دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۲ اردیبهشت ۱۱, دوشنبه

در بزرگداشت اول ماه مه.سرود زحمتکشان و سرگذشت پدید آمدن این سرود.اسماعیل وفا یغمائی

سرفرازد پرچم جهان دردو د ست پینه بسته مان
چون که ماییم ای ستمکشان فاتحان پهنه زمان

ای زنسل پتک و خیش و خون برزگر همرزم کارگر
برجهان خوار زمان فکن شعله ای سوزان و پرشرر
***
کلیک کنید .بخوانید.متن شعرسرود زحمتکشان.
روی لینک زیر کلیک کنید
بشنوید

 سرود "زحمتکشان" .شعر اسماعیل وفا یغمائی. آهنگ و تنظیم کامبیز روشن روان .با همکاری روانشاد استاد فریدون ناصری ، با اجرای ارکستر سمفونیک و کر تهران .1359 
بخوانید.گفتگو.به بهانه اول ماه مه و سرگذشت یک سرود

یاد آوری
دوستان توجه دارند که سرود و مصاحبه با باورهای سالهای گذشته من نوشته شده است و بر زبان آمده طبعا گذر زمان و پروسه شناخت تغییراتی در ذهن بنی نوع بشر ایجاد میکند. کلمات قرآن، توحید،رزم کارگر همره مجاهدان کلماتی است که در طول سی سال تجربه گران و ذره ذره از کوره ازمایش گذشتند و در ذهن من معنائی دیگر یافته اند.انسان بر این خاک چه سرگذشتش با تلخی بپایان رسد یا با شیرینی ادامه یابد خود رقم زننده سرنوشت خود است و رشد اندیشه اش کتاب زمینی مقدس او.اسماعیل وفایغمائی

۳۸ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام این آهنگ رو از کجا میشه تهیه کرد. راستی استاد لطفی هم فوت کردند. خوب است که کاری از ایشون هم در سایتتون ببارین. اگر هم در رسای ایشون شعری هم گفته بشه که چه بهتر چون واقعا از استادای بزرگ بودن. فتح الله صمدرزاده

ناشناس گفت...

درود اسماعیل یاد آن ایام بخیر و کاش طور دیگری میشد
یک دوست قدیمی

ناشناس گفت...

زنده باد استاد اسماعیل. خداقوت

ناشناس گفت...

اسماعیل
این سرود متعلق به سازمانه که تو همینطور ورداشتی عکس خودت را زدی وسطش نه میگی کی پول آهنگ را داده کی پول استودیو را داده کی پول خواننده و نوازنده را داده.
حسین

esmail گفت...

حسین
اولا به تو هیچ ربطی ندارد
ثانیا
مهمترین عنصر سرود شعرست که مهر شاعر را خورده است

ثالیث وقتی با روسای سابق سیا و پنتاگون مینشینی سر میز نمی شود
بر جهانخوار زمان شعله ای فکن!!را خواند
بلکه باید خواند بر جهانخوار زمان بوسه ای بده!!

بنابر این دهنت را ببند و برو با اربابانت آزادی رااز جهانخواران با ذلت و خواری گدائی کن شما هیچ ربطی به زحمتکشان ایران و جهان ندارید
این سرود با شعر من متعلق به سازمانی بود که دیگر وجود ندارد

esmail گفت...

در ضمن پول خواننده و نوازنده و... ارث پدر رهبر نبود از جیب مردم ایران بود بنابراین این سرود با شعر من متعلق به مردم ایرانست و بس

احمد رضا.ص گفت...

حسین تو برو اشتو با اربابات کنار دشمنای همه کارگرا و شیخای خر پول عرب بخور و خفه شو مرتیکه الدنگ خجالت نمیکشین از کارگر صحبت میکنین اصلا میدونی کارگر چی میکشه مرتیکه تف هر چی کارگر با شرفه تو ریش تو بیشرف

ناشناس گفت...

آقای حسین
اگر سلطان محمود غزنوی با شصت هزار دینار خودش توانست شاهنامه فردوسی را از آن خودش بکند تو و سازمانت و رهبرت هم میتواند سرودزیبا و ماندنی زحمتکشان را متعلق به خودش بداند شما نه لیاقت امثال اسماعیل وفا یغمائی را داشتید و نه لیاقت این سرود و دهها سرود دیگر از همین شاعر گرامی را من سالها هست با این سرودها اشنائی دارم و فکر میکنم محتوای اکثر این سرودها بخصوص سرودهای کارگری با عملکرد کنونی این سازمان فعلی در تناقض آشکارا قرار دارد راستی الان شما جرئت دارید بگوئید
بر جهانخوار زمان فکن
شعله ای سوزان و پر شرر
یا در سرود میلیشیا
با مسلسل بیفکن
بر جهانخواره آذر
یا در سرود نبرد با آمریکا
در اوج رزم جاودان
با سد اصلی زمان
دریای خلق قهرمان
اینک نشیته در طغیان!!
حسین این سرودها شرافت خودشان را حفظ کرده اند و خیلی خیلی خیلی از سازمان کنونی فاصله دارند
نوید
از دوستداران شعرها و سرودهای اسماعیل وفا یغمائی

سیما.فرانسه گفت...

ایکاش الان و در سر فصل روز کارگر سازمان مجاهدین به روشنی میگفت در سال 2015 میلادی جهانخوار کیست؟ و آیا به شعارهای سالهای پنجاه و هفت تا شصت و آن فریادهای ضد جهانخوار هنوز پای بند است یا نه؟

دوستدار سوسیالیسم گفت...

خانم سیما در همان سالهای پنجاه و هفت هم اینها واقعا نمی فهمیدند چی میگویند شعار ضد آمریکائی مد بود اینها هم میدادند و خمینی از همه بیشتر میداد. بنظر من مسعود رجوی اصلا شناخت درستی از امپریالیسم هیچوقت نداشته و هیچوقت هم رنج و درد یک کارگر را در زندگیش حس نکرده است و هیچوقت عواطفی واقعی به زحمتکشان نداشته است اگر داشت هرگز نمی گذاشت سازمان مجاهدین به وضعیت امروزی دچار بشود کسی که یک شناخت واقعی از کارکردهای امپریالیستی داشته باشد هیچوقت به مواضع امروزی مجاهدین نمی افتد او در خیال خودش در پی قدرت و بر پائی یک حکومت خیالی بود و بس که عاقبتس هم روشن شده است

ناشناس گفت...

اسماعیل
از این همه ترانه که خواننده ها منتشر می کنند کدومشون اسم شاعرش معلومه؟ همه میگن ترانه مال فلانیه یعنی خوننده و هیچکس اسم شاعر را هم نمی دونه و نمی بره.

حالا تو که خودت هم اون زمان خرجت را سازمان میدادئه یک شعری گفتی نگفتی .
همه می دونند که این سرود مال سازمانه.
همه مخارج ضبط و اجرا ارکستر و آهنگ را هم سازمان داداه. حالا تو میگی سهم اصلی سرود مال منه چون شعرش را من گفته ام؟
اصلا تو خودت وقتی از سازمان رفتی یک ذره ارزش برای همین شعرت قایل بودی که حالا امروز یکمرتبه شدی طرفدار کارگر؟
حسین

مش باقر گفت...

هیچ چیز این سازمان اگر شبیه کارگر نباشد ولی حتما لباس های خانم رئیس جمهور و مخارج خانه و خرج ایشان شبیه فقیرترین خانواده های کارگری است هرکس هم در این شک دارد یا مزدور اطلاعات خامنه ای جلاداست یا مثل مترجم سابق رهبر ...ی است. حواستان جمع باشد

ناشناس گفت...

آقای حسین
در ایران شعر هنر مادر است و شاعر چهره ای عمومی میباشد .به خوانندگان و نوازندگان پول میدهند ولی معمولا شاعران بزرگ پول نمیگیرند مثلا استادشجریان برای خواندن صدها شعر حافظ پول به حافظ نمی دهد. شعر را در ایران هیچوقت نمیشود از شاعرش جدا کرد.این سرودها تمام حاصل عاطفه و اندیشه آقای یغمائی است و هویت این شعرها هویت شاعر هست . البته اختلافات سیاسی چیز دیگری است ولی از لحاظ هنری واقعیت همین هست
رویا

شیطان رجیم گفت...

لالله الا الله لعنت بر آخوند حرامزاده
شیطان

ناشناس گفت...

خانم رویا
شجریان شعر حافظ می خواند که پول شاعر ندهد و گرنه خودش بهتر از شما می داند که اگر از یک شاعر زنده شعری بخواند حتما باید بطور طبیعی پول شعرش را به او بپردازد.
ضمنا اسماعیل نظرش غیر از شماست و می گوید شعر که سروده شد دیگر متعلق به شاعر نیست.

حسین

مش باقر گفت...

حالا چی بگیم حسین اقا. بگیم شاعر نداره. شاعرش مفقود شده. شاعرش را رهبر گرفته خورده یا شاعرش اسماعیل وفا یغمائیه که به رهبر عقیدتی خیانت کرده شما خودتان بگید

ناشناس گفت...

اصلن این شعر مال مویه
بچه اهواز

ناشناس گفت...

آقای حسین متن سرود زحمتکشان را یکبار خوب بخوان
کسانی که با نمایندگان سرمایه جهان کوشش میکنند قدرت را بگیرند ایا صاحب این سرود هستند. کجای زندگی اقای رجوی و همسرش با زندگی زحمتکشان شباهت دارد. با آن انقلاب ایدئولوژیک کذائی و پامال کردن تمام پرنسیبهای مذهب و انبیا ایا این جناب نماینده پیام انبیا است گیرم اسماعیل وفا یغمائی اصلا این سرود مال او نیست ولی دار و دسته رجوی میلیونها کیلومتر از محتوای این سرود فاصله دارند

تاریخ بتاز بتاز بتاز برقله سحرگان
شب را بسوزبسوزبسوزخون شعله ستمکشان
********

درزمانه ، هستی ما تلخ و تار و بی لبخند
بر سفال وسنگ و آهن خون ما سرخی افکند
شد بنا براستخوان ماپایه های کاخ ظالمان
دررگان هرزمانه بین خون داغ رنجبر روان
اما به بانگ سرخ انبیابرشد درفش رزم بردگان
تاریخ از پویش نماند تاریخ از پویش نماند
درنهفت تیره شب برشد بانگ توفانها

شد خروشان همره ما بانگ قران جاویدان
تا ز توحید ره گشایدصبح فتح محرومان
سرفرازد پرچم جهان دردو د ست پینه بسته مان
چون که ماییم ای ستمکشان فاتحان پهنه زمان
گر لاله کبود زخم و خون از دست هر دهقان جوانه زد
تاریخ از پویش نمان دتاریخ از پویش نماند
درنهفت تیره شب برشد بانگ توفانها

ای زآهن ای زپولا د کاین جهان زندا ن تست
متحد شد ای ستمکش رهبری از آن تست
تا بجوشد دررگ جهان همچو توفان خون زندگی
جاودان باد آتش نبرد برعلیه فقر و بندگی
تا سرکند سرود جاودان بانگ تفنگ های ستمکشان
بشکف بشکف شعله زن ای رزم زحمتکشان
درنهفت تیره شب بشکن سد دوران را

ای خروشان همچو توفان پرتوان دریای کار
تا ننوشد خونتا ن را قطره قطره استثمار
ای زنسل پتک و خیش و خون برزگر همرزم کارگر
برجهان خوار زمان فکن شعله ای سوزان و پرشرر
همرزم و درصف مجاهدان درسنگر رزم ستمکشان
برپا ای مستضعفان پرچمداران زمان
درنهفت تیره شب بشکن سد دوران را

تاریخ بتاز بتاز بتازبرقله سحرگان
شب را بسوز بسوز بسورخون شعله ستمکشان
---
مسعود

ناشناس گفت...

این سرود از نظر حقوقی متعلق به سازمان است.
شما بریده ها و وارفته ها هیچ مالکیت حقوقی بر روی این سرود ها ندارید.

حسین

خواجه جوجوی خراسانی گفت...

حسین آقا باشد شعرش را استفاده نکنند آهنگش و حقوقش مال آنها چون شعرش خدا وکیلی به وضع الان نمیخورد بولتونها بدشان میاید چون رهبری زخمتکشان و شعله افکندن بر جهانخوار اصلن خوبیت ندارد برادر حسین

ناشناس گفت...

من در یک شرکت بزرگ تلفنی کار میکنم. تا حالا چند پاتنت (patent) گرفتم ولی چون در این شرکت استخدام هستم و حقوق بگیر این شرکت هستم تمام این پاتنتها به اسم شرکت است و من هیچ حقی ندارم که ادعایی بکنم. حتی اگر هم من کارم را در این شرکت تمام کنم و به یک شرکت تلفنی دیگر بروم.
حالا هم اقای یغمایی در مورد این سرودها به لحاظ حقوقی هیچ حقی ندارد. این سرود در ان موقع از طرف سازمان و با هزینه سازمان و امکانات سازمان تولید و انتشار یافت و به لحاظ حقوقی متعلق به سازمان است.

تلفن

احمد رضا.ص گفت...

عجب خری هستی تو تلفن والله خر مث تو خیلی کم پیدا میشه مرتیکه اخه تلفن چه ارتباط به شعر داره شعر تا ابد مدت هویت شاعرشو داره حالا تو یه دستی هوا کن این سرودو رسمن از اسماعیل یغمائی بخرن و یه کاغذی بگیرن که خیال تو راحت شه بعدشم من نمیدونم سازمان مجاهدینم یه شرکت بوده و ما بیسسال عمرمونو دادیم این شرکت دشاهی نداد بما چن تا کس و کارامونم خمینی بیشرف کشت بخاطر این شرکت من فکر کنم قدیما شرکت نبوده ولی الان هس چون همشو رهبر بالا کشید و هر کار دلش میخاد میکنه ولی در هر حال تو حیلی خری بخدا اگه میدیمت میگرفتم سوارت میشدم و میتاختوندمت و کیف میکردم وتا دلت بخاد بهت کاه و علف میدادم در ضمن خاک تو اون سر خرت کنن

ناشناس گفت...

اسقط الساقطین اسماعیل
شاعری بیسواد و پشمائیل
شعرهای ترا چه کس خواند
آنکه باشد به عقل گوسائیل
اوفتاده زاوجها به فرود
سرنوشتش مثال شیطائیل
بی شک او از علی خامنه ای
بگرفته ست نان و خرمائیل
من ندانم خدا نمودش خلق
یا که از روی جهل بزغائیل
دارم امید تا که زحمت او
کم کند لطف شیخ عزرائیل
مهدی

ناشناس گفت...

احمد رضای بیسواد بدبخت ذلیل
برو یکذره کتاب بخون بعد بیا زر زر کن.
اگر احمقی مثل تو که یکذزه سواد نداره حرف نزنه میگن لال هستش؟
فلک زده از نظر حقوقی فرقی نداره که شرکت باشه یا سازمان سیاسی.
حق طبع و نشر اینجا با مجاهدین است و انها از نظر حقوقی صاحب این سرود هستند. چون مجاهدین هزینه‌ها را متقبل شدند و امکانات برای ان دادند.
خودت که سواد نداری مطالعه کنی بیچاره اقلا بگو همین یغمایی برایت از copyright بخونه.
واقعا باید به یغمایی تبریک گفت که سایتش شده جولانگاه اراذل و اوباشی مثل این حشره.
در ضمن احمد رضای لمپن بیسواد ایا با خر مشکل داری که به عنوان فحش استفاده میکنی؟
تلفن

اشرفی سابق گفت...

من با مهدی موافقم در این تشکیلات چنانکه بارها گفتند و هر که در تشکیلات بوده میداند که گفتن همه چیز در این سازمان از ادم و زن و شوهر و بچه و ابزار و پادگان و ... متعلق به رهبری است و هرکار بخواهد با انها میکند حالا چه برسد به یک سرود بنابراین بهتر است اقای اسماعیل وفا یغمائی مساله را بفهمد

هادی گفت...

حالا چی باید بکنیم از نظر حقوقی متعلق به سازمان است یعنی گوش بکنیم یا نکنیم حالا شما یک شاعر دیگه را معرفی کنین و بنویسین سازمان شاعرش رو عوض کرده

احمد رضا.ص گفت...

تلفن من با خرا مشکل ندارم با ادمای خری مث تو مشکل دارم چون تموم خرا شرفدارن بتو. سگ بدترین خرا شرف داره به ادم بیشعور و بی تربیتی مث تو در ضمن خاک تو اون سر خرت کنن

حميد ع گفت...

"تلفن" تو وقتی استخدام شرکت شدی قرار داد امضاء کردی، در اين قرار داد ذکر شده که نتيجه کار تو متعلق
به شرکت هست. معمولاً اين نتيجه کار جمع و بر پايه کار شرکت از قبل ازاستخدام تو هست. پس از نظر حقوقی مالکيت نتيجه کار تو با شرکت هست. در کار هنری هم، يک هنر مند، ميتواند نتيجه کار هنری را برای مدت قرار داد به يک شرکت يا فرد در مقابل دريافت پول بفروشد. ولی چنين قرار دادی بين سازمان مجاهدين و آقای يغمايی وجود ندارد. بنا بر اين از وقتی که يغما يی استفاده از آن ها را توسط سازمان ممنوع کرد از نظر حقوقی هر گونه استفاده خلاف قانون هست و سازمان هم اين را ميداند و برای همين هم در اين مورد سکوت کرده و خشک مغز هايی مثل تو را برای آزار دادن اينجا ميفرستد تا کامنت بنويسند.
ولی مهمتر اينکه پيشتر اين سرودها ديگر به درد سازمان در بيرون نميخورد و فقط استفاده درونی دارد
چرا که پيشتر اين سرود ها ماهيت ضد استثماری، امپرياليستی و ديکتاتوری دارد و با دوستان کنونی
سازمان که فاشيستی ترين جناح امريکا و مرتجعين چون سعودی ... هست جور در نمياد و برای همين اين سرود ها را هيچ وقت در مراسم مثل ويلپنت نميشنوی ولی فقط برای عقب افتاده ترين قشر هوادار که هنوز کنار سازمان موندن استفاده ميکند. فرض کن جلو پشتيبانانی چون بولتن، جوليانی، مک کين و يا ... سرود زحمت کشان، نبرد با امريکا و يا سر کوچه کمينه را پخش کنن!!!! چه محشری ميشه؟
نه!!، اين سرودها فقط برای خر کردن افرادی مثل تو هست. به هر حال اگر سازمان به افردی چون تو راست ميگه و مالک هست، رسماً اعلام کند.
ولی از مشگلات حقوقی سازمان در اين مورد که بگذريم باز اين مردم هستن که در نهايت قضاوت ميکنن، و مردم هم
قضاوت کردن، برای همين هم هست که با اينکه جانشان از دست آخوند به لب رسيده و خواستار سرنگونی هر چه زودتر اين رژيم هستن، ولی باز هم
سازمان مجبور هست برای پر کردن سالن ويلپنت با وجود مليونها ايرانی مخالف رژيم در خارج مجبور ميشه با خرج بسيار تماشا چی غير ايرانی استخدام کند، تازه آن هم با هزار دروغ!!

حميد ع گفت...

اکثر اين سرودها بسيار با محتوا و زيبا هستند و برای بسياری از ما خاطره انگيز و بخشی از زندگی گذشته ما.
من پيشنهاد ميکنم آقای يغمايی با تصحيح اين سرود ها (از آثار مذهبی ) اينها را دوباره انتشار دهند و اگر
امکانش ايجاد شد دوباره اجرا کنند، تا برای آينده قابل استفاده و حفظ شود.

ناشناس گفت...

اقا این شعز را اگر تو تهران وسط خیابان تا تو تجمع یا تو همین مراسم روز گارگر خوانده بشه؛ میگن سرود مجاهدین هست یا یغمایی ؟ طرف میبرند کهریزک و اوین یا ولش میکن بره براخودش حال کنه کدام ؟ اقا یک شعری تو یک زمانی با مثلا یک اعتقادی هم گفتی یا از سر صداقت و صفا بخشیدی در همان موقع با اینکه بابتش پولی پرداخت شده؛ این چه ضعف و عدم تعادلی در توست که نه از گذشته ات میتوانی دست بکشی و نه از سر صداقت حاضر بر رفع کدورت و شبهت
دست بردار مرد تمام کن این بازی بچهگانه را .....

کریم

حميد ع گفت...

در نظر قبلی صحبت از خرج دادن سازمان شد و من ياد خاطره افتادم، سالها پيش، حدود 30 سال پيش،
من از اول صبح تا ساعت 5 بعد از ظهر در مراکز شهر ها در مقابل کار توضيحی و دادن نشريه پول جمع
ميکردم، و بعد از يک استراحت کوتاه دوباره همان کار را با خونه گردی، (در زدن در خانه ها در محله های اطراف شهر) تا دير وقت انجام ميدادم. اين کار را هفته ای 6 روز انجام ميدادم و هر روز با پول ان زمان حدود 100 يورو جمع می کردم، ( با پول الان شايد روزی 180 يورو ميشه). روزی که مشغول اين کار بودم يکی از بچه ها خبر داد فلان مسئول خواسته من بهش زنگ بزنم، زنگ زدم و او توضيح داد قرار شده از خونه وادها مان برای سازمان پول بگيريم، و خواست من يک محمل درست کنم (به دليل بيماری يا حقوقی) که به مبلغ زيادی فوری نياز دارم و جالب اينجاست که چون ميخواست من توجيح بشم ميگفت تو اگر در نظر بگيری خرج زندگيت را الان سازمان داره ميده پس در حقيقت مثل اين هست که خرج زندگيت را از پدرت خواستی!! من تا قبل از اين حرفش به جزاحساس بد دروغ گفتن به پدرم برای پول مشگل نداشتم و آن را هم به خاطر نياز که فکر ميکردم سازمان داشت پيش خودم توجيح ميکردم، ولی از اين حرف او که من به خاطر خرجم به سازمان بدهکارم احساس بدی داشتم چون من نه تنها خرج خودم که خرج تعداد زيادی ديگر را از جمله خود او را که هميشه در پايگاه در راحتی نشسته بود در مياوردم، در صورتی که ما در سرما و گرما از اين شهر به آن شهر ميرفتيم تا پول جمع کنيم، و من اگر به خاطر تخصصم ميخواستم برم برای خودم کار کنم پول خيلی پيشتری در مياوردم در صورتی که من فکر ميکردم دارم به خاطر آزادی ايران کار سياسی ميکنم! البته آن زمان من اين را نه به حساب تشکيلات و سازمان بلکه به حساب آن فرد گذشتم. ولی بعد ها فهميدم اصل تشکيلات بر طلبکاری بی نهايت بنا شده و ريشه آن هم در رهبری هست!!
نتيجه: چه بخواهی چه نخواهی، همه چی مال رهبری هست، حالا يا به زبان خوش ازت ميگيرن يا اگر قدرت داشتن به زور.

ناشناس گفت...

حمید
تو که به من میگی خشک مغز و حتما مغز خودت مرطوب است میتوانی به من یک سازمان سیاسی-نظامی نشان بدهی که با اعضایش قرار داد میبندد؟ کار در یک سازمان سیاسی-نظامی بر اساس اعتماد است و یک قرارداد اخلاقی و نوشته نشده است.
یغمایی هم وقتی در سازمان شعر میگفت تعدادی غذایش را فراهم میکردند وتعدادی لباسش را وتعدادی پول دوا دکترش را و او هم مینشست شعر میگفت.
اگر همین سرود را میخواست از طریق یک شرکت استودیو و تولیدی انتشار بدهد تمام حقوق ان مال ان شرکت میشد. ولی در اینجا مجاهدین هستند و بنابراین با ضدیت بیمارگونه ای که بعضی ها دارند خیلی کارها و حرفها مجاز میشود.
تلفن

ناشناس گفت...

احمد رضا
گفتم که با خر مشکل داری که به عنوان فحش استفاده میکنی. برو سواد یاد بگیر وبعد چند تا کتاب بخون تا بتونی درست حرف بزنی.

تلفن

ناشناس گفت...

اسماعیل
حال می کنی از این عکس خودت ها؟
شرمت از چشم می پرستان باد!

رضا ق

همنشین بهار گفت...

آهنگ سرود زحمنکشان بر اساس سرود Шли солдаты [ایشلی سال داته] ساخته شده است.
...
سرود Шли солдаты (راه پیمایی سربازان) از آهنگساز روسی «باریس آلکساندرویچ آلکساندروف» Борис Александрович Александров
و شعر آن گویا از A. Dostal است.
Шли солдаты, шли солдаты
Защищать свою страну
Шли солдаты, шли солдаты
На священную войну
Сквозь закаты шли солдаты в бой
За любимый край родной
Сквозь закаты шли солдаты в бой
За любимый край родной ...(...)
سرود مزبور را در آدرس زیر می‌توان آن را شنید:
https://www.youtube.com/watch?v=iKIwDty3X4Y

همنشین بهار

رضا صدوق گفت...

خدا پدر مجاهدین را بیامرزد که اتشی بیفروختند و هر خس و خاشاکی که اهل نور و شور بود بدور این اتش جمع کردند و از این قبل صد هزار گل شکفتند. رفقا خیالتان راحت که اگر هم برادر نبود ما را غم وطن نمی بود وهنوز همان موتور گازی را سوار بودیم و بیلیارد جیبی بازی میکردیم.

ناشناس گفت...

سلامون علیکم و رجمت الله وبرکاته بر فرزند خلفم رضا صدوق
شیخ صدوق

ناشناس گفت...

با درود
موافق هستید که سرود نبرد با آمریکا متعلق به سازمان مجاهدین خلق باشد ؟ یا سرود سر کوچه کمینه؟
چرا اشتباه می‌کنید ؟
این سرودها متعلق به مجاهدین است و من شدیدا خواهان پخش چند باره آنها در روز توسط تلویزیون و رادیوی مجاهدین هستم . اصلا وقتی جولیانی و بولتن را دعوت می‌کنند ، برای استقبال از آنها خواهش میکنم سرور سر کوچه کمینه را پخش کنند .
چرا اصرار دارید که سرور مال مجاهدین نیست ؟
آقا بردارید و این سرودها را با کاستهایی که آدم سازمان را داشت برای بولتن و جولیانی ارسال کنید .
آقای یغمایی یک بیانیه بدهید و اعلام کنید این سرودها متعلق به سازمان پر افتخار و ضد امپریالیستی مجاهدین خلق است .
اجازه بدهید آمریکایی ها بدانند که این سازمان چقدر ضد امپریالیسم است .
شما دارید اصرار می‌کنید که این سرودها متعلق به سازمان نیست ؟
ما که هنوز زنده هستیم و می‌دانیم که هست . بگذارید دولت امپریالیستی آمریکا که نماینده می‌فرستد خدمت مجاهدین هم بداند .
ساتراپ