با درود، به ياد مياورم زمانى را كه وقتى حرف از "حلبى اباد" ميشد، چگونه همه كسانى كه قدرى در رابطه با مسائل اجتماعى فكر ميكردند براشفته و برانگيته ميشدند و خونشان جوش ميامد. حالا ميشود فهميد كه ان روزگاران، روزگاران "خوش" ما بودند! با خواندن اين نوشته "لب خط" اگر بخواهيم با همان معيارهاى ان دوران برخورد كنيم، هر برخوردى كمتر از انقلاب و شوريدن به اين اوضاع توهينى به درك و فهم انسانى ما خواهد بود. ولى حالا و اين روزگاران چى؟!!! ايا اينطور كه فقر و تنگدستى بى داد ميكند، بايد چه كرد؟ ايا فقط گزارش نوشتن و بعد خواندن ان كافى ست؟!!! با اين همه ويرانى و نابودى ناشى از اخوندا بايد چه كرد؟ فكر ميكنيد كه جواب ميتواند در انتخابات ببخشيد، انتصابات يافت شود؟ انانيكه پيشتاز و مبارز هستند، چه راه كارى ارائه ميدهند؟ بر سر سفره مردم اين روزها لاشخورهاى بين المللى از يكديگر گوى سبقت ميربايند. اخوند ضد ايران و ايرانى و كلن ضد بشر راه افتاده توى كشورهاى لاشخوران و همه جا برايش حتا فرهنگ خودشان را زير پا ميگذارند و انهارا با چوب و مقوا ميپوشانند!!! ما واقعن در چه دنيايى هستيم؟!!! مگر ميشود كه قدر شأن انسان تا اين حد به قهقرا برود؟ چه بايد كرد؟ براى پاسخ به اين سؤال فقط بايد و اول از همه از خودمان شروع كنيم. هر يك از ما كه چهار خط سواد داريم و به اندازه همان چهار خط شعور و توان فكر كردن داريم بايد از خودمان بپرسيم كه چه بايد كرد؟ روزگار ما، نسل قبل از انقلاب ضد سلطنتى و نسل بعد از افتضاح اخوندى كه الان ٣٧ ساله شده اند، بايد بپرسيم از خودمان كه ما را چه ميشود؟ چرا به اين روزگار فلاكت و هلاكت افتاده ايم؟
۲ نظر:
با درود،
به ياد مياورم زمانى را كه وقتى حرف از "حلبى اباد" ميشد، چگونه همه كسانى كه قدرى در رابطه با مسائل اجتماعى فكر ميكردند براشفته و برانگيته ميشدند و خونشان جوش ميامد. حالا ميشود فهميد كه ان روزگاران، روزگاران "خوش" ما بودند! با خواندن اين نوشته "لب خط" اگر بخواهيم با همان معيارهاى ان دوران برخورد كنيم، هر برخوردى كمتر از انقلاب و شوريدن به اين اوضاع توهينى به درك و فهم انسانى ما خواهد بود. ولى حالا و اين روزگاران چى؟!!! ايا اينطور كه فقر و تنگدستى بى داد ميكند، بايد چه كرد؟ ايا فقط گزارش نوشتن و بعد خواندن ان كافى ست؟!!! با اين همه ويرانى و نابودى ناشى از اخوندا بايد چه كرد؟ فكر ميكنيد كه جواب ميتواند در انتخابات ببخشيد، انتصابات يافت شود؟ انانيكه پيشتاز و مبارز هستند، چه راه كارى ارائه ميدهند؟
بر سر سفره مردم اين روزها لاشخورهاى بين المللى از يكديگر گوى سبقت ميربايند. اخوند ضد ايران و ايرانى و كلن ضد بشر راه افتاده توى كشورهاى لاشخوران و همه جا برايش حتا فرهنگ خودشان را زير پا ميگذارند و انهارا با چوب و مقوا ميپوشانند!!! ما واقعن در چه دنيايى هستيم؟!!! مگر ميشود كه قدر شأن انسان تا اين حد به قهقرا برود؟ چه بايد كرد؟ براى پاسخ به اين سؤال فقط بايد و اول از همه از خودمان شروع كنيم. هر يك از ما كه چهار خط سواد داريم و به اندازه همان چهار خط شعور و توان فكر كردن داريم بايد از خودمان بپرسيم كه چه بايد كرد؟ روزگار ما، نسل قبل از انقلاب ضد سلطنتى و نسل بعد از افتضاح اخوندى كه الان ٣٧ ساله شده اند، بايد بپرسيم از خودمان كه ما را چه ميشود؟ چرا به اين روزگار فلاكت و هلاكت افتاده ايم؟
چه باید کرد؟
ارسال یک نظر