دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۴ مهر ۳, جمعه

م. ت. اخلاقی نکاتی در باره ی انقلاب ایدئو لوژیک بخش ۱۴

بعد از گوش دادن به مصاحبه آقای همنشین بهار با آقای اسماعیل وفا یغمائی در بحث انقلاب ایدئولوژیک بخش ۱۴ ،حقایق و وقایعی در ذهنم شروع به رژه رفتن کردند که خود را مسئول  دانستم،آنها را در نوشته ای مطرح کنم.بدون مقدمه شروع می کنم،واقعیتش هم اینست که نمیدانم از کجا شروع کنم،امّا به چند مقوله مطرح شده به عنوان یک شاهد در رابطه با ستوالات آقای همنشین بهار وپاسخهای آقای وفا یغمائی در این بخش ۱۴، گذرا به واقعیتهائی اشاره می کنم :م. ت. اخلاقی نکاتی در باره ی انقلاب ایدئو لوژیک بخش ۱۴

۹ نظر:

ناشناس گفت...

آقای اخلاقی
استخاره از سنت های اسلامی است و مجاهدین هم مسلمانند.
استخاره کردن دلیل بر هم ریش و ریشه بودن با خمینی نیست.

در مورد تقلید و ولایت فقیه و امثالهم... هم در محتوا بحث اصلی و اساسی بر سر اصل رهبری ذیصلاح است. رهبری برای مسلمان ها پایه دوم دین است و برای شیعه هم پایه دوم و هم پایه سوم. یعنی هم نبوت و هم امامت.

حسین ع

ناشناس گفت...

آقای اخلاقی سلام
شماتاکید میکنید بایددر مورد عملکردهای غلط مسعودرجوی روشنگری کرد.
به نظرم اینها عملکرد غلط نیست بلکه خیانت است.
با دورد
مهدی

ناشناس گفت...

آقای اخلاقی سلام
من نظر حسین ع موافق هستم.
مذهب عمده پاسخش به مسائل آسمانی است و نه زمینی است.
شما میتوانید قبول کنید یارد کنید!
در خیلی از موضوعات منطق دودوتامیشود چهار جواب نمیدهد
شما باید پاسخ را در آسمان ونه زمین جستجو کنید.
که کارشمانیست.
مهدی

م- ت اخلاقی گفت...

با سلام به آقای حسین ع

خدا پدر ومادر شمارا اگر خدای نکرده در قید حیات نیستند بیامرزد،واگر هم هستند طول عمر بهشان عطا کند.شما پاک همه چیز را یک جا گفتید، پس این اصل درستی است که "ایدئولوژی" بطور عام ومذب بطور خاص آنهم مذهب اسلام و شیعه اساسا با دمکراسی وانتخاب میانه ای ندارد.

امیدوارم بدانید که استخاره یعنی چه،که حتما میدانید،به زبان ایرانیها استخاره یعنی همان "فال" حافظ زدن .

شاد باشید .

ناشناس گفت...

آقای اخلاقی
انتظار این حرف ها را از شما نداشتم .علی با همه صلاحیتش برای رهبری انتخاب نشد و تازه وقتی هم بعد از مرگ عثمان دنبالش رفتند نمی پذیرفت و با اکراه پذیرفت.
آقای طالقانی هم که مسلمان و شیعه بود همیشه می گفت شورا اصل اساسی اسلام است.
شورا و انتخاب هیچ منافاتی با رهبری عقیدتی با تقلید ندارد.
ضمنا اسلام مذهب نیست دین است و شیعه مذهب است .
همچنین خواهش می کنم با پدر و مادر من کاری نداشته باشید.
فال با حافظ هم هشتصد سال است که با فرهنگ ایرانی ها عجین شده است. آیا همه ایرانی ها به نظر شما بیشعور و مرتجع و عقب مانده اند و فقط منتظر مانده بودند که شما بیایید آنها را به استهزا بگیرید تا راه ترقی را بیابند؟
سلامت باشید

م- ت اخلاقی گفت...

با سلام به آقای ناشناس ،

اوّلا راجع به پدر ومادر شما ،من خدای نکرده چیز منفیی نگفته ام،فقط به قصد خیر ومثبت از آنها یاد کرده ام،ولی با این حال اگر در ذهن شما چیز مثبتی نگفته ام ،در حال از شما عذر میخواهم.در مورد مذهب ودین هم ممنون از یاد آوریتان.
در رابطه با شورا ،اتفاقا شورا همچنانکه از واژه اش مفهوم می شود،یعنی مشورت با دیگران وتصمیم گیری جمعی ونه فردی،آنجائی که اینجانب رهبری را زیر سئوال برده ومی برم،منظورم تک نفری وهمه چیز خلاصه شده در یک فرد است .در مورد مرجع تقلید هم یعنی وقتی مرجع "فتوائی" میدهد قابل اجراست ولاغیر،که این درست ضدّ آزادی یعنی همان ضدّ دمکراسی است .

در رابطه با قدمت فال حافظ هم باید خدمت شما عرض کرد که قدمت یک چیز باعث ارزش گذاری آن نمی شود ونباید پیرو جمع در مسائل غیر منطقی وبی اساس بود.سرنوشت یک ملّت وحتی یک نفر ویا یک تصمیم گیری مهم را که نمی توان با فال حافظ ویا استخاره تعیین وتکلیف کرد.
فال حافظ یا استخاره را به عنوان امر وسلیقه فردی می توان به معتقدش واگذاشت و در آن دخالتی نکرد.

شاد باشید.

ناشناس گفت...

جناب اخلاقی
گاهی وقتها در زندگی هر کسی پیش می آید که تصمیم گیری برایش دشوار می شود و مسلمانها در این موارد استخاره می کنند.این یک سنت اسلامی است. ایرانی ها هم بنا به اعتقاد قلبی شان به لسان الغیب فال حافظ می گیرند. خوب شما قبول ندارید؟ مگر کسی مجبورتان کرده که هر شب فال حافظ بگیرید یا استخاره کنید؟ خوب پیروی نکنید. اصلا یک تشکیلاتی هست که رهبرش بدون استخاره هیچ تصمیم مهمی نمی گیرد خوب شما بفر مایید بروید به حزب و سازمانی ضد استخاره و ضد فال حافظ بپیوندید. برادر من بحث رهبری یک بحث اصولی اعتقادی است برای شما ارزش ندارد اما آخر اینهمه باید و نباید و ارزش گذاری برای دیگران چرا؟یک جایی باید قبول کرد که معشوق من است آنکه به نزدیک تو زشت است.
قبلا عرض کردم که بحث رهبری دو پایه و اصل اساسی از مجموع پنج پایه اعتقادی شیعه است. در بحث بر روی اصول اعتقادی هیچ ایدئولوژی و اندیشه و دین و مذهبی بر مبنای دمکراسی و آزادی بقول شما عمل نمی کند.
از آنجا که بحث در باره ایدئولوژی خیلی شبیه به هنر است بگذارید یک مثال از دنیای هنر برایتان بزنم. فرض بفرمایید آقای موزارت دارد با همه انرژی و توان هنری اش یک روکیم یا سمفونی خلق می کند بعد من بیایم هی دم دقیقه به او بگویم فلانی این نت را بردار آن یکی را بجایش بگذار این ریتم را از روکیمت حذف کن و شیش و هشت اش کن! بلاخره یک جایی آقای موزارت پا می شود یک اردنگی به من می زند و می گوید بفرما بیرون و بگذار کارم را بکنم تو هم خیلی کار بلدی برو روکیم شیش و هشتت رابنویس. حالا من بیایم بیرون و هی داد و بیداد که آی این دمکراسی نیست و ضد آزادی است که آقای موزارت گوش به حرف من نمی دهد.
دعوای شما هم با اصول اعتقادی یک جریان فکری بطور خلاصه چیزی شبیه به دعوای من با روح و توان هنری آقای موزارت است.همینجا در همین دریچه زرد اگر من بیایم به شعر اسماعیل ایراد بگیرم و هی بگویم این کلمه را بردار آنرا بجایش بگذار این بیت را بردار آنجا یک بیت کم گذاشتی شما فکر می کنی اسماعیل قبول می کند؟ بعد اگر قبول نکرد من داد و بیداد راه بیندازم که اسماعیل ضد آزادی و دمکراسی عمل می کند. می بینید که در دنیای هنر وقتی پای صلاحیت در میان است بحث آزادی و دمکراسی دیگر معنی ندارد. بحث ایدئولوژی و رهبری اعتقادی هم همین است

سلامت باشید
حسین ع
کامنت قبلی هم از من بود و می خشید که اسم نداشت.

ناشناس گفت...

آقای اخلاقی‌
شما و همفکران شما خود را وارد ظرفی‌ کردید که به شما تعلق نداشت. ظرف مجاهدین و مجاهد بودن شرایط خاص خود را دارد همانطور که ظرف مارکسیست یا ملی‌ یا ملی‌-مذهبی‌ و یا غیره ظرف خود را دارند.
برای اشتباه (ناا آگاهی‌) خود دیگران را شماتت نکنید و یا شاید هم انتظار داشتید ظرف خود را با خط و خطوط شما تنظیم میکرد. حالا هم دیر نیست، با آگاهی ظرف خود را پیدا کنید و به مبارزه ادامه دهید و دست از این بازی‌های استخاره و فال حافظ بردارید.
به پر و پای این و آن پیچیدن نه از شما و نه از مردم ایران دردی دوا نخواهد کرد.
حرف زدن بس است، عمل کنید.


حرف حساب

ناشناس گفت...

اسماعیل داداش میگما سکوت مجاهدین چه ها که نکرد. اینطور نیست ؟
ایکاش انها این کار را از همان اول لیچار گویی ها میکردندو

برادر ناتنی