دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۲ بهمن ۱۴, دوشنبه

ناصر میناچی مشمول «فامیل الدنگ»‌ نشد ایرج مصداقی

مریم رجوی و اقبال به شیوه‌ی مألوف مجاهدین، در مورد کمک‌های میناچی به این سازمان در سال ۱۳۵۸ روضه خواندند. بدون این که اشاره کنند ناصر میناچی در سال ۱۹۹۶ در نامه‌ای به موریس دنبی کاپیتورن گزارشگر ویژه ملل متحد در ارتباط با نقض حقوق بشر در ایران، علیه مجاهدین شکایت کرده و مدعی شده بود که فرزندش عباس (هدایت) در اشرف و نزد مجاهدین زندانی است.  ادامه‌ی مطلب...

۴۱ نظر:

داود گفت...

چه پرسش اساسی‌ و درستی که دغل بازان مجاهد را رسوا کرد!

"اگر مجاهدین راست می‌گویند و قدر کمک‌های میناچی و صدرحاج‌سیدجوادی و ... در سال ۵۸ را می‌دانند چرا این همه در حق محمدرضا روحانی و کریم قصیم نمک‌‌ناشناسی می‌کنند و قدر زحمات سی‌ساله‌ی آن‌ها را نمی ‌دانند؟‌!!!"

صادق گفت...

خواهش می کنم که اگر کسی می تونه مقاله ای را که در آن فاحشه خواندن خواهر از طرف آقای اقبال را ببینیم بیاره. من ادعا می کنم که چنین جمله ای وجود نداره. من ادعا می کنم که ناراستی کار ایرج مصداقی را از همین جا می تونیم ببینیم.

ناشناس گفت...

متاسفانه رهبری مجاهدین در همه زمینه ها دستش خالی است و جز ادعای پوشال چیزی ندارد نه اهل قدردانی است نه اهل بخشش است نه اهل دریادلی است نه فتوت دارد و نه جوانمردی از اول تا آخر طلبکاری و بس. خدا از این همه گرفتاری نجاتش بدهد و دربندان او را رها کند.
مولانا

ناشناس گفت...

در دروغ و پست فطرتی وبیحیائی خر حساب کردن همه این آقا و زنش دست معاویه و عمروعاص و خمینی را از پشت بسته اند و در مرده خوری با تمام توانشان به کفتار میگویند زکی. مرد حسابی میناچی را دشمنش بودی تا اخر باش چرا مرده خوری میکنی. مینا چی از دست شما ها دلخون بود و صد بار نزد من و دوستانش این را گفت شرم کنید و خجالت بکشید
تهران. علی م. از دوستان مرحوم میناچی

بوف کور گفت...

سلام بر روباه
درود بر کفتار

فضول گفت...

سیاست یعنی همین. یعنی دروغ یعنی حقه بازی یعنی ریاکاری یعنی ملق زدن شماها احمقین نمیفهمین هرکیم تو این دنیا موفق شده همین بوده تا قیامتم همینه اینا هم درس فهمیدن دارن چیکار میکنن شما نمیفهمین

فروزنده رحیمی گفت...

شماها بسیار بیشعورید چون مواضع و نظرها مثل خود انسانها تغییر میکنند. به همین دلیل مجاهدین تسلیت گفته اند. داستان حر یادتان رفته است. متاسفم

ناشناس گفت...

این مرتیکه صادق مثل این که همه رو مثل خودش نادان فرض کرده.

از فاحشه هم بدتر نه بفرما

«آن طرف اما فاحشه تحت نظام كجا و مزدور دست در دست لاجوردي و خميني و خامنه اي و اطلاعات آخوندي كجا؟ اين كه قياس مع الفارق است. يك تار موي هزار دست خورده آن بيچاره به هزار تا از اين موجودات شرف دارد»

http://mohammadeghbal.blogspot.fr/2013/12/blog-post_14.html

فکر کردی همه مثل تو و رهبر فراری‌ات با دروغ زندگی می‌کنن

عزت زیاد

ناشناس گفت...

ایران دوست

آن وقتها میناچی از مجاهدین حمایت کرده بود زمانی بود که در اولین انتخابات ریاست جمهوری چریکهای فدایی خلق هم از کاندیداتوری مسعود رجوی برای ریاست جمهوری حمایت کردند. در آن زمان آنها نه نهضت آزادی و مهندس بازرگان را با «دارلتجاره» خوانده بودند و نه علی اصغر حاج سید جوادی را «عموجان فرو مایه» لقب داده بودند و نه شاملو را مزدور و بدتر از صد تا پاسدار دانسته بودند و نه سالها در بغداد پایتخت دیکتاتور بعثی صدام حسین که خانه های مردم را با بمب و موشک بر سرشان خراب می کرد کنگر خورده و لنگر انداخته بودند و نه انقلاب ایدئولوژیک کرده بودند. مرده خوری و آویزان شدن از خاطرات گذشته رهبر مجاهدین رابه جا و حمایتی که در روزگار قبل از سی خرداد بین مردم داشت، باز نخواهد گرداند.

حميد ع گفت...

صادق خوبه که فقط اين يک جمله را قبول نداری يعنی بقيه مطلب مصداقی را قبول داری.
راستی در مورد عليرضا يغوبی نوشته بودی که مزدور نيست و چند سال همکاری با سعيد امامی دليل
مزدوری او نميشود.
عجيب هست که چطور روز و شب اينجا به چند اسم نظر مينويسی تا ثابت کنی کسانی که به سازمان انتقاد ميکنن با اينکه با رژيم مرز بندی دارن، مزدور رژيم هستن ولی کسی که با مجاهدين بوده با سفارت رژيم تماس داشته با ماموران وزارت اطلاعات در آلمان تماس داشته برگشته ايران!! چند سال با سعيد امامی !!! همکاری داشته حالا برگشته انگليس دوباره رفته با مجاهدين و اشرف نشان شده!! و کارش شده حمله به مونتقدين مجاهدين و ميگه اينها مزدورن!!، و شما ميگيد نه از اين آقا پاک تر نداريم!! ديگه آبرو واسه مجاهدين مونده!!

حميد ع

سرباز گفت...

رجوی تا الترناتیوه شانسش زیاده و بالاخره هم میبره شماها هم ول معطلین بخدا

ناشناس گفت...

درود بر سرباز عزیز که خیلی خوب مسائل را درک میکند.سربازی که سرباز مردم است
ایرانی

جهانگیر گفت...

به نظر میرسد بعد از یک دوره کامل از خراب کردن و فحش دادن و ناسزا گفتن به هر چی که در کره خاکی قدم برمیدارد, بالاخره دوزاری "برادر" افتاده که کسی تحویلش نمیگیره, قربون صدقه رفتن مریم و مهدی هم که دیگه تقش درآمده. حالا میخواهد بگوید ما را اینجوری نگاه نکنید, یک زمانی برای خودمان کسی بودیم و دیگران هم برای بنده احترامی داشتند و ما احترامی میگذاشتیم و خلاصه کلام بده بستانی داشتیم.

البته این دوزاری افتادن به خاطر مسائل و وقایع اخیر در اشرف و لیبرتی نیست, در زمان قیام ٨٨ اتفاق افتاد. بیچاره "برادر" که تازه از خواب اصحاب کهف بیدار شده بود, با سیلی قیام فهمیده بود علی آباد اصلا شهری نیست و زیاد جدی گرفته نمیشود. برای همین از تعمیق هر چه بیشتر بندهای انقلاب ایدولوژیک دست برداشته و شروع کرده بود به پیام فرستادن برای جوانان داخل میهن( که نمیدانستند این بابا اصلا کی هست) و از خاطرات قدیم خود یاد میکرد که علی امینی اینجوری به ما پیام تسلیت میفرستاد و اون یکی اونجوری پول میداد. در حالیکه همه ما میدانستیم در سرفصلهای مهم تاریخچه زندگیش مانند ازدواج با مریم و یا پرواز به بغداد یکی از معمول ترین کارهای وی خراب کردن دیوار هر چی مستراح بود بر روی بنی صدر و حاج سید جوادی و امثالهم آنهم نه از طریق اعلامیه های سازمانی بلکه از طریق اعلامیه های هوادارن درجه چهار در آخن و بوخوم و خارطوم و عجب شیر! علی امینی و قماش او که دیگر اصلا قابل این حرفها نبودند. به قول رسول اکرم قبل از سر بریدن یهودیان مدینه با قمه و چاقو: فاعتبرو یا اولوالابصار!

صادق گفت...

از قرار معلوم که شما بدون فحاشی و هتاکی نمی تونید صحبت کنید . خیلی خوب عیبی نداره. خواهش می کنم که جمله آقای اقبال را بخونید.
عاطفه اقبال رباعي «فاحشه و شيخ» خيام را آورده. خوب بارك الله به آن فاحشه كه حق آن شيخ را كف دستش گذاشته. و البته با رد شدن آگاهانه از مغلطه «همه جداشدگان از مقاومت» و باز هم با پوزش از همه اعضاي مقاومت كه در حالي كه تمام حياتشان را بلاوقفه در نبرد با شيخ و شاه بوده اند، با شيخ مقايسه شده اند، اينجا هم نبايد درنگ كرد، شأن مقاومت و رهبري آن اجل از اين خزعبلات است و شكوه آنچه «مينمايد» بسا كمرنگ تر از آنچه «هست». آن طرف اما فاحشه تحت نظام كجا و مزدور دست در دست لاجوردي و خميني و خامنه اي و اطلاعات آخوندي كجا؟ اين كه قياس مع الفارق است. يك تار موي هزار دست خورده آن بيچاره به هزار تا از اين موجودات شرف دارد.
خواهش می کنم که چند لحظه ذهن خود را معطوف به فحاشی نکنید و بفرمایید که دو گروه اسمی فاحشه تحت نظام و نیز مزدور دست در دست لاجوردي و خميني و خامنه اي و اطلاعات آخوندي ارجاع به چه کسانی داره؟

صادق گفت...

حمید ، من در کل مطالب آن آقا را قبول ندارم. من تنها نیستم بسیار ی قبول ندارن. در مورد اقای علی رضا یعقوبی نیز هر چه دل تنگتان خواست بگویید. حرف که مالیات نداره.

سرباز گفت...

من قبول ندارم هر منتقد مزدور رزیم است ولی میدانم مسعود رجوی تنها امید است اگر چیز دیگری هست بگوئید من بدانم

ناشناس گفت...

کریم صفوی
اری قطعا به سازمان و یا جریانی که حتی تاریخچه و گذشته خودش را می سوزاند تا به فراموشی سپرده شود نمی توان اعتماد کرد .چگونه یک جریان و یا یک سازمان که باید یا به گذشته خودش افتخار کند و یا انرا نقد کند انرا میسوزاند و از بین میبرد تا مبادا کسی سوال کند که چه شد ان امام و مجاهد اعظم چه شد ان ترانه های با شور و انگیزاننده سر کوچه کمینه و ان شور ضد امپریالیستی .به راستی سازمان مجاهدین دچار الزایمر شده است و یا خودش را به فراموشی زده است .اگر انروزها اشتباه بود باید نقد شود و اگر درست بود باید اسناد انروزها تبلیغ شود چرا هیچ کدام از این پارامترها نیست .ما چگونه میتوانیم به این سازمان اعتماد کنیم که گذشته خودش را میسوزاند و خاکستر میکند چگونه باید به سازمانی اعتماد کنیم که نوارهای نشست های انقلاب ایدئولوزیکش تماما نابود شده است به جز چند مورد سخنرانی .ما چگونه میتوانیم به سازمان و رهبری اعتماد کنیم که هنوز به قدرت نرسیده فرمان و تهدید به نابود کردن منتقدین میدهد مگر ما مغز خر خورده ایم که به این رهبر اعتماد کنیم به رهبری که حتا دیروزش خودش را هم نفی میکند نه تنها نمی توان اعتماد کرد بلکه باید زیر علامت سوال بزرگ قرارش داد؟؟؟؟؟؟
چگونه باید به رهبری اعتماد کنیم که تاریخچه دیروزش را نابود کرده اما سخنان و نوشته های نیروهایش را که از روی اعتماد به او خصوصی ترین مسائل زندگی شان را و حتی خوابهایشان را به او گفته اند بعنوان سند بریدگی و خیانت نگه داشته و انرا در صد سوراخ و همیشه زیر سرش میگذارد و با انها میخوابد و با انها بیدار میشود که مبادا روزی به سخن بیایند .ایا این رهبر قابل اعتماد است .
چگونه باید به رهبر و سازمانی اعتماد کنیم که به بهترین انسانها تهمت و توهین کند و انها را قاتلین و جاده صاف کن قتل عام اشرف بداند ؟
چگونه باید به کسی اعتماد کنیم که در 33 سال گذشته کارش به جای مبارزه با جمهوری اسلامی فرستادن نیروهای ناراضی اش به زندان ابوغریب و سپس جمهوری اسلامی بوده .کجای این رهبر قابل اعتماد است چگونه باید به این رهبر که از رفتن نیروهای ناراضی به ایران شاد میشود اعتماد کرد نه تنها که شاد میشود بلکه میگوید خارجه نداریم یا پیش جمهوری اسلامی میروید و یا اینجا پیش من میمانید خارجه نداریم و نمی گذاریم که شما چگوارا شوید .ایا این رهبر و سازمان قابل اعتماد است .
چگونه باید به کسی اعتماد کنیم که روابطش با نیروهای خارجی به مثابه یک وطن فروش است تا یک میهن پرست .
چگونه باید به این رهبر و سازمان اعتماد کنیم که حتا حاظر نیستند کوچکترین انتقادی به خطوط و استراتزی اشتباهشان بکنند ایا این رهبر که هنوز به قدرت نرسیده انتقاد ناپذیر است ایا فردا که به قدرت برسد به حرف کسی گوش خواهد کرد قطعا وضعیت کمتر از کره شمالی و کیم ایل نخواهد بود و همه عمه ها و شوهر عمه ها را بدار خواهند کشید
و صدها و صدها دلیل دیگر که باید گفت اینها قابل اعتماد نیستند اینها در بهترین حالت یک سازمان سکت هستند و در بدتر ین حالت یک سازمان مافیائی که همه کار میکند به جز خدمت به خلق و میهن

فواد قالبساز گفت...

لطفا این فیلم را ببینید و اخوند را بشناسید و دست از دعوا علیه هم بردارید
اين آخوند اهل اسلامشهر تهران كه ”هدايت فيروزبخش ”نام دارد,بعنوان پيشنماز و مبلغ سازمان تبليغات وارد نجف آباد مي شود. پس از آن پيشنمازي مسجد كوچك و دبيرستان شهر به او سپرده مي شود.بعد از گذشت مدت زماني اندك, خبرهايي مبني بر تجاوز اين آخوند به چند جوان منتشر مي شود اما مردم اعتناي چنداني نمي كنند و آن را به حساب شايعات منتشر شده آن هم از سوي جوانان مي گذارند. اما سرانجام فيلم اذيت و آزار و تجاوز اين آخوند به جوانان منتشر مي شود و به اين وسيله, شك و شبهه ها برطرف مي گردد. اين مساله اعتراض و نارضايتي والدين و كسبه را به حدي برمي انگيخته كه به مقابل منزل اين آخوند مي آيند و ضمن تجمع, قصد ورود و تسويه حساب با وي را مي كنند. اما نيروي انتظامي وارد شده و مانع مي شود. در این لینک میتوانید کار این اخوند را ببینید
http://rezaazad4u.blogspot.de/2011/07/blog-post_2228.html

فواد قالبساز گفت...

این هم یک فیلم دیگر است که آخوند گلستانی با زن رفیقش چه میکند و مردم را همین ملاها با همین جرم اعدام میکنند
http://rezaazad4u.blogspot.fr/2012/05/18_30.html

ناشناس گفت...

آقا این صادق عجب رویی داره جوابتو دادن خجالت بکشه دیگه. حالا بگو ببینیم این رهبری دائما طلبکار تو چه مبارزه ای با رژیم جنایتکار میکنه این که الان بیست ساله مشکل امنیتی حفاظتی داره. حد اقل این 12 سالی که گم و گور شده که هیچ کاری علیه رژم نکرده کرده؟
کافر

بایرام گفت...

اخه صادق مردک! ابله! تو چطور یک سازمانی را که به هر کسی که یک ذره انتقاد میکند میگوید مزدور دفاع میکنی.چشمت کور است یا خودت را زده ای به کوری. آخر چطور کریم قصیمها روحانیها مصداقیها یغمائیها اقبالها ایزدپناهها را این کوتوله فراری میگوید خائن هستند و تو اصلا نمی فهمی و هی زرزر میکنی واقعا هر چه کوشش میکنم میبینم ادم اگر عصبانی نشود غیرت ندارد اخر یک نفر که از صدام جنایتکار نان و آب خورده و پهلوی این شیوخ کثیف عرب دست دراز میکند چطور میشود رهبر باشد. کسی که رفته زن رفیقش را گرفته اسمش را انقلاب گذاشته چطور باورش بکنیم معذرت میخواهم اینکه نمیشود چون خمینی جنایت کرده ما بیائیم یک دیوانه دیگر را رهبر کنیم این دزد واقعی همین هست که همه چیز را ریخته در جیب خودش به همه هم فحش میدهد خجالت نمیکشد و بدتر از او یک کسان ابلهی مثل تو هستند واقعا

صادق گفت...

آخر نمی شه که تا همین چند وقت پیش حرفهایی بزنیم و معلوم نیست به چه دلیل تمام آنها را پس گرفته و ضد آنها را بگوییم. عجیبه واقعا.تا همین چند وقت پیش استدلال می کرد که مجاهدین تحت محاصره عراق ، ایران ، آمریکا و کشور های اروپایی قرار گرفته اند. دست به دست به هم داده اند که نگذارند که آنها از آنجا خارج شوند و قصد دارند که آنها را فرسوده کنند و چه و چه. حالا خبری از این حرفها نیست و می گوید که مجاهدین دروغ می گویند و نمی خواهند که از آنجا خارج شوند.

صادق گفت...

کافر، من کشته مرده اون سلیقه توام برای اسم انتخاب کردنت. باور کن که انتظار ندارم که حرف آقای محمد اقبال را بفهمید. تلاش کن آن را بفهمی . شاید من اشتباه کرده باشم.

صادق گفت...

بایرام جان، من اصلا طرفدار سازمان مجاهدین نیستم . راستی بایرام جان، دوست تحصیل کرده شما آقای دکتر م فرحمند متخصص روانشناسی بالینی غیبش زده . کجاست؟من فقط علاقه مند به مسائل جامعه هستم. همین. راستی این نحو تفکر و حرف زدن شما و دوستانتان همان حل شدن در رژیم ست که گیل آوا می گفت.

صادق گفت...

بایرام جان، نمی دونم که هر وقت شما می نویسید من به یاد هادی خرسندی می آفتم که جواب یک کامنت را به این ترتیب داد که
Siavash Limoochi واقعا براتون متاسفم آقای خرسندی سازمان مجاهدینی که با دشمن تو جنگ هشت ساله همکار و همیار بوده ارزش دلسوزی داره اینها از این حضرات بر مسند نشسته بیرحم تر و سفاک تر هستن این سازمان مجاهدین با اون سازمانی که در انقلاب 57 دیده زمین تا آسمون فرق داره برای چه از کسانی که هیچ تعلق خاطری از خودشون به ملت و خاک پاک ایران نشون ندادن حمایت میکنید ??
Siavash Limoochi
سیاوش جان البته این یک پاسخ نیست، یک پیشنهاد است. میگم وقت داری پاشی بری عراق؟ قول میدم جمهوری اسلامی خرجتو میده. مقامات عراقی هم راهت را باز میکنند که بری دو تا از زنان و مردان باقیمانده اشرف را دست ببندی و گلوله بزنی؟ یا اگر به پیکر بیجان کشته های قبلی برخوردی، یک لگد به هرکدامشان بزنی و برگردی؟ راستی وقت داری عزیزجان. موقع خوبی است.

ناشناس گفت...

واقعا ها ، صادق مى روند از قبرس مدل تو را مى خرند
ح م

بایرام گفت...

اقای صادق پس اگر شما طرفدار سازمان مجاهدین نیستی و از صبح تا شب همیشه منتقدانش را میکوبانی بقول آقای دکتر فرحمند حتما مشکل روانی داری چون در همین قسمت شما که طرفدار نیستی حدود ده کامنت را گذاشته ای پس حتما یک عیبی در روان شما هست شما ای کاش هوادار بودی ولی مثل یک انسان مینوشتی . توضیحات میدادی

ایوب گفت...

سلام: بایرام عزیز ، من هم به مانند آقای صادق اصلا سیاسی و نیز به مانند ایشان اصلا طرفدار سازمان مجاهدین نیستم. ولی جدال شما برای من بسیار بسیارجالب است. برای مثال تمام نوشته های آقای مصداقی را که نگاه کنید می بینید که پوزه هر ضد مجاهدی را به خاک می مالد ولی چگونه است که به ناگهان تمام آن حرفها را ندید گرفته است. این برای من جالب و در عین حال مبهم است. من به عنوان ناظر بی طرف اظهار نظر می کنم جسارتا.
دیگر نکته ای که می خواهم خدمت شما بگویم این است که میزان فحشی که شما یک تنه به من داده اید از کودکی کسی به من نداده بود به همین خاطرتا آخر عمر شما را فراموش نمی کنم. دیگر اینکه ، دکتر فرحمند دکتر نبود و نخواهی دید که دیگر این طرفها پیدایش شود . مثل اینکه به اندازه من کامنت ها برای شما جالب نیست و آنها را دنبال نمی کنید.

ایوب گفت...

سلام: بایرام عزیز، به نظر من جناب صادق درست می گوید. ایشان می گوید که دنیای سیاست و جامعه که خم رنگرزی نیست و می باید به تک تک نکات آن جداگانه بپردازیم. ایشان یک نکته را مطرح کرد و می بینیم که همه کامنت گذاران باز کاری که می کنند فحش دادن و توهین کردن به مجاهدین است وبس. باید تلاش کنیم که به شکلی آکادمیک به آنها بپردازیم و نکته به نکته جلو برویم. و همانطور که آقای وفا یغمایی گفت در میان این جدل ها اگر صداقتی باشد حقیقت روشن خواهد شد. البته من خودم را بنابر این که اصلا هوادار و سیاسی نیستم و در جریان نبوده ام منظورم نبود بلکه شما را می گویم که با هم به بحث بپردازید و از توهین و دروغ بافی دوری کنید.

ناشناس گفت...

خدا انشالله همه را رفیق و دوست کند در این غربت سرد و سخت
سیف الله

ناشناس گفت...

فرشته
اقاى مولانا
مجاهدين اهل بخشش هستند مثل مورد يعقوبى دوست سعيد اسلامى ( امامى ) وادم امين وشريفى مثل هرمز صفائى . اين ادمها حر هستند همه انها را مى شناسند البته اكر كسى بميرد هم با هزار حقه بازى او را ستايش مى كنند . اما اكر مثل دكتر قصيم يا روحانى كه از سال ٥٨از سر مزار مصدق تا هفت هشت ماه قبل كمك كردند به دليل اين كه انتقاد داشتند يك روز بدون فحش دادن به انها نميكذرد

ایوب گفت...

سلام: در نوشته آقای مصداقی نکته بسیار جالبی که وجود داشت این بود که روی سخن ایشان با ساکنین لیبرتی است چونکه آنها هستند که خطاب به خانواده های آلت دست رژیم که برای آزار و اذیت و شکنجه روحی آنها به عراق برده
می شدند لقب الدنگ به معنی بی غیرت داده بودند. نکته جالب دیگر این است که شما اجماعا با طبل زنان و سنج زنان موافقید و عنوان این نوشته نیز حاکی از این است که ایشان به این برچسب اعتراض دارند.

ناشناس گفت...

هزارها درود به صبوری و شعور آقا صادق و اقا ایوب خدا حفظتان کند انشالله
سیف الله

فرح س گفت...

اقای صادق
حتی اگر همین فردا رجویها پیروز بشوند و تمام مردم ایران هم به پیشوازشان بروند هم اشتباهات توهینها ودروغها و ریاکاریهای انها سر جای خودش باقی میماند و قابل دفاع نمیباشد لطفا همراه با نصیحت به مخالفان کمی هم نظر خودتان را در این موارد بنویسید

ناشناس گفت...

هاله نور
بعضی از دوستان ایوب و صادق را با خر مقایسه کرده اند که اینکار درست نیست چرا که این نازنین خر برای خودش کسی است و نباید به صاحت این الاغ بینوا و ساده دل توهین کرد شعر زیر گویای مطلب است
روزی به رهی مرا گذر بود
خوابیده به ره جناب خر بود
از خر تو نگو که چون گهر بود
چون صاحب دانش و هنر بود
گفتم که جناب در چه حالی؟
فرمود که وضع باشد عالی
گفتم که بیا خری رها کن
آدم شو و بعد از این صفاکن
گفتا که برو مرا رها کن
زخم تن خویش را دوا کن
خر صاحب عقل و هوش باشد
دور از عمل وحوش باشد
نه ظلم به دیگری نمودیم
نه اهل ریا و مکر بودیم
راضی چو به رزق خویش بودیم
از سفرۀ کس نان نه ربودیم
دیدی تو خری کشد خری را؟
یا آنکه برد ز تن سری را؟
دیدی تو خری که کم فروشد ؟
یا بهر فریب خلق کوشد ؟
دیدی تو خری که رشوه خوار است؟
یا بر خر دیگری سوار است؟
دیدی تو خری شکسته پیمان؟
یا آنکه ز دیگری برد نان؟
دیدی تو خری حریف جوید؟
یا مرده و زنده باد گوید؟
دیدی تو خری که در زمانه
خرهای دیگر پیش روانه؟
یا آنکه خری ز روی تزویر
خرهای دیگر کشد به زنجیر؟
هرگز تو شنیده ای که یک خر
با زور و فریب گشته سرور؟
خر دور ز قیل و قال باشد
نارو زدنش محال باشد
خر معدن معرفت کمال است
غیر از خریت ز خر محال است
تزویر و ریا و مکر و حیله
منسوخ شدست در طویله
دیدم سخنش همه متین است
فرمایش او همه یقین است
گفتم که ز آدمی سری تو
هرچند به دید ما خری تو
بنشستم و آرزو نمودم
بر خالق خویش رو نمودم

ایوب گفت...

سلام: هاله خانم ، اصلا حرف شما در باره من درست. من در بالا پرسشی را در ارتباط با مقاله مطرح کردم و می خواستم که به مطالب دیگر بپردازیم که در هما جا گیر کردم.هاله خانم ، ما همه اشتباه می کنیم شما ، من و همنشین بهار و هر کس دیگر حق اشتباه داریم. می دانید در حال حاضر می گویندکه فردی و یا بچه ای که اشتباه می کند در حال رشد است؟ البته روی سخن من با شماست با این پیش فرض که شما به مانند بسیاری از جداشدگان وابسته به دستگاه نیستید.

حميد ع گفت...

صادق آن نظر را در مورد عليرضا يعقوبی ايوب نوشته بود در زير يک مقاله ديگر من عمداً از شما ب اسم صادق سؤال کردم
ولی بجای اينکه بگی ان نظر در مورد يعقوبی من ننوشتم، چون يادت رفته بود که به اسم ايوب نوشته بودی جواب دادی.
البته هر 3 نام!!! يکيست و من ماها قبل اينو اينجا نوشتم. به يک اسم بنويس، مگر عليرضا چه بدی دارد که دو تا ديگر را درست کردی!!!؟.

حميد ع

صادق گفت...

حمید جان، به جای مچگیری چند کلمه با هم در باره چیزی تحقیق و بحث کنیم. در ضمن من به عنوان یک فرد غیر هوادار با بسیاری در مواردی موافق و در مواردی مخالفم. به نظر من یعقوبی انسان بسیار درستی ست. اگر به خاطر ایران رفتن و راه زندگی خود را پیش گرفتن دچار اشتباه شده سپس عذر خواهی کرده و این بسیار زیباست. این واقعیت را نه من و نه ایوب ابداع نکرده ایم.

حميد ع گفت...

صادق/ ا يوب/ عليرضا، نديدم شما دنبال تحقيق و بحث باشی، ولی تو اين مدت ميبينم تمام سعی تو اين هست
که ثابت کنی هر کس به سازمان انتقاد ميکنه يا ميگه رجوی به خاطر خود پرستی و ديکتاتوری به سراشيبی سقوط افتاده و خيلی ها را بيهوده به کشتن داده و سازمان را به نابودی کشانده، مزدور رژيم هست.
حد آقل از تجربياتت با سعيد امامی بگو، از پروژه های وزارت، از خاطرات ايران، از دستگيری سعيد امامی و مرگش، و..... تا يک چيزی ياد بگيريم و درس عبرت بگيريم!

حميد ع

ناشناس گفت...


دو نوشته من را در رابطه با آقای شکری و مصداقی درج نکردید، تهمت و دشنام هم در نوشته من نبود. شما صاحب اختیار دریچه و تصمیم شما. زمان خروج من از دریچه فرا رسیده.
از خوانندگان خداحافظی می‌کنم. امید است جبهه مردم در برابر رژیم به پیروزی برسد و آزادیخواهان کمک یار دوستان زیر تیغ باشند با هر تفکر و انتقاد به کوری چشم اراذل اوباش رژیم.
موسی‌ احمدزاده

ناشناس گفت...

آرمان

کامنت های آقای موسی احمد زاده همیشه آمیخته به تحریف نظرات و نوشته نویسندگان مورد کینه ورزی ایشان بوده و تکبر مکتبی رهبر عقیدتی که به مریدان هم تلمبه شده تا باد شوند و خودشان را مثل رهبری که شعارش ایران- رجوی رجوی ایران بود، بزرگ به پندارند، در ایشان هم دیده می شود. ایشان بهتر است آخرین نوشته ایرج شکری با عنوان«بحران روحی مسعود رجوی...» و نیز ایرج مصداقی در استفاده تبلیغاتی فرصت طلبانه و مزورانه دستگاه رهبری مجاهدین از مرگ میناچی را بخوانند و کمی فکر کنند و لااقل به این فکر کنند که دیگران هم عملکرد رهبری مجاهدین را می بینند و هم نوشته ها و انتقاداتی از طرف کسانی مثل ایرج شکری و مصداقی و اسماعیل وفا یغمایی را، شاید تلاشهای متعصبانه و خود برای تحریف حقیفت و نیز اهانت به دیگران تجدید نظر بکنند