تیر ماه وجشن تیرگان.فرهنگ ایرانی پر است از جشنها و آئین هایی که به مناسبتهای گوناگون و در فصلهای مختلف سال برگزار می شده است ، آنچه که در اغلب این جشنها
به چشم می خورد نوعی شادی درونی و نشاط گروهی است که با ذات ایرانیان قرین
گشته و باعث شده است که حتی آئینهای سوگواری نیز از شور و نشاط خالی
نباشند . یکی از این آئینها که البته امروزه به بوته فراموشی سپرده شده است جشن تیرگان می باشد که ایرانیان باستان آنرا در روز سیزدهم تیر به مناسبت تیر اندازی آرش پهلوان اسطوره
ای ایران برگزار میکردند .
جشن,تیرگان,آکاایران,آئین,تیر,مناسبت,ایرانیان,برگزار,تیر,چشم,مناسبتهای,آئین,فصلهای
مختلف سال برگزار,ایرانیان,مناسبت,چشم می خورد نوعی شادی,تیرگان,چشم می
خورد نوعی شادی
ابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه راجع به جشن تیرگان چنین میگوید :
هنگامی که افراسیاب پادشاه توران بر لشگر ایرانیان غلبه میکند ، منوچهر (
پادشاه ایران ) به جنگلهای مازندران پناه میبرد ، افراسیاب لشکر منوچهر را
محاصره میکند و منوچهر به ناچار پیکی به نزد افراسیاب فرستاده و از او می
خواهد که از کشور ایران به اندازه پرتاب یک تیر واگذارد و باقی را بگیرد ،
افراسیاب با کمال میل این پیشنهاد را می پذیرد ، منوچهر فکر می کند که چه
کسی را برای پرتاب تیر انتخاب کند تا اینکه یکی از فرشتگان خداوند به نام
اسفندارمذ پیش منوچهر آمده و آرش را که مردی خدا پرست و دیندار بود و در
یکی از غارهای کوه البرز مشغول عبادت بود نامزد اینکار می کند ، چنانکه در
اوستا آمده است ، آرش را حاضر میکنند و منوچهر تیر و کمان را به او داده و
می گوید تو باید به فرمان خداوند این تیر را پرتاب کنی و کشور ما را از
چنگال اهریمن ( لشگر افراسیاب ) رها سازی ، آرش برهنه می شود و به بالای
بلند ترین نقطه کوه رویان می رود و خطاب به مردم می گوید : ای مردم بدن من
را ببینید که سالم است و در آن هیچ زخم و جراحتی وجود ندارد ، اما بدانید
که هنگامی که من این تیر را رها کنم تکه تکه خواهم شد و خود را فدای شما
خواهم کرد ، آرش کمان را می گیرد و با تمام نیرو آنرا می کشد بگونه ای که
تمام رگهای بدنش بیرون می زنند و پاره پاره می شوند ، او تیر را رها می کند
و خداوند به باد فرمان می دهد که تیرش را از کوه رویان بردارد و به شهر
فرغانه ( شهری در خاور افغانستان کنونی که فاصله آن تا جای پرتاب تیر هزار
فرسنگ بود ) ببرد ، تیر پس از چند روز حرکت در این شهر به درخت گردوئی
برخورد می کند و این درخت گردو مرز بین ایران و توران می شود ، افراسیاب
ناگزیر لشکر خود را از ایران بیرون می برد و ایرانیان آزاد میشوند .
این قضیه در روز سیزدهم تیر اتفاق افتاده بود و مردم این روز را جشن
گرفتند و طی مراسمی آلات طبخ و تنورهای خود را ( که نشانه ای از دوران
اسارت بود) شکستند و دیگی بزرگ فراهم کردند و هر کس هر چه که در خانه داشت
از سبزی و نخود و حبوبات تا گوشت را در آن ریختند و آشی پختند و آنرا بین
همه بخش کردند .
این جشن تا پیش از ظهور اسلام و حتی مدتی پس از آن در کشور ما بر پا می
شد و طرفداران زیادی داشت ، اما پس از ظهور اسلام این جشن نیز به همراه
دیگر آئین های زرتشتی منسوخ گردید و امروزه تنها در بین اقلیت زرتشتیان
کشورمان این آئین برپا می شود .
منبع اکا ایران
سرچشمه ها :
1 _ آثار الباقیه ، ابوریحان بیرونی ، به کوشش اکبر دانا سرشت
2 – هنر ایران در دوران پارت و ساسانی ، گیریشمن ، برگردان بهرام فره وشی
3 – تاریخ ماد ، دیاکونوف ، برگردان کریم کشاورز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر