دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۲ بهمن ۱۳, یکشنبه

شرمتان باد! حنیف حیدرنژاد

 شما نشان می دهید که با رفتار و سیاستی که پیشه کرده اید، آن روی سکه ی جمهوری اسلامی هستید. رژیم حاکم بر ایران با کشتار و با به نابودی دادن سرمایه های انسانی، طبیعی و مادی کشور است که توانسته سرِ پا بماند. شما نیز با کمک پول و تبلیغات و ماشین دروغ پراکنی و اتهام زنی است که تلاش می کنید برپا بمانید. رژیم باید بداند اگر چه بر سر قدرت مانده، اما سالهای سال است که سرنگون شده، آنکس یا آن نیرو و رژیمی که در قلب مردم جائی  ادامه‌ی مطلب...

۱۰ نظر:

محمود بیگدلی گفت...

فقط میتوانم بگویم حرف دل همه ما را زدی قهرمان!
گل گفتی و چقدر خوب زدی به خال..
با ایمان میتوانم بگویم که روزی را می بینم که تو در کنار برادرانت که الان نگرانشان هستی خواهی بود و آنها به تو میگویند که نوشته آنها نبوده است...
موفق باشی

David گفت...

ننگ بر این دستگاه حقیر ولی‌ عقیدتی‌ که گوی رذالت و تباهی را از آخوند پست فطرت ربوده و به طور حیرت انگیزی پا روی ساده‌ترین عواطف و احساسات انسانی‌ گذاشته. آخه بی‌شرف‌ها شما مثلا میخواستین چه گلی‌ به سر مردم ایران بزنید؟! چه جانهای شیرینی‌ که به خاطر اعتماد به شما به هدر نرفت و چه پرستوهای خونین بالی که در این راه پر‌پر نشدند! ننگتان باد که همه را به هدر دادید و به چنین لجنزاری رسیده اید!
ای خاک بر سر من گوسفند که طی‌ سالیان دراز هر چی‌ میدیدم و می‌شنیدم اغماض و انکار میکردم و با خود گولزنی می‌گفتم انشالله گربه است.

شمایی که هنوز کله در زیر برف دارید و آتش بیار تراژدی لیبرتی شده‌اید و در کانون گرم خانواده از راه دور برای آن اسیران رنجدیده نسخه عاشورا می‌پیچید، نامه مونا حسین نژاد را بخوانید و مقدارکی شرم کنید!
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-58572.html

ناشناس گفت...

آقای حیدرنژاد
مقاله پر از دردتان را خواندم.
خیلی دلم میخواست که بدانم که برادران شما که در سازمان هستند کی هستند .اسامی شان برایم آشنا نبود اما عکسها خاطره هایی را برایم زنده کرد.
آیا نام تشکیلاتی یکی از برادران شما فتح الله نمیباشد؟ او را از اروپا میشناختم. در آلمان بسیار با هم کار کرده بودیم. گلی بود.
امیدوارم که هم او و هم بقیه بچه ها از آن جهنم نجات بیابند. خلق قهرمان خودش خودش را نجات میدهد. (چندان امیدی به این نسل خمینی زده ندارم)
کربلایی صفدر

ناشناس گفت...

حنیف عزیز
عنوان کردید نمیدانم از کجا پول میاورند
۱ـ عمده پول آنها دولت سابق عراق تامین میکرد فیلم مستند آن منتشرشده است.که قطعا بخشی ازآن پول های کلان در بخشهای سرمایه گذاری شده است.
۲ـ وقتی محمد تقدسی از سازمان فاصله گرفت ،مسعود تماس تلفنی با هنرمندان داشت که بصورت زنده برای جمع ما پخش میشد،
که در آن عارف با اشاره به محمد تقدسی گفت این بچه است خودش هم نمی دونه داره چکار می کنه..ما نظر او عوض میکنیم....
پس ازآن مسعود به سفر هیئتی از سازمان به عربستان سعودی که همزمان با مراسم حج بود اشاره کرد و گفت به برادران شما؟گفتم
تا میتونید بگیرید،حنیف عزیز چی بگیرند ،خودت بگو ؟واین را بخشی از دیپلماسی انقلابی معرفی می کند یعنی تبادل اطلاعات در قبال دریافت
پول کلان و با این ذهن که میز رژیم را چپه کنیم ودر این بندوبستهای بین المللی تنها سازمان بازیچه است مساله رهبری سازمان
شیوخ ال سعود، نه مردم ایران بود و این تبادل اطلاعات ودریافت پول در مناسبتهای حج بطور قطع روش جاری است.
اشرفی سابق

حنیف حیدرنژاد گفت...


آقای کربلائی صفدر عزیز
در نامه سرگشاده به مریم رجوی مختصرا برادرانم را معرفی کرده بودیم. لینک آن را در پائین می آورم.

بله، درست می گوئید سلیمان، برادرم در سازمان به نام فتح الله و در عراق با نام فتح الله روابط شناخته شده می باشد. او سالیان دراز تنگاتنگ با رحمان(عباس داوری)، صفر (اصفهانی) و شریف (مهدی ابریشمچی) کار می کرد.

از وضعیت کنونی اش خبر ندارم. در همان لینکی که در زیر میاورم یک ویدئو از او دیده می شود که به زبان عربی پیام می دهد.

تا زمانی که در منطقه بودم، هر دو کلکسیونی از انواع بیماری داشتند. بماند ...، به امید آنکه روزی سالم او را و رحمان را سالم (شاید بهتر باشد بگویم زنده!) در آغوش بگیرم.

شاد باشید

نامه سرگشاده به مریم رجوی
http://www.hanifhidarnejad.com/Hidarnejad/index.php?option=com_content&task=view&id=11606&Itemid=1


Hamid گفت...

آن روی دیگرِ سکه ی جمهوری اسلامی شما نشان می دهید که با رفتار و سیاستی که پیشه کرده اید، آن روی سکه ی جمهوری اسلامی هستید. رژیم حاکم بر ایران با کشتار و با به نابودی دادن سرمایه های انسانی، طبیعی و مادی کشور است که توانسته سرِ پا بماند. شما نیز با کمک پول و تبلیغات و ماشین دروغ پراکنی و اتهام زنی است که تلاش می کنید برپا بمانید. رژیم باید بداند اگر چه بر سر قدرت مانده، اما سالهای سال است که سرنگون شده، آنکس یا آن نیرو و رژیمی که در قلب مردم جائی ندارد، مدت هاست که سرنگون شده. این را خود رژیم هم خوب می داند و به همین خاطر تنها چیزی که برایش مهم است "حفظ نظام" به هر قیمت است. شما نیز سالهای سال است که دیگر اعتبار و جائی در قلب های ایرانیان ندارید. با دروغ و توهین و اتهام پراکنی، هر روز ایرانیان بیشتری به شما پشت می کنند. چند درصد سالن های مجلل سخنرانی یا جشن های شما را ایرانیان و چقدر را غیر ایرانیان پر کرده اند؟
HAMID

حمید گفت...

خدا وکیلی رسواترین جریان سیاسی در تاریخ ایران دیدم که گوی سبقت را از حزب توده برده !
از جنایت اخلاقی , تشکیلاتی گرفته تا خود فروشی سیاسی با هر فرد ,جریان و دولتی به یقین میتوان گفت اگر گروه و جریانی در درون همین رژیم جانی و آدم کش آخوندی پیدا بشه که قصد اتحاد با این ها داشته باشه این جریان مرده و ورشکسته رجوی استقبال میکند تجربه نشان داده هیچ اصل وپرنسیبی و مرزی در فرهنگ این جریان حکم دیده نشده !
من با گفته جناب شکری موافقم با پاشنه توی دهان ناپاک و دریده کبوتران دور ولایت اور و خود رهبرشون چنان باید زد که دردش هم تا گور گوارای وجود نامردشون باشه !

حمید

منتقد منصف گفت...

آقای قهرمان حیدری با عرض سلام
از جوابی که برادرانتان به شما داده اند ناراحت نباشید و هی نگویید انشاءالله گربه است و .... نه دقیقا این حرفها را با یقین صد در صد و شناختی که از دو برادرت رحمان و فتح الله دارم خودشان زده اند و لذا زمین و زمان را بیخودی به هم مدوز . از جنگ خلیج تا به امروز راستی چند بار جویای حال انها شده ای که این دومین بار ان باشد.آنها که بچه نیستند هر دو الان بالای 50 سال سن دارند و خوب و بد و زشت را از هم تشخیص میدهند . حدود 4 سال کمپ تیف برقرار بود و انها میتوانستند مثل بنده که الان یک زندگی جدید بدون دغدعه را شروع کرده ام به زندگی معمول روی آورند و با عبور از تیف و مشکلات انجا را به جان خریدن مبارزه را برای همیشه ببوسند و کنار بگذارند . ولی انها خودشان آگاهانه و با کمال میل این انتخاب را کرده اند که تای پای مرگی به عهدی که با سازمان و رهبری آن بسته اند وفادار بمانند.خوهش میکنم به شعور انها توهین نکنید و به تصمیمی که گرفته اند احترام بگذارید و آنوقت خودت هم دجار تنش های کمتری خواهید شد. درضمن همانطور که در اول مقاله ات نوشته ای هیچ وقت تابع احساساتت نباش و بر اساس منطق طبق روال گذشته مطالبتان را بنویسید .پیشا پیش از رحماتی که در قبال پناهندگان المان میکشید بی نهایت ممنونم و لطفا این رویه را ادامه دهید . به عنوان یک پناهنده خیلی از راهنمایتان در امر پناهندگی استفاده کرده ام و همه دوستانم هم همین برداشت را دارند

ناشناس گفت...

قهرمان جان
خدا را شکر کن که همین اند. و خودشان را افشا میکنند بدبختی وقتی بود که ریا میکردند. خدا را صد هزار مرتبه شکر که نمردیم و ماهیت این دو موجود بزدل بد دهن حقیر که واقعا حال همه را به هم زده اند روشد اگر نه مصیبت بود
یک دوست قدیمی اشرفی

ناشناس گفت...


ناظر منتقد
آقای منتقد منصف، انصافتان بخورد تو سرتان! اصلا شما هیچوقت به طور تمام وقت خودتان را در اختیار سازمان گذاشته بوده اید؟ بهترین سالهای عمر را بادشوار ترین شرایط گذراندن و بعد از آن همه زخم روحی دیدن، چگونه می شود«بی دغدغه زندگی تازه ای»شروع کرد؟ آدمی که پانزده سال یا بیست سال یا بیشتر عمرش را با هدف مبارزه برای آزادی صرف کرده بعد متوجه شده است که این راه نه به سراب و بیابان بکله به مستراح ختم می شود چگونه می تواند «بی دغدغه» زندگی کند؟ شما کور خوانده اید که با این ایز گم کردن خیال می کنید که می توانید دیگران را به سکوت و به «زندگی بی دغدغه مشغول شدن» هدایت بفرمایید! انتقاد پیوسته و بی وقفه از رفتار و گفتار رهبری مجاهدین گ...خوری های نوچه ها و مریدان تنها راه تدوام مبارزه برای احیای هزینه سنگین سالهای از دست رفته و اصلاح انحراف دستگاه گندیده رهبری عقیدتی است.