با درود، بعد از خواندن اين نوشتار، قدرى ميشود بوجود امدن حجاب را فهميد. در ان فرهنگ عقب افتاده و بدوى مغز ان بيابانگردها فاصله چندانى با مغز ديگر حيوانات نداشته است! وقتى اين همه "ازادى" كالايى در اين جامعه عقب افتاده وجود داشته است، خيلى طبيعى خواهد بود كه اين ديدگاه كالايى بنحوى و در شكل ديگرى ادامه پيدا كند. علت اصلى ان هم اين است كه تغييراتى كه بعدن رواج پيدا كردند هيچگونه پايه و اساس علمى نداشته اند و فقط ناشى از غريزه و احساس بوده اند. الان در قرنى كه ادمى به پيشرفتهاى علمى- فلسفى نايل امده، براى ايجاد هر نوع تغيير در روابط اجتماعى بعضن سالهاى زيادى طول ميكشد و مستلزم كوشش هاى فراوان . ولى در ان دوران بدوى و ان قبائل بيابانگرد، اوردن تغييرات بنيادين فقط با زور و مجازات كردن امكانپذير بوده است. حال پيامبر اسلام كه بعضن اورا باهوش ترين مرد تمام دورانها لقب داده اند، ميخواهد اين ديد كالايى را كه خود نيز تا بن استخوان به ان تعلق داشته است "نظم" دهد و كارى كند كه اين كالاى مرد پسند فقط براى مرد باشد و در يك چارچوبى كه هر كس به اندازه نيازش از ان ببرد. جالب اين ست كه در مورد خودش ايه نازل ميكند كه "زنانى كه مال پيامبرند ديگر تا اخر عمر مال او هستند و حق ازدواج (حتا) به مرد ديگرى را ندارند." و براى خودش نيز دختر بچه اى را انتخاب ميكند و در سن خردسالگى با او هم بستر ميشود! بعد هم ايه مياورد كه دختر از سن كودكى نه سالگى "بالغ" و قابل بهره بردارى جنسى است! يعنى وقتى خوب نگاه كنيم همان مناسبات كالايى را با پوششهاى كلامى و ايه و سوره به "نظم" كشيد و مشخص نمود كه هر مرد چندتا ميتونه داشته باشه و تبصره هاى لازمه را نيز براى ان گذاشت. علت اينكه زنان در كشورهاى مغلوب شده عنوان كنيز را ميگيرند دقيقن از همين انديشه بيرون ميايد كه نخست به ان بيابانگردهاى بدوى وعده بدست اوردن لذيذ ترين كالا را ميداد تا انها "انگيزه اى" قوى وحشى پيدا كنند و بعد هم تعداد انها را انقدر ميداد كه حتا بتوانند مازاد نياز خودشان را وسيله تجارت بكنند و به فروش برسانند. حال شما خود حديث دراز انرا بخوان. حجاب علت پديد امدنش چه ميتواند باشد؟ در جاييكه زنان لخت به طواف كعبه ميرفتند و در معرض ديد خريداران و يا بهتر بگويم "خواهند گان" كالاى لذت غريزى-حيوانى. ايا ميشود اين كالا را بدون حافظ گذاشت تا هر كسى كه خواست از ان بهره بگيرد؟! اگر نميشه پس بايد فكرى برايش كرد! بايد اورا از سر تا پا پوشاند! و اينچنين شد كه "حجاب" پا به عرصه وجود گذاشت. يعنى از يك ديدگاه و خواستگاه مطلقن كالايى و مطلقن خود خواهانه بدون كوچكترين توجهى به ازادى سازى زنان. فكر كنم ديگه سخن از چند نوع اسلام گفتن، تحميقى بيش نيست و اسلام ١٤٠٠ سال پيش در همين روزگار ما دوباره رخ عيان كرده و اخوندهاى وحشى و داعش وحشى تر را گواه تغيير ناپذيرى ان بايد دانست.
متاسفانه این روزها دزدی ادبی مرز و حدی را نمی شناسد. بی بی سی این مطلب را درج می کند بدونه ذکر هیچ منبعی ، طوری که این تصور پیش می اید که نویسنده محترم بی بی سی،تحقیقات بسیار گستردهای در فرهنگ عرب پیش از اسلام داشته و تعداد زیادی کتابهای حدیث را خوانده تا توانسته چنین جزئیاتی را جمعآوری بکند. اما متاسفانه اینچنین نیست. این مطالب را از کتاب "حجاب شرعی در عصر پیامبر" ، نویسنده "امیر ترکاشوند" بر گفته بدونه ذکر منبع. البته این کتاب در ایران اجازه چاپ نگرفت و نسخه پی دپ اف ، انرا می توانید به طور رایگان دانلود کنید. Neema
با درود به زنان ازاده و شريف، از دو روز پيش خبرى در رسانه ها هست كه وقتى ميشنوى احساسى بى نهايت چندش اور به ادمى دست ميدهد. وقتى اين خبر را ميخواهى با زنى مطرح بكنى، بايد اول از او بخاطر اينكه چنين چيزى ميگويى پوزش بطلبى. اخوندهاى عربستان سعودى طى يك نشست "تاريخى" و "مترقيانه!!!" فتوايى در مورد "تعريف زنان" صادر نموده اند. در اين فتوا طى يك جهش بوزينه وار كه پيدا نيست از كدام قهقراى فكرى به كدام اوج حيوانى انديشه ميشود انرا تخمين زد، تعريف موجودى به نام زن را تغيير داده اند و بقول ناظران غربى از يك "مرحله" كيفى گذر كردند! داستان از اين قرار است كه تا دو روز پيش "زن" در عربستان و قوانين حقوقى ان تحت عنوان "شئى" به تعريف كشيده ميشد. بعبارتى ديگر "زن" همچون "سنگ" يا "خود رو، درخت، دوچرخه، كفش، پارچه و ..." تلقى ميشد و "حقوقى" همانند اشئيا برايش در نظر گرفته ميشد. يعنى فقط يك "كالا" بود كه ميشد انرا طبق قوانين "تجارى" خريد و فروش كرد! حال بر اساس اين تعريف پيشين، تمام ان واژه ها را ميبايست از نظر حقوقى تعريف شان كرد كه ان "مغزهاى" حيوانى اخوندهاى صاحب نظر و صاحب اختيار چگونه تعريفى برايش دارند.
حال ببينيم كه اين مغزهاى اخوندى چه جهشى و به كدام سمت كرده اند. در اين جهش بزرگ اخوندى با مغزهايى كه بايد وجودشان را تحقيق كرد تا از بودنشان مطمئن شد و بعد باز تحقيق كرد تا از جنس و نوع انها بشود تعريفى ارائه داد، به هر ضرب و زورى از شئى بودن زن به اين رسيدند كه بله! ما اخوندهاى مسلمان صدر و اوج اسلام اعلام ميكنيم كه زمان و وقت ان رسيده كه زنان را بعنوان "حيوانات پستاندار" تعريف كرده و حقوقى برابر با حيوانات براى انها در نظر گرفته شود. البته باز با عرض پوزش از تمامى زنهاى تاريخ بشر كه اين مطلب را كه واقعييت "اسلام" نهادينه شده طى قرنها ميباشد را مينويسم. ارى اين جهشى به واقع بوزينه وار كه سمت انرا هنوز مانده ام كه كجاست!!!
۳ نظر:
با درود،
بعد از خواندن اين نوشتار، قدرى ميشود بوجود امدن حجاب را فهميد. در ان فرهنگ عقب افتاده و بدوى مغز ان بيابانگردها فاصله چندانى با مغز ديگر حيوانات نداشته است! وقتى اين همه "ازادى" كالايى در اين جامعه عقب افتاده وجود داشته است، خيلى طبيعى خواهد بود كه اين ديدگاه كالايى بنحوى و در شكل ديگرى ادامه پيدا كند. علت اصلى ان هم اين است كه تغييراتى كه بعدن رواج پيدا كردند هيچگونه پايه و اساس علمى نداشته اند و فقط ناشى از غريزه و احساس بوده اند. الان در قرنى كه ادمى به پيشرفتهاى علمى- فلسفى نايل امده، براى ايجاد هر نوع تغيير در روابط اجتماعى بعضن سالهاى زيادى طول ميكشد و مستلزم كوشش هاى فراوان . ولى در ان دوران بدوى و ان قبائل بيابانگرد، اوردن تغييرات بنيادين فقط با زور و مجازات كردن امكانپذير بوده است. حال پيامبر اسلام كه بعضن اورا باهوش ترين مرد تمام دورانها لقب داده اند، ميخواهد اين ديد كالايى را كه خود نيز تا بن استخوان به ان تعلق داشته است "نظم" دهد و كارى كند كه اين كالاى مرد پسند فقط براى مرد باشد و در يك چارچوبى كه هر كس به اندازه نيازش از ان ببرد. جالب اين ست كه در مورد خودش ايه نازل ميكند كه "زنانى كه مال پيامبرند ديگر تا اخر عمر مال او هستند و حق ازدواج (حتا) به مرد ديگرى را ندارند." و براى خودش نيز دختر بچه اى را انتخاب ميكند و در سن خردسالگى با او هم بستر ميشود! بعد هم ايه مياورد كه دختر از سن كودكى نه سالگى "بالغ" و قابل بهره بردارى جنسى است! يعنى وقتى خوب نگاه كنيم همان مناسبات كالايى را با پوششهاى كلامى و ايه و سوره به "نظم" كشيد و مشخص نمود كه هر مرد چندتا ميتونه داشته باشه و تبصره هاى لازمه را نيز براى ان گذاشت. علت اينكه زنان در كشورهاى مغلوب شده عنوان كنيز را ميگيرند دقيقن از همين انديشه بيرون ميايد كه نخست به ان بيابانگردهاى بدوى وعده بدست اوردن لذيذ ترين كالا را ميداد تا انها "انگيزه اى" قوى وحشى پيدا كنند و بعد هم تعداد انها را انقدر ميداد كه حتا بتوانند مازاد نياز خودشان را وسيله تجارت بكنند و به فروش برسانند.
حال شما خود حديث دراز انرا بخوان. حجاب علت پديد امدنش چه ميتواند باشد؟ در جاييكه زنان لخت به طواف كعبه ميرفتند و در معرض ديد خريداران و يا بهتر بگويم "خواهند گان" كالاى لذت غريزى-حيوانى. ايا ميشود اين كالا را بدون حافظ گذاشت تا هر كسى كه خواست از ان بهره بگيرد؟! اگر نميشه پس بايد فكرى برايش كرد! بايد اورا از سر تا پا پوشاند! و اينچنين شد كه "حجاب" پا به عرصه وجود گذاشت. يعنى از يك ديدگاه و خواستگاه مطلقن كالايى و مطلقن خود خواهانه بدون كوچكترين توجهى به ازادى سازى زنان.
فكر كنم ديگه سخن از چند نوع اسلام گفتن، تحميقى بيش نيست و اسلام ١٤٠٠ سال پيش در همين روزگار ما دوباره رخ عيان كرده و اخوندهاى وحشى و داعش وحشى تر را گواه تغيير ناپذيرى ان بايد دانست.
متاسفانه این روزها دزدی ادبی مرز و حدی را نمی شناسد. بی بی سی این مطلب را درج می کند بدونه ذکر هیچ منبعی ، طوری که این تصور پیش می اید که نویسنده محترم بی بی سی،تحقیقات بسیار گستردهای در فرهنگ عرب پیش از اسلام داشته و تعداد زیادی کتابهای حدیث را خوانده تا توانسته چنین جزئیاتی را جمعآوری بکند.
اما متاسفانه اینچنین نیست. این مطالب را از کتاب "حجاب شرعی در عصر پیامبر" ، نویسنده "امیر ترکاشوند" بر گفته بدونه ذکر منبع.
البته این کتاب در ایران اجازه چاپ نگرفت و نسخه پی دپ اف ، انرا می توانید به طور رایگان دانلود کنید.
Neema
با درود به زنان ازاده و شريف،
از دو روز پيش خبرى در رسانه ها هست كه وقتى ميشنوى احساسى بى نهايت چندش اور به ادمى دست ميدهد. وقتى اين خبر را ميخواهى با زنى مطرح بكنى، بايد اول از او بخاطر اينكه چنين چيزى ميگويى پوزش بطلبى.
اخوندهاى عربستان سعودى طى يك نشست "تاريخى" و "مترقيانه!!!" فتوايى در مورد "تعريف زنان" صادر نموده اند. در اين فتوا طى يك جهش بوزينه وار كه پيدا نيست از كدام قهقراى فكرى به كدام اوج حيوانى انديشه ميشود انرا تخمين زد، تعريف موجودى به نام زن را تغيير داده اند و بقول ناظران غربى از يك "مرحله" كيفى گذر كردند!
داستان از اين قرار است كه تا دو روز پيش "زن" در عربستان و قوانين حقوقى ان تحت عنوان "شئى" به تعريف كشيده ميشد. بعبارتى ديگر "زن" همچون "سنگ" يا "خود رو، درخت، دوچرخه، كفش، پارچه و ..." تلقى ميشد و "حقوقى" همانند اشئيا برايش در نظر گرفته ميشد. يعنى فقط يك "كالا" بود كه ميشد انرا طبق قوانين "تجارى" خريد و فروش كرد! حال بر اساس اين تعريف پيشين، تمام ان واژه ها را ميبايست از نظر حقوقى تعريف شان كرد كه ان "مغزهاى" حيوانى اخوندهاى صاحب نظر و صاحب اختيار چگونه تعريفى برايش دارند.
حال ببينيم كه اين مغزهاى اخوندى چه جهشى و به كدام سمت كرده اند. در اين جهش بزرگ اخوندى با مغزهايى كه بايد وجودشان را تحقيق كرد تا از بودنشان مطمئن شد و بعد باز تحقيق كرد تا از جنس و نوع انها بشود تعريفى ارائه داد، به هر ضرب و زورى از شئى بودن زن به اين رسيدند كه بله! ما اخوندهاى مسلمان صدر و اوج اسلام اعلام ميكنيم كه زمان و وقت ان رسيده كه زنان را بعنوان "حيوانات پستاندار" تعريف كرده و حقوقى برابر با حيوانات براى انها در نظر گرفته شود. البته باز با عرض پوزش از تمامى زنهاى تاريخ بشر كه اين مطلب را كه واقعييت "اسلام" نهادينه شده طى قرنها ميباشد را مينويسم. ارى اين جهشى به واقع بوزينه وار كه سمت انرا هنوز مانده ام كه كجاست!!!
ارسال یک نظر