نکته
محوری کتاب سقوط این است که حکم صادر کردن به این راحتی نیست بویژه وقتی
با نفی دیگری، میخواهیم خودمان را اثبات کنیم. بسیاری از ما میل
داوریکردن اما داوری نشدن، داریم و خوب میدانیم اگر لحظهای پیش بیاید که
بخواهیم خود را قضاوت کنیم، آن مجسمهای که از خود ساختهایم فرو خواهد
ریخت. وای اگر اسرار نهان هر کدام ما فاش شود.http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=34
دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی
افتاب خواهد دمید
مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۴ نظر:
افسوس که در خانه کسی نیست ورنه یک حرف کافی بود
در هرزه نامه موسوم به «سقوط» که یکی از هرزه نویسان دستگاه اورسورواز با اسم مستعار «علی خراشادی» انتشار داد و نسبت به آقای یغمائی، لجن پراکنی نمود، به کتاب سقوط و «ژان باتیست کلمانس» هم اشاره کرد بی آنکه دقیقاً با محتوای کتاب آلبر کامو آشنا باشد. پرسان
آقای همنشین بهار ! این مطلب یک نووشتەی منصفانه ، فرهنگی و بسیار آموزنده است در جواب مقالەی سقوط به قلم شخصی به نام علی خراشادی در سایت آفتابکاران . لجن پراکنی های متعفن آن فرد را بسیار هنرمندانه آموزنده جواب داده اید . این خود یک کار فرهنگی است . این خود یک مبارزەی فرهنگی است . در برابر توهین ، تهمت و افترا ، نباید به همان چاله افتاد . در جدال با تاریکی ، افروختن شمعی کافیست . آنها خود به خود به حاشیه می روند و حذف می شوند ، چون در گفتارشان حقیقتی نیست . من همین رویه را به همەی دوستان سفارش می کنم . آقای همنشین بهار در جواب هتاکیها ، مقاله ای نوشت که هم یک رمان را به ما معرفی کرد ، هم تفسیر جالبی از آن رمان کرد و هم جواب هتاکی ها را نداد . این روشی مبارک است . همە سعی کنیم به این کار فرهنگی بپیوندیم
سهراب
البته به گواه همین مقاله، کامو وقتی مقاله ای مبتذل علیه خودش را خواند که از سوی هواخواهان ابله سارتر نوشته شده بود، رابطه اش با سارتر شکر آب شد و بطور غیر مستقیم از افکار او انتقاد کرد. نیآمد آن نوشته هارا به بهانه آزاد منشی در مقالات و کتاب های خودش باز تولید و باز پخش کند. رابطه اش را محکم از آنها جدا کرد و ذست بالا را گرفت
بیگانه
ارسال یک نظر