزاران هزار نفر هوادار و وابستگان به این تشکیلات دستگیر و اعدام و کشته شده و هزاران هزار خانواده از هم پاشیده و ترک وطن کرده اند. چطور اجازه نیست و نباید از این سازمان سوال کرد؟ مسئله، مسئله ی جان انسانها و سرنوشت یک کشور است.
آیا سابقه تاریخ معاصر نشان نمی دهد که مقدس کردن و مطلق کردن یک فرد یا یک نتشکیلات تا کجا می تواند باعث استبداد و خونریزی شود؟ چرا نباید خواستار شفافیت و پاسخگوئی رهبری یک تشکیلات بود؟ اتفاقا سکوت و انفعال است که می تواند پایه های مناسبات غیر دمکراتیک را محکم کند.
نکته دیگر آنکه طرح سوال، نوشتن و تحلیل کردن و آزادی بیان بخشی از حقوق بشر است. وقتی مریم رجوی اعلامیه ده ماده ای صادر کرده و بر حقوق بشر تاکید می کند و ایران دمکراتک فردا را نوید می دهد، پس چطور است که در همین خارج کشور و هنوز به قدرت نرسیده آزادی طرح سوال، مشرط به عضو بودن یا نبودن می گردد؟
شاه می گفت هرکس با نظام تک حزبی و حزب رستاخیز مخالف است، آزاد است که پاسش را گرفته و از ایران برود.(نقل به مضمون) خمینی هم می گفت هر کس که رای داده، حق نظر نداده. بنظر می رسد استدلال شما خیلی بیگانه با عصر و زمانه است. حقوق بشر و آزادی های آمده در آن دیگر فقط یک شعار نیست و با رفتار مشخص سیاستمدارن و احزاب و دولت ها سنجش می شود. از همین رو به عنوان یک انسان برای طرح نظر یا سوالاتم نیازی به عضویت یا کسب اجازه از کسی نمی بینم.
آقای حیدر نژاد یا نوشته من نارسا بوده است و یا اینکه شما آنرا اشتباه برداشت کردهاید.
در نوشته من به هیچ طریقی گفته نشده که شما نمیتوانید سوال کنید بلکه قید شده که چرا آنان باید پاسخگوی سوالات شما باشند. باور نمیکنید؟ یک بار دیگر کامنت قبلی من را بخوانید.
نکته بعدی اینکه فکر میکنم به جای اینکه سریع جواب دهیم بهتر است که با حوصله بخوانیم و بعد از آن دست به نوشتن ببریم بهتر است. البته این نظر من است و شما آزاد هستد که از آزادی بیان خود به هر شکلی که دوست دارید استفاده کنید و گفته من را به شیوهای که دوست دارید برداشت کنید.
این حق طبیعی شماست ولی به این معنی نیست که شما درست میگویید.
جمال
آقای جمال پرسیده اید: "چرا باید آنان باید پاسخگو باشند"؟
پاسخ بسیار ساده است: چون مسئولیت دارند! کسی که خود را رهبر عقیدتی می داند، کسی که خود را فرمانده کل قوا می خواند، کسی که خود را تنها آلترناتیو دمکراتیک قلمداد می کند و کسی که خود را نوک پیکان تکامل[بشریت] می داند، باید که در قبال اعمال و رفتار و سیاست هایش پاسخگو هم باشد. این پاسخگوئی شرط و شروط هم ندارد، مثلا: "به همه سوال ها بعد از سرنگونی پاسخ می دهیم و ...". کسی که مسئولیت قبول کرده باید پاسخگو هم باشد به همین سادگی. هر چقدر میزان مسئولیت بیشتر و هر چقدر سطح مسئولیت بالاتر، میزان پاسخگوئی هم بیشتر است. در همه دنیا هم اینطور است و چیز عجیب و غریبی هم نیست.
حنیف حیدرنژاد
ارسال یک نظر