دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۲ دی ۱۷, سه‌شنبه

در پاسداری از نقد یا سرکوب منتقد؟!

سعید اطلس حتی جرئت نمیکند به خودش نیز یادآور شود که همین حالا شمار قابل توجهی از منتقدین مجاهدین اعم از دکتر و وکیل و حقوقدان و شاعر و نویسنده و فعال حقوق بشر حضور دارند که بعضا بیش از سی سال از عمر و جوانی خود را درون سازمان گذرانده و برخلاف سعید اطلس بعضا تا بالاترین مدارج سازمان نیز رسیده اند. این منتقدین، همچنان عبور ناپذیرترین مرزها را با رژیم حفظ کرده و بارها به روشنی و با صراحت خود را  دشمن رژیم و منتقد یا مخالف مجاهدین تعریف کرده اند. سعید اطلس همچنین جرئت نکرده که حتی به یک مورد از مجموعه انتقادات این منتقدین نزدیک شده و یا به آنها اشاره کند. او که منتقدین را با زشتترین کلمات مورد حمله قرار داده این اندازه شجاعت نداشته که بگوید کدامیک از انتقادات منتقدین غیر واقعی و    ادامه مطلب

۱۵ نظر:

منصور لرستانی گفت...

درود بر شرف و صراحت کلام سعید اطلس

ناشناس گفت...

واقعا این کوتوله نیم وجبی گفته زنها به او حلال و محرم هستند؟ سعید اطلس در این مورد چی میگه؟ واقعا معلوم نیست باید گریه کرد یا خندید!
صمد

صادق گفت...

من وقت گذاشته و تمام کامنت ها را خوانده ام. باور کنید که این ایوبی که کامنت گذاران محترم به او فحاشی می کردند محض تمسخر می گفت رقص عربی. اگر از کامنت او این را می گویی که او جدی نمی گوید مشخص است. اگر راستی راستی یک همچین حرفی می زنی که بدان این یک اتهام جدید است و باید به نام خودت ثبت شود.اجازه نده که از تو این کشف را بدزدند. اساسا مواظب خودت باش که ندزدندت.

ناشناس گفت...

حکایت بر خورد با مجاهدین شده عنهو بر خورد با رژیم، به این معنی که از راننده تاکسی تاکار گر و کارمند، پیر و جوان دانشجو ودانش آموخته تا حتی نماینده مجلس و برخی پاسداران و هنر مندان و ورزشکاران تا قشر روشنفکر و نویسنده بعلاوه 3تا نقطه همه و همه ریشه رژیم و رهبر رژیم و سپاه و دوایر گوناگون رژیم تا هر آنچه معمم و مکلای رژیمی است می شورن و کنار می گذارند ولی در انتخابات شرکت کرده تا نکند شناسنامه شان بی برکت مهر انتخابات باقی بماند و برخی از خارجه نشینان هم یقه ها را تا آخر بسته و بانوان هم حجابدار راهی دیار جنایت می شوند، در خطاب به ماموران دولتی چنان لغت برادر را از مخرج کلمه ادا می کنند که بیا و ببین . در بر با مجاهدین قاعده گوئی همان است در محافل خصوصی، جیک و بک روابط درون تشکیلات مجاهدین و بر خورد های انان را و انقلاب مسعود و مریم راوپرونده سازی و نهمت و افترا و زندان و شکنجه بعلاوه ده نقطه...رابرملا می کنند که باورت می شود اره وضع خرابتر از آن است که من می دانستم، ولی از سنگ صدا در میاد و از ایشان نه. این منافق گونگی در رفتار پیش کش تازه اگر کسی زبان می گشاد و انتقاد می کند مورد بی حرمتی این افراد قرار می گیرند، نمونه بسیار است که بعضی از آنان اتفاقاً گاهی پروسه های طولانی هم با مجاهدین داشته اند ، بودند افرادی در شورا که ابتدا به قصیم و روحانی جوری گله داشتند که چرا ما را خبر نکردید تا با هم شورا را ترک کنیم ... اگر نبود که بعضاً بیشتر از پاسدارانی که به رژیم
ایراد می گیرند با مجاهدین متناقض بودند و در خلوت نکته های باریک تر از موی می دیدند، باورم می شد که اکنون در پشتیبانی از آنان صادق اند. مانده ام از این دوگانگی شخصیت که به بیماری روز تبدیل شده، نویسندگان سنفونی های چند گانه علیه دوستان خود که اکنون منتقد مجاهدین هستند، و نیز افرادی مثل سعید اطلس و شماری از امضا کنندگان بیانیه زندانیان ده شصت از این نمونه اند .

درویش

صادق گفت...

یک چیزی می گن یادم رفته. حیا را خورده شرم رو قورت داده؟ یا شرم رو خورده حیار رو قورت داده و یا هر دو تارو خورده بعد تولید مثل کرده ویا آقا ولش کن همش درسته.

ناشناس گفت...

آقای یغمایی سلام کامنت زیر از آقای قصیم است اگر اشکالی ندارد شما هم آن را منتشر کنید. دست شما درد نکنه.
کاظم
بدون نقد بی پرده و منطقی بحران کنونی «سازمان»، قطعاً این ساختار وارد پروسه رفع به احسن در فکر و عمل خود نمی شود. با اطلاع و اشرافی که این جانب از وضع و حال شورا و سیاستهای سران مجاهدین دارم باید عرض کنم که دیگر بدون فریاد نقد( از درون و بیرون) ابداً شانسی برای تحول مثبت و مترقی باقی نمانده است/ تازه به شرطی که حداقل گوش شنوایی برای نقد اصولی و روشنگر / و شروع پاسخگویی و مسئولیت شناسی/ آنها - در برابر حوادث و رخدادهای ناشی از سیاستها و فرمانهایشان - وجود داشته باشد. وگرنه سوژه مورد نقد به رکود بیش از پیش و انزوای بیش از پیش از مردم ایران یا ماشینیزمی برای «آن کار دیگر» تبدیل می شود و ... و کاربردی از خود بیگانه/ آلینه/ پیدا می کند( البته اگر کار از کار نگذشته باشد!). تکرار می کنم تجارب بی شمار نشان داده اند که بدون نقد پی پرده و قاطع برونرفتی مثبت وجود ندارد. نگاه کنید به دوران برژنف در شوروی که بی توجه به نقد (نیم بند) خروشجف از استالینیسم حال و روز آن حزب و دولت مربوطه به چه انجماد و تنگ نفسی افتاد و چه سرانجام پرتنش و نقطه پایانی یافت . وقتی وقتش گذشت دیگر حتی نقد مداوم گرباچف نیز سرانجام فایده نکرد و دستگاه منجمد نقد ناپذیر با خودزنیهای خواسته نخواسته کارش تمام شد و از هم پاشید. برعکس توجه کنید به نقدپذیری حزب کمونیست ایتالیا و آمادگی (البته سخت و رنجبارش) برای اصلاح و تحول که زندگی سیاسی حزب در همان زمان برژنف را اعتلای اجتماعی بخشید و.... باری، نقدهای به موقع و نشاندان رک و پوست کنده خطاها و خرابیها... هر خطا و خسران مفروضی هم داشته باشند باز بر سکوت و بی عملی و انتظار واهی "انشاءالله گربه است" آشکارا ارجحیت دارد. سازمانها و جنبشهایی که برغم بحران هنوز جان و جوهر مردمیشان زنده و دینامیک باشد، البته توانایی تحمل "ضررهای مفروض" نقد ها و خرده گیریها - حتی نوع سخت و تند و تیز را - خواهند داشت و داروی تلخ ولی لازم اصلاح و تصحیح و بهسازی را پذیرایند و خوب هضم می کنند. ولی هیچ سازمانی از بلایای چاپلوسی، مسخره بازی تقدس فحاش و متعرض حقوق بشر اعضای خود(عجب تقدسی!) نجات نخواهد یافت. آخر این رویه را تاکی باید شاهد بود و دم فروبست و فقط دوسه کلمه ای زیر لب گفت: خودفریبی و تظاهر مداوم، دروغ و دغلکاری دائمی[ حمله جنایتکاران به بی پناهان لیبرتی را "کارزارسرنگونی" نامیدن ، جنایت علیه بشریت رژیم در اشرف را با وقاحت شیطانی و مجرمانه به دو عضو یک لاقبای مستعفی شورای خود نسبت دادن و بعد هم "پیروزی دادگاه اسپانیا" را به مثابه پایان اعتصاب غذا جار زدن و...] چرا باید چسم و گوش خود را به بندیم ؟ مگر شاهد نیستیم که خود بزرگ بینی به مثابه طبیعت ثانوی و بوق گوشخراش «من آنم که رستم بود پهلوان» ار همه حرکات و سکنات سران «ساختار» بارز است؟ تاریخ را ورق بزنید ، موردی نبوده که صرف نقد و ایراد منتقدان موجب بلا و بیماری وخیم یک سازمان سالم شده باشد ، در حالی که فساد درونی و دغلکاری سیستماتیک قطعا کار سازمانهای مدعی انقلاب را به جاهای بد و بازگشت ناپذیر - اگر فروپاشی نباشد یقینن به وابستگی به لنگرهای «ارباب بی مروت دنیا» می کشاند. دوستان ، هموطنان آزاده ،به خاطر مصالح تاریخی ملت ایران، به حرمت جانباختگان بی شمار و احترام خودتان و خودمان نعمت نقد را دریابید.

بوف کور گفت...

گریه میکنند همه گریه میکنند
خنده میکنند همه خنده میکنند

ناشناس گفت...


آقای اتلس اگر نیت خوبی دارد باید صریحن بگویم اشتباه می کند. به نظر من که هنوز درون مناسبات هستم و تحمل می کنم ، وضع درون سازمان و حالا دیگر درون شورا هم به صورتی است که جر فرمانروایی مریم و لابد پشت آنهم مسعود ، دیگر نه بحثی و نه مشورتی ( با شوراییها منظورم است) هیچ جز چک لیست کارها و عملیات جاری هرشب وجود خارجی ندارد. بعد از حمله به اشرف و تمام شدن فاجعه ای آن «کانون استراتژیک نبرد» دیگر وضع به صورتی است که چیگ برنی تنبیهی می شوی و بنگالی و .... هنوز بعد از اینهمه مدت نتونسته اند یک تحلیل درست و حسابی که برای ماقدیمیها ، چه برسد برای هوادارهای دورتر قابل قبول باشد چرا محبوبترین اعضای شورا برای ماها گذاشتند و رفتند. ما که می بینیم و هرروز می توانیم بخوانیم که مساله پول و رژیم چرند است. وانگهی رژیم بیخ گوش خواهر مریم؟ خوب می زد لت و پار می کرد. شاخ و دم که ندارد. بعد از 30 سال همراهی که دیوانه نبودن برن دنبال رژیم کثافت. مگر می شود گفت متین دفتری رفت با رژیم؟ هیچ احمقی این مزخرفات را قورت نمی دهد . شاید ماها مثل بز بع بع کنیم و بله خواهر بله خواهر کنیم ولی این برای نجات خودمان از شر عملیات جاری و ادامه بقاست نه این که قبول داشته باشیم. سیاست اصلی پشت پرده است و با جنرالها و واسطه های وزارت خارجه امریکا. این جا سعید جمالی راسترین حرفها را می زند. بدبختی اینست که دیگر شوراییها هم کسی نمانده جز هزارخوانی بیمار و بی حرف. سامع که از صدتا مجاهد انقلاب کرده مطیع ترست. چون فکر منافع مالی و تشکیلاتی خودش و آن سه چهارنفر دیگرست. جنس نبرد آنها حسابش را می رسند. می دانید که سی سالست جز خود و زینت هیچ کس دیگری رفت و آمد نمی کند. پس این هم از رفیق بیژن زمان زندان. چی می ماند ؟ اتلس و ناظر خیال می کنند کی می تونه جلوی کارهای مسعود را بگیره که همه چیز را به آمریکاییها نفروشه ؟ شرف و عزت سازمان در استقلال ما بود، در ضدیت ما بود با امپریالیسم. حالا اسمش را هم نمی آوریم. باشد. ولی کی می داند اینها پشت پرده چه می کنند. کی داند اینها از عربستان که پول دهنده است چه خطی می گیرند؟ مگر جز افشاگری سعید و دیگر منتقدان که جان برکف دارند می نویسند فشار دیگری باقی مانده؟ اتلس و ناظر بگن چه مکانیسمی برای کنترل پیشنهاد می کنند؟ اینها خروار خروار پول ریخته اند وسط ولی برای غیر مجاهدین و غربیها. بیچاره خواهران و برادران هوادار که می دوند. الان جز این انتقادهایی که نوشته می شوند ماها هیچ امید و امکانی برای تغییر نمی بینیم. فقط به فقط انتقاد بلند و تیز بیرون مثل ایرج شکری و اسماعیل و سعید می تواند به داد ما خاموشان داخل سازمان برسد. سمرقندی

ناشناس گفت...

این داستان محرمیت و حلالیت جنسی را باید پیگیری کرد و ته و توی آن را درآورد. اگر بوده که بگویند چه جوری همه زنها به یک مرد حلال و محرم میشن ؛اگر هم نبوده که بگن نبوده.
کاظم

ناشناس گفت...

اقاى درويش دقيقا همينطور است يكى از انها را مى شناسم كه عليه مصداقى امضا كرده ولى هر وقت جمع هستيم بيش از بقيه بر عليه سازمان
حرف مى زند
م ح

خدیجه آجیده گفت...

تف بگور پدر تمام بریده دریده نم کشیده مزدوران نامرد بیشرفی که شماها باشید واقعا یک جو شرف ندارید روزی که کاروان این انقلاب با همت خلق به مقصد برودچهرهای زشت شما بیشرفهای واداده تماشا دارد خاک بر سر تمامتان بکنند.
درود بر مریم و سعود سمبلهای شرف ملت ایران
ننگ بر شما مزدوران

صغری بگم گفت...

خدیجه خانم!
بابا بشین دیگه....
زمان شعر و شعار سالهاست که تمام شده
تو که یک جو شرف داری و چهره ات تماشا داره بشین خودت را در آینه نگاه کن و به من بگو که کدام یک از آن عکسهایی است که آقای یغمایی در دریچه زرد درج کردند؟

ناشناس گفت...

خير خواه
خديجه جون سلام لطف كن قبل از شام خوردن امشب وشبهاى دكر حتماً دهانت را اب بكشى با اين نقل ونبات هائى كه كفتى دهنت از نجس هم نجس تر شده و مزه ها قاطى ميشه .
اخه خديجه جون در مكتب شما ها غير از فحاشى جيز ديكرى نيست؟ راستى يادت نره ادمهائى كه ميدونند مقصرند متوصل به فحاشى وهتاكى
ميشوند . خواهش من يادت نره دهنتو اب بكشى الان هم ميدونم با خوندن اين كمانتر دارى فحش ميدى خونسرد باش حرص نخور باى باى

ارسلان جاذب گفت...

واقعا نوشته سعید اطلس جز توجیه افتضاحات رهبر عقیدتی نیست .تو که خوب میفهمی چه خبره پس چرا مزخرفات مینویسی

ایوب گفت...

سلام: جناب ارسلان من نمی دانم چرا به زعم شما همه در صدد توجیه افتضاحات رهبر هستند. چرا به ذهن شما نمی رسد که حرفهای ایشان اعتقادات اوست.