دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۴ مرداد ۲۳, جمعه

بیست و سوم مرداد آغاز سلطنت شاه سلطانحسین صفوی شاه هزارهمسرو آخوند پرور

دیانت شاه سلطان حسین باعث شد تا علمای شیعه از او حمایت کنند. طوری که در ابتدای سلطنتش فقیه نامی عالم تشیع محمد باقر مجلسی از او جانبداری کاملی به عمل آورد. مورخین ذکر می‌کنند که شاه سلطان حسین در زمان تاجگذاری اجازه نداد که صوفیان طبق رسم معمول او را با شمشیر احاطه کنند و در عوض محمد باقر مجلسی را برای این کار فراخواند. محمدباقر مجلسی تاج شاهی را بر سر او گذاشت و خطابه‌ای در ضرورت رفع فسوق و مناهی ایراد کرد. دربار صفوی در آن زمان از یک سو زیر نفوذ فقها (در رأس آنان شیخ‌الاسلام محمدباقر مجلسی) بود و از سوی دیگر، خواجه‌سرایان و امیران قزلباش جبهه نیرومندی تشکیل داده بودند. در آغاز، یا لااقل تا درگذشت مجلسی در ۱۱۱۰، گروه مذهبی بر خواجه‌سرایان برتری داشتند. شاه احتمالاً دستورهای مجلسی را اجرا می‌کرد و اصلاحاتی از جنبه دینی انجام می‌داد،  ادامه

 

۱۵ نظر:

ناشناس گفت...

البته هزار همسری اش چیز بدی نبوده. ایکاش من هم ....


صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد.

ملیجک

ناشناس گفت...

داستان اینکه کادر های حکومت زنانشان را طلاق می دادند که همسر شاه سلطان حسین شوند مرا بیاد داستان های طلاق و ازدواج و رقص رهایی کس دیگری انداخت.

این یکی هم به همان بی عرضگی شاه سلطان حسین بود ولی شانس آوردیم که شاه نشد وگرنه معلوم نبود چی می شد.

خواجه حرم سابق

ناشناس گفت...

به به عجب شاه خوبی بوده وقت گرانبهای خود را صرف کارهای خیر می کرده.
من هم دلم می خواست که با زنان آخوندها که چند صد هزارند همین خط را می رفتم.

ناستالژیک

مش باقر گفت...

اولن تو غلط مبکن با زنای ابن اخوندای دبوث از اینکارا بکنی اونا چه گناهی دارن بدبختا بعدشم خدا پدر این شاه خانمبازو بیامرزه خمینی و خامنه تقریبا تمام نفوس را با ظلم و ستمشون بعله بنابراین شاه حسینو ولش کن

ستاره شناس گفت...

قابل توجه خواجه حرم
شاهان صفوی حتی شاه عباس فقط زنهای این و ان را نمی گرفتند بلکه زنهای اضافی خود راطلاق داره به این امیر و ان وزیر میبخشیدند و این سنت تا زمان قاجارها ادامه داشت و خیلی از امرا و وزرا داماد شاه بودند

از پیروان حضرت لوط گفت...

شاه سلطان حسین صفوی: او در مدت سی سال هزار زن گرفت. مخترع سرسره بازی زنانش بود. و سرانجام یک جوان دیوانه به نام محمود افغان با لشکری نه جندان زیاد توانست پایتختش را محاصره و تاج از سر بی کفایتش درآورد. در زمانی که محمود افغان از افغانستان به راه افتاد و در سر راه خود شهرهای بم وکرمان را فتح کرد و به سرعت به سوی اصفهان در حرکت بود. شاه سلطان حسین در همان زمان دستور داده بود تا هر سال یک روز هیچ دکان داری در بازار و خیابان ها حق ندارد در محل کسبش حضور داشته باشد. باید حتما زن و دخترانش به حای او در دکان وحجره باشند. تا شاه که طبق فتوایی محرم همه زنان بود وهیچ زنی نمی بایست از او رو بگیرد. یکایک آنان را ببیند و از میان آنان، تعدادی زن و دختر زیبا انتخاب کرده و به حرمسرای خود ببرد. صد افسوس برای مردم آن روزگار که عقیده داشتند ، آبی که شاه سلطان حسین در آن دست هایش را می شوید شفا دهنده است و اگر قطره ای به بیمار داده شود بهبود خواهد یافت. مردمی خرافه پرست ودر منجلاب نادانی . ای کاش چنان مردمی از مادر زاده نمی شدند.
http://hotane.persianblog.ir/tag/

ستاره شناس گفت...

شرح لذت خانه شاه سلطان حسین از رستم التواریخ
و اینطور به مملکت ریدند شاهان اخوند صفت

حظ خانه
در آن سرای بهشت مانند حجره دلگشائی ساختند و مکانی عمیق در آن بنا نمودند از دوطرف سراشیب که دهنهٔ بالای آن هفت زرع و دهنهٔ زیر یک زرع و از بالا تا زیر سنگ مرمر نصب نموده بودند.

.
آن حجره را با زینت بسیار ساخته و پرداخته و آراسته و پیراسته بودند که گاهگاهی آن یگانهٔ روزگار برهنه میشد و یک زوجهٔ ماه سیمای سیم اندام، خود را برهنه مینمود از بالای آن مکان عمیق روبروی هم می نشستند و پاهای خود را فراخ می نهادند و از روی خواهش همدیگر را بدقت تماشا می نمودند و می لغزیدند، از بالا تا زیر چون بهم میرسیدند الف راست به خانهٔ کاف فرومیرفت، پس آن دو طالب و مطلوب دست بر گردن همدیگر مینمودند و بعد از دست بازی و بوس و کنار بسیار، آن بهشتی سرشت مجامعتی روحبخشا با زوجهٔ حور سیمای خود مینمود که واه واه چه گویم از لذت آن (اللهم ارزقنا و جمیع المؤمنین) آنرا حظ خانه می نامیدند.

.

.
لذت خانه

.
حجرهٔ مدوّرهٔ وسیعه در آن سرای پر نشو و نما با زینت بسیار ساختند که گاهگاهی آن سرور سلاطین عهد خود با چهل پنجاه نفر از زنان ماه طلعت، حور اطوار، پری رفتار، چشم جادوی، هلال ابروی، مشگین گیسوی، مهر صباحت، طناز پر ناز غمزه گر عشوه پرداز خود در آن حجرهٔ پر زینت و ائینه جناب خود در میانه مجرد از لباس و لعبتان شوخ و شنگ مذکوره بدورش برهنه می نشستند و هر یک یک ناز بالش پر پر قوی اطلس و حریر و دیبا و پرنیان و زربفت مینهادند به زیر کمر خود، و پاهای خود را به زیر کمر و زانو میکشیدند و به پشت میخوابیدند و عشوه ها و غمزه ها و نازها و غنجها می نمودند و کرشمه ها می سنجیدند و شوخی ها با هم می نمودند و لطیفه ها به هم میگفتند و میشنیدند.
آن خلاصهٔ ملوک نیکوسلوک از هر طرف آن ماهوشان سیم اندام را تماشا مینمود و از هریک که خوشترش میامد بدست مبارک خود دستش را میگرفت و به مردی و مردانگی او را در میان میخوابانید و پاهای نازک حنای نگار بستهٔ او را بر دوش مبارک می انداخت و عمود لحمی سخت مانند فولاد خود را بر سپر مدوّر طولانی سیمین نازک آن نازنین فرو میکوفت و مجامعتی خسروانه می نمود که لاحول ولا قوة الا بالله، و آن حجره را لذت خانه میخواندند.

ناشناس گفت...

مش باقر خودت غلط کردی ولی غلط نکنم تو هم باید آخوند باشی ولی زیاد نگران زنت نباش درست میشه.
ناستالژیک

ناشناس گفت...

ستاره شناس عزیز

باز هم بگو که دلم را کباب کردی.

ناستالژی

ناشناس گفت...

بنده عقیده دارم که از نظر اخلاقی شاه سلطان حسین از همه جانشینان امام زمان و از همه شاهان ایران بهتر و از همه بهترین بندگان خدا بر روی زمین تا آخر زمان هم بهتر بوده است. این از این. اما از نظر سیاسی به نظرم این یکی بر عکس در مبارزه مسلحانه دیر رس با افعانها دچار اشتباه شده است. من نمی فهمم چرا یکی از این شاهان زن دوست ما مبارزه مسلحانه را به موقع شروع نکردند.

خاکسار

ناشناس گفت...

مش باقر غصه زنهای آخوندها را نخور و فقط مواظب کلاه خودت باش که باد نبردش.

مش قاسم

ناشناس گفت...

دو سوال:
1- در مدتی که شاه سلطان حسین در زندان محمود افغان بود مشکل بی زنی را چطور حل می کرد؟
2- بعد از اینکه شاه سلطان حسین به زندان محمود افغان افتاد آن چند هزار همسرش چه شدند؟

مسئول سابق

ناشناس گفت...

ظاهرا شاه حسین صفوی وقتی که قدرت را در سازمان حکومتی و تشکیلات گرداننده آن بطور مطلق بدست می آورد علاقه اش به زن هم هم از نظر کیفی و هم کمی هزار برابر می شود و از این بابت حتی از زن وزیر دست راست و دست چپ و برادر و رفیق خودش هم نمی گذرد.اما عحیب این است که هر چه علاقه اش به زن بیشتر می شود بهمان نسبت در رهبری سیاسی و نظامی عملکرد هایش فاجعه بار می شود.

اشرف اصفهانی

ناشناس گفت...

کاش منهم یک شاهسلطانحسین ساده بودم
امام دیوثان

ناشناس گفت...

حضرت حافظ خطاب به همه شاه سلطان حسین ها در همه عصرها و در همه نسلها (بقول شریعتی)می فرماید
مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
که این عجوزه عروس هزار داماد است

خسته از همه