با
نگاهی انتقادی به کارنامۀ یکسالۀ شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق
میشود فهمید که "مرز سرخ" کجا فدای مصلحت – فردی، گروهی-و قدرت شده است.
رهبرعقیدتی با نامه نگاری "حقیر"انه به دشمنترین دشمنان طلب سهم میکند و
درجائی دیگر مرز سرخ شرف، وجدان و اعتماد را با توضیح هیجان انگیز فاعل
و"مفعول"در می نوردد. در پائین ترین سطح هرم نیز، یعنی "خانوادۀ بزرگ
مقاومت"و به عنوان یک نمونۀ لو رفتۀ آن، شخصی را در خود می پذیرد که به قول
ونوشتۀ خودش با سعید امامی گفتگو وسالها نشست وبرخاست داشته است؛ ادامهی مطلب...
۴ نظر:
روزگار غریبی است نازنین.فقط در سازمان مجاهدین است که با چنین صحنه هایی روبرو میشوی برادر رود در روی برادر .برادر رودروی خواهران و مادر رودروی فرزند و خلاصه داستانهایی که خودتان تا کنون دیده اید.در مورد عراق چون خانواده ها از ایران می آمدند بدون هیچ استدلال واقعی فقط چون از ایران امده بودند خانواده را به وزارت اطلاعات مرتبط میدانستند ولی در خارجه چی نریمان و قهرمان حیدری سالهاست که در خارجه زندگی میکنند و همه هم به خوبی انها را میشناسند.عفت و عاطفه هم همینطور اسماعیل وفا هم همینطور و مازیار هم همچنین و ده ها نمونه دیگر که بنا به خواست خودشان نمیخواهند به قول معروف آنتنی شوند.واقعا نباید از درد گریست که سازمانی که یک روز میخواست تضاد خلق را با ضد خلق حل کند الان عاچز از پاسخگویی به انتقادات راه حل ساده مارک زدن را انتخاب میکند و خدایا حنیف و محسن و بدیع کجا هستند تا ببینند سازمانی را که با عشق بنیاد نهادند تبدیل به سازمان کینه ونفرت و .... شده است .من که دیگر سر این موضوعات واقعا دچار افسردگی شده ام و وقتی هر بار خبری این چنینی را میخوانم دچار تشنج های عصبی میشوم
تمام اینها از اروپا صادر میشود و همه اینها تراوشات صددرصد اصیل رهبر عقیدتی و اخلاق و تربیت مبتذل اوست در این یک در هزار شک نکنید
مرز سرخ بند شلوار رهبر است و بس.کدام مرز سرخ خودش همه کار میکند هی برای ما مرز میکشد
مرز شناس
ﺁﻗﺎﻱ ﺣﻴﺪﺭﻱ ﺩﺭ ﻣﻂﺎﻟﺒﺘﺎﻥ اﻇﻬﺎﺭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻳﺪ ﻛﻪ : من و قهرمان پذیرفته ایم که انتخاب آنها "آگاهانه" است. ﺩﺭﻭاﻗﻊ ﺷﻤﺎ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪاﺭﻳﺪ ﺑﻠﻜﻪ ﻓﻘﻄ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ اﻳﺪ. اﻳﻦ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻦ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﻲ ﺩاﺭﺩ اﺯ ﺳﺮ ﻧﺎﭼﺎﺭﻱ ﺑﻮﺩﻩ ﻳﺎ اﺯ ﺳﺮ اﺟﺒﺎﺭ و ﺗﺤﻤﻴﻞ...
ﭼﻪ ﻟﺰﻭﻣﻲ ﺩاﺭﺩ ﺑﺮاﻱ ﭘﻴﮕﻴﺮﻱ اﺯ ﻭﺿﻌﻴﺖ ﺑﺮاﺩﺭاﻧﺘﺎﻥ ﺑﺠﺎي ﭘﻴﺪا ﻛﺮﺩﻥ ﻣﺴﻴﺮ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ و ﻣﻨﻂﻘﻲ ﻣﺜﻞ ﺻﻠﻴﺐ ﺳﺮﺥ, ﻳﻮﻧﺎﻣﻲ,اﺭﺳﺎﻝ ﻧﺎﻣﻪ اﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﭘﺴﺖ ﺭﺳﻤﻲ ﺑﻪ ﺩﻓﺎﺗﺮ ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﻭﻳﺎ ﺣﺘﻲ اﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻌﻀﺎ ﺩﺭ اﺭﺗﺒﺎﻁ,ﻧﻔﺮﻣﺎﻳﺪ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪاﺭﺩ و..... ﻳﻜﻬﻮ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺟﻬﺖ ﺗﻨﻮﻳﺮ اﻓﻜﺎﺭ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻣﻴﺰﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﺜﻼ اﻳﺎ اﻟﻨﺎﺱ اﻱ ﻫﺸﺘﺎﺩ ﻭاﻧﺪﻱ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ اﻳﺮاﻧﻲ ﺩاﺧﻞ ﻛﺸﻮﺭ ﻣﺎ اﺯ ﺣﺎﻝ ﺑﺮاﺩﺭاﻧﻤﺎﻥ ﻣﻴﺨﻮاﻫﻴﻢ ﻣﻂﻠﻊ ﺷﻮﻳﻢ اﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺟﻮاﺏ ﻧﻤﻴﺪﻫﻨﺪ. ﺧﻮﺏ ﻛﻪ ﭼﻲ?
ﺑﮕﺬاﺭ ﻳﻚ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﻳﻜﺮﻱ ﺭا ﺗﺮﺳﻴﻢ ﻛﻨﻢ.
ﻳﻜﻲ اﺯ اﻳﻦ ﻫﺸﺘﺎﺩ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ اﻣﺜﺎﻝ ﻣﻦ ﺑﺪﻧﺒﺎﻝ اﻳﻦ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﻴﺮﻩ ﺳﺮ ﻛﻼﺱ ﺩﺭﺱ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﻫﻤﻜﻼﺳﻲ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺷﻮﺧﻲ ﻛﻨﻪ.اﮔﺮ ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺟﻨﺲ ﺧﻮﺩﺵ ﺩاﺭﻩ ﺑﺮاﺣﺘﻲ اﻇﻬﺎﺭ و ﺭاﺑﻂﻪ ﺩاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷه.ﺭﻭﺯﻫﺎﻱ ﺗﻌﻂﻴﻞ ﺑﺮﻩ ﺩﻳﺴﻜﻮ ﺣﺎﻝ ﻛﻨﻪ ﺑﺎ ﺭﻓﻘﺎﺵ ﺩﺧﺘﺮﻭ ﭘﺴﺮ ﻋﺮﻕ ﺑﺨﻮﺭﻩ ﻣﺎﺭﻱ ﺟﻮاﻧﺎ ﺑﻜﺸﻪ.ﺑﺮاﻱ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ و ﺩاﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﻔﻜﻴﻚ ﺟﻨﺴﻴﺘﻲ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷه..... اﻣﺎ اﻳﻨﺎ اﻻﻥ اﺗﻔﺎﻕ ﻧﻤﻴﺎﻓﺘﻪ ﭼﻮن ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺟﺎﻫﻼﻥ ﺳﺮ ﻛﺎﺭ ﻛﺎﺭﻱ ﻧﺪاﺭﻩ ﻛﻲ ﭼﻂﻮﺭﻱ ﻣﻴﺨﻮاﺩ اﻳﻦ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﭘﺎﻳﻦ ﺑﻜﺸﻪ اﮔﻪ اﻧﻬﺎﻱ ﻛﻪ ﻋﺮﺿﻪ ﺩاﺭﻧﺪ و ﺩاﺷﺘﻨﺪ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻛﺸﻴﺪﻥ اﻳﻦ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺩﺟﺎﻝ ﺭا اﮔﻪ اﺯ ﻛﺸﺘﻪ ﻫﺎﺷﻮﻥ ﭘﺸﺘﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ ﻫﻢ اﻫﻤﻴﺖ ﻧﺪاﺭﻩ ,اﻳﻦ ﻣﻬﻤﻪ ﻣﻦ ﻣﻴﺨﻮاﻡ ﺑﺘﻮاﻧﻢ ﻫﺮﺟﻮﺭ ﺩﻟﻢ ﻣﻴﺨﻮاﺩ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﭙﻮﺷﻢ ,ﻫﺮ ﺟﻮﺭ ﺩﻟﻢ ﻣﻴﺨﻮاﺩ ﺑﺨﻮﺭﻡ, ﺑﮕﺮﺩﻡ.
ﻳﻚ ﻭﻗﺖ ﻧﮕﻲ ﻫﻤﻬﭽﻴﻦ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻴﺴﺖ و ﻣﺤﺎﻟﻪ. ﺧﻮﺏ ﺣﺎﻻ ﺗﻮ ﺑﮕﻮ ﻣﺮﺯ ﺳﺮﺥ ﻛﺠﺎﺳﺖ?
ﺣﻴﺪﺭ ﺳﻌﺎﺩﺗﻲ
ارسال یک نظر