استادان نامدار ادب فارسى و بزرگانى چون زرين كوب و مسكوب و استاد گرامى داريوش آشورى، كه با كار ارزشمند و ماندنى اش، «هستى شناسى حافظ» نگاهى تازه، عميق و مدرن به انديشه حافظ انداخته است، اعتقاد ندارند كه حافظ بى خدا ، ماترياليست، ملحد و امثال اينها بوده است، اما اين كه حافظ، به ريش مضحك خداى شيخ و پيروان شيخ و لاجرم «عوام الناس» و «خواص الناس» مى خنديده و زير بار آن اسلامى كه هنوز هم سعى مىشود با انواع و اقسام وياگراهاى فلسفى و سياسى، مردانگى اش از ضعف و فتور مصون و از گزند روزگار محفوظ بماند نبوده، شكى نيست. تبريك حافظ به مناسبت فرا رسيدن عيد فطر و سخنى چند از هنوز هم تنهائى حافظ .اسماعيل وفا يغمائى
ا
۱ نظر:
همایون بنی آدم گفت...
درود بر اسماعیل پاک و مبارز. بخوان و برقص و بنوش که هر روزی که دجال و دجالگری و دروغگو و دروغگویی افشا شود آنروز عید است. اینها واقعا کارشان از حد گذشته و باورشان شده که اهرم آزادی جهان مهرتابان است. صد رحمت به آریامهر که به نورفشانی بر قوم آریایی رضایت داده بود، علیامخدره، بدون اخذ یک رای مردمی ، خورشید تابان کل جهان شده، بنازم به این دمکراسی.
ابله شیرازی و آن اکمل فراهانی که بدتر از من آنقدر زیر پایشان شل است که حتی جرات نمیکنند با اسم خود مقاله بنویسند اظهار لحیه که سنگ زیر بنای اسلام آزادی است. شماها اینقدر از مارکس و لنین و مائؤ و بتهون و حسن و حسین دزدیده اید و بنام اسلام ناب توحیدی بخورد خلق قهرمان داده یید که دیگر قدرت تشخیص مال خود از مال دیگران را نداریید که باوقاحت آخوندی مدعی کلمه مقدس آزادی هم میشوید.
آری جان کلام اسلام آزادی است. سرجدتان یک نمونه، فقط یک نمونه از قران و محمد و علی و عمر و عثمان و ابوبکر و حسن و حسین و فاطمه و زینب و حاضرین و غایبین معصوم و علمای دین و جانشینان خدا در زمین بیاوریید که یکی از این قدوسین اشاره ای به آزادی کرده باشد. آری خاک ایران را توبره کردن و هر زن و دختر و پسر را به بردگی بردن و از سر مردان برج و بارو ساختن که در زمان عمر و علی و حسن و حسین و رضا اتفاق افتاد عین آزادی است. شما یا ما را خر حساب کرده اید یا کور و کر.
آن یکی آنچنان از یهودی ستیزی و فاشیسم برائت میجوید و اسلام را دین عشق و مدارا میداند که انگار نه انگار امام و مقتدای تاریخیش، سر هفتصد کلیمی را در یک نشصت بریده و خود آقایان آنرا در هزار جا بعنوان قاطعیت انقلابی غر غره فرموده اند.
اگر این مهر تابان و آن شیر جانان اینقدر اهل آزادی و گذشت و احترام به آیین دیگران هستند چرا یکبار از صد سال قتلعام بهاییان یک کلام هم نگفته اند؟ راستی چرا سربریدن پنجاه و سه نفر در عهد عتیق را هر سال با قمه و سینه زنی و مراسم عزا بزرگ میدارییم اما یک کلام از قتلعام دیروز و امروز آزادیخواهانی که بر علیه عمله ارتجاع قیام کردند نمیگوییم؟ مثل کامپیوتر که حاصل این عصر است و در زمان محمد موجود نبود، آزادی اجتماعی هم از مکاشفات عصر جدید و بعد از انقلاب فرانسه میباشد. و سنگ زیربنای اسلام عزیز همان ذوب شده در رهبری و تسلیم کامل و عبودیت محض است.
۲۶ تیر ۱۳۹۴ ه.ش.، ساعت ۴:۱۲ حذف
ارسال یک نظر