دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۹ مهر ۱۹, شنبه

یاد مرضیه گرامی باد. اسماعیل وفا یغمائی

مرضیه.جوانی. سالخوردگی. کار اسماعیل وفا یغمائی

سیزده اکتبر ، بیست و یکم مهر ماه  امسال دهمین   سالگرد سفر مرضیه است. زنی به معنای درست کلمه، بزرگ،شریف و دریا دل و مهربان، زنی باعث غرور زنان و مردان،زنی که تکه ای از هویت و وجود تمامی ایران است،زنی که سخن گفتن از او برای من مشکل است. دلم میخواهد که بنویسم ولی میگذارم برای فرصتی دیگر.اگر روزگار مجال دهد.همین قدر بنویسم او چنان وجودی بود که میبایست دوستش داشت.وجودی مثل اسمان و زمین و نسیم و آب و صدای خودش. از آغاز ورودش به فرانسه و آشنائی با اوودر خانه مردی بزرگوار و مبارز و میهن پرست آقای هدایت  متین دفتری و بانوی ارجمند ش مریم متین دفتری تاسالها بعد شانس همراهی با او را داشتم حاصل این همراهی از جمله گفتگوئی نسبتا مفصل با او بود که پیشنهادش را آقای منوچهر هزار خانی سردبیر ایرانزمین داد. من در آن هنگام در ایرانزمین مینوشتم و عضو کمیته فرهنگ و هنر شورا بودم. مصاحبه را من انجام دادم و مرضیه اندکی از بسیار را گفت که میتوانید در لینکهای زیر که به همت علی ناظر فراهم آمده بخوانید. این عکس نیز آخرین عکسی است که با مرضیه در دست دارم. یادش گرامی و روانش درپناه زیبائی و حقیقت و زندگی شاد باد. زنی بزرگ بود و پنهان نمیکنم که او کسی است که بمعنای واقعی کلمه چون بیادش میافتم دلتنگ میشوم و آرزوی دیدارش را میکنم. اسماعیل وفا یغمایی

***

۳۶ نظر:

ناشناس گفت...

لااقل از هادی خرسندی یاد بگیرید؛ با اینکه نه هوادار مجاهدین است و نه طرفدار شورا از عشق و علاقه ای که به زنده یاد مرضیه دارد، از مجاهدین قدردانی و سپاسگزاری میکند. البته که تنفر از مجاهدین یک نوع اپیدمی آخوندی است که ـ ابوله به گرد پایش نمیرسد. از علائم مبتلا شدن به این بیماری؛امیال نرینگی است که باعث بستن شدن چشمان و ترشحات کینه شتری میشود، که حتی مانع میشود محبت های مجاهدین را بیاد بیاوری. متأسفانه هادی خرسندی خیلی نداریم، اگر داشتیم فکر کنم وضعیت مردم خیلی بهتر میشد. چون در آن صورت گله های شترهای انتقامجو مانع حرکت مبارزین نمیگشتند.این را نمیگویم چون هادی خرسندی از مجاهدین تشکر کرده است؛ بیشتر برای اینکه او الگویی میشد، برای دیگران تا آنها نیز یاد بگیرند: لازم نیست حتما پیرو ایدئولوژی و یا خط سیاسی مجاهدین باشی، اگر کار درستی هم انجام داده اند می بایست به حکم انسانیت ادب و تربیت از آنها قدر دانی نمود. البته که اینگونه برخورد کردن شماها نشان میدهد، انتقاد از خط مش مجاهدین یک بهانه است، اهداف دیگری در سر دارید. کافی است یک بار خودتان را در آینه ورانداز کنید، حتما خطوط کج ومعوج زوایای فکرتان را در میابید. امیدوارم آینه را نشکنید.
موشکاف

داود گفت...

بسیار هنرمند بود و صدای بسیار زیبا و دلنشینی داشت ولی‌ متاسفانه در چند سال آخر عمر با پیوستن به فرقهٔ مذهبی رجوی محبوبیت خویش را تا حدود بسیاری از دست داد و بسیار غریبانه از دنیا رفت

ناشناس گفت...

درود بر هادی خرسندی درود بر مجاهدین درود بر مرضیه
ایرانی

ناشناس گفت...

روحش غرق نور و شادی. مرضیه از کاخ شروع کرد و به خانه و کوخ مردم یعنی نجاهدین پر افتخار خلق رسید و با افتخار چشم از این جهان فرو بست. متاسفانه شما آقای اسماعیل یغمائی ظرفیت این را نداشتی این افتخار ماندن در سرای مجاهدین و رهبر جنبش را که این همه برای تو احترام داشتند و امکان رشد فراهم کردند راداشته باشی و همه گذشته ات را بباد دادی برای تو متاسفم. درود بر مرضیه
یک همرزم سابق

esmail گفت...

سلام همرزم سابق
اگر نفست حق است دعا بفرما خداوند مرا هدایت کند!
با درود

ثریا ریگی گفت...

درود بر مرضیه روحش شاد و نامش و هنرش جاوید باشد.

قادر.ا گفت...

مرضیه عزیز تو زنده ای و زنده خواهی ماند.در پناه خداوند مهربان باشی
قادر.آ

احمد رضا.ص گفت...

شما راس میگی عزیزم ولی اگه بلاهائی که سر ما اومده سر آقای خرسندی میومد اونقت معلوم میشد حرف شما درسته خطوط کج و معوج ما خیلی خوبه خودمون خوشمون میاد خدا خانوم مرضیه رو رحمت کنه انشالله

ناشناس گفت...

جناب احمد رضا چه بلایی سر اومده؟ اگر به شماها باشد، کودتای بر علیه مصدق و کشته شدن میرزاکوچک خان و ستارخان و پیدایش داعش را هم به مجاهدین نسبت میدهید. شما اگر دنبال رو مجاهدین بودید، یا چشمداشت داشتید یا از روی خیراندیشی بوده است. اگر چشمداشت داشتید که خب میخواستید دنبال روی نکنی، چون مجاهدین از همان ابتدای تأسیسش گفته اند در راه مردم باید بدهید حالا هر چه که باشد، مال و پول و جان. اگر از روی خیر اندیشی گرایش پیدا کرده بودید؛ پس توقع بیجا میکنی که از آنها طلبکار هستی. چون کسی شما را به زور وادار نکرده است که مجاهد یا هوادار مجاهدین باشید. اتفاقا مطلبی را که هادی خرسندی نوشته است برای امثال شماها نوشته که همه چیز را نمیشود با هم قاطی کرد.
موشکاف

م.ح گفت...

یادش زنده باد هنرمنی بی نظیر بود

ناشناس گفت...

مرضیه هرگز فراموش نمیشود و زنده است.
یک دوست دار مرضیه

احمد رضا.ص گفت...

موشکاف تو یا خیلی خری یا خیلی بیشرف

داود گفت...

مثل معروفی است که میگوید گربه برای رضای خدا موش نمیگیرد!! حال نقل مراسم تدفین مجاهدین خلق برای مرضیه است، اگر مرضیه به مجاهدین نمی‌‌پیوست دریغ از یک مراسم خشک و خالی‌ و دریغ از یک خط نوشته در نشریات و سایتهای وابسته به مجاهدین!! مجاهدین فرهنگ و هنر دوست آیا کوچکترین یادی از دلکش و بنان و الهه و هایده و مهستی‌ و ویگن و......کردند؟ آیا حتی یک سطر در مورد دلکش و بنان و...دیگران نوشتند؟؟؟ در نتیجه ارزش گذاری به افراد در مجاهدین ربطی‌ به مسائل انسان دوستانه و قدر دانی‌ از فرهنگ وهنر و غیره ندارد و فقط و فقط اگر با آنها همراه باشی‌ توجیه دارد و در غیر اینصورت حتی دریغ از یک یاد آوری کوچک و ساده!! در اندیشه مجاهدین و رهبران و هوادارانش همه کس و همه چیز در تنظیم رابطه با آنان دارای معنی‌ و مفهوم است در غیر اینصورت مانند دستمال به دور انداخته میشوی. برخوردهای زشت و تهوع آور مجاهدین را با دکتر قصیم و روحانی و مصداقی و یغمائی ومتین دفتری و الهه ..دیگران را ببینید!!

حميد ع گفت...

البته وقتی هادی خرسندی اون حرفا را زده خبر نداشته که حاصل يک عمر کار هنری مرضيه را سازمان دزديده و
وقتی مرضيه خواستار برگشت ان شده بهش فحاشی کردن و او با دل پر خون از دنيا رفت.
اکثر هنرمندانی که به کمک مجاهدين امدن با رفتار سازمان سر خورده و پشيمان شدن.

نوشته شترها ی انتقام جو جلو حرکت مبارزين را گرفتن، خاک عالم بر سر رهبری که 36 سال هست يک مشت شتر
جلوشو گرفتن و او نتونسته راه باز کنه و در اين راه اينهمه را به کشتن داده!

اميدوارم چون گذشته اين را سانسور نکنيد.

حميد ع

خدیجه آجیده گفت...

مرضیه با بودنش در کنار مجاهدین تا آخرین دقیقه و با برخوردش با خانم رجوی در بیمارستان یکساعت قبل از فوتشان جواب تمام این یاوه ها راخودش داده است.بروید دنبال کارتان یعنی همان کار بی جیره و مواجب برای آخوندها

داود گفت...

خدیجه اجیده در مورد چی‌ صحبت میکنی‌؟؟ زنده یاد مرضیه چند سال اخر عمر مبتلا به آلزایمر شده بود و دیگر کسی‌ را نمیشناخت!! حالا شما دارید از دیدار ۱ ساعت قبل از مرگ ایشان با مریم رجوی صحبت می‌کنید؟؟!! البته حتی اگر مرضیه هم سالم بود و باز از مجاهدین حمایت میکرد کار اشتباهی بود. همانطور که وقتی‌ به مجاهدین پیوست بزرگترین اشتباه عمرش را مرتکب شد.

ناشناس گفت...

داود جان چرا مزخرف میگی عزیز دل؟
کجا مرضیه آلزایمر داشت ؟ او که شعر حافظ "سالها دل طلب جام جم از ما می کرد.." را هم در همون ساعات آخر برای مهر تابان رجوی خواند.

این شایعات مزخرف را همینطور بدون تعقل انتشار ندید.
مجید م.

داود گفت...

مجید مزخرف شما و رهبر عقیدتی‌ و اون مریم بی‌ همه چیزت میگه، مرضیه آلزایمر داشت و اگر فهم و درک تو نیرسه که آلزایمر چی‌ هست و ممکن است که بیمار لحظه ائی کسی‌ را بشناسد و یا نشناسد و یا اصلا هیچ چیز را به خاطر نیاورد هم هست. ضمناً همانطور که قبلا گفتم حتی اگر مرضیه تا آخرین دقیقه هم از رجوی حمایت کرده باشه بسیار کار نابجا و اشتباهی کرده است و برای من هیچ ارزشی ندارد. همانطور که بعضی‌ از هنرمندان ممکن است که تا آخرین لحظه عمر از خمینی و یا خامنه ائی حمایت کنند!!!

ناشناس گفت...

جناب یغمایی میخواهم به شما تبریک بگویم برای آشغال کله هایی که می آیند به دریچه زردت، از ادبیاتی استفاده میکنند که فقط و فقط لایق خودشان هست و رژیم جمهوری اسلامی. بی نام و نشانهایی که برای یک سازمان با این همه خون و فدا برای مردم ایران، اراجیف می نویسند. کسانی مانند داود یا حمید ع و بی ادب و بی تربیتی مانند احمدرضا، میخواهم بگویم نه فرهنگ دارند و نه اصلا بلد هستند بحث منطقی کنند؛ فقط استفراغ میکنند در دریچه زرد و شما هم آنرا با کمال افتخار بعنوان « نظر » منتشر میکنید. لااقل به دوستانت بگو، که ادب و نزاکت داشته باشند. هر چند که خلایق هر چه لایق است.

موشکاف

ناشناس گفت...

داود جان
تو چقدر بی شعورو بی تر بیتی عزیز دل
بعد هم خیلی گوه خوردی تو که گفتی مرضیه الزایمر داشت! آخه بی شعور تو اصلا مرضیه را دیده بودی توی یکی دو سال آخر عمرش؟
اگر نه پس چرند نباف و مزخرف هم نگو.
مجید م

داود گفت...

ادبیات ما از ادبیات رهبر همیشه فراری و همیشه داماد و یک مشت بدبخت تو سری خورده عقده ائی که نامشان را به غلط مجاهد گذاشته اند بهتر و انسانی‌ تر است. بروید به سایتهای وابسته به فرقهٔ رجوی و ادبیات شهر نوئی را ببینید!! همینطور سیمای ضدّ آزادی را ببینید تا بفهمید معنی‌ و مفهوم لجن پراکنی و سخنان چاله میدانی چیست. راه دور نرویم در همین بخش نظرات هواداران رهبر عقیدتی‌ همیشه فراری را ببینید که از چه ادبیاتی استفاده میکنند و اگر جوابشان را بدهی‌ مثل همیشه طلبکار هم هستند، همین کلمات گوهر بار مجید را بخوانید و بفهمید که این رهبر همیشه فراری چه گوهران بی‌ بدیلی از خریّت و حماقت تحویل داده است. شرم و خجالت بر رجوی‌ها و خمینی و خامنه‌ای‌ها که جوانان پاک سال ۵۷ را یا کشتند و یا به کشتن دادند و حالا نسلی عقده ائی و سر خورده و بدبخت و بینوا و فحاش را تحویل ایرانیان داده اند. واقعا لعنت بر رجوی و خمینی و خامنه ای‌

داود گفت...

برای ما سمبل ادب و نزاکت شده اید و دیگران را نصیحت می‌کنید!! اگر واقعا در سخنانتان صادق هستید که البته نیستید اول از همه سراغ آن بیشرم فراری بروید که ادبیات فرقهٔ را آلوده کرد. آیا فراموش کردید که رجوی چه ادبیات سخیفی را در مورد اصغر حاج سید جوادی و حسین باقر زاده و بازرگان و بنی صدر و.....دیگران بکار میبرد؟ آیا فراموش کرده اید که با چه ادبیات سخیفی مخالفین مجاهدین را نوازش می‌دادید و یا میدهید؟!! آیا مصاحبه‌های مشمئز کننده را که بر علیه منتقدین مجاهیدن پخش میشود را فراموش کرده اید؟؟ کسی‌ که باد میکارد مسلما طوفان درو می‌کند. آنقدر به این و آن در این ۳۳ سال فحاشی کردید که اگر به شما فحاشی هم کنند بسیار بدهکارید

ناشناس گفت...

جناب داود خان، این سایت دریچه زرد و امثالش فقط ساخته شده است برای آنهاییکه زورشان به رژیم نمیرسد و یا احتمالا رژیمی هستند، فحش بدهند به مجاهدین و رهبری اش. اینرا هممینجوری نمیگویم، اصلا مسئله شماها نه رژیم هست و نه داعش و نه حتی آمریکا و روسیه؛ مسئله شما فقط و فقط مجاهدین هست. چرا؟ نگاهی به اشعار و مقالات و حتی اخبار در باره داعش بیداندازید، حتی مطالبی در بیماری ابولا، زیر آنها یک یا دو کامنت بیشتر و بعضا هیچ کامنت گذاشته نشده است. اما همین که یک مطلب در باره مجاهدین میگذارند، مثل مور ملخ دشمنان مجاهدین میریزند و فحاشی میکنند. از همین جا میشود پی به جدی بودن مجاهدین برد.

موشکاف

داود گفت...

موشکاف، توهم داری توهم!! با توهم خوش باش. میدانی چرا زیر مطالب مجاهدین کامنت زیاد می‌نویسند؟ به این دلیل که از بس از این فرقهٔ و رهبر همیشه فراری و البته همیشه داماد خیانت و خباثت دیدند. به این دلیل که به اعتمادشان خیانت شده، درست مثل خمینی که به اعتماد مردم خیانت کرد و به همین دلیل هر جا صحبت خمینی میشود بسیاری از کسانی که حتی حاضر بودند جانشان را برای خمینی بدهند به او نظامش هجوم می‌‌آورند!! پس در توهمات مالیخولیایی خودت اینها را به جدی بودن مجاهدین ربط نده که فقط خودت را مثل همیشه فریب میدهی‌. رجوی و خمینی دو نیروی غالب و مغلوب هستند که به اعتماد میلیونها انسان خیانت کردند، یکی‌ زودتر و آن دیگری دیرتر!!

jahandid گفت...

با درود به ازاده بزرگ هنر و ازادگى بانو بزرگوار مرضيه عزيز،

ان صدا كز نفس مرضيه برخاست
جاى او را در بهشت دل ما ساخت

بانو مرضيه هنرمندى بود كه ديگر تكرار شدنى نيست. او در روزگارانى زيست كه از ژرفناى سياهى تاريخ ميهن ما، سياه ترين ها بيشترين ستيز را با "زن" داشته و دارند. حال كينه اخوندى را نسبت زن و هنر را روى هم ضريب زده، انگاه ميتوان ديد كه بانوى بزرگوار اسمان هنر موسيقى ايرانى چه جايگاه تكرار نشدنى اى دارد. وى گنجينه بزرگى از خاطرات زيباى عشق و مهربانى در بين مردممان ميهنمان بود. بانو مرضيه در اوج عشق به مردم، تمامى گنجينه وجود خود را در راهى نهاد كه براى خيلى ها حتا توان ديدنش غير ممكن مينمايد. گذشته از نوع گزينشى كه بانو مرضيه در دوران پايانى زندگانى خود نمود، فقط نفس اينكه چنين هنرمندى در چنين راهى گام نهاده و تا اخرين لحظه عمر براى ازادى و عليه اخوند پايدار باقى ماند، خود داستان بسيار باشكوهى را در بر دارد

ناشناس گفت...

ولی انچه مشخص و مبرهن است این است که طرفداران مجاهدین درد شون ازادی و عدالت نیس بلکه درد اصلیشون خایه مالی خانم و اقاس و لاغیر ملنند بسیجیان که دردشون مستضعفین نیس بلکه دردشون خایه مالی ولایت فقیه ... اینو دیگه همه ایرانیان میدونن و حتی خود خایه مالها هم میدونن . اگه زدم به خال بگو افرین .
شماره ۲۵۵

ناشناس گفت...

من با اینکه هرگز با افکار مرضیه از نزدیک اشنا نبودم اما اینو میدونم که به اقای متین دفتری نزدیک بود چوت از دوستلن خانوادگی ایشون بود و بنا به پیشتهاد ایشون پا به شورا گذاشت .
این یعنی اینکه خیلی ها باید در طرح دعاوی خود محتاط باشن و بیخودی ایشونو به رجوی نچسبونن . او همینکه نام پراوازه اش را دز خدمت انان گذاشت تا از اعتبار هنری اش بهره جویند برای همه کافی است .
شماره ۲۵۵

ناشناس گفت...

اقای همرزم سابق !
به یغمایی نوشتی که ظرفیت نداشتی و رفتی ! بنده دفاعی از یغمایی ندارم چون اورا بهیچوجه نمیشناسم .
اما شما اول ظرفیت را در مجاهدین تعریف کن بعد بگو فلانی ظرفیت دلره یا نداره ؟
حتما که ظرفیت از نظر تو یعنی غلام حلقه بگوش مسعود و مریم و ذوب شدن در ولایت عقیدتی .... بنابراین مرده شور تورو با اون مقوله ظرفیتو ببرن .
برو پی کارت چاپلوس
خاکزاد

ناشناس گفت...

با درود
در فرهنگ و هنر هنرمندان بسیاری هستند که در کنار مردم قرار میگیرند. حمایت مرضیه از یک گروه سیاسی ذاتا کار اشتباهی نبود . در ضمن مجاهدین هم کار خطایی انجام ندادند که حداقل ستارگان هنر را در فریادهای مردم به کمک گرفتند . اینکه آیا مجاهدین آن هستند که ادعا میکنند ربطی به موضوع ندارد . بسیاری به نتیجه رسیدند که مجاهدین در مورد ادعای دمکراسی و فراگیر بودن کاملا رفوزه شده اند ولی این هم هست که هنوز در مقابل آخوندها ایستاده اند اما این تنها واقعیت مجاهدین نیست . مجاهدین در مقابل رژیم تیستاده است اما در صف بندی و یارگیری دیگر حلق قهرمان و هنرمندان مردم در صف آنها نیستند . اکنون کسانی در صفوف مجاهدین هستند که نمایندگان جبهه ای میباشند که روزگاری به ادعای مجاهدین سد بزرگ زمان ، امپریالیسم و مکندگان خون زحمتکشان بودند . یعنی مجاهدین دیگر حافظ منافع مردم در قبال و مواجه با زورگویان نیستند . مجاهدین تبدیل به گروهی مبارز علیه رژیم آخوندی شده که از حمایت کسانی برخوردارند که منافع مردم ایران برایشان پشیزی ارزش ندارد . این موضوع اصلی است . از سوی دیگر با ایجاد خفقان درون گروهی و یکه تازی در شورایی که قرار بود صدای همه اقشار ملت باشد ، تبدیل به گروهی شده که دیگر نمیتواند ادعای تحمل و تعامل و پذیرش افکار دیگران باشد . مرضیه هم هنرمند بود و نه سیاستمدار و سیاست شناس ، پس نظر سیاسی مرضیه یک نظر کاملا شخصی بود که بود و نبودش با مجاهدین تاثیر سیاسی مهمی نگذاشت یعنی کسی به خاطر مرضیه نه پیوست و نه گسست . اهمیت سازمانهای سیاسی و افراد منفرد حاضر در بدو تشکیل شورا برای سیاسیون اهمیت داشت . نپیوستن بازرگان و جبهه ملی و ... و گسست میتین دفترها و قصیم ها و برومند ها و... به عنوان افراد شناخته شده معیار و دارای اهمیت بود . امروز حضور خوانندگان و هنرمندان دیگر هم تاثیر خاصی ندارد و نه اهمیت سیاسی دارد و نه اجتماعی . مجاهدین هستند و بولتون و ... به عنوان سیاسیون مطرح که نام و نشان و خط فکری آنها روشن و واضح است . مرضیه اهمیت سیاسی نداشت ، چه با مجاهدین و چه بی مجاهدین .
بهزاد

ناشناس گفت...

بادرود به بهزاد
رگه های تحلیلی واقع گرایانه ای داشت .
خاکزاد ( مجاهدسابق)

ناشناس گفت...

الیته مجاهدین مرضیه را برای فریاد های خود به کمک نگرفتند بلکه بوسیله مرضیه به جامعه هنری خارج کشور به فخرفروشی خود کمک کردند و مرضیه هم این را میدانست .
خاکزاد ( مجاهدسابق)

ناشناس گفت...

متآسفانه با ندای اذانش در سینه زنی‌های مجاهدین در عراق و...، محبوبیت خود را به میزان زیادی از دست داد!

ناشناس گفت...

مرضیه عزیزمان روح بزرگی داشت
روحی عصیانگر
نه به مال و منال چشم دوخته بود و نه جایگاه
هواداران شیر همیشه بیدار که در شایه خرسندی(گویا طنز پردازی است که البته من چیزی در بازه ش نشنیدم)
نظرات جانان خرم نوه بانو مرضیه را در توییتر دنبال کنند
پارسا

ناشناس گفت...

مرضیه عزیزمان روح بزرگی داشت
روحی عصیانگر
نه به مال و منال چشم دوخته بود و نه جایگاه
هواداران شیر همیشه بیدار که در شایه خرسندی(گویا طنز پردازی است که البته من چیزی در بازه ش نشنیدم)
نظرات جانان خرم نوه بانو مرضیه را در توییتر دنبال کنند
پارسا

ناشناس گفت...

بهزاد عزیز لااقل برای من سر سازمان وقتی مرد که در اتشی که خودش با رژیم بر افروخت هواداران پاکباز و حتی موسی شهید که مثلا برادرش بود و اشرف و فرزند نوزادش را در تولین فرصت رها کرد و با وزنه ای سیاسی گول خورده به ساحل امن رفت!!! و اسم این کارش زا فدای حداکثر گذاشت
وقتی هنوز یکسال از مرگ شیرزنی مثل اشرف که از قضا همیرش بود هم نمی کذشت و به حجله ی دختری 20 ساله رفت و نامش شد عمل قاسم گونه!
وقتی درحالی که گروه گروه نوجوان بیگناه که جای خوابشان در خیابان بود به اوین و گوهر دشت و.. برده میشدند
و مسعود تز حجله درامده بخت دیگری میجست و اسم هشق و عاشقی اش را بسان همیشهپتکی کرد به نام انقلاب و در سر دیگران کوبید و لابد باز مایه گزاری کرد و امانت موسی که دختری نوجوان و با روحیه ای لطیف بود را به لمپنی چون برادر شریف هبه کرد و دردا که چند سال بعد این چماغ ایدئولوژیک کاملا تغییر ماهیت داد و تبدیل به کرزی شد که هنوز اعضا باقی مانده از ضربه اش منگ اند
و اما مرضیه که هنرمندی بسی محبوب بود.و دارای روحی عصیانگر. درست است ک با پویستن به مجاهدین از هوادارانش کمی ریزش‌ کرد اما در نظر بگیرید از نظر ساسی 95 درصد مزدم قشر خاکستری اند تمام این کنسزت ها با اسپانسری زوخ رجوی تمامی پخش انحصاری تصاویر و ویدئوهای مرضیه چند نفر را به عنوان سیاهی لشگر اببته در مدت حیات مرضیه (حتی اگر خودشان هم نخواهند و ندادنند ) به عنوان لشگر کذب هواداران اینها جمع کرده؟
یا بهتر است بکوییم چندبار از دست خرید ساندویچ و توری شهری رایگلن برای پناهجوهای عرب و افریقایی نجاتشان نداده؟

ناشناس گفت...

اسماعیل عزیز احتمالا هر روز صبح رجوی ها این پیام را برای خواهران شورای رهبر تکرار می کنند تا ایضا انها هم به پایینی ها منتقل کنند تا یادشان نرود گوسپندای هستند از ان ولی فقیه مغلوب:
می‎گن اگه چوپان نباشه گوسفندا تلف می‎شن، یا گم می‎شن یا گرگ بهشون می‎زنه یا از گرسنگی می‎میرن، چون مغز ندارن. هر کی مغز نداره به چوپان احتیاج داره...