آيد آن لحظه كه اين خلق قراري گيرد
بعد اين مايه خزان رو به بهاري گيرد
آيدآن لحظه كه درهرگذري بعدفراق
همه كس رقص كنان دست نگاري گيرد
آيدآن لحظه كه ازآينه درهرخانه
هركسي بازبه اميدغباري گيرد
آيدآن لحظه كه لولي غمالودهي شهر
سركندبانگي و دركف دف وتاري گيرد
آيدآن لحظه كه درباغ خزان ديدهي خلق
شاخ افسردهي گل برگي وباري گيرد
آيدآن لحظه كه مه بازدرآيدزكسوف
گرداين ميهن آزادمداري گيرد
آيدآن لحظه كه هرشيخ سيه كار پليد
يا به دارآيد ويا راه فراري گيرد
آيدآن لحظه كه اين مرز گهرخيزـ ايران ـ
به رهي تازه ره ليل ونهاري گيرد
آيدآن لحظه كه آزادي وشادي وخرد
به غم وجهل وبه زنجيرشراري گيرد
آيدآن لحظه كه شعر تو دراين فصل وفا
به ره خلق و وطن تازه عياري گيرد
1371
بعد اين مايه خزان رو به بهاري گيرد
آيدآن لحظه كه درهرگذري بعدفراق
همه كس رقص كنان دست نگاري گيرد
آيدآن لحظه كه ازآينه درهرخانه
هركسي بازبه اميدغباري گيرد
آيدآن لحظه كه لولي غمالودهي شهر
سركندبانگي و دركف دف وتاري گيرد
آيدآن لحظه كه درباغ خزان ديدهي خلق
شاخ افسردهي گل برگي وباري گيرد
آيدآن لحظه كه مه بازدرآيدزكسوف
گرداين ميهن آزادمداري گيرد
آيدآن لحظه كه هرشيخ سيه كار پليد
يا به دارآيد ويا راه فراري گيرد
آيدآن لحظه كه اين مرز گهرخيزـ ايران ـ
به رهي تازه ره ليل ونهاري گيرد
آيدآن لحظه كه آزادي وشادي وخرد
به غم وجهل وبه زنجيرشراري گيرد
آيدآن لحظه كه شعر تو دراين فصل وفا
به ره خلق و وطن تازه عياري گيرد
1371
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر