چه انتظار ؟بهاري نميرسد از راه
زدشت لاله سواري نميرسد از راه
زكوليان خبري نيست! دشت خاموش است
غريو طبلي و تاري نميرسد از راه
كسي در آينه بر شانه زلف را نگشود
نسيم مشك تتاري نميرسد از راه
فسرده چهره رود آنكه اندرين راهست
كجاست لاله عذاري؟ نميرسد از راه
خموش عقل به از هاي و هوي گولان است
در اين كرانه غباري نميرسد از راه
كجاست نعره مستي دلاوري كاينجا
مگر خمود خماري نميرسد از راه
«وفا » به همت افلاک! نیست امیدی
ولي ز خاك بهاري نميرسد از راه؟
1368
زدشت لاله سواري نميرسد از راه
زكوليان خبري نيست! دشت خاموش است
غريو طبلي و تاري نميرسد از راه
كسي در آينه بر شانه زلف را نگشود
نسيم مشك تتاري نميرسد از راه
فسرده چهره رود آنكه اندرين راهست
كجاست لاله عذاري؟ نميرسد از راه
خموش عقل به از هاي و هوي گولان است
در اين كرانه غباري نميرسد از راه
كجاست نعره مستي دلاوري كاينجا
مگر خمود خماري نميرسد از راه
«وفا » به همت افلاک! نیست امیدی
ولي ز خاك بهاري نميرسد از راه؟
1368
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر