دیکتاتور در هر لباس و با هر نام و روش قابل قبول نیست اما شناخت واقعی تاریخ و شناخت تفاوتها بسیار ضروری است . فیلمی البته ناکامل!در مورد رضاشاه و دوران او. ببینیم اینجا را کلیک کنید
۵ نظر:
همایون بنی آدم
گفت...
با تشکر از شما و شهامتتان برای نشر این فیلم. چقدر خوشحالم که گرچه خر بدنیا آمدم خر از این دنیا نرفتم. فهمیدم خادم که بود و خائن هم. اگر رضا شاه نبود ایرانی هم نمیبود اما اگر محمد حنیف نژاد و بیژن جزنی و مریم رجوی و روح الله خمینی نبودند چه میشد؟
مریم رجوی چه کرده که مردم ایران را "فرزندان من" میخواند؟ حنیف نژاد فرمود مرز مبارزان نفی استثمار است و نه دین خوب کی چه؟ چرا یکی از میان آنانی که قصد سرنگونی شاه و امپریالیسم را داشتند نوک دماغ خود و هیولای خمینی و دین و خدایش را ندیید؟
چرا ما رضا شاه را که با چندر غاز ارتش ایران را بنا نهاد، دانشگاه تهران را تاسیس کرد، آموزش و پرورش و عدلیه و دادگستری را از حلقوم ملا بیرون کشید اولین جاده شوسه و راه آهن و تونل و سد و فرودگاه کشور را ساخت و سالی صد نفر منجمله بازرگان و سنجابی و اکثر دولت مردان آتی را به بودجه دولت به خارج فرستاد را خائن خواندیم؟ چه مرگمان است؟
خدا بیامرزدش دیکتاتور بود ولی خیلی خدمت کرد ایکاش بود و چوب در... این آخوندهای بیشرف کثافت میکرد که ایران رادارند نابود میکنند اگر بود با همه معایبش من خودم خدمتش را میکردم احمدسیستانی
با درود به ازاديخواهان و ايران دوستان عزيز، من هم در زمره كسانى بودم كه هميشه بخش ديكتاتور بودن رضا شاه را ميديدم و هيچوقت او را بعنوان ناجى و يا ايران ساز و تاريخ ساز نگاه نميكردم. زيستن در دوران پسر او و كارهاى اشتباه او را در زندگى ديدن و زير انها كمر خم شدن ازادى را ديدن نيز مزيد بر علت بود. ولى خوب در طى گذشت دوران و رسيدن به عمرى كه ديگر در ان از شتابزدگى و شور جوانى كمتر يافت ميشود، مرا نيز به ديدى منصفانه تر راهى شد. مبناى اين دگرگونى بطور ويژه ژرفاى ميهن پرستى رضا شاه ميباشد. منطق اين دگرديسى را نيز دشمنى دشمنان ميهن ما به من دادند. دشمنى ديرينه استعمار پير انگليس و در ادامه انها سياستهاى دولتهاى پى در پى امريكا در قبال منافع مردم ما شواهد و مدارك بى شمارى را در تاريخ قرن اخير ميهن ما دارد. در اينجا به اتم وجه بايد گفت تنها ملاك سنجش ما بايستى كه منافع ايران و مردم ما باشد. هر كس كه به اين ملاك سنجيده شد و سر فراز بيرون امد ديگر متعلق به ايران و ايرانى ست و شايسته احترام از جانب ازاديخواهان و ميهن پرستان ميباشد. فقط يك نكته مهمى در اين راستا در ذهن دارم كه بنظرم بسيار حائز اهميتى حياتى ست. ان نكته اين است كه هر گاه ما در مقام مقايسه تاريخى برمياييم، اشتباه بزرگى خواهد بود كه ما هميشه خودمان را با وضع قبلى مقايسه بكنيم. اين امر ما را از عطش پيشرفت و بهروزى بى نياز ميكند. براى نمونه وقتى از شرايط ان زمان ايران و دست اوردهاى به حق خوب و مثبت رضا شاه سخن رانده ميشود، به محض اينكه شاخص و محك مقايسه را با يك نمونه برتر عوض بكنيم، ميبينيم كه چقدر ما در همان زمان نيز ميتوانستيم افقهاى بالاترى از پيشرفت را دست يابيم. و ان وقت متوجه كم كاريها و گنجايش هاى بزرگتر و بيشتر مردم و ميهن ميشويم. در همان دوران كه انگليس ها با استعمال زمين ايران به ان "پل پيروزى" نام دادند، كشور ديگرى هم بر روى كره خاك بود كه با حاك يكسان شده بود. در ان دوران هم خواست مردم نيز رسيدن به حد ان كشور مثل يك روياى شيرين بود.
۵ نظر:
با تشکر از شما و شهامتتان برای نشر این فیلم. چقدر خوشحالم که گرچه خر بدنیا آمدم خر از این دنیا نرفتم. فهمیدم خادم که بود و خائن هم. اگر رضا شاه نبود ایرانی هم نمیبود اما اگر محمد حنیف نژاد و بیژن جزنی و مریم رجوی و روح الله خمینی نبودند چه میشد؟
مریم رجوی چه کرده که مردم ایران را "فرزندان من" میخواند؟ حنیف نژاد فرمود مرز مبارزان نفی استثمار است و نه دین خوب کی چه؟
چرا یکی از میان آنانی که قصد سرنگونی شاه و امپریالیسم را داشتند نوک دماغ خود و هیولای خمینی و دین و خدایش را ندیید؟
چرا ما رضا شاه را که با چندر غاز ارتش ایران را بنا نهاد، دانشگاه تهران را تاسیس کرد، آموزش و پرورش و عدلیه و دادگستری را از حلقوم ملا بیرون کشید اولین جاده شوسه و راه آهن و تونل و سد و فرودگاه کشور را ساخت و سالی صد نفر منجمله بازرگان و سنجابی و اکثر دولت مردان آتی را به بودجه دولت به خارج فرستاد را خائن خواندیم؟ چه مرگمان است؟
آسماعیل گرامی این لینک را نمیتوان باز کرد.
ممنون از تذکرت. درست شد
با درود
خدا بیامرزدش دیکتاتور بود ولی خیلی خدمت کرد ایکاش بود و چوب در... این آخوندهای بیشرف کثافت میکرد که ایران رادارند نابود میکنند اگر بود با همه معایبش من خودم خدمتش را میکردم
احمدسیستانی
با درود به ازاديخواهان و ايران دوستان عزيز،
من هم در زمره كسانى بودم كه هميشه بخش ديكتاتور بودن رضا شاه را ميديدم و هيچوقت او را بعنوان ناجى و يا ايران ساز و تاريخ ساز نگاه نميكردم. زيستن در دوران پسر او و كارهاى اشتباه او را در زندگى ديدن و زير انها كمر خم شدن ازادى را ديدن نيز مزيد بر علت بود. ولى خوب در طى گذشت دوران و رسيدن به عمرى كه ديگر در ان از شتابزدگى و شور جوانى كمتر يافت ميشود، مرا نيز به ديدى منصفانه تر راهى شد. مبناى اين دگرگونى بطور ويژه ژرفاى ميهن پرستى رضا شاه ميباشد. منطق اين دگرديسى را نيز دشمنى دشمنان ميهن ما به من دادند. دشمنى ديرينه استعمار پير انگليس و در ادامه انها سياستهاى دولتهاى پى در پى امريكا در قبال منافع مردم ما شواهد و مدارك بى شمارى را در تاريخ قرن اخير ميهن ما دارد. در اينجا به اتم وجه بايد گفت تنها ملاك سنجش ما بايستى كه منافع ايران و مردم ما باشد. هر كس كه به اين ملاك سنجيده شد و سر فراز بيرون امد ديگر متعلق به ايران و ايرانى ست و شايسته احترام از جانب ازاديخواهان و ميهن پرستان ميباشد.
فقط يك نكته مهمى در اين راستا در ذهن دارم كه بنظرم بسيار حائز اهميتى حياتى ست. ان نكته اين است كه هر گاه ما در مقام مقايسه تاريخى برمياييم، اشتباه بزرگى خواهد بود كه ما هميشه خودمان را با وضع قبلى مقايسه بكنيم. اين امر ما را از عطش پيشرفت و بهروزى بى نياز ميكند. براى نمونه وقتى از شرايط ان زمان ايران و دست اوردهاى به حق خوب و مثبت رضا شاه سخن رانده ميشود، به محض اينكه شاخص و محك مقايسه را با يك نمونه برتر عوض بكنيم، ميبينيم كه چقدر ما در همان زمان نيز ميتوانستيم افقهاى بالاترى از پيشرفت را دست يابيم. و ان وقت متوجه كم كاريها و گنجايش هاى بزرگتر و بيشتر مردم و ميهن ميشويم. در همان دوران كه انگليس ها با استعمال زمين ايران به ان "پل پيروزى" نام دادند، كشور ديگرى هم بر روى كره خاك بود كه با حاك يكسان شده بود. در ان دوران هم خواست مردم نيز رسيدن به حد ان كشور مثل يك روياى شيرين بود.
ارسال یک نظر