ایرج مصداقی در نوشته ای تحلیلی با عنوان "مسعود رجوی سه دهه «فرار» از «جانبازی» و به خطر انداختن جان مجاهدین"[1]
به طرح چند سوال مهم می پردازد: "میخواهم بپرسم آیا «زندگی» مسعود رجوی
آنگونه که خود تببین و تشریح میکند «ناشی از یک تقصیر» هست یا نه؟ آیا
«حرام بودن نفَس» شامل او نیز ".....ادامهی مطلب...
دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی
افتاب خواهد دمید
مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱۴ نظر:
ناشناس ناشناس گفت...
در مورد بهم چسباند کامنتهای مقالات مختلف یک نویسنده باید توجه داستش که به هر جال اصلا کار منطقی و درستی نیست. این کار حتی به نوعی تحریف واقعیت است و آن هم این است که شمار کامنتها را در زیر مقاله یی بالا می برد در حالی که کامنتها مربوط به آن مقاله نیست و مربوط به مجموع مقالات است. وقت خوانندگان برای یافتن کامنت مربوط به مقاله جدید ولو اندک، به هدر می رود. به هرحال این کار هیچ خاصیتی جز بالا بردن قلابی شمار کامنت زیر یک مقاله ندارد.
وبگرد
۱۷ آذر ۱۳۹۳ ه.ش.، ساعت ۴:۵۱
حذف
ناشناس دریچه زرد گفت...
وبگرد گرامی
با سلام
وقتی بالای مقاله میخوانید چهارده نوشته از حنیف حیدر نژاد پس قصد بالا بردن امار کامنتها نیست عزیز. گاهی برای شعرهای خود من یک کامنت هم نمی گذارند و عیب نیست
غرض از اینکار این است که تمام مقالات نویسندگان در معرض دید باشد بخصوص نویسندگان منتقد که مورد توجه هستند و نوشته هایشان معمولی نیست
نکته آخر اگر خود نویسندگان معترضند مثلا آقای حیدر نژاد با کامنتی مرا باخبر کنند تا این رویه را دنبال نکنم
با تشکر
۱۷ آذر ۱۳۹۳ ه.ش.، ساعت ۱۰:۳۹
حذف
ناشناس دریچه زرد گفت...
درضمن کامنتها را بهم نمب چسبانم مقالات را به هم میچسبانم! و ردیف میکنم چون کامنتها را نمیشود بهم چسباند و وقت زیادی میبرد به تاریخ کامنتها توجه کنید اگر بهم چسبانده شود تاریخها یکسان میشود
۱۷ آذر ۱۳۹۳ ه.ش.، ساعت ۱۰:۴۱
حذف
ناشناس محمد گفت...
با سلام
جناب مصداقی عزیز. به رغم احترامی که برای شما و تلاشهای خستگی ناپذیرتان قائلم و همچنین به رغم شیادی، دروغگویی و بی شرمی کم نظیر رجوی این دیکاتور حقیر، با آقای حیدرنژاد همنظرم. برای انسانهای آشفته و متناقضی چون ایوب نیز آرزوی شفای عاجل دارم. اینجا لیبرتی و اور نیست که آدمها را با رقص رهایی، حوض، دیگ، قیامت، غسل، شیرجه و ... مسخ نمود و آنها را برای اهداف قدرت طلبانه رهبر خاص الخاص به جان هم انداخت. در دنیای واقعی ما داشتن اختلاف نظر برای آدمها یک حق بدیهی و طبیعی است. درکت می کنم. مغزت هنگ می کند که چطور ممکن است در جایی با مصداقی موافق باشیم و در جایی منتقد او. امثال شما هواداران ناآگاه یا مزدوران آگاه یاد گرفته اید که یا خرخره کسی را بجویید یا مجاهد صدیق بدانید و بنامید. برای مغز علیل شما طیف تعریف نشده است. همه چیز صفر و یک است. سیاه و سفید است. چه دنیای وحشتناکی دارید. باید برای شما دل سوزاند نباید از دست شما ناراحت شد. عذرتان موجه است.
۱۷ آذر ۱۳۹۳ ه.ش.، ساعت ۱۱:۱۶
حذف
ناشناس حنیف حیدرنژاد گفت...
اسماعیل عزیز
من در اساس با پیشنهاد "وبگرد" موافقم و آن را درست تر و مناسب تر می دانم. اما از طرف دیگر می توانم تصور کنم که تو به قول معروف یک سر داری و هزار سودا! مهم این است که تو به لحاظ وقت و انرژی گذاری و مجموعه در گیری ها، کدام سبک کار را مناسب تر خودت می دانی. من نهایتا هر کدام که به لحاظ سلامتی فشار کمتری بر روی تو داشته باشد، با آن موافقم. خسته نباشی
حنیف گرامی
سلام
مقالات تفکیک میشود و شد .
من میخواستم برای علاقمندان مقالات کسانی که نقاد هستند امکانی راحت تر برای مطالعه آثار وجود داشته باشد و نیز نظرات ولی چون نظر شما نیز مثل وبگرد بود طبعا باید رعایت نمود.البته در مقالاتی مثل نوشته هیا آقای گوران چون بحث واحد است فکر میکنم یکجا باشد بهتر است با درود
به نظرم نوشته آقای ایرج مصداقی نه تنها جای نقد ندارد بلکه خیلی هم جای تحسین دارد. در این روزگار که ۳۰۰۰ انسان جانشان بدلیل همین حقه بازی ها و شارلاتانی های رجوی در خطر است درست همین روشنگری و افشاگریست. حالا این وسط نقد به این مقاله چه تضادی را حل میکنه؟ جز این که دوباره هدف را که نجات جان آن عزیزان است گم میکند.
فرموده اید" ایرج مصداقی در این نوشته تلاش دارد تا با تابو زدائی و تقدس زدائی از مسعود رجوی به پشت پرده ی رفتار و شخصیت او نورافشانی کند " اگر این نور فشانی است که مرحوم خمینی و شهیدلاجوردی خورشید آفاق و اکنافند. این همسویی مصداقی با وزارت بدنام است. حداقل برویید دفاعیات مسعود در بیدادگاه را بخوانید بعد به قضاوت بنشینید و آنرا دفاع ضعیف حقوقی یک فرد ترسو بخوانید. آن دفاعیه پر شور ترین، انقلابی ترین و سیاسی ترین دفاعیه زندانیان سیاسی عصر پهلوی بود. دروغ و دغل تا کجا؟
مسعود در وسط میدان و در چشم و کانون توفان نشسته و بیا بیا میکند. قیاس به نفس نفرمایید، فرار از جبهه و نشستن در گشت اطلاعات کار بنده و شماست. انشاالله با خروج بچه ها از لیبرتی این معما هم حل خواهد شد و این سیاهی تا به ابد به سر و رویتان خواهد ماند.
جای تأسف است که حرکتی که می توانست جای خالی یک اپوزیسیون در اپوزیسیون را بگیرد و با اعتراضات سالم و مردمی سیاسی مجاهدین را روشن و بروز برسانی بکند این چنین در لجنزار دروغ و حملات بی اساس فردی فرو رفته.
ایرج مصداقی خیلی خوب پرده از چهره این رهبر برداشت درود بر ایرج مصداقی با تمام عیبهایش
جناب آقای همایون بنی آدم
دفاعیه «مسعود رجوی پر شور ترین،انقلابی ترین و سیاسی ترین دفاعیه زندانیان سیاسی عصر پهلوی بود»؟
جدی میفرمایین؟
کی به شما این را گفته؟
پرسان
حالیته گفت
نوشته آقای مصداقی بیشتر جنبه شخصی و تحلیلی دارد تا یک مقاله تحقیقی چرا که نوشته بر اساس نتیجه نوشته شده است.
اما کلامی در مورد نقد،
نقد شناسندن یا شناختن خوبی و بدی یا نکات مثبت و منفی یک نوشته است. اما بعضی از کامنت گزاران نقد را با انتقاد اشتباه گرفته اند.انتقاد معادل نقد نیست چون انتقاد بیشتر دارای داوری منفی از یک مقوله است و نه شناساندن نکات مثبت و منفی.
باسلام سوء تفاهم نشود منظورم را شاید درست بیان نکرده ام منظورم من این نبود که قصد و تعمدی برای بالا بردن قلابی یا تقلبی آمار کامنت گذران در کار است. منظورم اثر بیرونی بهم چسباند کامنتها که می تواند داشته باشد و روی کاربران بگذارد بود
وبگرد
نازنین وبگرد
با سلام
حرفت حق بود عزیز و معلوم است نظر بدی نداشتی اقای حیدر نژاد هم حرف شما را تائید کرد. اشتباه از من بود چون بجز مقالات آقای گوران و نوشته من در مورد امام رضا که محتوای واحدی دارد بقیه متفاوتند. از این پس نیز تذکرات بجای خود را حتما بنویسید
با درود
آقای بنی آدم!! دفاعیات پرشور مناف فلکی یکی از چریک های فدایی خلق را در دادگاه نظامی مطالعه بفرمایید. او کسی است که در گشت ساواک هم نشست، چریک های فدایی را لو داد. باعث دستگیری مسعود احمد زاده شد. احمد زاده تا پیش از دادگاه از او به عنوان خائن یاد می کرد.
تاریخ از این موارد زیاد به خاطر دارد.
یک هموطن
جناب هموطن،
درست متوجه توضیحتان در مورد مناف نشدم. درست است که ایشان زیر شکنجه کم آورد و قرارش را با احمدزاده لو داد ولی وی از شاگردان غیور صمد و شیری بود مبارز. اگر از من بپرسید این هم از همان اشکالات ایده آلیستی مبارزه مسلحانه بود که انتظار تحمل شکنجه را از آن قهرمانان در زنجیر داشت. از چند صد نفری که در زمان شاه زیر شکنجه اساسی رفتند کمتر از ده پانزده نفر مقاومت کامل کردند. و به جرات میتوان گفت متجاوز از 250 نفر کم آوردند. و بسیاری همکاری. بقول آقایان شلاق خلاق بود.
در ضمن در صورت امکان بفرمایید دفاعیات کامل این شهید کجاست؟ من بجز بریده های آنرا نتوانسته ام بخوانم.
دريك جايي خواندم كه يكي ازاصلي ترين وظايف وشغل هاي وزارت اطلاعات رژيم ايران طراحي براي به جان هم انداختن اپوزسيونها است
حتي اينها آن قدر جلو رفته اند كه اين طرح را درسوريه وعراق هم اجرا كردند وبندگان خدا ر ا طوري به جان هم انداخته اند كه ديگر هيچ اثري ازآنهانماند وخودشان با اسد وقبلا هم بامالكي خوش وخرم باشند ولي كور خوانده اند اپوزسيون ايران دست آنها راخوانده است وبه اين سادگي نمي توانند سرما كلاه بگذارند چون ايرانيان از قديم مي گفتند روزه خوان كله خشك ، يك تومني، مفت خور وكلاش كه كارش زر زر كردن درخانه ها روي صندلي وخالي كردن جيب ملت بود .خوشبختانه آخوندها با بد كسي طرف حساب شدن ، ايراني جماعت را نمي شود گول زد ومثل خودشان خنگ وخپل نيستند ماهرچقدر اختلاف داشته باشيم دريك جا كه ساقط كردن ملاها ست شريك هستيم
آقای بنیآدم!! اگر این موارد را میدانی و این چرندیات را مینویسی و علیه مصداقی که مواردی را با شاهد مطرح کرده یقه می درانیهمانطور که علامت تعجب گذاشتم در «بنیآدم» بودن شما تردید است.
یک هموطن
نه رفیق در آدم بودن من و ما شک نکن. اینست واقعیت آدمییت. آنچه بنده و شما بعنوان آدمییت می پرستیم و قبول داریم فقط در شعر و رویا و فیلم وجود دارد. آنرا نه من دارم نه تو و نه هیچ دیگری.
ارسال یک نظر