«فقط
دوازده خط و نیم» یاداشتکهائی است که از این پس در دوازده خط و نیم مینویسم. اینها
تجربیات و باورهای من پس از سی سال تلاش تئوریک وچهل سال آوارگی و مبارزه و
تجربیات عملی است. میتوانید بخوانید بپذیرید یا نپذیرید ولی تاکید میکنم هریک از
این دوازده خط و نیمها حاصل روزها کار و تلاش است،حاصل دردها و عرقریزان روح است و
اندیشه در حد توان من. قصد من توضیح نیست تلنگر زدنست برای اینکه خودتان ادامه
دهید. اگر فرصت دارید کمی به این دوازده خط و نیمها بیندیشید. بقولی بی ضرر نیست!.
شماره چهار.در باره اعتقادات ما
بسیاری از ما با غرور میگوئیم : من
معتقدم! من اعتقاد دارم!.در دنیا اگر چیزی سخت تر از الماس وجود داشته باشد اعتقاد است.در طول زمان نمی شکند و تا زمان مرگ با ماست.در دنیا ،اعتقاد است که جهان راساخته است. همچنین در دنیا هیچ چیز به اندازه اعتقاد موجب ویرانی نشده است.ما میگوئیم معتقدیم ولی اکثر ما فکر نمی کنیم این اعتقاد از کجا پیدا شده است؟کی و در کجا ما معتقد شده ایم؟برای به دست آوردن اعتقاد چه راههائی را رفته ایم؟چه تجربیاتی را از سر گذرانده ایم تا فردی معتقد شده ایم؟.میتوانیم کمی جدی باشیم و فکر کنیم. اکثر مابرای اعتقادات خود زحمت نکشیده ایم.مااعتقادات خود را نیز مثل لحاف و پتو و طشت و خرت و پرتهائی که از پدر و مادرمان به ارث رسیده به ارث برده ایم.پدران و مادران ما نیز مهمترین اعتقاداتشان را از پدرانشان به ارث برده اند و ته خط به این نتیجه خواهیم رسید که فرد یا افراد دیگری بوده اند که به چیزی معتقد بوده اند!! و ما قرنهاست به اعتقادات آن رفتگان و مردگان معتقدیم. ما برای اعتقاداتمان تلاش نکرده ایم.ما اعتقاداتمان را از گذرگاه چالش منطقی به دست نیاورده ایم.در اکثر اوقات اعتقادات ما متکای کهنه و پر شپشی بوده که با تنبلی از لحظه تولد سرمان را بر آن گذاشته و در لحظه مرگ بر این متکای راحت جان داده ایم. مهمترین اعتقادات اعتقادات فلسفی و سیاسی است!. بیندیشیم که ما چگونه آنها را به دست آورده ایم؟در جهان چیزی که سخت تر از الماس است اعتقاد است. بسیاری از خرافه ها اعتقادند و بسیاری اعتقادات خرافه. میتوانیم صمیمانه بیندیشیم...فکر کنیم و...
معتقدم! من اعتقاد دارم!.در دنیا اگر چیزی سخت تر از الماس وجود داشته باشد اعتقاد است.در طول زمان نمی شکند و تا زمان مرگ با ماست.در دنیا ،اعتقاد است که جهان راساخته است. همچنین در دنیا هیچ چیز به اندازه اعتقاد موجب ویرانی نشده است.ما میگوئیم معتقدیم ولی اکثر ما فکر نمی کنیم این اعتقاد از کجا پیدا شده است؟کی و در کجا ما معتقد شده ایم؟برای به دست آوردن اعتقاد چه راههائی را رفته ایم؟چه تجربیاتی را از سر گذرانده ایم تا فردی معتقد شده ایم؟.میتوانیم کمی جدی باشیم و فکر کنیم. اکثر مابرای اعتقادات خود زحمت نکشیده ایم.مااعتقادات خود را نیز مثل لحاف و پتو و طشت و خرت و پرتهائی که از پدر و مادرمان به ارث رسیده به ارث برده ایم.پدران و مادران ما نیز مهمترین اعتقاداتشان را از پدرانشان به ارث برده اند و ته خط به این نتیجه خواهیم رسید که فرد یا افراد دیگری بوده اند که به چیزی معتقد بوده اند!! و ما قرنهاست به اعتقادات آن رفتگان و مردگان معتقدیم. ما برای اعتقاداتمان تلاش نکرده ایم.ما اعتقاداتمان را از گذرگاه چالش منطقی به دست نیاورده ایم.در اکثر اوقات اعتقادات ما متکای کهنه و پر شپشی بوده که با تنبلی از لحظه تولد سرمان را بر آن گذاشته و در لحظه مرگ بر این متکای راحت جان داده ایم. مهمترین اعتقادات اعتقادات فلسفی و سیاسی است!. بیندیشیم که ما چگونه آنها را به دست آورده ایم؟در جهان چیزی که سخت تر از الماس است اعتقاد است. بسیاری از خرافه ها اعتقادند و بسیاری اعتقادات خرافه. میتوانیم صمیمانه بیندیشیم...فکر کنیم و...
12 مارس 2015 میلادی
۹ نظر:
بسیار اموزنده آقای یغمائی واقعا همین چند خط هزار نکته در خودش دارد تشکر
درود بر شما بسیار عالی
باز اخیرا در سایت آفتابه داران جناب ویز ویز خان کنسول اول پشتکوه یک چند تا غلط زیادی کرده .
ای اسماعیل یغمایی عزیز ترا به شاخ نباتت اگر صلاح می دانی یک جایی را در دریچه به نظرات درباره حرفهای ویز ویز خان اختصاص بده تا جناب کنسول یک وقت خدای نکرده بی جواب از دنیا نرود.
اکر هم فکر می کنی که حرفهای جناب کنسول ارزش جواب دادن ندارد بایک شعر بهاری و به فال نیک به ما بگو.
با شناس
باشناس
خداوند خیرت بدهد . بگذار بنویسد. برای نوشتن بسیار چیزهای ارزشمند هست
با درود
درود بر پرویز عزیز ما و ان قلم حقیقت نویسش امیدوارم کسانی که در گمراهی هستند از این قلو دلسوز او درس بگیرند
ایرانی
اسماعیل گرامی
نوشته12/5 سطری روزانه که قولش را دادی ازجائی شروع کردید که اتفاقانقطه مرکزی تمام مشکلات تاریخی-اجتماعی و سیاسی مااست که قراین نشان می دهد که تصمیم داری نور بر این تاریکی هابه افشانی کاری که جوهر تفکر هر روشنفکر متعقد به رهائی مردم رااز چنبره خرافات می سازد.اطمینان دارم که موفق خواهی شد.
ایرانی
تو در گمراهی و خریت هستی و در این تردید نیست اما با خواندن چرندیات "ویز ویز عزیز " سمبل اخلاق و مرد سختی ها و سنگ زیر آسیای مبارزات مردم ایران با آن قلم دو زاری اش می ترسم به گمراهی و خریت مضاعف دچار شوی.
پهلوان نطنز
البته قلم پرویز خان سایت آفتابه داران بسیار شبیه قلم حسین شریعتمداری کیهان است!! عجب حسن تصادفی!!!
این امیز ویز ویز عجب مقاله درازی ریده اگه ادم میتونست اینطور تو خلا خودشو خالی کنه چشمش روشن میشد
ارسال یک نظر