دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۳ آذر ۲۱, جمعه

محمدرضا روحانی در گفتگو با رادیو فرانسه در مورد کمپ لیبرتی . جدید

 سرنوشت مجاهدین خلق ایران، بسیار پر ماجرا و تاسف برانگیز است. این گروه، که با دید اسلامی، ولی نرم تر از دولت اسلامی ایران، میخواستند نظم دیگری در ایران ایجاد کنند، بعد از مدتی مجبور به اقامت در عراق شدند. امروز در گفتگویی با دکتر محمد رضا روحانی، وکیل دادگستری، نگاهی به مصائبی که دامن گیر این گروه شد، می اندازیم.آقای محمد رضا روحانی میگوید که مسئله بر میگردد به سی سال پیش. در آن زمان تعدادی از مجاهدین خلق، برای سرنگونی رژیم خمینی، یک ارتش کلاسیک تشکیل دادند. در سال ۱۳۶۷، جنگی به نام «فروغ جاویدان» صورت گرفت ولی به نتیجه نرسید و از آن زمان به بعد، عملیات کلاسیک نظامی را بس کردند.....ادامه مطلب
 

 

۱۹ نظر:

ناشناس گفت...

فامیل دور
این روزها سالگرد به کشتن دادن گوهر ادب اواز است اما میتوانید سری به سایت های مجاهدین خلق بزنید هیچ اثاری از این عملیات به زعم مجاهدین مقدس نیست نه یادی از گوهر ادب اواز است و نه هیچ خاطره علت چیست ؟
ایا گوهر ادب اواز اگر امروز زنده بود و خودش شاهد این روزگار نمی گفت فرمانده او و فرماندهان او که سررشته همه تباهی های در این 35 سال را رقم زدند بودند از جمله انها رهبر عقیدتی ؟
براستی چرا یادی از گوهر ادب اواز نمی کنند ؟
ایا نفس این گونه اعمال شنیع و کور از جانب هر کسی اشتباهات استراتزیکی یک خط و یک سازمان را نشان نمی دهد؟
اگر ان عملیات مقدس درست بود ؟چرا امروز مجاهدین خلق هیچ از ان نمی گویند ؟
نتیجه
بسیاری خونهائی که از تن میلیشیای جوان بر زمین ریخت در اثر اشتباهات همین رهبری پاکباز بوده این فقط یک نمونه است
هزاران هزار نمونه از خونهای پاکی همچون گوهر بر زمین ریخت ولی همه انها به عمد به فراموشی سپرده شدند
جا دارد تا به رهبر عقیدتی گوشزد کنیم و به یادش بیاوریم و بگوییم که تاریخ 35 ساله ایران سراسر از نکبت او و رزیم ملاهاست

همایون بنی آدم گفت...

اشکال شما و سایر به ساحل خزیدگان اینست که نه مبارز هستید و نه تعهدی به سرنگونی رژیم دارید. کنار گود نشسته و بدون سر سوزنی اطلاع از شرایط عینی و ذهنی مبارزه نظر فشانی می فرمایید. شما جنگ رو درو و مبارزه بین المللی و هزاران هزار پیچ خم مسیر را نمی بینید و از سر سیری نگاهی انداخته و خرده های علی بی غمی میگیریید ، " چرا در گنجه بازه چرا بی بی بی نمازه چرا دم خر درازه...". یادم می آید قبل از اصلاحات ارضی بخشی از فامیل ما تریاکی بودند و هر وقت آقایان بسی میزدند و کیفور می شدند بحث در میگرفت در مورد رقابت فضایی آمریکا و شوروی ، خطر جنگ اتمی و جنگ اعراب و اسراییل. آقایان ، علیرغم اینکه اکثرا دیپلمه بودند،آنچنان براق می شدند و عصبانی و آن چنان راه حل و راه چاره میدادند که انگار هر کدام پروفسور ناسا بودند. این وسط هم معمولا جنگ و دعوا و قهر و قهر کشی و گروه به دو دسته تقسیم می شدند و تا ساعتها جنگ پای منقل ادامه می داشت.

بحث ما هم آنچنانی است. هر کسی که ده بیست سال پیش گزارش به اشرف افتاده و البته بعضی هم مثل جناب مصداقی اشرف نرفته ملا شده اند و در مورد هر مطلبی در فشانی میکنند. شما هم حالا طلبکار خون شهید شده اید و اسطرلاب انداز که اگر گوهر زنده بود چنین میگفت و چنان. از کجا میدانید چه می گفت؟

برای اینکه درد را سر سوزنی بفهمید بیایید یک نفر را به مدت یک هفته به اعتصاب غذا یا یکساعت به تظاهرات دعوت کنید تا بفهمید تضاد از راه مبارزه کردن یعنی چه.

الان که هر کله خری بخودش بمب می بنده و زن و بچه و پیر جوان مسلمان و نا مسلمان را تیکه و پاره میکنه، شاید صلاح نباشد مجاهدین تبلیغ اولین عملیات انتحاری را بکنند. حالا شما ماست خور اینها را چسبیدی که چه؟

ناشناس گفت...

lممنون آقای روحانی که صدای این بچه های مظلوم را بگوش ها میرسانید اگر شماها نبودید جز وقتی که یکی از بچه های ما در لیبرتی میمرد یا کشته میشد هیچکس حرفی از آنها نمیزد که باید اونها را نجات داد به امید نجات همه از ان زندان وحشتناک
یک مادر چشم انتظار

بچه تهرون از تهرون گفت...

اقا این مجاهدین هر کارشون هم که غلط بوده این یکی کارشون درست بوده این آخوندای بیشرف رو همین طور باید کرد اگر ایران بودید میفهمیدید من چی میگم پدر مردمو در آوردن این بیشرفا خون همه رو خوردن این تخم حروما

ناشناس گفت...

فامیل دور
اقای بچه تهرون (اور سورواز) عزیز اگر ان خط درست بود امروز باید با سری بلند هم یادی از ان حادثه کنند وهم یادی از گوهر ادب اواز
راستی چرا یادی از ان حادثه نمی کنند مشکل کجاست دوستمان بنی ادم میگوید که شرایط منطقه ای و شرایط جهانی اجازه نمی دهد و چون هر خری به خودش بمب می بندد و در میان مردم منفجر میکند الان شرایط مناسبی برای این گونه یادبودها نیست
دوست عزیز اگر یک خط درست باشد اگر خدا هم بیاید پائین باز هم باید بر خط صحیح اصرار کرد و گفت ما کردیم باز هم می کنیم
اما بحث خط و خطوط اشتباهی است که باعث خونریزی از تن یک نسل و چند نسل شد نسلی از گوهر ها و امثال گوهر ها اری خطی که از 35 سال پیش دارد دستگاه خونریز ولایت فقیه خمینی و خامنه ای را روغن کاری میکند
اما یک نکته به بچه اور سورباز
ای عزیز دل برادر ای عزیز دل خواهر رئیس جمهور
بر طبق ماده اصل .... خانم رئیس جمهور که خواهان لغو حکم اعدام و کشتن است این اعمال مثل یک جنایت می ماند
پس باید نتیجه منطقی بگیریم کارهای مشابه نظیر گوهر اشتباه بوده و من بهمین خاطر گفتم اگر گوهر امروز زنده بود به ریش نداشته و سبیل کلفت این رهبر می خندید که ان چه خطی بود که امروز پس از اینهمه خونریزی به گونه دیگری است
بهرحال روح گوهر شاد باد
اگر چه جنس رهبر عقیدتی همان است در ماهیت پشتیان اعمالی شنیعی همچون مورد یاد شده باشد
بگذریم با عرض معذرت از سایت دریچه زرد چون این مطلب ربطی به موضوع مطلب اقای روحانی نداشت بهر حال ببخشید

ناشناس گفت...

آقای همایون بنی آدم که قربان اسمت بروم و فامیلت مگر رهبر عقیدیتی سرکار پایش به زندان‌های رژیم رسیده است که «ملا» شده است که در مورد هر مطلبی «درافشانی» می‌کند.
یعنی به نظر شما هرکس که پایش به «اشرف» برسد «ملا» می‌شود و اجازه «درافشانی» پیدا می‌کند؟
منظورتان «ملا» کدام نوع‌اش است؟

منظوری

ناشناس گفت...

همایون بنی آدم
ننه جان باز شما دوباره روی اون دنده راستت افتادی که!
تا همین دیروز یک عالمه بد و بیراه به همین رهبر عقیدتی می گفتی که چرا اینطوری کرد و آنطوری حالا ننه جان اومدی از ماست شیرین جناب رهبر تعریف می کنی! خدا کمی تعادل عقلانی به تو بده ننه
ننه مرتضی

ناشناس گفت...

ناشناس گفت: حضرت بنی آدم شما که در صف اول مبارزه هستید!!!!!!! جز مارک زدن کار دیگری نمیدانید و بقول خودتان وسط گود هستید: آیا در ماوت بوده اید؟؟ در منصوری و در سلیمانیه (ابراری)یا در رانیه و در سردار (کرکوک) ویا در << دبس >> و یا در شهر اشرف یا بهتر (اوردوگاه اشرف و زندان اشرف بودهاید؟؟شما که در حال خوردن آب و دوغ خیار هستید!!!!و جز سرسپردگی بی چون چرا و مهر تائید زدن به خیانتهای مسعود و مریم هستید. مصداقی و روحانی و دیگران بهای کافی پرداخته اند و هر جا که صلاح باشد نظریه پردازی هم خواهند کرد. رویا شمس

بایرام گفت...

درود بر گوهر ادب آواز ولی این مطلب چه ربطی به این نوشته دارد که شما آمدید اینجا جنگ میکنید

ناشناس گفت...

حميد امريكا
بى بى سى اين رقم دقيق ششصد نفر را از كجا بيرون كشيد ؟ ايا كسى اسامى انها را دارد ويا هنوز رجوى و عضدانلو ميخواهند خانواده ها بى خبر باشند
جواب اين سؤال براى تماماى خانواده ها اهميت دارد (كمك كنيد كمك كنيد)

ناشناس گفت...

كسرى
خزائى اين سياستمدار مشهور وابرومند قول داده بود كه ليبرتى را تبديل به اردوى زير حمايت ملل متحد ميكند با كلاه ابى ها . حالا بايد سازمان ملل را ملك رجوى كند تا كلاه ابى ها به انجا بروند ومانع جنك در ليبرتى شوندو جزء قواى مسلح رجوى دنيا را ببرود به عهد برجم رجوى لبيك بكويند

ناشناس گفت...

ديبا
شعار اول مهران دوم تهران شد اول ليبرتى بعد شهادت و بعد بهشت .
اين معامله براى برادر مسعود سود دارد؟ او مجبور نميشود به كسى جواب دهد ، همرزمان ليبرتى هم در بهشت با حوران وغلمان عشق خواهند كرد . روحانى در اين ميان معترض است . اقا جون دست بردار بذار بروند وعشق كنند

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: آقای محمد رضا روحانی اشتباه استمرار در آنجا و یا ماندن در آنجا را مطرح می کنند به عبارت دیگر آنها خود می خواستند که بمانند و ماندند و این اشتباه آنها بود و اشتباه دیگر اعتماد به آمریکا بوده ونکته دیگر اینکه ایشان می گویند که در مورد برخی مسایل اطلاع کامل ندارند و دیگر اینکه می گویند که 53 نفر از آنها را کشتند و چند نکته دیگر.
اول اینکه احساسات انسانی ایشان قابل تقدیر است .
نکته بعد اینکه 52 نفر مجاهد کشته شده و نفر دیگر مجاهد نبوده است و او را اساسأ یکی از مزدوران دستگاه می دانند که راهنمای جنایتکاران بوده است.
دیگر اینکه باز برمی گردیم به اینکه آنها خود مایل بودند و یا هستند که در آنجا بمانند و یا مجبور بودند که مسیر روبرو را در نظر بگیرند و امکان بازگشت نبوده ومن می توانم از کسانی نام ببرم که اعتقاد دارند از همان ابتدا و بعد از فروغ جاویدان امکان خروج وجود نداشته است. اگر این را بپذیریم به این نتیجه می رسیم که حال وقتی که نمی توانستند که خارج شوند چشم به همان شهر و به قول خودشان مروارید کویر خود و حوادث آینده دوختند.

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: دکتر قصیم در گفتگو در صدای آمریکا : «مجاهدين تحت تاثير پيشنهادات مفيد آقاي استيونسون طي ساعتهاي دراز بحث و گفتگو در پاريس ميان آقاي استيونسون و خانم رجوي طرح خروج از عراق را پذيرفتند. در ادامه اين طرح حتي شهادت به حق بايد داد، 7 طرح ديگر، خانم رجوي مطرح كرد از طرح انتقال به عربستان بگيريد تا طرح رفتن به اردن يا انتقال به مرزهاي معروف به سرزمين محرمه، آن سرزمين بينابيني بين اردن و عراق، كه بياباني است. آن جا بسياري از اين طرح ها داده شده.»
ولی آنچه که می خواهم بگویم این است که بر اساس حرفهای دکتر قصیم به این نتیجه می رسم که از گذشته تا کنون سازمان مجاهدین همیشه تلاش کرده راهی برای خروج بیابد . من از این پاراگراف اصلا به این نتیجه نرسیدم که مجاهدین خود طرح داده اند و سپس خود عمل نمی کنند.

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: آقای دکتر قصیم در مصاحبه با بی بی سی می گوید که مجاهدین نمی توانند که هر کدام ساک خود را برداشته و از این سو و آن سو فرار کنند ولی همین الان می گوید که رهبران اجازه دهند که به طور متفرق عازم شوند. آقای روحانی نیز می خواهند اینطور وانمود کنند که مجاهدین خود مایل بودند که در عراق بمانند من بر این باورم که طرح شعار حفظ امنيت و حفظ جان مجاهدين از طريق انتقال آنها به يک کشور ثالث امن و بی طرف،از همان اول ذهنی و بی پايه و اساس بوده و هست. هم اکنون ملاحظه کنید که چه سخت بوده که از عراق به لیبرتی بروند. و انتهای ماجرا را خواهید دید که بن بست کامل خواهد بود.
یادمان باشد وقتی که مجاهدین را در وضعیت کنونی شان مقصر می دانیم نگاهی به اخبار تمامی سالهای گذشته بیاندازیم . برای مثال از زمان برمر که می گفت تلاش می کنیم کشورهایی را متقاعد کنیم که آنها را بپذیرند و تا کنون موفق نشدیم.
یادمان باشد که به قول آقای یغمایی " در این یاداشت اصل بر بیان حقیقت بود و قصد دفاع از کسی و اهانت به کسی وجود نداشت و ندارد. تنها من می خواستم بر این حقیقت تاکید کنم که انصاف و مروت را با تمام دلخوری ها، در رابطه با سازمان مجاهدین و قریب به چهار هزار مجاهد و مبارز ضد ولایت فقیه ای که سر و ریش آنها نه در آسیاب! بلکه طی یکربع قرن مبارزه با استبداد و ارتجاع اسلامی ناشی از جمهوری ولایت فقیه!! سپید شده است ! و در شرایط کنونی در معرض تیغ و توطئه های جلادان ولایت فقیه قرار دارند رعایت کنید".

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: برخی که حسن نیت ندارند می خواهند که به دیگران بقبولانند که مجاهدین مقاومت می کردند و می خواستند که در عراق باقی بمانند به نظر من مقاومت نه در برابر اخراج از عراق بلکه در برابر جابجایی در عراق بوده. برای مثال دولت ایران و عراق آنها را می خواستند که به بیابانی بین عربستان و عراق که فاقد هر گونه راه ارتباطی با دنیای خارج است و بالطبع بسیارفاقد امنیت بفرستند ومجاهدین با تلاش زیاد توانستند که گزینه لیبرتی را به طرف مقابل تحمیل کنند.

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: از همان ابتدا بحث بر سر جابجایی و انحلال و گسیل به ایران بوده و نه خروج از اشرف و رفتن به یک کشور ثالث و بی طرف. آقای محمد رضا روحانی در سال نود می گوید که" علیرغم همه تعهدات آمریکا و بویژه اقرار رسمی آنها که جابجایی مساوی است با حمام خون ، اعظای هیات آمریکا به اشرف می روند تا مجاهدین اشرف را از ترس مرگ به خودکشی تشویق کنند تا خودشان را منحل کنند و به مکان دیگری در عراق منتقل شوند."

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: کسانی هم اکنون بر این باورند که مجاهدین در اتفاقات اخیر مقصر هستند ولی من با موضع گیری آقای یغمایی در سال 86 موافقم که نوشته بودند " تا اندازه ای از ماجرای خانواده آقای مصطفی محمدی و فرزندانشان با خبر بودم، و به دلیل ماجرای گرفتاری پسرم امیر و تجربه ناشی از تلاشی بیست ماهه برای کمک به او، می دانستم علیرغم هر اختلاف و هر انتقادی که داشته باشیم ، مجاهدین پس از سقوط حکومت عراق و بسته شدن مرزها و تغییراتی که متاسفانه در سیاست دولتهای اروپائی رخ داد واقعا امکان خارج کردن کسی را از عراق نداشته اند، ومنهای کسانی که به ایران رفته و با معاضدت جمهوری اسلامی و البته و در خدمت جمهوری اسلامی، روانه خارج شده اند، تنها تا بحال سه نفر،فقط سه نفر! که دو نفرشان شهروند کانادا و سوئد، و سومی پسر من بوده، پس از ماهها کشاکش، و فقط و فقط با تلاشهای خانواده هاشان توانسته اند از عراق خارج بشوند و دنبال زندگی شان بروند، تصمیم گرفتم یاداشتی بنویسم."

ایوب نظام آبادی گفت...

سلام: این نوشته آقای یغمایی بسیار جالب است و من برای شما بخش کوتاهی را می آورم.
-- بنده زاده ! با هواپیما و کاملا شرعی و قانونی، پس از حدود بیست ماه کشاکش مستمر، وظرفشوئی و جارو کشی بنده درتعدادی کافه برای پرداخت مخارج وکلا ویاری همسفر کنونی زندگی من و رفیقان موافقی که هیچکدامشان هم مجاهد نبودند... و بدون این که تماسهای مکرر من با مجاهدین سودی ببخشد و مجاهدین و منجمله مادرش که مجاهد ی مومن و انسانی بسیار شریف است کوچکترین کاری برای خروج او بکنند( جون نمی توانستند کاری بکنند) از عراق خارج شد و به دنبال زندگی اش رفت.


وی از مد تها قبل علاقه ای به ماندن در عراق نداشت، و می خواست برود و زندگی دیگری را دنبال کند. در سن و سال و دنیای خودش و به بیان خودش با مجاهدین مشکل و اختلاف داشت وچون متوجه شد راهی برای خروج وجود ندارد راه را در رفتن به کمپ دید و پس از بحث و فحصهای معمول با مجاهدین و نپذیرفتن خواستهای آنان بدون هیچ ضرب و جرحی ! به کمپ رفت سر انجام در آنجا توانست موفق بشود.