ترانهي
"كلكسيون" اجرای گروهِ موزيكِ "اشرف"، نمادی برآمده از درونی ترين زوايای
باوری ايدئولوژيك و مناسباتِ مسلط بر ساختارِ يك نهادِ سياسی به نامِ
سازمانِ مجاهدينِ خلق است.
فرهنگِ واژگانی در اين ترانه كه خطاب به منتقدين موردِ مصرف! قرار میگيرد،
به طرزِ غم انگيزي، خبر از فاجعه اي اسفبار مي دهد كه نبايد از كنار آن
بسادگی گذشت. ترانهی "كلكسيون"، مانيفيستِ مجاهدين خلق است در گذار از
انقلابِ ادامهی مطلب...
۲ نظر:
مگر قرار نبود که جمهوری دمکراتیک اسلامی ضد رژیم خمینی و اندیشه و ادبیات و عملکرد خمینی باشه! مگر قرار نبود که سازمان مجاهدین که نوک پیکان تکامل جامعه بشری است نمونه یک انسان آگاه و آزاد بسازد و گوهران بی بدیل اشرف انسانیت را شرمسار ادب و آگاهی و آزادی بنمایند؟!!!! آیا این تهمتها و توهینها که در نشریات و سایتهای مجاهدین نثار مخالفان و منتقدان و حتی دشمنان میگردد ذره ای با ادبیات کیهان شریعتمداری در تهران تفاوتی دارد؟؟ پس این تفاوت در کجاست؟ اگر قرار باشد که از ادبیات حسین شریعتمداری استفاده کنیم پس چرا داریم با آنها مبارزه میکنیم؟؟!! اگر فقط و فقط مبارزه برای رسیدن آقا و خانم رجوی و دار و دسته به قدرت است که دیگر این مبارزه به اندازه پشیزی ارزش ندارد و باید عطای این مبارزه را به لقایش بخشید. ما یک زمانی فکر میکردیم که ادب و متانت و آگاهی از اصول خدشه ناپذیر مجاهدین است ولی متاسفانه سالهاست میبینیم که هر کس هر چقدر کثیفتر و پلیدتر به دیگران بپردازد نزد رهبری مجاهدین از ارج بیشتری برخوردار خواهد شد!!! صادق خان به خودت صادقانه پاسخ بده که آیا این ادبیات یک سازمان پیشرو و آگاه و مترقی که ادعای نوک تکامل جامعه بشری دارد است؟؟؟!! چرا باید این آلترناتیو متشکل و قدرتمند که رژیم خمینی را سالهاست در صحنههای سیاسی وادار به شکست کرده و توان سیاسی این آلترناتیو خواب را از چشمان سران حکومت جمهوری اسلامی ربوده است و تمام دنیا ایران را به نام این مقاومت خونبار و رهبر قدر قدرت و آزاده و آگاه آن یعنی شیر همیشه بیدار در بیشه میشناسند به کسانی که نادم و توّاب و بریده هستند و خودشان را از سر عجز و ناتوانی به رژیم فروخته آند بها دهد و در سیمای آزادی و سایتهای وابسته به مجاهدین به این افراد بپردازند و قلم انسانی و انقلابی خود را صرف آنان نمایند؟؟؟ یعنی آقای مصداقی و یغمائی و شکری و..که با عرض معذرت از این دوستان مجاهدین آنها را یک مشت زائده بی مصرف میشناسند ارزش اینهمه قلمفرسایی و سیاه کردن صفحات اینترنتی را دارند؟ چرا باید این قدر قدرتان رهبران جمهوری اسلامی را فراموش کنند و چند ماهی فقط به آقای مصداقی فحاشی نمایند؟؟؟ این مشکل از کجاست؟ به چه دلیل این قدر قدرتان با آنهمه یال و کوپال وقت گرانبهای خودشان را صرف ایرج مصداقی نمایند؟ آیا جز اینست که ایرج مصداقی حرف حق را میزند و حرف حق همیشه برای زور مداران و زور باوران تلخ است و باید گوینده آنرا به هر طریق مکن از میدان به در کرد؟ اگر رجوی به نامه مصداقی جواب انسانی و منطقی و درست میداد من باور میکردم که رجوی میرزای جنگلی است، حتی اگر رجوی به مصداقی هیچ جوابی نمیداد و دیگران را هم از فحاشی و جواب دادن به مصداقی و مخالفین منع میکرد باز هم پیش خودم میگفتم که رجوی فقط و فقط به مبارزه و سرنگونی رژیم میاندیشد و دیگر هیچ چیزی برایش ارزش ندارد. ولی وقتی میبینیم که رجوی حتی به رفسنجانی و خامنه ای نامه مینویسد و آنها را نصیحت دوستانه مینماید در عجب میشویم که این شیر همیشه بیدار چرا با دوستان سابق خودش آنقدر نا مهربان است؟؟!!! جناب صادق آیا شما از اینهمه تناقض تعجب نمیکنید؟
قشنگ و پر معنا ولی کلاغان موفق نمیشوند
ارسال یک نظر