درباره مقوله امام وامامت وامامواره ها درتشيع!. اسماعیل وفا یغمایی
امامواره شيعى پس از آن «دوازده قديس» در هر كجاى دنياكه باشد نمى تواند خود را «نقطه اصلى وجود» و «برترين» و «عقل كل» نداند.اوبه هيچ وجه نمى تواند به دموكراسى و آزادى وآزاد انديشى با برداشتهاى
خاكى وپست و حقير! دنياى ما انسانهاى پست و حقير!!( البته به نظر او)
انسانهائى كه به گفته «عطار» در «منطق الطير» «چونان كرم زرد» در تكاپوى
حيات مبتذل خويشن اند و به دنيا مى آيند وزندگى خود را در پى كسب مال و
منال و سماع و جماع سپرى مى كنند و مى ميرند اعتقادى داشته باشد!.فرديت امامواره شيعى ( بخصوص از نوع جدى و صادق آن) با هيچ فرديتى قابل
مقايسه نيست، درباره مقوله امام وامامت وامامواره ها درتشيع!. اسماعیل وفا یغمایی
به نظر من یکنفر خیلی درست رهبر عقیدتی را شناخته است و به اصل قضیه اش اشاره کرده است و ان هم اسماعیل وفا یغمائی است . حتما این مقاله را بخوانیدش و مخصوصا کسانی که در لیبرتی کسیرا دارند بخوانند تا بدانند چطور رهبران تکان نمیخورند و چطور انها را میبینند واقعا بیشتر از این چیزی نمیتوان نوشت و هیچکس هم تا حالا به این توجهی نکرده بود.
طبری می نویسد :" سعید ابن عاص" لشگری راهی گرگان نمود . مردم آنجا از راه صلح آمدند . سپس 100 هزار درهم خراج و گاه 200 هزار درهم خراج به اعراب میدادند . لیکن قرارداد از طرف ایرانیان برهم خورد و آنان از دادن خراج به مدینه سرباز زدند و از اسلام خونين گريزان شدند . یکی از شهرهای کرانه جنوب شرقی دریای خزر شهر "تمیشه" بود که به سختی با سپاه اسلام نبرد کرد . "سعید عاص" شهر را محاصره کرد و آنگاه که آذوقه شهر به اتمام رسید مردم از گرسنگی زنهار ( امان ) خواستند . به آن شرط که سپاه "سعید ابن عاص" مردمان شهر را نکشد . لیکن بعد از عقد قرار داد سعید تمام مردمان شهر را به جز یک نفر را در دره ای گرد آورد و تمام افراد شهر را از لب تیغ گذراند . در این کشتار عبدالله پسر عمر - عبدالله پسر عباس - عبدالله پسر زیبر - حسن ابن علی ( امام حسن ) - حسین ابن علی ( امام حسین ) در راس لشگر اسلام قرار داشتند . ( تاریخ طبری)
دو نوشته من را در رابطه با آقای شکری و مصداقی درج نکردید، تهمت و دشنام هم در نوشته من نبود. شما صاحب اختیار دریچه و تصمیم شما. زمان خروج من از دریچه فرا رسیده. از خوانندگان خداحافظی میکنم. امید است جبهه مردم در برابر رژیم به پیروزی برسد و آزادیخواهان کمک یار دوستان زیر تیغ باشند با هر تفکر و انتقاد به کوری چشم اراذل اوباش رژیم. موسی احمدزاده
آقای یغمایی، آنچه در مورد امام و امامزاده و امامچه نوشته اید و در شخصیت خمینی، خامنه ای و رجوی در عصر حاضر متبلور شده بجای خود ارزنده و از این بابت متشکر.
اما آیا در سالهای 40 و 50 شمسی هم همین امام مورد اشاره شما مصدر کار سازمان مجاهدین بود و یا سانترالیزم دمکراتیک .....؟
۵ نظر:
درود برتو هزار درود به این قلم روشنگر و موشکاف
به نظر من یکنفر خیلی درست رهبر عقیدتی را شناخته است و به اصل قضیه اش اشاره کرده است و ان هم اسماعیل وفا یغمائی است . حتما این مقاله را بخوانیدش و مخصوصا کسانی که در لیبرتی کسیرا دارند بخوانند تا بدانند چطور رهبران تکان نمیخورند و چطور انها را میبینند واقعا بیشتر از این چیزی نمیتوان نوشت و هیچکس هم تا حالا به این توجهی نکرده بود.
DEHATI
طبری می نویسد :" سعید ابن عاص" لشگری راهی گرگان نمود . مردم آنجا از راه صلح آمدند . سپس 100 هزار درهم خراج و گاه 200 هزار درهم خراج به اعراب میدادند . لیکن قرارداد از طرف ایرانیان برهم خورد و آنان از دادن خراج به مدینه سرباز زدند و از اسلام خونين گريزان شدند . یکی از شهرهای کرانه جنوب شرقی دریای خزر شهر "تمیشه" بود که به سختی با سپاه اسلام نبرد کرد . "سعید عاص" شهر را محاصره کرد و آنگاه که آذوقه شهر به اتمام رسید مردم از گرسنگی زنهار ( امان ) خواستند . به آن شرط که سپاه "سعید ابن عاص" مردمان شهر را نکشد . لیکن بعد از عقد قرار داد سعید تمام مردمان شهر را به جز یک نفر را در دره ای گرد آورد و تمام افراد شهر را از لب تیغ گذراند . در این کشتار عبدالله پسر عمر - عبدالله پسر عباس - عبدالله پسر زیبر - حسن ابن علی ( امام حسن ) - حسین ابن علی ( امام حسین ) در راس لشگر اسلام قرار داشتند . ( تاریخ طبری)
دو نوشته من را در رابطه با آقای شکری و مصداقی درج نکردید، تهمت و دشنام هم در نوشته من نبود. شما صاحب اختیار دریچه و تصمیم شما. زمان خروج من از دریچه فرا رسیده.
از خوانندگان خداحافظی میکنم. امید است جبهه مردم در برابر رژیم به پیروزی برسد و آزادیخواهان کمک یار دوستان زیر تیغ باشند با هر تفکر و انتقاد به کوری چشم اراذل اوباش رژیم.
موسی احمدزاده
آقای یغمایی،
آنچه در مورد امام و امامزاده و امامچه نوشته اید و در شخصیت خمینی، خامنه ای و رجوی در عصر حاضر متبلور شده بجای خود ارزنده و از این بابت متشکر.
اما آیا در سالهای 40 و 50 شمسی هم همین امام مورد اشاره شما مصدر کار سازمان مجاهدین بود و یا سانترالیزم دمکراتیک .....؟
ممنون و متشکراز توضیحات شما،
رفیق سائل.
ارسال یک نظر