دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۳ شهریور ۲۲, شنبه

روایت دردهای من ....قسمت هیجدهم رضا گوران

در سال 79 رجوی فیل دیگری بنام بند سین یا بعبارتی سرنگونی رژیم را اعلام کرد، و بدنبال آن اعلام، تیم هایی را برای خمپاره زدن از عراق به ایران می فرستاد، در آن برهه از روزگار یکی از آن تیمهای دو نفره که ازعراق و قرارگاه اشرف سازماندهی و اعزام می شدند تیم منیره بود، منیره همراه مژگان یک خانم دیگری که از . ادامه‌ی مطلب...

۲۰ نظر:

ناشناس گفت...

اقای آفریدنده
ببثین عمو جان هر چقدر هم کرد باشی و تکاور باشی اما با اینحال دستور زبان مدرسه ابتدایی چیز زیاد سختی نیست که توی مغز شما نتواند فرو برود. آقای محترم دوم شخص مفرد در فارسی را با "ید " جمع نمی بندند بلکه فعل دوم شخص مفرد به "ی" ختم می شود. مثلا فعل حاضر ساده دیدن: من میبینم تو می بینی او می بیند ما می بینیم شما می بینید آنها می بینند است.
نمی دانم به چه زبانی باید به شما گفت که تو می بینی درست است و تو می بینید غلط است.
در زبان فارسی برای نوشتن خاطره با هر انشای دیگر شما بهر حال مجبورید که صرف درست افعال را یاد بگیرید.

آقای آفریدنده همانطور که می بینید این بار دومی است که من اینرا به شما تذکر می دهم. لطفا بیایید به خوانندگان مقالات خود احترام بگذارید و خوانندگان مقالات خود را مجبور نکنید که آنها هم در رابطه با شما مثل آن آقای محصل به فحش خواهر مادر متوسل شوند.
فارسی زبان

ناشناس گفت...

حیدر عزیز
به این مزخرفات که این َآقا میگه گوش نکن. حرفی نداره برای زدن اینجوری میخواهد بهت گیر بدهد.
به این فارسی زبان بگو اگر که به شما برمیخورد بروید سایت مجاهدین و رژیم را بخوانید که الحمدالله اشکالات زبان دستوری ندارند.
هیچ آدابی و ترتبی مجوی (یا شاید هم نجوی) هر چه میخواهد دل تنگت بگوی.

ناشناس گفت...

فامیل دور
با سلام به اقای یغمائی عزیز راستش اقای یغمائی عزیز نوار صوتی رهبر عقیدتی که قبلا بصورت صوتی پخش شده بود الان بصورت نوشته در امده در سایت ایران افشاگر مجاهدین قرار گرفته در قسمتی که مربوط به مترجم ارشد رجوی بوده است
از انجا که این نوشته بسیار جالب است و در حقیقت پاسخی هم به اقای مصداقی و سوالاتش است یعنی اینکه این شارلاطان برای خلاصی از فشار سوالات اقای مصداقی این نوار صوتی این مرده مفقود را بصورت نوشته در اورده اند
راستش من نوار صوتی این مردک بی شرف را گوش کرده بودم اما بدلیل اینکه بصو رت نوشتاری نبود نمی توانستم روی موضوعات ان متمرکز شوم اما الان که خودشان برای خلاصی از فشار سوالات مصداقی سعی کرده اند ان نوار صوتی را بصورت نوشتاری در بیاورند برایم بسیار جالب بود و می فهمیدم که مصداقی به خال زده است این بی شرفها ان نوار صوتی را برای افشاگری مترجم رجوی اورده اند البته بنظرم بخش هائی از ان را هم حذف کرده اند اما بنظر بسیار جالب است مسائلی که محتوای این مردک پلید و بدتر از خمینی را نشان میدهد
باور کنید اقای یغمائی من قبلا خیلی دلم برای انها میسوخت اما حالا نه بهیچ وجه چرا باید دلمان برای بی شرف های پفیوسی که در بی شرفی دست خمینی را از پشت بسته اند بسوزد باور کنید هر چه میگذرد به حرامزادگی رجوی بیشتر پی میبرم و ان زنیکه فاسد ایدئولوزیکش اقای یغمائی عزیز من بخش زیادی از عمرم را در این سیستم فاسد گذارانده ام همه چیز اینها را دیده ام از زنهای فاسدی همچون مزگان پارسائی تا مهوش سپهری پتیاره که در دریدگی چیزی از لاجوردی کم ندارد
در ضمن این کامنت را منتشر نکنید
ولی اگر دلتان خواست و اگر صلاح دانستید نوشته های ان شیاد شارلاطان که بصورت نوشتاری در امده را بگذارید
با تشکر ح ااف

ناشناس گفت...

آهای ناشناس خاک بر سر ز که بجای هتشویق این آقای کرد به یاد گیری مینیم های دستور و زبان داری سر راهش چاله می کنی گوش های دارزت را باز کن و بشنو که که آن شعر مولانا مربوط به رابطه فرد است با خدای خودش نه رابطه فرد با اجتماع. منظور مولانا بی تردید این نیست که هر کسی اجازه دارد که بشاشد به قواعد و اصول دستور زبان و هر غلطی که دوست داشت می توانی در رابطه با دستور و زبان فارسی مرتکب بشود.
این آقا فردا می خواهد نوشته هایش را کتاب کند . بعد ده سال بیست سال دیگر هر بچه مدرسه ای که لای کتاب این آقا را باز کند در همان صفحه اول که با این غلط ها بر خورد کند کتابش را می بوسد و می گذارد کنار و آنرا جدی نمی گیرد چون آن بچه یاد گرفته که برای حتی نوشتن فایده گاو هم باید درست بنویسید تا چه برسد به کتاب سیاسی و با خود خواهد گفت آدمی که ادعای سیاسی بودن دارد باید حد اقل سواد خواندن و نوشتن را داشته باشد.
فارسی زبان

ناشناس گفت...

داش رضای گل خیلی مخلصیم کاکه !
آیا افرادی که خواهان ترک مناسبات مجاهدین بودند پس از تحمل زندان در مجاهدین به مقامات عراقی و زندان ابوغریب تحویل داده شده‌اند؟ آیا در مورد وضعیت این دسته از زندانیان که به «امانتی» مجاهدین معروف بودند از دولت عراق پیگیری می‌‌کردند؟ آیا مجاهدین می‌دانستند این عده در زندان‌های عراق با شکنجه، تهدید تجاوز، تحقیر، آزار و اذیت و ... روبرو بودند؟ آیا افراد ناراضی در مناسبات مجاهدین تهدید به زندانی شدن در «اشرف» و سپس زندان ابوغریب می‌شدند؟

محمد سعید

ناشناس گفت...

آیا افرادی که خواهان ترک مناسبات مجاهدین بودند به ایران بازپس ‌فرستاده شده‌اند؟ آیا آماری از آن‌ها در دست هست؟ آیا افرادی هستند که از آمریکا و اروپا توسط مجاهدین به عراق برده شده باشند و سپس به ایران بازپس فرستاده شده باشند؟ آیا مجاهدین اعتراضی نسبت به سیاست دولت صدام‌حسین مبنی بر معاوضه‌ی ناراضیان مجاهد با سربازان عراقی اسیر در ایران کرده‌اند؟ کی و کجا؟ آیا شما فیلمی را که در آن مسعود رجوی از رئیس سرویس امنیتی عراق (استخبارات) می‌خواهد اعضای جدا‌شده‌ی مجاهدین را در دسته‌های کوچکتر با سربازان عراقی اسیر در ایران معاوضه کنند تا دست رژیم برای مانور و تبلیغات روی آن بسته شود، دیده‌اید؟ نظرتان راجع به آن چیست؟

M.S

ناشناس گفت...

فامیل دور شماخوب بود لینک مطلب را را می دادید. آنچه به صورت نوشته از پیام مسعود رجوی در ضمیمه مطالب مربوط به مترجم ارشد است، مربوط به سال 91 است و در ضمن قبلا به همراه ضمائم دیگر آن مطلب در دسترس همه بوده و در مقالاتی هم از آن انتقاد شده است.
وبگرد

ناشناس گفت...

آقا رضا سلام
فقط میتوانم بگویم مرگ بر ولایت فقیه
ایران زهین

ناشناس گفت...

آقا رضاسلام
من بنوبه خود از سایت دریچه تشکر میکنم برای نشر افشاگری شما ،متشکریم
اسماعیل جان
ایران زمین

ناشناس گفت...

این بخشی ازا عترافات خود این فرد با خط خودش می باشد - خیلی مشخص است که با برنامه وزارت اطلاعات وارد ارتش مجاهدین شده است ""و در فكر اين بودم كه به ارتش آزاديبخش بپيوندم اينها در خرداد ما اطلاعات كمال را آزاد كرده بودند اطلاعات كرمانشاه به طور غير رسمي شخصي به اسم حسن و سعيد كه خود را دوست حساب مي كردند از طرف رفاقت خانوادگي(داماد و دائيم) مرا در خانه دامادم خواست و در يك فضاي دوستانه مي خواست مرا بخرد حتي گفت هر چه مي خواهيد يعني(300متر زمين با يك ميني بوس صفر كيلومتري و غيره به تو مي دهيم ولي تو با ما كار كن توي مجاهدين برو و اطلاعات بياور.
گزارش زير درتاريخ 6 تير13766 از اظهارات علي بخش آفريدنده تهيه شده كه وي مراجعه اطلاعات و امنيت و تقاضاي همكاري از خودش را توضيح داده است:
حدود 10-12 خرداد76، 2 نفر از افراد اطلاعات و امنيت سپاه كرمانشاه كه مقر آنها در ميدان نفت كرمانشاه است از طريق دائي حميد و دامادم ايرج مرا خواستند كه در خانه دامادم بنام ايرج رستمي با آنها ديدار داشته باشيم و به داماد و دائي ام گفته بودند اين درخواست نظامي و زور نيست و فقط دوستانه است و منهم رفتم. اسم مستعار دو نفر اطلاعاتي يكي حسن (مستعار) و يكي سيد (مستعار) مي باشد و حدوداً درجة حسن سرهنگ سپاه مي باشد.
برخوردشان خيلي صميمانه و دوستانه بود و سعي مي كرد جذب كند. گفت عراق تا به حال رفتي. گفتم رفاقتي اگر بگم بله رفتم / گفت مي دانم تو قاچاق ترياك [و] سلاح مي كني ولي بگو تا كجا رفتي/ گفتم حقيقتاً تا كلار رفتم بعد رفتم بابانور و دربندي خان و سليمانيه و مسير را ريزتر برايش گفتم و مثلاً گفتم جاده اي است كه مي رود بطرف پادگان كومله اما او اعتنائي نكرد و دنبال چيز ديگري بود." حالا چطور است که صحبتی از این حرفهایش نمی کند خیلی جالب است . داستان سرایی های وزارت اطلاعات هم اینجا گویا خیلی مشتری دارد - حسین -

ناشناس گفت...

سلام بر آقای رضا گوران و هرکس دیگر که با نیات پاک، دست پلیدان را رو می کند.

خواهر یا برادر حسین

بی مزه‌گی و پا روی حقیقت گذاشتن اینجا خریدار ندارد و مردم ایران هم (همه شان) بتدریج درمی یابند که به هیچ گزارش و خبری از ناحیه «رهبری مجاهدین» و اعوان و انصارش نباید اعتماد کرد.

الآن وقت آن است که در تمامی (تمامی) گزارشها ، به اصطلاح افشاگری ها و اخبار مجاهدین (منظور همه جا رهبری مجاهدین است) شک کنیم. هیچکدام قابل اطمینان نیست.
پرسان

ناشناس گفت...

دوست گرامی
مشکل در اینجاست که شما و تشکیلات وابسته کلا و مطلقا از چیزی بنام راستی و صداقت بیگانه هستید هر چه شما کرده و میکنید بر مبنای دروغ و فریب و ظاهر سازی است و کله خودتن را هم در برف کرده اید گویا کسی نمی بیند..... این است که نقل همه اتفاقات بصورت رو راست معنایی جز وابستگی برای شما ندارد ... شما در دریای دروغ و ریا جعل و تزویر غرق اید و نمی توانید ذره ای صداقت و گزارش از واقعیات و حقایق را درک کنید.... و این بدترین سر انجام است...

میرزا گفت...

جناب برادر حسین!!
ای عزیز دل برادر! هر چند میدانم که تو خودت هم به چرندیاتی که به عنوان نتیجه گیری از به اصطلاح اعترافات!! رضا بافته ای؛ کمترین اعتقادی نداری و صرفا تلاش میکنی با خرمردرندی, مشتی از گوساله های پیرامون بیت رهبری را فریب داده و توجیه کنی, اما معتقدم از آن جایی که سرچشمه این گونه اتهام زنیها و لجن پراکنی ها همانا, بیت العنکبوت رهبری است, نباید آنها را بی پاسخ گذاشت.
اول آنکه تماس گرفتن وزارت اطلاعات با افراد برای جلب همکاری آنها, یکی از خطوطی بوده است که رژیم برای ضربه زدن به مخالفین طی سی سال اخیر دنبال کرده است. همین کار را رژیم در ارتباط با اکثریت قریب به اتفاق زندانیان سیاسی انجام داده است. طی یک دوره ده ساله رژیم به طور فعال از طریق تلفن و یا واسطه قرار دادن دوستان و یا فامیل با فعالین سیاسی منجمله با برخی ازاعضا و هواداران مجاهدین در خارج نیز تماس گرفته و با تهدید یا تطمیع تلاش میکرد آنها را وادار به همکاری کند. از آنجایی که بیشتر این افراد دست رد به سینه رژیم زده اند و برخی از آنها هنوز فعال هستند با استدلال ابلهانه برادر حسین میتوان نتیجه گرفت که تعداد زیادی از افراد فعال تشکیلات مجاهدین در خارج در زمره نفوذی های رژیم هستند!!
نتیجه آنکه متوسل شدن رهبر عقیدتی و سربازان گمنامش به این گونه استدلالات سخیف و ابلهانه چیزی بیش از تف سربالا بر چهره دجال و خیانتکار رهبر عقیدتی نیست و نمی تواند ننگ خیانت به آرمانها و خون و رنج و شکنج نسلی از دلیرترین فرزندان ایران را پاک سازد.

ناشناس گفت...

حسین آقا شما که ورق پارهای جعلی باند رجوی را نشخوار میکنید و و خود رجوی که مدیریت زندان و شکنجه را رهبری میکرده در این مورد سند سازی کودکانه تر به جمال خودتان زدید!
مردکه کودن مالیاتی تازه از راه رسیده همانطوریکه بارها در کامنت خیلی از دوستان گرامی منتشر میشد آقای گوران صدها تن مثل تو گدا و گشنه درب خانه پدری اوحقوق بگیر بودن , این همه ملک و زمین پدری این خانواده صاحبند و گوران ١٣ میلیون با خودش به عراق می آورد آنرا به امانت پیش دزدان جا ن و مال مردم ایران باند رجوی می گذارد ! پدر بیامرز اجاره ای با ان ١٣ میلیون توی ان شرایط و زمان میشد ١٣ مینی بوس خرید !

خشایار کیانی

ناشناس گفت...

حالیته گفت

پهلوان کرمانشاه می‌نویسد
"شبها صدای جغد به گوش می‌رسید و گاهی روباهٔ، شغال و یا سگهای گرسنه‌ و سرگردانی را میدیدم که به دنبال خوراکی می‌‌گشتند تا هر طور شده شکم خود را قانع کنند".
مورد این جمله را در این قسمت متوجه نشدم.
این شغال و سگ‌های گرسنه‌ و سرگردان چه نقشی‌ در اینجا بازی میکنند (آیا جزوی از موزیک متن داستان میباشد)؟
آیا صدای جغد و روباه صدای واقعی بودند و یا برای در هم شکستن شیر دالاهو به کار می‌رفته؟
واقعاً که حیرت آورست.
بنویس شیر و پهلوان کرمانشاه، بنویس.
در ضمن نظر فارسی زبان را هم مدح نظر قرار بعده، چون بیجا نمیگه



حالیته

ناشناس گفت...

جناب حالیته
داستان صدای جغد در بیابان پیرامون اشرف !!! و زوزه های روباه دم بریده باغ بالا توجه بنده را هم جلب کرد اما خیلی خندیدیم وقتی حواندم که ممکن است بجای موزیک متن (مثل فیلم های هالیوودی ) برای سناریوی دردهای پهلوان دالاهو از آن استفاده شده باشد.
بهر حال لازم است که بررسی کنم که آیا در بیابانهای عراق و در گرمای هفتاد درجه آیا جغد می تواند ناله کند؟
پهلوان ( سابق )نطنز

احمد رضا.ص گفت...

پهلوون برو اونجا تا بفهمی ناله میکنه یا نمیکنه. اونجا اونقدر گرمه که رهبر و زنش هم دائم ناله میکردند و به همین علت هم اومدن اروپا و جای دیگه که هواش بهتره باور نمیکنی از خودشون بپرس

ناشناس گفت...

آقای یغمایی چرا نظر من را انتشار ندادید؟

پهلوان (سابق) طبس

دریچه زرد گفت...

پهلوان
کلمات ماتحت رهبر عقیدتیو.. کلمات جالبی نبودند لطفا دقت بفرمائید.با پوزش

ناشناس گفت...

با سلام
بزن و بکوب به من پهلوان بخورم گریخته از مهله پهلوان مسعود.